در حمایت از فراخون ضد جنگ دکتر ناصر زرافشان
جمعی از هواداران سازمان فدائیان خلق ایران- اکثریت (داخل کشور)


• ما صف خود را از کسانی که بخاطر مبارزه با امپریالیسم آمریکا و دفاع از وحدت ملی، مبارزه علیه جمهوری اسلامی را به محاق فراموشی می سپارند و نیز از کسانی که بخاطر مبارزه علیه استبداد و دیکتاتوری جمهوری اسلامی عامدانه سیاست های امپریالیستی آمریکا را از زیر ضرب خارج می کنند، جدا می سازیم ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
شنبه  ۱۷ آذر ۱٣٨۶ -  ٨ دسامبر ۲۰۰۷


در دفاع از سوسیالیسم (۹)

"این سگ برای نان ما، از بهر فرزندان ما، نزدیک انبان آمده"

هموطنان گرامی!
نیروهای آزادی خواه و عدالت طلب!

    چندین سال است که جنگ سایه شوم خود را بر منطقه خاورمیانه فرا افکنده است. افریت جنگ هر روز صدها نفر را در عراق و افغانستان به کام خویش فرو می بلعد، و پایانی را برای این تباهی ها نمی توان متصور شد. طبل جنگ چنان پر صدا به غرش در آمده که برای شنیدن آن نیازی به بیرون آمدن از خانه هایمان نیست. مرگ و تباهی در آستانه های دروازه شهر به انتظار قربانی دیگری در حال سودن دندانهایش می باشد. آنچه که نه در پس پرده بلکه به عینه و آشکار شاهدش هستیم. هیولای جنگ است و منجنیق های هستی برانداز امپریالیسم. خطر جنگ جدی تر از انست که تبلیغات جمهوری اسلامی را باور کنیم : مردم نهراسید! این همه تدارکات و تهاجم و لشگرکشی آمریکا، صرفاً جنگی روانی است!!!.

خطر جنگ جدی است!

    آری خطر جنگ جدی است و کشور در آستانه جنگ قرار گرفته، و این همه هزینه و لشگرکشی برای تدارک یک جنگ واقعی است نه یک جنگ روانی. جنگ در دستور کار امپریالیسم آمریکاست و اگر قطعی هم نشده باشد ولی گزینه اصلی آنها برای کشورمان بشمار می رود. جناح های حاکم بر آمریکا و ایران هر یک به دلایلی از گزینه جنگ محدود و کنترل شده استقبال می کنند. ولی واقعیت آنست که جنگ پس از آغاز قابل کنترل نیست، و مطمئناً جنگ محدودی نخواهد بود. کسانی که فکر می کنند آمریکا بخاطر درگیری همزمان در افغانستان و عراق قادر به شروع جنگ دیگری در ایران نیست توان نظامی رهبری نظام امپریالیستی را دست کم گرفته اند.

       پیآمد جنگ مرگ و نیستی، کشتار و ویرانی، گرسنگی و بیماری، گرانی و بیکاری، تقویت بنیادگرایی، سرکوب فعالین سیاسی، بسته تر شدن فضای سیاسی جامعه و تحکیم نظام حاکم خواهد شد. از طرفی دیگر جنگ آمریکا تنها علیه جمهوری اسلامی نخواهد بود. کارگران و زحمتکشان و توده های مردم قربانیان اصلی این اقدام ضد بشری خواهند شد.

      جنگ نیاز ذاتی امپریالیست هاست، این نیاز مضاعف خواهد شد اگر بر سر منابع استراتژیک خاورمیانه باشد. استیلای هر یک از قطب های امپریالیستی بر این منطقه که دو سوم انرژی های فسیلی را در خود جای داده است، تعیین کننده هژمونی جهان سرمایه داری برای مدت طولانی خواهد گشت. نقشه خاورمیانه بزرگ امپریالیسم آمریکا حرکتی در راستای تثبیت این هژمونی است. در شرایطی که آمریکا با داشتن صدها پایگاه نظامی در سراسر جهان و با هزینه سالانه بیش از ۵۰۰ میلیارد دلار بودجه نظامی قدرت بلامنازع میلیتاریستی جهان است. پر واضح است که توان مادی برای نیل به چنین هدفی را دارباشد.

    آنچه در این منازعه برای مردم ، خصوصاً کارگران و زحمتکشان میهنمان مطرح است. آنکه منافع آنها منطبق بر خواستها و منافع هیچ یک از طرفین دعوی نیست. مردم کشورمان در جبهه سومی قرار دارند، که بناست تاوان نزاع و درگیری های دو طرف دیگر را پرداخت کرده و منافع و فرزندان خود را قربانی این جنگ ارتجاعی و امپریالیستی نماید. حمله آمریکا در راستای منافع و سیاست های سلطه گرانه آن می باشد. آمریکا مسبب اصلی بروز تشنج و جنگ احتمالی است و کلید حل این بحران در دست آمریکاست. ولی این موضوع نافی نقش و مسئولیت حاکمیت جمهوری اسلامی در برافروختن جنگ و کاستن از شدت بحران نمی باشد. جمهوری اسلامی با سیاست های ارتجاعی و ضد انسانی خود زمینه ساز حمله آمریکا و شریک جرم وی بشمار می رود. سیاست های تنش زا، ضد مردمی، سرکوبگرانه، حمایت از بنیاد گرایان اسلامی و.... همراه با ناروشنی ها و ابهامات پروژه هسته ای جمهوری اسلامی محرک و بهانه ای برای اقدامات سلطه طلبانه امپریالیسم آمریکاست. که عملاً تسهیلاتی را برای نیل به اهدافش در اختیار استراتژیست های سیا و پنتاگون قرار می دهد.

    مردم ما بخوبی واقفند که سینه چاک کردن آمریکا از برای دمکراسی و حقوق بشر ترفندی بیش نیست. ما یقین داریم که آمریکا به منطقه برای اهدای آزادی و رفاه هجوم نکشیده است، ما مطمئنیم که:
" این سگ برای نان ما، از بهر فرزندان ما، نزدیک انبان آمده."


جنگ قابل پیشگیری است!

    مبارزه برای صلح، یک خواست انسانی و وظیفه ای عاجل است. بایستی جبهه ضد جنگ را در سطح کشور و در وسعت جهانی سازماندهی کرد. جنبش ضد جنگ دارای توان بالقوه و بالفعل زیادی برای متشکل ساختن می باشد. هر چند که خطر جنگ جدی است. در عین حال امکان پیشگیری آن هم وجود دارد. در صورت اتحاد نیروهای دمکرات و تحول طلب بر علیه جنگ و فرا رویاندن این حرکت به جنبشی فراگیر و پیوند آن با جنبش دمکراسی خواهی، کارگری، زنان ، دانشجویان و .... امکان پشت سر گذاشتن خطر جنگ وجود دارد. مبارزه علیه جنگ بخشی از مبارزه بخاطر دمکراسی است. مبارزه در راه دمکراسی برای کشورمان از مبارزه با سیاستهای سلطه گرانه امپریالیسم آمریکا جدا نیست. بنابر این مبارزره علیه جنگ بایستی همزمان در دو جبهه علیه امپریالیسم آمریکا و حکومت جمهوری اسلامی پیش برده شود.

      خوشبختانه با درک اوضاع حساس کنونی و وخامت اوضاع و جدی بودن خطر جنگ، جنبش ضد جنگ در داخل کشور روز بروز رشد می یابد و در لایه های اجتماع ریشه می دواند. مردم ایران حداقل از آغاز سال، و قبل از شروع جنگ بصورت رسمی، عواقب آن را احساس نموده اند. تورم و گرانی، بیکاری، تشدید سرکوب جنبش های مدنی ، سنگین تر شدن فضای سیاسی جامعه و ... از نمودهای بارز شروع غیر رسمی جنگ است. که با تشدید تحریم هال و تأثیر روانی آن بر اوضاع اقتصادی، مسلماً بر وخامت اوضاع هم افزوده خواهد شد. حرکت مادران زندانیان اعدامی و مادران صلح در مخالفت با جنگ و دفاع از صلح و فراخوان دکتر ناصر زرافشان وکیل شجاع قتل های زنجیره ای حاکی از تحرک فعالین سیاسی – اجتماعی داخل کشور است. متعاقب این حرکت اعلام تشکیل شورای صلح توسط کانون مدافعان حقوق بشر و خانم شیرین عبادی حرکت دیگری در همین راستا بود.

    ما ضمن حمایت از تمامی اقدامات و تحرکاتی که از جانب نیروهای دمکرات و ترقی خواه کشور بعمل آید خواهان صراحت و شفافیت لازم در اقدامات و موضع گیری ها می باشیم، و هرگونه انحصار طلبی و پروژه سوزی را به چالش خواهیم کشاند. ما خواهان رفع ابهام توسط خانم عبادی و کانون مدافعان حقوق بشر از پاره ای از مسائل حول این موضوع می باشیم. بایستی صراحتاً نقش و اهمیت سیاست های جنگ طلبانه و توسعه گرانه امپریالیسم آمریکا را در این پروژه مشخص نمود. همچنین نقش جمهوری اسلامی را در این پروژه مشخص نمود، و از انداختن تقصیر تمامی کاستی ها و سیاست های جنگ طلبانه و ضدمردمی جمهوری اسلامی به گردن یک شخص یا جناح محدود خودداری نمود.

    این شبهه و تردید ما ناشی از سابقه برخوردهای عده ای از پیشنهاد دهندگان " شورای ملی صلح " است که، در آستانه انتخابات ریاست جمهوری فعالین چپ ، ملی و ملی مذهبی داخل کشور تمهیداتی را برای تأسیس جبهه دمکراسی خواهی و حقوق بشربعمل آورده بودند، که متعاقب اعلام موضوع توسط زنده یاد دکتر پرویز ورجاوند با صحنه گردانی نهضت آزادی و ابراهیم یزدی فوراً شکل مسخ شده آن توسط محمد معین بعنوان شعار انتخاباتی مطرح و نهایتاً با حذف دگر اندیشان از جمله غیر مسلمانان از رهبری آن موجب سوختن این پروژه گردیدند. متأسفانه بنظر میرسد این سناریو با مشارکت همان اشخاص مجدداً در حال بازنویسی است. ما توجه خانم عبادی را به این موضوع جلب می نماییم اگر نمی خواهند اسیر چنین ترفندی شوند بایستی آگاه باشند، که به قطار نهضت آزادی و ابراهیم یزدی کوپه ای بسته نیست و خود اینان هم به سختی در اتاقک لکوموتیو جای گرفته اند و اگر خانم عبادی قصد سوار شدن به این قطار را داشته باشند بالاجبار بر دماغه جلویی آن خواهند نشست و تنها تیوپ بوق قطار را در اختیار خواهند داشت. از این رو پیشنهاد می کنیم با تشکیل شورایی فراگیر از کلیه نیروهای سیاسی و اجتماعی و فارغ از انحصار طلبی موجب سوختن این فرایند بالقوه بسیج گر نشوند. در چنین شرایطی مطمئناً ما صمیمانه دست شما را در این کارزار خواهیم فشرد.

    سخنی با نیروهای چپ داخل کشور

    رفقا! در این شرایط حساس و خطیر صمیمانه و صادقانه دست اتحاد بسوی شما دراز می کنیم. و امیدواریم حمایت از فراخوان ضد جنگ دکتر ناصر زرافشان وکیل شجاع پرونده های قتل های زنجیره ای سرآغاز برای همکاری ها و اقدامات مشترک ما در آینده باشد. با تشکیل شورایی مشورتی حول این فراخوان متحد شویم تا در مبارزه علیه جنگ و برای دمکراسی، حقوق بشر و عدالت اجتماعی صفوف مستقل و رزمنده چپ را شکل دهیم. و متناسب با وزن اجتماعی چپ در عرصه سیاسی و اجتماعی کشورمان از جمله" در شورای ملی صلح" و یا "جبهه ضد جنگ" ایفای نقش نماییم. چپ باید برای پیوند جنبش ضد جنگ با دیگر جنبش های اجتماعی تلاش ورزد. در این مبارزه چپ مجاز به تعطیلی جنبش دمکراسی خواهی، زنان، جوانان و حقوق بشر و ... به نفع جنبش ضد جنگ نمی باشد. رمز موفقیت جنبش ضد جنگ در پیوند آن با این جنبش هاست.

ما صف خود را از کسانی که بخاطر مبارزه با امپریالیسم آمریکا و دفاع از وحدت ملی، مبارزه علیه جمهوری اسلامی را به محاق فراموشی می سپارند و یا اهمیت کمتری به آن می دهند، و نیز از کسانی که بخاطر مبارزه علیه استبداد و دیکتاتوری جمهوری اسلامی وبه بهانه دفاع از حقوق بشر عامدانه سیاست های امپریالیستی آمریکا را از زیر ضرب خارج می کنند، جدا ساخته ، اعلام می کنیم ما بخشی از صدای سومی هستیم که در جبهه ای مستقل از دو طرف دعوا وبرای احقاق حقوق کارگران و زحمتکشان برای عدالت اجتماعی، دمکراسی، صلح و حقوق بشر و بر علیه استبداد و سلطه پیکار می نماییم. و وظیفه ما نه پیکار در کنار یکی از طرفین دعوا بر علیه دیگری بلکه مبارزه علیه سیاستها و اهداف هر دو طرف دعواست.

جمعی از هواداران سازمان فدائیان خلق ایران- اکثریت (داخل کشور)

۱۶/۹/۱٣٨۶