در نیمه راه


ایرج فرزاد


• نباید اجازه داد ویروس قوم پرستی و زهر خودمحور بینی و تفرقه افکنانه جهالت ناسیونالیستی و قوم پرستانه، تجربه خونین و وحشتناک نفوذ اسلام سیاسی در صفوف مبارزه برای آزادی و برابری را در شکل دیگری به مردم منطقه تحمیل کند ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
شنبه  ۲۴ آذر ۱٣٨۶ -  ۱۵ دسامبر ۲۰۰۷


در کردستان عراق، تحت حاکمیت دو حزب ناسیونالیست کرد، شاهد اتفاقات خیره کننده ای هستیم. در این روزها، "پارلمان" کردی متشکل از این دو حزب، قانونی را در مورد روزنامه نویسان، که اساسا حق آزادی بیان و ابراز عقیده را نشانه رفته است، به تصویب رسانده است که قرار است برای "توشیح" و سیر لازم الاجرای آن از تصویب مسعود بارزانی رئیس حکومت "هه ریم" (یا به گفته دیگر رپیس حکومت اقلیمی کردستان عراق) بگذرد. گزارش شده است که: از میان ۱۱۱ اعضای محترم پارلمان کردی، در جریان تصویب این قانون دوران عشیره ای، فقط ۵۶ نفر حاضر بوده اند که در میان آنها ۷ نفر ممتنع و ۶ نفر رای مخالف داده اند. به عبارت دیگر "قانون" خفه کردن حق آزادی بیان و مجوز محاکمه و زندانی و به سیخ کشیدن کردن هر صدای باوجدان و با شرف، با ۴۳ رای یعنی کمتر از ۵۰ در صد مجموع آرا کل نمایندگان از تصویب گذشته است! و این البته برای هر ناسیونالیست مکتبی و هر ناسیونال سوسیالیست و کمونیست سابقی که از همان آغاز جنگ خونین آمریکا در عراق، و تکرار خونین تر دخالتگری نظامی آمریکا در سال ۲۰۰۳، زیر پرچم آمریکا رفتند و هر چه از دهنشان در آمد به کمونیسم و "دیکتاتوری" کمونیستها گفتند و در وصف دمکراسی، جشن خون و نفرت ضدکمونیستی راه انداختند، در عین حال درس عبرتی است.

اما این هنوز تمام مساله نیست. "ملا بختیار" مسئول اجرائی دفتر سیاسی اتحادیه میهنی، یک توضیح روشن اقتصادی هم برای میدان یافتن "بازار آزاد" در کردستان آزاد شده توسط دمکراسی "پریزیدنت" بوش، برای همه دارد.

با او مصاحبه کرده اند و از او در مورد تصرف زمین، به جیب زدن پول و ثروت و ساختن خانه و ویلا و سرمایه گذاری در شرکتها و کمپانیهای کردی و غیر کردی پرسیده اند. پاسخ اش بویژه برای آن خیل مایوس شدگان از تحرک ناسیونالیسم کرد و مدافعان گریم کرده همان ناسیونالیسم در پوشش سرمایه داری دمکراتیک و "باوجدان"، در خور توجه است.

گفته است:
" من بنا به تصمیم جلال طالبانی یک خانه و یک قطعه زمین گرفتم. از محل فروش آن خانه ۶۵۰ هزار دلار بدستم رسید و زمین هم ۳۴۰ هزاردلار بفروش رفت..." وقتی مصاحبه کننده از او می پرسد که شایع است که ملابختیار یک قطعه زمین را در محله "علی ناجی" به مبلغ ۳۴ هزار دلار خریده است، میگوید نه! من آن زمین را به "کاک هلگورد جاف" فروخته ام و بخشی از پول را هم گرفته ام! یعنی اصلا انکار نکرده است که ۳۴ هزار دلار برای خرید اولیه آن قطعه زمین در جیب داشته است. و قطعا وقتی آنرا به یک تاجر و سرمایه دار کرد، هه لگورد، فروخته است پولی بیش از ۳۴ هزار دلار به او رسیده است. بعلاوه غیر از "حقوق" ماهانه مقامات و وزرا ، ملابختیار اقرار میکند که از حاتم بخشیها، "فقط" ۵۰ هزار دلار از "مام جلال" و ۲۰ هزار دلار از "کاک عمر فتاح" گرفته است. و این مبالغ کوچک و ناچیز! آن روابط و سرمایه گذاریهای هنوز پنهان و افشا نشده کاک ملا را در شرکتهای تجارت کردی شامل نمیشود.

ملابختیار در توجیه این غارتگری سرمایه داران کرد و زمامداران حکومت اقلیم، و خیرات و حسنات "مام جلال" از محل زندگی و معاش و سفره خالی مردم کردستان عراق، شناسنامه دمکراسی بازار آزاد خود و نفرت ضدکمونیستی اش را نمایش میدهد و میگوید:
" در همه جای دنیای دمکراسی اینجوری است، همه جا "دولتمردان" چه در میان کشورهای همسایه و چه در خود جهان دمکراسی، وضع مالی بسیار بهتری از ما دارند." بعلاوه اضافه میکند که "فراموش نکنید که اولا اتحادیه میهنی صاحب ۱۰ هزار شهید است و همه احزاب دمکراسی در دنیا به بازار و کسب سود وارد شده اند. اتحادیه میهنی هم الان مثل سابق نیست، صاحب املاک و زمین و سرمایه و شرکتهای مالی و تجاری است." و بالاخره در برابر این سوال که مقامات اقلیم در مورد شفافیت مالی کارنامه سیاهی دارند، برآشفته شده و شناسنامه ضدکمونیستی اش را نمایش میدهد و میگوید: "جام من! دوره ایدئولوژی و حکومتهای ایدئولوژیک بسر رسیده، این دوره دوره دمکراسی و بازار آزاد است، هر سرمایه دار و تجارتخانه و تاجر کردی که در خدمت دمکراسی باشد، مثل نمونه شرکت نوکان، قدمش مبارک و زیر حمایت حکومت اقلیم!" و بعد سوریه و کره شمالی و کوبا را به عنوان نمونه های اقتصاد سوسیالیستی و "حکومتهای ایدئولوژیک"، در مقابل کره جنوبی و امارات عربی قرار میدهد و اعلام میکند، البته پس از یک دوره اختلاف فاز، با افتخار تمام در کمپ دنیای شیرین دمکراسی بازار آزاد، جای گرفته است. و ملا بختیار، تازه یکی از کمتر آلوده ترین مقامات حکومت کردی است.

و برای آن دوستانی که از تصویب قانون خفه کردن حق آزادی بیان و ابراز عقیده توسط پارلمان نازنین کردی، تعجب کرده اند، باید گفت تصویب این قانون، با هر درصد آرا، جزء لازمه سخنان امثال ملا بختیار است. همین چند روز پیش بود که در رسانه ها و سایتهای فعال در کردستان عراق، از جمله در روزنامه هائی که طبق قانون جدید مطبوعات قرار است بسته شوند، اعلام شد که طبق اطلاعات مبتنی بر تحقیقات "دکتر یوسف عثمان"، طی دو سال گذشته، وزرا، مقامات و کاربدستان رده بالای حکومت اقلیم، ۴۳۵ زن و دختر را مورد تعرض و تجاوز و تهدید جنسی قرار داده اند.

و این حکومت، البته، هنوز در نیمه راه هم نیست، هنوز مافیاهای حاکم، سلطه خود را یکسره نکرده اند و هنوز به تسلط بیچون و چرای خود بر مقدرات زندگی مردم کردستان اعتماد و اطمینان ندارند. با اینحال در همین نیمه راه به دستاوردهای حکومتهائی چون جمهوری اسلامی که در یک بزنگاه تاریخی از موقعیت حاشیه ای در سیاست و اقتصاد، به مقام زمامدار و حکومت "شرعی" پرتاب شدند، دو دستی چسپیده اند. زعمای اسلام سیاسی تا زمانی که در یک رویاروئی خونین و در نسل کشیهای وحشتناک، قدرت را یکسره نکرده بودند، هنوز جرات نکردند شمشیر بردارند و گردنها را بزنند و زبانها را ببرند. اسلامیها در مرحله اول سفت کردن جای پای خود، زدند و کشتند و قتل عام کردند و بعدها از دل این خونریزی، حاشیه نشینان در اقتصاد و سیاست دوران سلطنت، عسکراولادیها و رفسنجانیها و واعظ طبسیها و دیگر خیل ملایان و مکلاهای سرمایه داران اسلامی به متن آمدند. در کردستان عراق، در نیمه راه، ناسیونالیستها ترجیح داده اند قبل از تعیین تکلیف قدرت خود، میخ قرق کردن میدان اقتصاد را زیر پرچم دمکراسی بازار آزاد برزمین بکوبند تا بعد به سفت کردن قوانین خود برای منکوب کردن حق آزادی بیان روی آورند. به نظر میرسد احزاب ناسیونالیست حاکم در کردستان عراق و پارلمان محترم کردی، متکی به دستاوردهای به قدرت رسیدن غیر اجتماعی ترین و طفیلی ترین سرمایه داران ملی و خودی و کردی، نیازی به طی کردن سریعتر"دوران گذار" به دمکراسی تمام و کمال بازار آزاد نمی بینند. اما این توهمی است که میتواند تا مدتها مدافعان ناسیونالیسم کرد و متوهمین به آن را بخود مشغول نگهدارد.

وضعیت کردستان عراق هنوز در بلاتکلیفی است، هنوز امکان ادامه زندگی سرمایه داران کرد و تقسیم قدرت دو فاکتو بین دو حزب ناسیونالیستی کرد در این دوره "گذار" و بی شکل و نامتعین هست. دورنمای تشکیل یک دولت جداگانه و مستقل در کردستان عراق، هم بخاطر اینکه این دو حزب "اصلی" این کاره نیستند و هم به دلیل غیبت یک نیرو و حزب قدرتمند اجتماعی که بتواند محل امید عبور کردستان عراق از این معضل دیرینه باشد، در آینده نزدیک در چشم انداز نیست. فعلا دوران آویزان بودن وضعیت مدنی در کردستان عراق، به این دلیل نیز که یک قدرت متمرکز سراسری در عراق نشانی از ظهور ندارد، تداوم دارد. این مساله است که منتقدین "تجربه و آزمون ملت مان"( اصطلاحی که زبان مشترک همه طیفهای ناسیونالیسم کرد است) را به تردید و تزلزل میکشاند و به امثال ملا بختیار و وزیر و وکلا و پارلمان کردی فرصت بند بازی میدهد. انگار همه لایه های ناسیونالیسم کرد میدانند که این وضعیت ناپایدار و آویزان، حالا حالاها ادامه دارد و "شکاف" و خلا قدرت و نوسان و ناپایداری وضعیت مدنی و مکانیسمهای تولید در کردستان عراق، فعلا کیسه تجار و سرمایه داران و کمپانیهای کردی را پر نگاه میدارد. و شاید به همین علت است که علیرغم تمامی تبعیضات و پارتی بازیها و خیرات و حاتم بخشی ها و سو استفاده های مالی و جنسی زعما و وزرا و وکلا از اموال و زندگی مردم، توهم و یا به عبارت بهتر خودفریبی مدافعان "تجربه خلقمان"، هنوز میدانی برای بازی دارد.

این حفره خودفریبی که "مظلومیت" مردم کردستان و ماجراهائی مثل بمباران شیمیائی حلبجه و انفال، نقاط جوش و مرکز تحریک عواطف و احساسات مردم و افکار عمومی است، منشا اعتدال و سازش مردم با سران ناسیونالیسمی است که پشت به سابقه جنگ پیشمرگایه تی و "نبرد مسلحانه" با رژیم فاشیستی بعث و تقدیم خون "شهدا" طی یک تاریخ نه چندان کوتاه دارند. مادام و تازمانی که مساله کرد، دست کم در عراق، حل نشده است و بلاتکلیفی وضعیت مدنی و ناپایداری شرایط تولید در مکانیسمهای اقتصاد از لابلای شکافها و خلا قدرت ادامه دارد، ناسیونالیسم کرد میتواند به سابقه مبارزه مسلحانه خود در دفاع از "مظلومیت" کرد و ستم دیرین، سیمائی حماسی و میدانی ممنوعه در برابر هر نوع انتقاد از کردایه تی، پشت ببندد. در این زمینه است که علیرغم کارنامه "حکومتی" ناسیونالیسم کرد در کردستان عراق و فاکتهای مربوط به فساد مالی و اداری و تبعیضات آشکار ناشی از حکومت "فرعون"های کرد، و علیرغم بند بازیها در شکاف منطقه ای و توطئه ها و بند و بسط ها با دول منطقه، و علیرغم کارنامه قابل ارزیابی حزب دمکرات کردستان ایران در دشمنی با آزادی و سوسیالیسم و کمونیستها، و مظاهر آشکارا نژادپرستانه و ضدمدنی اعمال و کارکرد امثال پژاک، شاهد عرض اندام بی ملاحظه مدافعان مکتبی کردایه تی در مراسم شانزده آذر امسال در دانشگاه تهران، با سرود "ای رقیب" بودیم. و این بسیار هشدار دهنده است.

نباید اجازه داد که به جنبش آزادیخواهی مردم، زهر ارتجاع ناسیونالیستی تزریق کنند. اگر ریشه فعال شدن ویروس اسلام سیاسی در دوران مبارزه برای بزیر کشیدن رژیم سلطنت، در فقدان تجربه حکومتی آنها و در اشتراکهای بینشی اپوزیسیون ضد دیکتاتوری با جنبش اسلام سیاسی قرار داشت، ما پس از بخون کشیدن انقلاب مردم توسط جریانات اسلامی و تجارب هراسناک و بیادماندنی فروپاشی سرمایه داری دولتی و زهرخند تلخ و خونین دمکراسی بازار آزاد، پرچم انواع ناسیونالیسم و قوم پرستی و قوم سازی ها، از جمله ناسیونالیسم "مظلوم" کرد را هم دیدیدم و تجربه کردیم. ناسیونالیسم کرد در طلوع خونین نظم نوین پا به عرصه قدرت "دولتی" گذاشت و محمل باز کردن میدان میلیتاریسم و ژاندارم بازی دولت آمریکا در منطقه با پوشش پدر نجات بخش کردها، بود. نباید اجازه داد ویروس قوم پرستی و زهر خودمحور بینی و تفرقه افکنانه جهالت ناسیونالیستی و قوم پرستانه، تجربه خونین و وحشتناک نفوذ اسلام سیاسی در صفوف مبارزه برای آزادی و برابری را در شکل دیگری به مردم منطقه تحمیل کند. این جهان و مردم آن، بیش از هر زمان دیگری چشم انتظار و نیازمند به میدان آمدن کارگر مدرن و سوسیالیست دنیای تولید صنعت بزرگ و احزاب اجتماعی و انقلابی و خلاف جریان آن است.

۱۴ دسامبر ۲۰۰۷

iraj.farzad@gmail.com
iraj_farzad@yahoo.com
www.iraj-farzad.com
http://iraj-f.blogfa.com