مریم، «زنی در میان زنان»
مریم پر مهر، برای گنجشگان اوین هم دانه می پاشد


عفت ماهباز


• صد میلیون وثیقه برای رفتن به خانه را به زن جوانی می گویند که می دانند تنها دارایی اش در داسرای ویژه امنیت می تواند قلم و اندیشه اش باشد ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
پنج‌شنبه  ۱ آذر ۱٣٨۶ -  ۲۲ نوامبر ۲۰۰۷


یکشنبه آفتابی؟
نه ابری و باد است
دیروز
در دادسرای ویژه امنیت
امنیتی نبود
اما اتهام ؟
نشر اکاذیب، تشویش اذهان و
تبلیغ علیه نظام ..

صبح سپید،
زود است هنوز
مریم آب می دهد
گل های خانه ر ا
« وبلاکش حوا »
مانده در هوا

مریم به حوا
مباد
سیبی نچیده بر درخت و ...
بر زمین .ویا. مانده در هوا.

کفشی و چادری سیاه
با *شهاب، و بی شتاب
دانه پاشید
برای گنجشکان
با شتاب و با شهاب
از کوچه گذر کرد
جا گذاشت
شهاب و حوا* وهاجر* و گل و گلدان
گنجشگ خانه را
پشت در

سرکشید به لیلا در بندی در اوین
سرودی سرود
اینک زنی در میان زنانی با....
دردهای از
نوع نابرابری...


یکشنبه۲۷آبان ماه ۱٣٨۶، چند روز پس از مسدود شدن سایت زنستان ارگان مرکز فرهنگی زنان، مسئولین امنیت نظام، سراغ مریم حسین خواه از اعضای مرکز فرهنگی و تحریریه زنستان و سایت تغییر برای برابری، رفتند، به مدت دو ساعت در دادسرای ویژه امنیت او مورد بازجویی قرار دادند اتهامات او را: نشر اکاذیب، تشویش اذهان عمومی و تبلیغ علیه نظام بر شمردند. بعد هم گفتند آزادی بروی اما یک میلیون وثیقه برای رفتن به خانه لازم داری!
مریم طبیعی بود که یک میلیون وثیقه نداشت، قاضی پرونده هم گفت: «جایی می فرستمت که تحقیقاتت را در مورد زنان تکمیل کنی».
صد میلیون وثیقه برای رفتن به خانه را به زن جوانی می گویند که می دانند تنها دارایی اش در داسرای ویژه امنیت می تواند قلم و اندیشه اش باشد.
این ها ابتکارات حکومتی است که به جای چاره جویی و یافتن راه حل، که هر روز با خلق مسایلی اینگونه به سراع فعالان مدنی می روند. به سراع زنانی که حتی با همین قوانین نابرابر هم جرمی مرتکب نگشته اند. یک روز انقلاب مخملی است روز دیگر نشر اکاذیب علیه نظام است، البته منظور آنها تلاش زنان برای کسب برابری و رفع تبعیض است، زنانی که درد و رنج های زنان دیگر را بر کاغذ می آورند و خواهان تغییر آنچه هستند که حتی خود مدعیان هم می گویند حق با شماست. اما ...
مریم پرمهر بی ادعا و دقیق می نویسد، حوایش را در وبلاگش تغذیه می کرد و حواسش بود که سیبی از دستی به زمین نخورد. لحطه به لحطه با دلارام علی بود که دو روز قبل از خودش قرار بود به زندان ببرندش، برای روناک و هانا و یاسر یاران هم کمپینی اش برای یک میلیون امضا، که ملاقات نداشتند، تلاش می کرد صدایشان باشد. برای زهرا بنی یعقوب دل سوزاند که مظلومانه رفت.
نوشته هایش دست نوازش پرمهری می شد بر سر ما در دیار غرب ...
دیروز مجسمش کردم به اوین رسیده، همان دم در بازرسی اش کردند چشم بندی به چشمش زدند. مسیر کوتاهی را طی کرد به بند عمومی جای آشنا قبلی اش رسید
او در جمعی که گرم پذیرفتندش جا گرفت و نوشت:
«اینجا زندان است و من زنی در میان زنانی که دردهایشان مثال روشن نابرابری است»
از لیلا و درد هایش نوشت که چه بیهوده در زندان مانده بخاطر قوانین نابرابر: «باورش سخت است اما لیلا ۴۷ ساله، بیست سال است که می خواهد از شوهری که او و کودک عقب مانده اش را رها کرده...»
انگار مریم رفته تا برای گنجشکان اوین دانه بپاشد.
اما ما و گنجشک های بیرون دیدنش عادت مونه!

عفت ماهباز
لندن

efatmahbas@hotmail.com

زیرنویس

* ۱ -شهاب میرزایی همسر مریم و هاجر حسین خواه خواهر مریم
۲* - منابع سایت کمپین یک میلیون امضا
«هاجر خواهر مریم می گوید: «مریم خیلی از رفتار خوب زنان زندانی با خودش حرف زد. گفت اینجا براحتی آدم جدید را قبول نمی کنند اما رفتارشان با من رفتار با یک آشناست. آنها از فعالیت های ما خبر دارند»
* حوا وبلاگ مریم حسین خواه