بررسی مصاحبه اشرف دهقانی و حسن شریعتمداری


منوچهر عزیزی (هارای)



اخبار روز: www.iran-chabar.de
يکشنبه  ۶ آبان ۱٣٨۶ -  ۲٨ اکتبر ۲۰۰۷


قیام خرداد ٨۵ افکار و نظریات شخصیت های جهانی و داخلی را برانگیخت و به چالش کشید که کاش این صاحبان اندیشه از قبل از انقلاب، یعنی ۲۹ بهمن و یا قیام خلق مسلمان تاکنون ، حرکت ملی آذربایجان را دنبال می کردند ، تا آن را بهتر مورد مداقه و تحلیل قرارمی دادند تا بقولی «مسئله چون حل شود آسان شود» تا مصداق تحلیل گرانی که تحلیل شان از ارزش کسانی که دستی از دور به آتش دارند نمی شد. هر چند که اشرف دهقانی برخلاف مدعیان پر باد و تهی خالی در مورد جریانات خلق مسلمان نظریات صحیحی از این جریانات ارائه دادند.
در هر صورت ما در این بررسی با نظریات دو شخصیت آذربایجانی با دو افکار متفاوت مواجه هستیم که یکی با جهان بینی مارکسیستی و دیگری لیبرال مذهبی موضوع آذربایجان را مورد کنکاش قرار داده اند. صرف نظر از تفاوت های جهان بینی این دوشخصیت، تحلیل های آنها از نظر ارزیابی واقعی، در یک نقصان ظریفی مشترک هستند و آن دوری از میدان جریانات و کارو زار که بقول مثل معروف «شنیدن کی بود مانند دیدن» که با وجود وسایل ارتباطات بسیار پیشرفته باز هم نمی توان بدون اطلاع از کنه روانشناختی اجتماعی ، علل حوادث هر تحولات که ریشه اصلی ارزیابی تحلیل های صحیح آنهاست ، نظریات صحیحی را ارائه داد.
از سوی دیگر چون جریانات آذربایجان از پتانسیل صد در صد ملی – دموکراتیک برخوردار است احتمالاً نتوان با ارزیابی های این دو شخصیت که موضوع را با معیارهای دیدگاههای ایدئولوژی خاص خودشان مورد کنکاش قرار داده اند به نتیجه یقین دست یافت ، هر چند که از بسیاری از جهات نظریات این دو شخصیت بسیار مفید است و امیدواریم سایر شخصیت ها نیز صرف نظر از جهان بینی شخصی خود نظریات خویش را ارائه بدهند که جریانات آذربایجان از نظر بایکوت هدف دار خبری و بی اعتنایی صاحب نظران بسیار رنج می برد.
در نظر دارم این دو مصاحبه را نه جدا از هم ، بلکه در صورت امکان بصورت تقابل موضوعی مورد بررسی قرار بدهم. نکته ای که در هر دو مصاحبه به چشم می خورد ، این است که تلویحاً سعی شده است انگیزه های بسیار جزئی بار منفی حرکت ملی آذربایجان را به عواملی نسبت بدهند که خود به خود بار مثبت آن نیز از نظر مرتعجان به عوامل دیگری به عنوان سوء استفاده تعبیر بشود. مثلاً اشرف دهقانی (خانم و یا بانو خطاب نمی کنم که ایشان از نظر من یک شخصیت و یک انسان فرا جنسیتی است که نیازی به این عناوین ندارد) می گویند : نیروهای ضد خلقی وابسطه به دولت های ترکیه و جمهوری آذربایجان با هدف جهت ضد انقلابی دادن به جنبش توده ها سعی در طرح و تبلیغ شعارهای پان ترکیستی در این جنبش نموده اند.»
با احترم به نظریات ایشان اولاًً بنده به عنوان یک فرد به اطلاع از صحت و سقم این ادعا ، بدون اینکه حساسیت خاصی به دولت های ترکیه و آذربایجان داشته باشم بار مسئولیت سنگین این ادعای بدون سند و مدرک را شایسته منطق ایشان نمی دانم ، ثانیاً آیا این ادعا نوعی برائت تلویحی برای جمهوری اسلامی نیست که با این ادعا اعمال غیر قانونی و غیر دموکراتیک خویش را در طرح و تبلیغ شعارهای پان ترکیستی نیروهای ضد خلقی وابسته به دولت های ترکیه و جمهوری آذربایجان سرشکن بکند و قیام صد در صد ملی و دموکراتیک آذربایجان را به زیر سووال ببرد.
آقای حسن شریعتمداری نیز با دیدگان لیبرال مذهبی خویش یکی از عوامل حرکت ملی آذربایجان را «مخالفت آذربایجان با ولایت فقیه و ترس حکومت از این سرزمین به علت اشتهار به انقلابی بودن و مبارز بودنشان و همچنین عدم وجود روحانیون برجسته آذربایجانی در درون سیستم حکومتی و ... می دانند» آقای حسن شریعتمداری نیز به مصداق شعر «هر کسی از ظن خود شد یار من» مولوی ، حرکت ملی آذربایجان را مورد مداقه و ارزیابی قرار داده اند که بر خلاف نظر ایشان حرکت ملی آذربایجان برخلاف حرکت ارزشمند خلق مسلمان ، ملی – مذهبی نبود بلکه با تجربه تلخ از رهبری منفعلانه این حرکت و بدون نیاز به «وجود روحانیون آذربایجانی در درون سیستم حکومتی» که برخلاف فرمایش ایشان ، پیش از هر زمان دیگر روحانیون برجسته! آذربایجان در درون سیستم حکومتی فراوان هستند ، نشأت گرفته از روح ملی – دموکراتیک ناشی از تبدیل الماس حاصل فشار بود. جریانات خلق مسلمان هر چند با نتایج اسف باری تجربه عبرت آموزی به خلق آذربایجان به یادگار گذاشت ، اما انگیزه قیام آذربایجان به هیچ وجه مذهبی از نوع ضد ولایت فقیه نبود و کوچکترین شعار مذهبی در این قیام داده نشد.
اشرف دهقانی در رابطه با «سم پاشی بر علیه مبارزات اخیر(قیام آذربایجان) که از اولین روز به خیابان آمدند توده های جان بر لب رسیده در تبریز آغاز شد» به نقل از رادیو بی بی سی که خطاب به اُپوزیسیون می گوید «نباید از جنبش مردم آذربایجان پشتیبانی کنند (زیرا که) این اعتراضات ماهیتی ارتجاعی دارد و ریشه در ناسیونالیسم قومی دارد «و گویا» بر بستر افکار فاشیستی شکل گرفته» ناخواسته با عنوان نمودن دخالت ترکیه و جمهوری آذربایجان در قیام آذربایجان تلویحاً با سیاست امپریالیستی رادیو بی بی سی هم سویی پیدا می کند!!
آقای حسن شریعتمداری با پذیرفتن انجام مصاحبه از یک خبرگزاری قارچی به نام «برای یک ایران» سمت و سوی سیاست خویش در مورد قیام آذربایجان را از پیش تعین نموده است در رابطه با هراس از تجزیه ایران با الهام از سیاست های قدیمی پان ایرانیستهای شاهنشاهی سابق که به ملی – مذهبی های کنونی پوست اندازی نموده اند می فرمایند « در یک حالت بحرانی فرضی ، مانند رودر رویی آشکار نظامی البته تجزیه ایران نیز می توان در دستور روز قرار گیرد ... که این تئوری خطرناک می تواند در یک حالت بحرانی مفروض خریداران خود را در روابط جهانی داشته باشد».
آقای شریعتمداری در رابطه با تهدید مطالبات قومی ، نگرانی خویش از زیر آوار ماندن جنبش دموکراسی در ایران ابراز می دارد ، ضمن پاسخ به مصاحبه کننده می گوید : «این نگرانی بجاست ، زیرا مطالبات قومی می تواند تبدیل به ایدئولوژی ناسیونالیستی شود که بر اساس کینه قومی و برتری جویی بنا می شود که ربطی به دموکراسی ندارد ولی باید توجه داشت که مناسب ترین زمینه را در اختیار گروه های جدایی طلب قرار می دهد».
از جناب آقای شریعتمداری باید سووال نمود : شما از کدام دموکراسی بدون ساختار مطالبات ابتدایی ترین حقوق ملی اظهار نگرانی می کنید؟ آیا در دنیا تعریفی از دموکراسی بدون حقوق طبیعی و ملی و قانونی که رعایت آن نخستین شرط عدالت اجتماعی است شنیده اید؟! اصلاً آیا بدون رعایت این اصول ، دموکراسی مورد تهدید همانند شیر بی یال و دم و شکم نیست؟! و اما در مورد نگرانی ایشان در مورد تجزیه ایران نظر خود را به سخن بسیار نغز اشرف دهقانی احاله می کنم که می گوید : «بگذارید این را هم اضافه کنم که حق جدایی همانند طلاق می ماند. هیچ کس خود طلاق و جدایی را تشویق نمی کند. در حالی که باید قاطعانه از چنین «حقی» دفاع نماید .... حتماً لازم است روی این نکته هم تأکید شود که اتفاقاً برخورد دموکراتیک ایجاب می کند که هیچ سازمان و یا حزب سیاسی به جای خود مردم برای آنها تصمیم نگیرد و معنای «حق تعیین سرنوشت» نیز همین است. در رابطه با مسئله ملی ، این خود مردم هستند که باید سرنوشت خود را بدست خویش تعیین کنند. این آنها هستند که می توانند تصمیم بگیرند که آیا سعادت خود را در جدایی از دیگر خلق های ایران می دانند. در فدرالیسم می بینند و یا می خواهند در اتحاد دموکراتیک با هم به صورت متمرکز – یعنی مرکزیت دموکراتیک – بسر برند. البته بسیار مهم است توجه کنیم که توده ها تنها در یک شرایط دموکراتیک می توانند آزادانه در مورد سرنوشت خود تصمیم بگیرند. بنابر این مبارزه برای دموکراسی خود به خود پیش شرطی برای حل دموکراتیک مسئله ملی است و از اینجا آشکار می شود که اگر یک نیروی سیاسی ، واقعاً برای مردم حق تعیین سرنوشت قائل است ، قبل از هر چیز باید بکوشد که مبارزه مردم را برای ایجاد یک محیط آزاد و دموکراتیک به پیش ببرد و در نتیجه نمی تواند به جای این کار ، حل مسئله ملی را عاجل ترین مسئله مردم و مقدم بر امر برقراری دموکراسی قرار دهد».
آقای حسن شریعتمداری هنوز در تعقیب تاکتیکی ابزار آذربایجان ستائی به یادگار مانده از دوران کشتار آذربایجانی ها در سال ۱٣۲۵ می فرماید : «در شرایط عادی آذربایجانیها نشان داده اند که خود را از هر ایرانی ایرانی تر می دانند. آذربایجانی به قدری در همه ایران برای خود منافع و پایگاه ایجاد کرده که بسیار بعید و در شرایط استثنایی که بتوان تصور کرد اندیشه جدایی در بین آذربایجانی ها پایگاه اجتماعی پیدا کند. این نوع افکار همیشه در گروه های کوچک سیاسی مطرح شده و از حدود فعالین سیاسی به بیرون تجاوز نکرده است».
آقای شریعتمداری شما از کدام منافع و پایگاه صحبت می کنید؟ آیا منظورتان در نتیجه ناتنی شمرده شدن ، کوچ میلیونی آذربایجانی ها به دورترین نقاط و انتقال سرمایه های میلیاردی سرمایه داران آذربایجانی به تهران و شیخ نشین ها و آمریکا و اروپاست؟ آیا می دانید اکثریت روستاهای آذربایجان خالی از سکنه شده است؟ آیا می دانید در اثر ستم فرهنگی افت تحصیلی در آذربایجان با بالاترین فاجعه رسیده است؟ شما که فرزند مرجع عالیقدر ملت آذربایجان هستید ، انتظار نداشتیم واقعیت ها را معکوس جلوه دهید! احتمال می دهم شما در اثر نسیان ناشی از غربت نشینی ، واقعیت های تلخ موجود را فراموش نموده اید در غیر این صورت قیام میلیونی ملت آذربایجان در خرداد ٨۵ را به عنوان «گروه های سیاسی در حدود فعالین سیاسی» ارزیابی نمی کردید.
در پایان از این دو شخصیت سیاسی آذربایجانی که از احترام بسزایی در بین ملت آذربایجان برخوردار هستند انتظار می رود با واقع بینی حرکت ملی آذربایجان در احقاق حقوق ملت تحت ستم آذربایجان سعی بیشتری مبذول فرمایند.