رهبر امت فقط؛ این قصه را نشنید و رفت
مهرزاد آورداد
•
با کدامین دیده باید زندگی را دید و رفت
از کدامین رفته باید راه را پرسید و رفت
پرده آیا باید از تذویر و ظلمت بر گرفت؟
یا زبان بست و لباس عافیت پوشید و رفت
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
چهارشنبه
۱۶ آبان ۱٣٨۶ -
۷ نوامبر ۲۰۰۷
با کدامین دیده باید زندگی را دید و رفت
از کدامین رفته باید راه را پرسید و رفت
پرده آیا باید از تذویر و ظلمت بر گرفت؟
یا زبان بست و لباس عافیت پوشید و رفت
هی هی و هی های جان را؛ صرفِ خواب ناز کرد
سر به هر آخور؛ جمالِ مرده را بوسید و رفت
تا کجا باید چنین بر حال زار خود گریست
تا به کی باید به گندابِ لجن رویید و رفت
شامِ فردای وطن را از چه رو باید ندید؟
با چه امیدی به سودای اتم؛ بالید و رفت
مردم بدبخت را بر شام شب محتاج کرد
ثروت خاک وطن؛ بر دیگران بخشید و رفت
ناظرانِ منکراتش بین که؛ بی شرمی کجاست؟
رهبرِ امت فقط؛ این قصه را نشنید و رفت
در حقیقت شوقِ قدرت پرده بر دل می کشد
نسخه ِ این ناتوان را بین چه سان پیچید و رفت
همدلش مصباح یزدی؛ جفتِ شیطان در زمین
این دغل سِرگین به دینِ مصطفی مالید و رفت
مانده آن روزی که این ملت بکندد از زمین
تا ببینی در وطن؛ هر چشمه چون جوشید و رفت
چهار شنبه 16آبان 1386
Mehrzad1320.blogfa.com
|