دانشگاه پادگان نیست
بیانیه دانشجویان آزادی خواه و برابری طلب به مناسب ۱۶ آذر ۱۳۸۶
•
این بیانیه فراخوانی ست رو به تمامی دانشجویان برای حرکت به سمت ایجاد تشکل سراسری، با اتکا به نیروی مادی و فکری بدنه ی دانشجویی و با مرزبندی قاطع در برابر هرگونه قدرت فرادانشجویی و فرا مردمی
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
يکشنبه
۱۱ آذر ۱٣٨۶ -
۲ دسامبر ۲۰۰۷
رویارویی با سیاست بسط و تشدید سرکوب سراسری جامعه هم اینک پیش شرط بقا و تداوم حرکت هر جنبش مترقی اجتماعی – اعم از جنبش کارگری، دانشجویی، زنان و جوانان آزادی خواه - است. به نظر می رسد که این سیاست، همچون ضرورت حفظ حیات سیاسی مجریان آن در ارعاب فعالین اجتماعی و عقب راندن جنبشهای پیشتاز جامعه موثر واقع شده است. در پس این پیروزی گذرا اما حقیقت دیگری مستتر است و آن انسداد مسیرهایی ست که دستگاه سیاسی کنونی ایران تا پیش از این با حرکت بر روی آنها بازتولید قدرت خود را تضمین می نمود. صعود شاخص سرکوب سیاسی و اجتماعی حاکمیت به تراز مشابه رژیمهای کودتاچی و شبه فاشیستی تاریخ، نشانه ی پایان دورانی ست که هیئت حاکمه ی ایران امر نارضایتی های عمیق اجتماعی را با نسخه های از اعتبار ساقط شده ای چون «تخدیر ایدئولوژیک توده ها» و یا «تعبیه سوپاپ اطمینان اصلاحات» مهار می کرد.
۲- فضایی از این دست، زد و خوردهای داخل حاکمیت را به سمت عروج فرصت طلبانه ی جناح به اصطلاح منتقد دولت هدایت می کند. این جریان با تلاش برای اختفای کارنامه سی ساله ی خود در خلق جامعه ای آکنده از آسیبهای فردی و اجتماعی مردم ایران و نیز با انکار ارتباط ارگانیک خود با باند حاکم بر دولت - همچون دو عضو زنده ی لازم برای تداوم زیست سیاسی کلیت سرمایه داری ایران – هدف و برنامه ی کنونی خود را قبضه ی مجدد قوای مجریه و مقننه در رقابت با جناح مقابل، از طریق مصادره ی نیروی جنبشهای اصیل اجتماعی – به ویژه جنبش کارگری، دانشجویی و زنان – تعریف کرده است.
٣- محصول منطقی سیاستهای ارتجاعی امپریالیسم به رهبری آمریکا در منطقه، در ادامه ی مواجهه ی گزیرناپذیر آن با رژیم سیاسی نامتعارف ایران، امروز – پس از تحمیل تحریمهای سنگین اقتصادی – به مرحله ی عبور از سرحدات رعب آور حمله ی نظامی رسیده است. تهدید جنگ – جنگی به مراتب وسیعتر و خانمانسوزتر از جنگ عراق – هم اینک در واکنشها و تحرکات آمریکا و متحدینش در قبال ایران دیده می شود. باقی مانده ی جامعه ی چند ده میلیونی ایران پس از تهاجم نظامی امپریالیسم، مجموعه ای خونین از باندهای گانگستری، گروههای فالانژ آدم کش و دارودسته های قومی و بنیادگرایی خواهد بود که در جدال با یکدیگر و با مدنیت جامعه، عرصه ی حیات اجتماعی عموم مردم را با ترور، بمب گذاری، نسل کشی، عملیات انتحاری و تاخت و تازهای مسلحانه متلاشی می کنند. بازگرداندن ایران به سامان اولیه خود در صورت تحقق این سناریو، در کوتاه مدت به غایت بعید به نظر می رسد. حتی کوچکترین احتمال وقوع این وضعیت ما را به الزام توده ای کردن این شعار رهنمون می شود که: «دست جنایتکار امپریالیسم از زندگی مردم ایران کوتاه!»
* * *
با در نظر گرفتن شرایط داخلی و موقعیت بین المللی ایران، اکنون تکلیف سنگینی بر دوش جنبشهای مترقی اجتماعی، از جمله جنبش دانشجویی نهاده شده است. دانشگاه اکنون نیاز حیاتی به مقاومت در برابر پروژه ی سلب ابتدایی ترین حقوق صنفی، سیاسی و اجتماعی دانشجویان را درک می کند. پایمال شدن مستبدانه ی بخش وسیعی از حقوق صنفی دانشجویان؛ بازداشت، شکنجه و حبس فعالین دانشجویی؛ توقیف نشریات و تشکلهای مستقل دانشگاه؛ اخراج و منع از تحصیل سلیقه ای دانشجویان؛ صدور گسترده و بی سابقه ی احکام انضباطی، تشدید فشار بر آزادی های دختران دانشجو و در یک کلام نظامی و امنیتی شدن مسلم فضای دانشگاه، بیانگر ضرورت مقاومت همه جانبه ی دانشجویان در برابر سیاستهای عوامل سرکوب جنبش و تبدیل دانشگاه به مقر نظامی و دفاعی جناحین حاکمیت است؛ «دانشگاهی که به اصرار و اعتقاد ما پادگان نیست!»
با این همه عقیم گذاشتن مساعی و تکاپوی هر دو جناح معلوم الحال دستگاه سیاسی ایران در امر مصادره به مطلوب فضای اعتراضی دانشگاه برای پیشبرد سیاستهای ارتجاعی خود، و نیز مخالفت فعالانه با هرگونه دخالت خارجی – اعم از نظامی و غیر نظامی – و روشنگری پیرامون ابعاد فاجعه ای که با آغاز تهاجم ارتشهای امپریالیستی به ایران متحقق خواهد شد، به همان میزان ضروری ست. به باور ما یگانه طریق استمداد از نیروی مستقل دانشجویی در امر احیای حقوق صنفی، اجتماعی و سیاسی دانشجویان و عقب راندن فشارهای حاکمیت بر دانشگاه و خنثی ساختن توطئه ی مصادره ی جنبش دانشجویی به نفع جناحین قدرت و نیز مقابله با تحقق سناریوی دخالت خارجی و حمله ی نظامی به ایران، جز متشکل شدن دانشجویان سراسر کشور – اعم از فعالین سیاسی، صنفی و فرهنگی دانشگاهها – در تشکلی سراسری برای پیگیری مطالبات بر حق دانشجویان چیز دیگری نیست. این بیانیه به نوبه ی خود فراخوانی ست رو به تمامی دانشجویان برای حرکت به سمت ایجاد این تشکل، با اتکا به نیروی مادی و فکری بدنه ی دانشجویی و با مرزبندی قاطع در برابر هرگونه قدرت فرادانشجویی و فرا مردمی.
درک این حقیقت که جنبش دانشجویی مکلف است تا تحلیل عینی خود از وضعیت موجود را به تمامی حوزه های مبارزاتی جامعه – به ویژه عرصه ی نبرد جنبشهای کارگری و زنان – ارائه داده و بر مبنای آن بسیج نیروهای اجتماعی حول برنامه ای برای نجات جامعه را تسهیل و تسریع نماید، مخاطب این فراخوان را از محدوده ی دانشگاه به گستره ی جامعه گسیل می کند.
زنده باد آزادی و برابری
دانشجویان آزادی خواه و برابری طلب دانشگاههای ایران
|