درباره ضرورت رعایت اخلاق سیاسی
در حاشیه تلاش مدعیان چپ برای مصادره تجمعات تحکیم و انجمن های اسلامی دانشجویان


مهدی عربشاهی


• ضمن اعلام این مطلب که به هیچ وجه با تکثر درونی فعالان دانشجویی منتقد، مخالف نیستم (آرزوی همه ما روزی است که هویتهای مختلف حاضر در دانشگاه همگی امکان برپایی تشکل های مورد نظر خود را داشته باشند) و با احترام تمام به همه جریانهای منتقد دانشجویی از دانشجویان موسوم به "آزادی خواه و برابری طلب" می خواهم تا ازهم اکنون به فکر برنامه ای مستقل برای ۱۶ آذر باشند ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
سه‌شنبه  ۱ آبان ۱٣٨۶ -  ۲٣ اکتبر ۲۰۰۷


در تجمع باشکوه دانشجویان در دانشگاه پلی تکنیک که به دعوت انجمن اسلامی منتخب این دانشگاه و با حضور انجمنهای شهر تهران (دفتر تحکیم وحدت) و سایر گروههای دانشجویی برگزار شده بود، نکته ای که نظر بسیاری را به خود جلب کرد تلاش هر چند ناکام جریانی که خود را با عناوین "آزادی خواه و برابری طلب" و یا "دانشجویان سوسیالیست" معرفی می کند برای مصادره این تجمع که به یاد سه تن از اعضای زندانی انجمن اسلامی پلی تکنیک (احمد قصابان،مجید توکلی و احسان منصوری) برگزار شده بود از طریق خبررسانی غیرواقعی و غلو شده از تجمع و کوشش برای به نمایش در آوردن تصویری غیر واقعی از آن بود.
فعالان دانشجویی و افرادی که با فضای دانشگاه پلی تکنیک و سابقه فعالیت های ۱ دهه اخیر انجمن اسلامی امیرکبیر در راه اندازی فراکسیون مدرن دفتر تحکیم و دگردیسی آن به یک سازمان مدنی مدافع دموکراسی و آزادی آشنایی دارند به خوبی آگاهند که فضای عمومی این دانشگاه و انجمن آن ضمن آنکه فضایی رادیکال در پیگیری مطالبات دانشجویان و نیز جامعه است و همواره ازآن به عنوان قلب تپنده جنبش دانشجویی یاد می شود اما سمت و سوی فکری آن رو به سوی دموکراسی (به معنای دموکراسی پارلمانی و احترام به حقوق افراد به عنوان اصل اساسی دموکراسی)، حقوق بشر و تساهل بوده و نسبتی با پلاکاردهای سرخ دوستان برقرار نمی کند. موضوعی که به راحتی می توان آن را از لا به لای نوشته ها، مصاحبه ها و ابراز نظرات دانشجویان و فعالان این انجمن و بیانیه ها و مواضع رسمی اعلام شده آن دریافت و به همین دلیل این گونه خبر رسانی ها تاثیری بر قاطبه فعالان دانشجویی و دانشجویانی که در دانشگاههای ایران مشغول به تحصیل می باشند ندارد. اما موضوعی که انگیزه نویسنده برای نوشتن این مقاله شد تکرار دوباره این رفتار غیراخلاقی از سوی جریان مدعی "سوسیالیسم" در یک ساله اخیر بوده است که لزوم نگارش مقاله ای که به شفاف کردن این رفتارها بپردازد را یادآوری می کند.   
حضور این گروه از دانشجویان در تجمعات همواره با سیاست "هر نفر، یک پلاکارد سرخ رنگ بزرگ" همراه است. تلاش وسیع برای قرار دادن این پلاکاردها در جلوی تجمع کنندگان به گونه ای که الغا کننده این نکته باشد که همه دانشجویان در پشت این پلاکاردها قرار گرفته اند و گرفتن عکس از زاویه هایی که در آن تنها پلاکاردهای سرخ دیده شود و پوشش رسانه ای وسیع سایت ها و وبلاگهایی که گرایشات چپ دارند، برنامه حساب شده ای است تا جمعیتی که حداکثر ۲۰ تا ٣۰ نفر هستند، خود را صاحب تجمع نشان دهند. متاسفانه این دومین باری بود که این گروه دست به حرکت غیراخلاقی خود زده و با سوء استفاده از حسن نیت برگزار کنندگان تجمع که همه هزینه ها را به جان خریده اند، تلاش نمودند تا با بزرگ نمایی حضور خود از بستری که توسط دیگران مهیا شده حداکثر استفاده را ببرند. بار اول تجمع ۱۶ آذر سال گذشته بود که دفتر تحکیم وحدت با تبلیغات خود تجمعی را با شعار "دانشگاه زنده است" برگزار نمود و دانشجویان چپ مشابه همین رفتار را انجام داده و حتی با راه انداختن هیاهوی فراوان تلاش نمودند تا از خوانده شدن سرود "ای ایران" و یا سخنان سخنرانان غیرهمفکرشان جلوگیری کنند. پس از پایان این تجمع هم مصاحبه ها و مقالات جالبی از برخی هواداران این جریان منتشر شد که از "برافراشته شدن پرچم های سرخ بر فراز جنبش دانشجویی" خبر می دادند. به طور مثال یکی از این افراد در مصاحبه ای با سایت "اخبار روز" حضور چپ ها را در تجمع دفتر تحکیم وحدت "فرصتی برای اعلام موجودیت" دانشجویان سوسیالیست بیان نمود و با بیان جملاتی نظیر "چیزی که برای نهادی مثل تحکیم پایان کار محسوب می شود، به وضوح برای چپ آغاز کار است"، "ما تولد خود را در سالروز مرگ سیاسی امثال ثحکیم جشن گرفتیم"، "لیبرالیسم در ایران مستقیما به پنتاگون وصل می شود" و ... عمق صداقت خود را در اتحاد با سایر جریانهای دانشجویی نشان دادند!
اینجانب اگرچه تا پیش از رخ دادن وقایع ۱۶ آذر سال گذشته معتقد بودم که کلیه دانشجویان با گرایشات مختلف فکری و ایدئولوژیک می توانند بر سر حداقلهایی چون "دفاع از آزادیهای آکادمیک" و یا خواست آزادی دانشجویان زندانی به صورت موردی متحد شوند، با مشاهده برخوردهای غیراخلاقی نظیر آنچه که در بالا گفته شد به این نتیجه رسیدم که تنها با جریانهایی می توان همکاری نمود که با رعایت حداقلی از اخلاق سیاسی فارغ از اختلافات ایدئولوژیک، به ملزومات کار جمعی پایبند باشند. . در این باره تذکر چند نکته را لازم می دانم:
۱- اگرچه به هیچ وجه پرداخت هزینه را ملاکی برای مشروعیت بخشی به جریانهای مختلف نمی دانم اما باید پذیرفت که دفتر تحکیم وحدت در سالیان اخیر به عنوان سازمانی پیشتاز در میان دانشجویان منتقد عمل نموده و هزینه های آن را نیز پرداخت نموده است. در تیر ماه ۱٣٨۶ روزهایی را پشت سر گذاشتیم که نزدیک به ٣۰ نفر از فعالان فعلی و سالیان اخیر دفتر تحکیم وحدت در بازداشتگاه ۲۰۹ به سر می بردند. متاسفانه در لحظاتی چون ۱٨ تیر که احتمال برخورد جدی با فعالان دانشجویی می رود از پرچم های سرخ بر فراز جنبش دانشجویی خبری نیست و فعالان موسوم به چپ دانشجویی در ماههای اخیر حتی به دفاع جدی از کسانی که از نظر فکری به آنها نزدیک بوده و بازداشت شدند (نظیر آقای سهیل آصفی) هم نپرداختند.

۲- باید این نکته را در نظر داشت که موضوع بحث حضور یا عدم حضور یک جمع، حلقه یا جریان فکری در یک تجمع نیست زیرا این حق طبیعی همه دانشجویان و حتی مردم عادی است که بتوانند در تجمعی شناسنامه دار شرکت کنند. مساله اصلی این است که تلاش یک جریان برای مصادره به مطلوب یک تجمع از پیش اعلام شده (بخوانید تجمعات دفتر تحکیم وحدت و انجمن های اسلامی دانشجویان) با محوریت شعارهای مشخص و درخواست های معین، از طریق بالا بردن هماهنگ چند پلاکارد سرخ و سپس پوشش به شدت غلو شده و غیر واقعی از حضور فعالان چپ در تجمع و استقبال دانشجویان از حضور آنان! برای دوپینگ تبلیغاتی و الغاء این موضوع که تجمع توسط فعالان چپ برگزار شده عملی در تضاد با اصول اخلاقی است. اصولی که تمامی جریانات سیاسی برای بهبود وضعیت ایران باید به آن پایبند باشند وگرنه خود به بازتولیدکننده وضعیت فعلی ایران مبدل خواهند شد.

٣- آنان که با فضای سال های اخیر دانشگاه های ایران از نزدیک آشنایی دارند می دانند ادعای اکثریت بودن جریان مذکور در تجمعات دانشجویی غیرواقعی بوده وارتباطی با فضای فعالیت های دانشجویی ندارد. اکثریت دانشجویان ایران مدتهاست که پیگیری دموکراسی و حقوق بشر در یک ساختار دموکراتیک را در کنار دفاع از حقوق صنفی شان سرلوحه فعالیت های خود قرار داده اند. متاسفانه مدعیان چپ در دانشگاهها برای حضور در فضای دانشجویی به جای آنکه با پذیرش این واقعیت که در دانشگاهها و بدنه عمومی دانشجویی فاقد جایگاه معتبر و وزن موثری هستند، به نقد فعالیت ها و گفتمان خود برای بهبود وضعیت مقبولیتشان بپردازند، سعی دارند با پروپاگاندا و در عین حال سازماندهی جمع های حداکثر چند ده نفره برای مصادره تجمعات تحکیم و انجمن ها خود را به عنوان یک جریان تاثیرگذار در دانشگاه های ایران معرفی کنند. از سویی اگر در گذشته بهانه این گروه برای چنین رفتارهایی وجود حاشیه امن نسبی در تجمعات انجمن ها و دفتر تحکیم بود امروز با غیرقانونی اعلام شدن اکثر انجمن ها و برخوردهای بسیار شدید حاکمیت با فعالان تحکیمی این بهانه نیز از آنان سلب شده و خود آنان به خوبی واقفند که شاید حتی هزینه احتمالی فعالیت های مستقل آنان کمتر از هزینه های فعلی فعالان انجمن های اسلامی دانشجویان باشد.

۴- اگر این دوستان مدعی حضور تاثیرگذار و انبوه در دانشگاه ها هستند می توانند با برگزاری تجمعات مستقل و جداگانه و از پیش تعیین شده خود در هر دانشگاهی که می پسندند وزن و تاثیرگذاری خود در دانشگاهها را به بوته آزمایش و قضاوت بگذارند. اینگونه هم وزن واقعی آنان در دانشگاهها برای خودشان و دیگران مشخص می شود که می تواند به واقعی تر شدن فضای ذهنی و شفاف شدن فضای عمومی فعالان سیاسی و مدنی در برآورد از میزان مقبولیت شعارهای چپ ارتدکس در دانشگاهها کمک کند و هم به خود این فعالان فرصت ارزیابی واقعی تری از وزن سیاسیشان دردانشگاه ها می دهد و بدین گونه فضا را برای نقد درونیشان فراهم می کند. کاری که فعالان دفتر تحکیم در یک دهه گذشته اهتمام بسیار بدان داشته اند و همین موضوع هم باعث مقبولیت نسبی انجمن های اسلامی دانشجویان در دانشگاههای ایران شده است وگرنه حضور در حاشیه تجمعات انجمن ها با جمع های ۲۰ نفره که عموما اعضای آنها نیز در تمام این تجمعات ثابت هستند هیچ کمکی به افزایش وزن دوستان و بالا رفتن مقبولیت شعارهایشان در میان دانشجویان نخواهد داشت. هر چند که ممکن است برخی از فعالان سیاسی سابق جریان چپ که به دلیل سالها دوری از فضای سیاسی اجتماعی ایران به دلایل مختلف و از جمله اقامت اجباری در خارج از کشور ارتباط خود را با واقعیت های ایران از دست داده اند آن را به حساب مقبولیت دوباره این اندیشه های ایدوئولوژیک در دانشگاهها بگذارند.اما واقعیت راه خود را می پیماید و منتظر این گونه توهمات دور از واقع نمی ماند.

۵- ضمن اعلام این مطلب که به هیچ وجه با تکثر درونی فعالان دانشجویی منتقد، مخالف نیستم (آرزوی همه ما روزی است که هویتهای مختلف حاضر در دانشگاه همگی امکان برپایی تشکل های مورد نظر خود را داشته باشند) و با احترام تمام به همه جریانهای منتقد دانشجویی از دانشجویان موسوم به "آزادی خواه و برابری طلب" می خواهم تا ازهم اکنون به فکر برنامه ای مستقل برای ۱۶ آذر باشند. این مساله به هیچ وجه به معنی تقابل فعالان دانشجویی با یکدیگر نیست، اما این حق هر جریانی است که در مورد جزییات نحوه اجرای برنامه های خود از قبیل شعارها، سرودها، پلاکاردها و ... تصمیم گیر باشد و این حق را باید به رسمیت شناخت. سایر جریانهایی هم که به صورت گروهی خواهان حضور در برنامه ها وتجمعات دفتر تحکیم وحدت هستند می توانند با اعلام شرایط مورد نظرشان در صورت توافق دوجانبه در این برنامه ها مشارکت کنند. به نظر می رسد که این عقلانی ترین و طبیعی ترین راه ممکن برای پرهیز از اختلافات درونی جریانات منتقد دانشجویی است.