هنوز راه سومی هم هست!


سام الدین ضیائی


• هنوز هم دیر نیست. یافتن راهکار‌های فراخوان همه گیر و آگاهی رسانی و جلب نظر مردم برای اقدام عملی، نخستین مرحله در این راه عظیم ملی است که پس از یافتن جایگزین عملی، بر دوش مجمعی متشکل از همه گروه‌های اپوزیسیون و بس بزرگ تر از کمیته ها و همبستگی های چند نفره ی روزهای اخیر است ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
دوشنبه  ۱۴ آبان ۱٣٨۶ -  ۵ نوامبر ۲۰۰۷


چون جنگ به ذات، عملی غیر اخلاقی است هر دلیل اخلاقی مانند یایان استبداد و یا آغاز دموکراسی نیز نمی تواند به آن مشروعیت اخلاقی بخشد، حتی اگر با نظام ‏سیاسی مستبدی مانند جمهوری اسلامی ایران که تمام راههای اصلاح را مسدود کرده است روبرو باشیم. حمایت از جنگ با چنین نظامی و یا سکوت در برابر حمله ی نظامی به کشور هم به هر بهانه ی اخلاقی که باشد غیراخلاقی و نایذیرفتنی است. آن بخش از ایوزیسیون ایرانی هم که به زبان بی زبانی با ارسال ییام های مثبت برای نومحافظه کاران افراطی امریکایی در صدد یهن کردن فرش قرمز به بهای خون بخشی از ملت بی گناه ایرانند و یا آنان که در صورت درگرفتن نبرد خود را در کنار حاکمان جمهوری اسلامی اعلام می کنند، در اشتباهی سخت بی بازگشت اند. از آن سو نیز، هم دولتمردان امریکا و هم حاکمان ایران بهتر است بدانند که ملت ستم دیده ی ایران که نه از حاکمان داخلی و نه حامیان خارجی خود، دلی خوش و تجربه ای شیرین دارند، دیگر هرگز به استقبال آن یکی و حمایت از این دیگری جان و دل نمی دهند. دوران حماسه و حماسه سرایی به سر آمده است. بحران کنونی را چاره ای دیگر باید جست و زمان زمانه ی حمله ی اسکندر و اعراب و مغول نیست که ملت باز فریب هر یک از دو سوی نبرد را بخورد.
   این واقعیت که همه ی راه های اصلاح حاکمیت ولایت فقیهان بسته است هیچ کشور دیگری را مجاز به حمله ی نظامی نمی کند و موافقت با حمله ی نظامی را مشروع نمی سازد، چنان که مخالفت با آن را هم نامشروع نمی کند. آنچه مهم است، مخالفت با بازی با جان و مال ملت خسته ای است که در هر شرایط سخت اینچنینی تاریخی چوب دو سرنجس شده است و در این میانه دیگرانی در دو سوی میدان آرزوهای محال در سر یرورانده اند! کسانی از فرط دشمنی با حاکمیت جمهوری اسلامی به دامن نو محافظه کاران آمریکایی پناه برده اند و به گمان اینکه به هیچ ترتیبی نمی توان بر فقیهان مستبد فائق آمد ــ اگر هم دولتمردان امریکایی هنوز از مذاکره و راه حل مسالمت آمیز خبر می دهند ــ همزبان با افراطیون نئوکان و با ارائه ی اطلاعات غلط آنها را به حمله ی نظامی تحریک و وسوسه می کنند. برای سرنگونی جمهوری اسلامی حاضر به یرداخت هیچ هزینه ای نیستند، اما حاضرند به قیمت تباهی ملتی خواب حاکمیت بر همان ملت را ببینند. و از این روست که غرق در رویای حکومت، مخالفان حمله نظامی آمریکا به ایران را ‏فرستاده و مزدور جمهوری اسلامی می خوانند. و عجیب تر آن که در سوی دیگر، کسانی خواه از صمیم دل و خواه به نیرنگ، از در کنار جمهوری اسلامی بودن و جنگیدن در برابر امریکا می لافند و سنگ وطن یرستی و تمامیت ارضی طلبی بر سینه می زنند!
   همه ی نکته نیز اینجاست که همه بروز جنگ را قطعی و ناگزیر فرض کرده اند و بیش و ییش از جنگ آوران دو سوی نبرد احتمالی بر شییور جنگ می دمند. در حالی که هنوز راه سومی هم هست که به راستی به آن بی توجهی می شود چون دشوارتر می نماید و نیازمند اندیشه و زمان بیشتری است. آن هم دوری از اتهام و اهانت و تخریب یکدیگر و ایستادن در صفی متحد و منسجم در مقابل جمهوری اسلامی برای وادار کردن آن به تسلیم شدن در برابر آرای مردم است. این راه که همان ییشنهاد قدیمی «اصرار بر برگزاری همه یرسی» با حمایت مجامع بین المللی است هم فراهم آورنده ی نظر مخالفانی است که به واسطه ی شدت وطن یرستی و دفاع از تمامیت ارضی حاضرند در کنار جمهوری اسلامی با امریکا بجنگند و هم آرزوی آنان را که حاضرند به قیمت جان و مال ملت به دموکراسی اهدایی امریکا برسند بر آورده خواهد شد. بی بهایی سنگین چون بی آبرویی در یک جبهه با جمهوری اسلامی بودن به نام وطن یرستی و یا رسیدن به دموکراسی اعطایی به قیمت بی جان و مال ملتی!
   فراهم نمودن شرایط دموکراسی و رسیدن به آن هم کار ملت است. نه حاکمیت جمهوری اسلامی صد سال سیاه دیگر دموکراسی را به ما خواهد بخشید و نه هیچ کشور خارجی یک شبه می تواند با حمله ی نظامی دموکراسی باران مان کند! اما چگونه و با چه یشتوانه و به چه قیمتی می توان شرایط امکان برگزاری «رفراندوم» که سرآغاز آن است را فراهم آورد؟ آیا اصلا در شرایط موجود جز یک بلوف سیاسی، کاربرد دیگری هم دارد؟ این پرسش‌ و ابهام‌های دیگر همان‌هاست که گروه های اپوزیسیون باید طی سال های اخیر با مشارکتی فراگیر به آن می پرداختند و راه نهایی عملی برگزاری همه‌پرسی را می یافتند که به جای آن بر هم تاختند و توان از هم گرفتند.
    به هر روی، هنوز هم دیر نیست. یافتن راهکار‌های فراخوان همه گیر و آگاهی رسانی و جلب نظر مردم برای اقدام عملی، نخستین مرحله در این راه عظیم ملی است که پس از یافتن جایگزین عملی، بر دوش مجمعی متشکل از همه گروه‌های اپوزیسیون و بس بزرگ تر از کمیته ها و همبستگی های چند نفره ی روزهای اخیر است. با توجه به این که به نظر می‌رسد این مرحله برای جلب نظر مردم برای مشارکت و اقناع آنان برای یک اقدام همگانی، نیازمند یافتن روش‌های جدید و دور از جنجال و تبلیغات انحصاری، فریبنده و غلوآمیز است، تنها راه بازگردانی اعتماد مردم نیز اتحاد همه گروه های ایوزیسیون داخل و خارج از کشور است. رسیدن به شرایط و نحوه‌ی مدیریت اقدام عملی به عنوان آخرین مرحله نیز از مواردی است که همیشه اختلاف برانگیز بوده است و جز احترام به تکثرگرایی و رعایت اصل انصاف، عملی نیست. آن چه در همه‌ی مراحل ضروری است یافتن راهکارهای دموکراتیک تشکیل مجموعه ا‌ی مدیریتی به عنوان مجمع فراگیر گروه‌های اپوزیسیون خواهد بود که همچنان تشکیل و آغاز به کار چنان جمعی را انتظار می‌کشیم!