بخت ما بین که چه بودیم و چه کردیم و چه شد


مهرزاد آورداد


• تا به سرچشمه خورشید؛ دلی هست که هست.
آفتِ ظلم پریشان نکند؛ عنقا را

پُشتمان گرچه شکستند به سر پنجه ظلم
راهی عشق به مقصود بَرد؛ بینا را ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
پنج‌شنبه  ٨ آذر ۱٣٨۶ -  ۲۹ نوامبر ۲۰۰۷


به کجا می برد این عقلِ مُعلق؛ ما را
چه کسی هست که ترسیم کند فردا را

حاجب الدوله بَختک زده در بی خبری
عاجز از اینکه چه فرقی است خر و خرما را

بیخ و بن می بُرد و گرمِ اِفاضات؛ به شاخ
کین منم آنکه کند باغ برین دنیا را

جفتِ آن مردِ مُخنث که به شالش؛ خنجر
بسته تا کس نکند؛ بَد به نظر آقا را

غرق در وهمِ حضورش به سرا پرده غیر
از بدِ حادثه برعکس دَمَد؛ سُرنا را

بخت ما بین که چه بودیم و چه کردیم و چه شد
تا؛ چنین مزد بگیریم؛ حقارت ها را

تا به سرچشمه خورشید؛ دلی هست که هست.
آفتِ ظلم پریشان نکند؛ عنقا را

پُشتمان گرچه شکستند به سر پنجه ظلم
راهی عشق به مقصود بَرد؛ بینا را

چهار شنبه ۷ آذر
avarda@hotmail.com