سرکوب و سکوت در ایران
چرا دفتر تحکیم وحدت، انجمن های اسلامی دانشجویی، ملی – مذهبی ها و اصلاح طلبان در برابر سرکوب دانشجویان سکوت کرده اند؟



اخبار روز: www.iran-chabar.de
پنج‌شنبه  ۱۵ آذر ۱٣٨۶ -  ۶ دسامبر ۲۰۰۷


در آستانه ی شانزده آذر، یکی از وسیع ترین موج بگیر و ببندها از سوی حکومت علیه فعالین جنبش دانشجویی به راه افتاده است. از روز یکشنبه ی گذشته که دستگیری ها آغاز شد، تا کنون قریب به سی دانشجو بازداشت شده و عده ای از دانشجویان نیز به وزارت اطلاعات و مراکز امنیتی فرا خوانده شده اند. در دستگیری دانشجویان هیچ گونه قانون و قاعده و ضابطه ای رعایت نشده است و ماموران امنیتی و اطلاعاتی با هجوم به خانه، محل کار و حتی در دانشگاه دانشجویان را دست بند زده و به مکان های نامعلوم منتقل کرده و هیچ گونه اطلاعی نیز در مورد وضعیت بازداشت شدگان در اختیار خانواده های ان ها و افکار عمومی قرار نداده اند. دوباره نوبت به «چپ» رسیده و بار دیگر «قانون جنگل» در این مملکت حاکم شده است.

دستگیری دانشجویان در چنین سطحی در سال های اخیر بی سابقه بوده و می توان آن را یکی از خشن ترین تعرضات حکومت به دانشگاه و دانشجویان از تیر ماه ۷٨ به بعد دانست. این دستگیری ها ظاهرا با هدف جلوگیری از بزرگداشت روز شانزدهم آذر از سوی این دانشجویان صورت گرفته، اما در عین حال هدف های دیگری را هم دنبال کرده است. از یکسو می توان آن را در کادر سیاست کلی حکومت در جهت مقابله با جنبش های آزادی خواهانه و اجتماعی در ایران ارزیابی کرد که «مشت آهنین» هنوز یکی از عمده ترین ابزار آن است و از سوی دیگر اقدامی در جهت مقابله با رشد فزاینده گرایشات سوسیالیستی و چپ در دانشگاه ها و در کل جامعه به شمار آورد.
بازداشت گسترده دانشجویان در ایران با سکوت غیرقابل توجیه بخش بزرگی از فعالین سیاسی در ایران روبرو شده است. دلیل این سکوت، گرایشات سیاسی دانشجویانی است که دستگیر می شوند و به زندان می افتند. اگر اعتراضی به بازداشت ها و حمایتی از دانشجویان صورت گرفته است، اصلا در خور موج گسترده بازداشت ها نبوده است. دفتر تحکیم وحدت با صدور یک اطلاعیه ی چند خطی که از سوی «روابط عمومی» خود صادر کرده، وظیفه ی خود نسبت به این موج بازداشت ها را پایان یافته تلقی کرده است. انجمن های اسلامی دانشجویی – حتی فعالترین آن ها – سکوت کرده اند، ملی – مذهبی ها سکوت کرده اند، اصلاح طلبان سکوت کرده اند. دامنه ی این سکوت حتی تا بسیاری از نیروهای سیاسی در خارج از کشور هم کشیده شده است. حتی فعالین جنبش زنان که حمایت از مبارزات آن ها یکی از خواست های عمده و برجسته ی جنبش چپ دانشجویی است نسبت به این دستگیری ها اعتراض نکرده اند.
برای چنین سکوتی توجیهی وجود ندارد. دانشجویان در روزهای اخیر با شعارهای «دانشگاه پادگان نیست» و «نه به جنگ» به فعالیت و برگزاری تظاهرات دست زده و خواهان تشکیل جبهه ی ضد جنگ و عدم دخالت خارجی شده اند. این خواست ها، خواست هایی عمومی هم در عرصه ی دانشجویی و هم در عرصه ی ملی در ایران است و حامیان زیادی دارد. مبارزه برای آن که دانشگاه پادگان نباشد و ایران صحنه ی جنگ نشود، تنها وظیفه ی دانشجویان چپ نیست، برای چنین هدف هایی همه باید به میدان بیایند و دانشجویانی را که شجاعانه خواهان دانشگاه آزاد و ایران آزاد هستند، تنها نگذارند.
تجمع و تشکل دوباره ی چپ – فعلا در دانشگاه – بار دیگر فرصتی – شاید تکرار نشدنی - برای ترمیم شکاف های گذشته بین نیروهای سیاسی و اجتماعی مخالف آزادی و یا عمیق کردن این شکاف ها به حدی غیرقابل جبران، فراهم آورده است. آن ها که می گفته اند از حق دانشجویان دگر اندیش برای متشکل شدن و فعالیت سیاسی در دانشگاه دفاع می کنند، آن ها که می گفتند از حق مخالفین برای اعتراض مسالمت آمیز پشتیبانی می کنند، حالا در بوته ی آزمایش قرار گرفته اند و متاسفانه به آن چه می گفته اند عمل نکرده اند.
«اخبار روز» در روزهای اخیر پیام های زیادی از دانشجویانی که بعضا تحت تعقیب قرار دارند و به وزارت اطلاعات احضار شده اند، دریافت کرده است. در این پیام ها دانشجویان خواهان اعتراض به دستگیری ها و حمایت هر چه گسترده تر از مبارزات خود – هم در داخل و هم در خارج از کشور - شده اند. بر اهمیت این اعتراض ها و حمایت ها هم در جلوگیری از ادامه ی بازداشت ها و هم در ایجاد امید و انگیزه در دانشجویانی که امروز تحت فشار قرار دارند، تاکید نموده اند. این صدا را باید شنید و به آن پاسخی صمیمانه و در خور داد.
آن ها که به این امید نشسته اند تا مشت آهنین دیکتاتوری، آن ها را از شر «رقبای» خود خلاص کند، اشتباهی را تکرار می کنند که شاید جبران ناپذیر باشد. چپ را نمی توان از فضای سیاسی و اجتماعی ایران حذف کرد. باید آن را به رسمیت شناخت و دست دوستی و همکاری به سویش دراز کرد. دستی که برای دوستی و همکاری دراز شود، مطمئنا صمیمانه فشرده خواهد شد.