آزادی تروریست ها


حمید نوذری


• عدالت مدرن هرچه بیشتر از فلسفه انتقام از مجرم فاصله می گیرد. این اما دلیل نمی شود که در حوزه هایی که اپوزیسیون می تواند کار کند، فعالیت های خود را به خاطر" احترام به استقلال قوا" تعطیل کند. و این به ویژه در برلن به اشکال گوناگونی پی گیری شده و می شود ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
شنبه  ۱۹ آبان ۱٣٨۶ -  ۱۰ نوامبر ۲۰۰۷


کاظم دارابی و عباس راحیل دو تن از برنامه ریزان و عاملان ترور میکونوس در برلن قرار است بزودی، به احتمال زیاد در ٨ دسامبر ۲۰۰۷ به شرط اخراج از آلمان از زندان آزاد شوند.

پیشینه:
در ۱۷ سپتامبر ۱۹۹۲ در رستوران میکونوس برلن چهار تن ا ز همراهان و رهبران حزب دمکرات کردستان ایران: دکتر صادق شرفکندی دبیر کل ، فتاح عبدلی مسئول اروپا ، همایون اردلان مسئول آلمان، و نوری دهکردی از همراهان و یاران این حزب توسط یک تیم اعزامی وزارت اطلاعات و امنیت جمهوری اسلامی ایران ترور شدند. ترور میکونوس ، مسائل حول و حوش آن، دادگاه و اثراتی که رای آن در ۱۰ آوریل ۱۹۹۷ و پس از آن داشت بدون شک یکی از جنجالی ترین مسائل اپوزیسیون ایران بویژه در خارج از کشور در دهه ۹۰ قرن گذشته میلادی بود.(۱)
با احداث بنای یادبود برای قربانیان این ترور دولتی در ۲۰ آوریل ۲۰۰۴ در برلن و همچنین اخبار متعددی پیرامون آزادی زودرس و یا معاوضه عاملان این ترور هرچند از گاهی در آلمان مسئله میکونوس دوباره مطرح شده و یا میشود.

تلاش برای آزادی دارابی:
تلاش وقفه ناپذیر مقامات جمهوری اسلامی ایران برای آزادی کاظم دارابی کوتاه پس از حکم دادگاه شروع شد: در ژانویه ۱۹۹٨ هلموت هوفر بازرگان آلمانی به " جرم" رابطه با یک زن ایرانی در تهران بازداشت و در ابتدا محکوم به اعدام نیز گردید. در چند روزنامه رسمی در ایران تمایل معاوضه او با دارابی بطور جدی مطرح گردیدند.
در سفر محمد خاتمی رئیس جمهور وقت ایران در ماه ژوئیه ۲۰۰۰ به آلمان از طرف هیئت ایرانی با مسئول دفتر صدر اعظم آلمان تماس مستقیمی در رابطه با آزادی دارابی گرفته شد که با مخالفت آن زمانی مسئولان مواجه گردید.
جدی ترین تلاش برای آزادی دارابی در سال ۲۰۰٣ به واسطه دفتر صدر اعظم آلمان برای معاوضه او در مذاکراتی میان حزب الله و دولت اسرائیل بود. این خبر در سپتامبر ۲۰۰٣ علنی شد . در پی آن نامه ای به تاریخ ۹ سپتامبر همین سال از طرف کانون پناهندگان سیاسی ایرانی در برلن به دکتر فرانک والتر اشتاین مایر رئیس وقت دفتر صدر اعظم آلمان و وزیر امور خارجه کنونی آلمان در همین رابطه نوشته شد. در جواب این نامه به تاریخ ۲۲ اکتبر ۲۰۰٣ آنها مدعی شدند که در حال حاضر این معاوضه در دستور کار نیست.
در اواخر سال ۲۰۰۵ دونالد کلاین شهروند آلمانی که تعطیلات خود را در دوبی می گذراند، هنگام ماهیگیری به "جرم حضور غیر قانونی در آبهای ایران" دستگیر و به زندان محکوم شد. معاوضه او با دارابی از همان ابتدا مطرح شد. برای آزادی کلاین در اواخر سال ۲۰۰۶ صحبتی تلفنی میان وزرای سابق امور خارجه آلمان و ایران ، گنشر و ولایتی ، انجام پذیرفت که چه در آن و چه در ملاقات رسمی کمیسیون امور بین المللی مجلس جمهوری اسلامی با همتایانشان در فوریه ۲۰۰۷ در آلمان مسئله معاوضه دارابی و کلاین جدا مطرح شد.

امکان حقوقی آزادی مجرمین در آلمان:
کاظم دارابی و عباس راحیل بنا به حکم دادگاه میکونوس به حبس ابد با ویژه گی سنگین جرم محکوم شدند. محکومین به حبس ابد در آلمان بدون ویژه گی سنگین جرم معمولا پس از ۱۵ سال می توانند تقاضا ی بررسی پرونده خود را به دادگاه دهند، چنانچه شرایط زندگی آنها چنان تغییر کرده که از کردار خود پشیمان شده و رفتار عمومی آنها نشانگر عدم تکرار جرم گذشته آنها در آزادی باشد. با این شرایط آنها می توانند به قرار وثیقه به جامعه باز گردند.
قرار وثیقه در اینجا بدین معنی است که آنها چنانکه عمل یا جرم گذشته خودرا تکرار کنند دوباره به زندان باز خواهند گشت. ویژه گی سنگین جرم هم دارای همین مشخصات هست، فقط تقاضا بررسی به جای ۱۵ سال پس از ۲۵ سال امکان طرح شدن را دارد.
در کشورهای پیشرفته امکان مجدد بازگشت به اجتماع وشروع زندگی تازه برای مجرمین حتی با مجازات سنگین در متن گسترش هر چه بیشتر مبارزات انساندوستانه در جامعه مدنی و احترام به حرمت انسانی قابل توضیح است. بر چنین زمینه ایست که در آلمان و بسیاری از کشورهای اروپائی زندان ابد دیگر وجود ندارد، و در نتیجه همین مبارزات است که روح انتقام گیری در این جوامع کمتر شده است. .
معمولا دادگاه های آلمان در حدود ۱۵ ویا ۲۵ سالگی زندان مجرم، بار دیگر پروند وی را بررسی و چنانچه امکانات ذکرشده فوق مهیا باشند، حداقل مدت زندانی بودن را برای هر مجرم تعیین می کنند. با توجه به عملکرد تاکنون قوه قضائی آلمان برای کسانی که به حبس ابد با ویژه گی سنگین جرم محکوم شده اند این حداقل زمان زندان میان ۲۱ تا ۲۴ سال بوده است که به ویژه برای اعضا و فعالین " فراکسیون ارتش سرخ" (۲) که در ۱۹۹٨ خود را منحل کرد به کار گرفته شده اند.
پس از طی این حداقل فقط و چنانچه از این حرکت شود که مجرمین سابق دیگر خطری برای جامعه محسوب نمی شوند و جرم آنها پس آزادی تکرار نمی شود، آنها بدون ابراز پشیمانی و یا معذرت خواهی آزاد می شوند.

این نکته بسیار مهم است زیرا بسیاری امر حقوقی فوق را با عدم موافقت چندماهه پیش رئیس جمهور آلمان آقای هورست کوهلر با تقاضای عفو کریستیان کلار(٣) یکی از آخرین زندانیان فراکسیون ارتش سرخ یکی می انگارند، و این درست نیست. کریستیان کلار که حداقل مدت زندانی بودن برای او ۲۴ سال تعیین شده و بطور معمولی می بایستی اوایل سال ۲۰۰۹ از زندان آزاد شود؛ از آنجائی که می خواست دوسال زودتر از زندان آزاد شود تقاضای عفو کرد که از سوی رئیس جمهور رد شد. دلایل عمده این مخالفت آن بود که برای آزادی پیش از موعد ، یعنی عفو، معذرت خواهی علنی از بازماندگان و همچنین ابراز ندامت از گذشته بازهم به طور علنی از شرایط اصلی عفو است. دفتر رئیس جمهور در بیانیه ای که پس از ملاقات حضوری رئیس جمهور با کریستیان کلار انتشار دارد اشاره کرد که در این ملاقات آقای کلار نخواست و یا نتوانست این تاسف را علنی ابراز کند. در بهار سال ۲۰۰۹ همین کریستیان کلار بدون هیچ ابراز تاسف و یا معذرت خواهی ، فقط با این شرط که در بیرون از زندان کارهای سابق از او سرنزند بمانند بسیاری از همراهان سابق خود از زندان آزاد خواهد شد.(۴)

وضعیت حقوقی دارابی و راحیل:
در ژوئیه سال ۲۰۰۶ دادگاه عالی برلن دربررسی پرونده این دوتن حداقل زمان زندان را برای آنها ۲٣ سال تعیین کرد. به عبارت دیگر اگر دارابی و راحیل بخواهند در آلمان زندگی کنند؛ بشرط آنکه از آن حرکت شود که رفتار گذشته آنها پس از آزادی تکرار نخواهد شد، بدون هیچ حرف دیگری پس از ۲٣ سال می توانستند از زندان آزاد شوند.
ولی این دو تن و وکلای آنها از ماده ای در قانون اتباع خارجی آلمان یعنی بند ۴۵۶ آ استفاده کرده اند . بنا به این بند "زندانیان غیر آلمانی چنانچه دو- سوم دوران تعیین شده محکومیت را پشت سر گذاشته باشند با این شرط که بلافاصله از زندان به کشور خود پس فرستاده شوند می توانند از زندان آزاد شوند". از این بند یوسف امین مجرم دیگر ترور میکونوس که در دادگاه به ۱۱ سال زندان محکوم شده بود نیز استفاده کرد و در اواخر سال ۱۹۹۹ به لبنا ن پس فرستاده شد. (۵)
استفاده از این بند یک امر قضائی است و این حق هرزندانی خارجی در زندان های آلمان است. ولی همزمان این امر از آن حرکت می کند که هرچند این زندانی به کشور دیگری پس فرستاده می شود ، انتظار می رود امری که بخاطر آن زندانی مجرم شناخته شده است دیگر از او سرنزند و یا کشور پذیرنده مانع انجام آن شود. و نکته مورد مشاجره در مورد دارابی و راحیل فقط همین است. اگر در آلمان نسبتا راحت می توان دنبال کرد که مجرمین سابق چه نوع زندگی ای برای خود انتخاب کرده اند، این امر بویژه در مورد دارابی از آنجائی که آمرین ترور میکونوس مسئولین رسمی دولت ایران بوده اند، کاملا و به درستی مورد مشاجره است. عملکرد تا کنونی دولت ایران نیز نشانگر آنست که پس از بازگشت مجرمین سیاسی آنها را مورد تشویق قرارداده واز نظر شغلی ارتقا می دهد ( رجوع شود به ۱، هنوز در برلن... صص ۱۵۲-۱۵٣). به همین خاطر وکیل شاکی خصوصی در دادگاه میکونوس ، آقای ولفگانگ ویلاند که اکنون نماینده حزب سبزهای آلمان در مجلس فدرال این کشور- بوندس تاگ- است در سئوالی پارلمانی از مسئولین هیئت دولت در ماه ژوئن ۲۰۰۷ در مورد چرائی این تصمیم و اینکه اصولا از آنجائی که ازطرف مجرمین از بازماندگان معذرت خواهی نشده و یا خسارتی به بازماندگان پرداخت نشده ، آیا این تصمیم قابل دفاع است ، مسئولین دولت در جوابی کتبی به سئوال ایشان ابراز کردند :
".. تقاضای دارابی به مانند تقاضای عضو سابق ارتش سرخ آلمان کریستیان کلار نیست، زیرا او ( کلار) تقاضا عفو کرده بود، ولی دارابی و راحیل از حق قانونی پاراگراف ۴۵۶ آ استفاده کرده اند. این تصمیم دادگاه یک تشخیص موقعیت است که مجرمین محکوم می توانند از آن استفاده کنند. نمایندگان دادستانی کل در مجموع به این نتیجه رسیده اند که هرچند این دوتن به حبس ابد با سنگینی ویژه جرم محکوم شده اند، ولی تاکنون ۱۵ سال زندان را پشت سر دارند و برطبق اطلاعات موجود مجرمین در رابطه با جرم با خود چالش کرده اند و به راستی از وقوع آن متاسفند". (۶)
این اظهار نظر دولت آلمان نه برای وکلا و نه برای بازماندگان و نه برای نیروهای اپوزیسیون که مسئله میکونوس را تعقیب می کنند راضی کننده نبود. فاکت ها هم چیز دیگری می گویند: برطبق اطلاعات نگارنده در دادگاه بررسی، نماینده دادستانی کل فقط صحبت از تغییر روحیات و اخلاقیات عباس راحیل کرده است و نه دارابی. نکته کمکی در این دادگاه برای دارابی داشتن فرزند معلول بوده است. مدارک دیگری نیز در مورد دارابی موجود است. (۷)
همین جا بایستی گفته شودکه مسئله حقوقی و امکانات آن برای پس فرستادن محکومین، در خود امکان بده بستان سیاسی را هم دارد. بوضوح بایستی گفت چنانچه دارابی رفتار و روحیه بهتری می داشت، راحت و حتی بدون بده و بستان هم با توجه به حقوقی که دارد می توانست به ایران بازگردانده شود و اعتراضی هم نکرد. همانطور که برای یوسف امین این اتفاق افتاد. ولی با توجه به شواهد تاکنونی این امر درعمل اتفاق نیفتاده است. این جا اصلا صحبت بر سر حق دارابی برای استفاده ازا این بند قانونی نیست بلکه ارزیابی مشخص از رفتار اوست. و با توجه به رفتار تاکنونی وی (٨) و همچنین رفتار دولت ایران تصمیم به اخراج او که در آن درجه ای از مسائل غیر حقوقی، یعنی تمام رفتار او هم دخالت دارند، می توانست نوع دیگری باشد. اینجاست که می شود وضعیت دارابی و عضو سابق ارتش سرخ آلمان ، کریستیان کلار را با هم مقایسه کرد:
رئیس جمهور آلمان این امکان را داشت که بر له یا علیه کریستیان کلار نظر خود را اعلام کند، و ایشان بنا بر داده های مشخص از آنجا که " او – کلار- نخواست و یا نتوانست از گذشته خود به طور علنی فاصله بگیرد" ، با تقاضای عفو او مخالفت کرد. مقامات قضائی آلمان هم این " امکان" را به نقد داشتند که شرایط بازگشت دارابی را با توجه به رفتار او "هنوز" ناکافی بدانند که از آن استفاده نکردند. همین امر بود که مسئله بده بستان در مورد ماهیگیر آلمانی آقای کلاین که در ماه مارس ۲۰۰۷ آزاد شد را به عنوان بهائی برای آزادی کنونی دارابی برسر زبان ها انداخت. آقای ویلاند به روشنی در ۱۴ سپتامبر ۲۰۰۷ در شب بزرگداشت قربانیان سال ۶۷ و ترور میکونوس در برلن اعلام کرد " در سئوال کتبی که از دادستان کل آلمان خانم هارمز (۹) در مورد شایعات بده بستان کردم، ایشان جواب دادند، این شایعات بی پایه است چون تقاضای وکلای دارابی برای تشکیل دادگاه جهت بررسی وضعیت او در سال ۲۰۰۵ چند ماه پیش از دستگیری آقای کلاین در دسامبر همان سال بوده است".(۱۰)
آقای ویلاند اضافه کرد: ولی این جواب برای من اصلا کافی نیست چون تصمیم در باره دارابی پس از دستگیری کلاین انجام پذیرفته و نشانه های زیادی موجود است که این شک ما را هرچند صد در صد مدرکی برای آن نداریم، تقویت میکند. آخرین اظهارات خانم هارمز نیز این سوء ظن را تقویت می کند: ایشان در روز سه شنبه ۱۶ اکتبر ۲۰۰۷ با یووال آران (۱۱) دختر خلبان اسرائیلی که بیش از ۲۰ سال است که هیچ اطلاعی از او در دست نیست، ملاقات داشت. ماجرا بدان برمیگردد که دولت اسرائیل مدت هاست بر دولت آلمان فشار می آورد که آزادی دارابی را حداقل به دادن اطلاعی در مورد سرنوشت آران از سوی ایران یا حزب الله مرتبط کند. و این ملاقات دختر آران با خانم دادستان کل در همین رابطه بوده است. به گفته یووال آران در گفتگوی تلفنی با سارا دهکردی، دختر نوری دهکردی که محتوای آن به نگارنده نیز گزارش شد ، " خانم دادستان با مهربانی بسیار مرا پذیرفت و اظهار داشت که مشکل مرا می فهمد . او ( خانم دادستان ) نیز اظهار کرد که از اخراج دارابی راضی نیست ولی از نظر قانونی دست او بسته است و از نظر حقوقی امکان ندارد جلوی این کار را بگیرد". (۱۲)

اپوزیسیون ایرانی:
هر اتفاقی برای کاظم دارابی رخ دهد، دیگر ربطی به حکم دادگاه میکونوس و مسائل طرح شده در آن ندارد. این تحلیل اشتباهی است که آزادی دارابی احیانا سایه ای بر مفاد حکم ، تروریسم دولتی و.... می افکند. از نظر قضائی پس از هر حکم زندانی دیگر در اختیار مقامات کشور است. رفتار با او از اینجا دیگر نشانگر رشد رفتار دمکراتیک در آن کشور ، رفتار زندانی ، بده بستان های سیاسی و دهها شرط دیگر است. گرچه نارضایتی بازماندگان قابل فهم است، ولی بایستی همینجا ذکر کرد که در جوامع پیشرفته آزادی زودرس مجرمین تنها با رضایت بازماندگان انجام نمی پذیرد و به فاکتورهای متعددی وابسته است. این امر در آینده در ایران دمکراتیک نیز ممکن است اتفاق افتد: حتی جنایتکارانی مانند علی فلاحیان ، یا هاشمی رفسنجانی، ولایتی، سعید مرتضوی و یا خامنه ای و احمدی نژاد و امثال آنها می توانند در آینده به علت پیری و یا بیماری و حتی مسائلی ساده تراز آن زودتر از موعد اززندان آزاد شوند، و این هیچ ربطی به جرم و محکومیت آنها ندارد.
و سرانجام بایستی بپذیریم که پس ازدادگاه یعنی محکومیت مجرمین و قطعی شدن حکم، دیگر آن حساسیتی که در جوامع نظیر ما در مورد مجرم وجود دارد در بسیاری از جوامع اروپایی موجود نیست. در جوامع پیشرفته استقلال قوا و احترام به آن، همانطور که در جریان دادرسی میکونوس شاهدش بودیم، نقشی جدی دارد و عدالت مدرن هرچه بیشتر از فلسفه انتقام از مجرم فاصله می گیرد. در این کشورها همانطور که روزانه شاهدیم نه تنها در مورد قتل یا ترور بلکه در مورد دهها جرم دیگر نیز معمولا با آن نگاه کینه توزانه ای که ما به مجرم نگاه می کنیم، نگاه نمی کنند. این اما دلیل نمی شود که در حوزه هایی که اپوزیسیون می تواند کار کند، فعالیت های خود را به خاطر" احترام به استقلال قوا" تعطیل کند. و این به ویژه در برلن به اشکال گوناگونی پی گیری شده و می شود. (۱٣)

                                                                                           حمید نوذری- برلن، نوامبر ۲۰۰۷


پانویس ها :
۱- برای اطلاع بیشتر از ترور ، دادگاه و سایر مسائل میکونوس می توان به کتب زیر مراجعه کرد:
- حکم دادگاه میکونوس به زبان آلمانی ، ۱۹۹۹، ناشر : کانون پناهندگان سیاسی ایرانی و آرشیو اسناد و پژوهشهای ایران – برلن
- هنوز در برلن قاضی هست – ترور و دادگاه میکونوس ، انتشارات نیما، ۲۰۰۰ ، پاینده ، خداقلی ، نوذری
- سیستم جنایتکار ، اسناد دادگاه میکونوس ،انتشارات نیما،۲۰۰۰، گروه مترجمین
   Rote Armee Fraktion-۲
در اواخر سالهای ۶۰ و اوائل سالهای ۷۰ قرن گذشته میلادی از میان جنبش دانشجوئی و مبارزه علیه جنگ ویتنام در آلمان پا گرفت و تا مدتی به گروه بادر- ماینهوف نیز معروف بودند. روش آنها مبارزه چریکی شهری علیه "سیستم بازمانده از نازیسم" و سرمایه داری بود. آنها خود را متحد جنبشهای مردمی در کشورهای جهان سوم به ویژه جنبش فلسطین و جنبش مقاومت مردم ویتنام می دانستند. این گروه در ۲۲ اکتبر ۱۹۷۱ با ترور یک پلیس مبارزه مسلحانه خود را شروع کرد وتا انحلال خود در ۲۵ آوریل ۱۹۹٨ در مجموع ٣٣ تن را ترور کرد. جنجالی ترین عملیات آنها در طول سال ۱۹۷۷ بود که در طی آن چند تن از مقامات عالیرتبه آلمان ترور شدند. در اکتبرهمین سال این گروه برای آزادی و معاوضه رفقای خود که زندانی بودند ابتدا رئیس اتحادیه کارفرمایان آلمان وسپس با کمک چریکهای فلسطینی یک هواپیمای شرکت لوفت هانزا را ربودند. این هواپیماربائی با حمله کماندوهای آلمانی در ۱٨ اکتبر ۱۹۷۷ پایان گرفت. چند ساعت پس از آن چهار تن از رهبران اصلی این گروه در زندان خودکشی کردند که فقط یکی از انها با کمکهای پزشکی زنده ماند که اکنون خارج از زندان زندگی می کند.
Kristian Klar-٣
کریستیان کلار ۵۵ ساله، یکی از کادرهای اصلی " فراکسیون ارتش سرخ" و از فعالین نسل دوم آنها میباشد که در نوامبر ۱۹٨۲ دستگیر شد. او و دو تن دیگر آخرین زندانیان " فراکسیون ارتش سرخ" سابق می باشند.
۴- بسیاری از اعضا " فراکسیون ارتش سرخ" در زندان از مبارزه مسلحانه بریدند و گذشته خود را نقد کردند. در پی آن بتدریج تسهیلاتی برای آنها نظیر مرخصی چند روزه و... درنظر گرفته شد. بسیاری از آنها پس از آزادی به کارهائی نظیر معلمی، مددکار اجتماعی، عکاسی و ... روی آوردند. برخی از آنها در مورد گذشته سکوت می کنند، برخی اما تقریبا در مورد همه چیز حرف می زنند. این دسته اخیر در میان بسیاری از چپهای رادیکال آلمان منفور و گاهی هم به خیانت متهم می شوند. در این رابطه نگاه شود به عنوان مثال به هفته نامه اشپیگل ، شماره ۵ به تاریخ ۲۹.۰۱.۲۰۰۷ و شماره ٣۷ به تاریخ ۱۰ سپتامبر۲۰۰۷.
۵ - یوسف امین امین که درتیم ترور به عنوان نگهبان در ورودی رستوران مسئولیت داشت ، چند روز پس از دستگیری شروع به حرف زدن کرد. اعترافات او سبب روشن شدن بسیاری از نکات در ترور میکونوس شد. هرچند که امین چندی پیش از شروع دادگاه اعترافات خودرا پس گرفت و دردادگاه نیز داستان جدیدی برای وقایع میکونوس ساخت تا پای ایران و حزب الله و دارابی از آن بیرون کشیده شود، ولی صحت اعترافات اولیه اش با مدارکی خارج از خود او تائید شدند. به عنوان مثال پیدا شدن ماشین فرار و اسلحه ها و.... پس از اعترافات اولیه او صورت گرفت ( رجوع شود به ۱، هنوز در برلن....). موافقت با اخراج نسبتا بی سروصدای او در اواخر سال ۱۹۹۹ می بایستی علاوه بر بند حقوقی، مدیون اطلاعاتی باشد که از طرف او کمک به روشن شدن حقیقت کرد، کاری که تاکنون دارابی نکرده است.
۶- جواب کتبی وزارت دادگستری آلمان به سوال آقای ویلاند، ۱٣ ژوئن ۲۰۰۷
۷- می بایستی مصاحبه تلویزیون عربی زبان المنار با همسر دارابی در اکتبر ۲۰۰۷ انجام پذیرفته باشد که در آن همسر دارابی همان ادعاهای کاظم دارابی در دادگاه مبنی بر قربانی شدن او در ماجرای میکونوس توسط کردها تکرار شده است. ترجمه این مصاحبه نیز می بایستی در یکی از سایت های ایران برای مدت کوتاهی درج شده باشد. این ترجمه بنا به گزارش شاهدین از این سایت برداشته شده است. نگارنده هر دو این مصاحبه و ترجمه را ندیده است. اگر این گزارش درست باشد با توجه به تجربه نگارنده در جریان دادگاه میکونوس از رفتار خانواده دارابی ، می توان به وضوح گفت که این موضع گیری ها بدون توافق قبلی با دارابی هیچگاه انجام نمی پذیرد.
٨- دارابی دو بار در زندان سعی کرد که برخلاف مقررات زندان با تهیه تلفن همراه تماسهای خود به ویژه با ایران را برقرار کند. بار اول در سال ۲۰۰٣ که صحبت او با ایران استراق سمع شد و به همین خاطر به عنوان مجازات ٣ ماه به زندان دیگری انتقال یافت و بار دوم در اکتبر ۲۰۰۷ که خبر آن در روزنامه برلینر کوریر، جمعه ۲۶ اکتبر ۲۰۰۷ انتشار یافت.
Monika Harms-۹
۱۰- سخنرانی آقای ویلاند درمراسم ۱۹سال پس از قتل عام سال ۶۷ و ۱۵ سال پس از ترور میکونوس ، جمعه ۱۴ سپتامبر ۲۰۰۷ ، برلن/ کارگاه فرهنگها
Yuval Aran -۱۱
۱۲- گفتگوی نگارنده با سارا دهکردی، ۱٨ اکتبر ۲۰۰۷
۱٣- ابتکارات متعددی چه به صورت نامه های اعتراضی ، ملاقات با شخصیت های حقوقی و دولتی ، مصاحبه های متعدد و ... تاکنون انجام پذیرفته و یا در حال اجرا شدن است. برای اطلاع بیشتر و حمایت از تقاضای بازماندگان می   sara_m.dehkordi@yahoo.de توان با این آدرس تماس گرفت: