۱۶ آذر و برآمد مستقل چپ دانشجوئی؟
علی صمد
•
چپ به دلیل سرکوب و نیز وجود گرایشات دیگر دانشجوئی به تنهایی نمی تواند مبارزه علیه استبداد و دفاع از منافع دانشگاه را پیش برد. این به نفع چپ های دانشجوئی است که از طریق متحد شدن و همکاری و ارتباط مدام با دیگر طیف های دانشجوئی حضور خود را در دانشگاه تقویت و گسترش دهند
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
شنبه
۲۴ آذر ۱٣٨۶ -
۱۵ دسامبر ۲۰۰۷
مقدمه
۱۶ آذر ۱٣٨۶، روز تاریخی جنبش دانشجوئی ایران فرا رسید. جریانات متنوع دانشجوئی همواره در دانشگاه های کشور این روز را به عنوان سمبل مقاومت جنبش دانشجوئی گرامی می دارند. در واقع ۱۶ آذر چراغی است که هیچگاه در تاریخ مبارزات دانشجوئی کشورمان خاموش نخواهد شد. دراین روز در دانشگاه سنت بر این است که تشکل های دانشجوئی با برگزاری آکسیون های گوناگون، مطالبات دمکراتیک و ضد استبدادی خود را با صدایی بلند در دانشگاه ها، اعلام می کنند. امسال در روزهای نزدیک به این روز تاریخی، ارگان های امنیتی حکومت یورش برنامه ریزی شده و همه جانبه ای را برعلیه گرایشات چپ دانشجوئی پیش بردند و بیش از ٣۰ فعال دانشجوئی دستگیر و روانه زندان اوین شدند. برای آزادی دستگیر شدگان و بزرگداشت سالگرد ۱۶ آذر، چندین تجمع دانشجوئی به صورت مستقل و جدا ازهم در سطح بعضی از دانشگاه های کشور برگزار شد.
وضعیت موجود دانشگاه از سال گذشته تا امروز
با آمدن جریان راست افراطی و تسلط و حضور همه جانبه در سه قوه جمهوری اسلامی، فعالین اجتماعی و مشخصا" جریانات منتقد دانشجوئی با هزینه های زیادتری نسبت به قبل مواجه شده اند. تمام فاکتورهای موجود حاکی از این اند که در سال های اخیر دولت احمدی نژاد برنامه گسترده و سازمان یافته ای را برای خاموش کردن صدای دانشجویان منتقد در دانشگاه های کشور پیش می برد. حکومت برای تضعیف مقاومت دانشجویان روی اختلافات و تفاوت های موجود میان فعالین دانشجویی سرمایه گذاری سنگینی کرده است. هدف از ایجاد تفرقه در بین صفوف دانشجویان ایجاد انشعاب در درون تشکل های دانشجوئی و تکه تکه کردن آنها است تا بتوانند با هزینه کمتر به سرکوب جنبش دانشجوئی بپردازند. نیروهای حاکم می کوشند از همه وسایل برای کنترل و محدود کردن فعالیت جنبش دانشجویی بهره گیرند. برنامه انشعاب و شکستن تشکل سراسری دانشجوئی (دفتر تحکیم وحدت)، ایجاد مانع برای تشکل یابی جریانات چپ دانشگاهی، انحلال رسمی انجمن های اسلامی و تلاش برای تاسیس و تقویت انجمن ها و تشکلهای دانشجوئی وابسته به جناح حاکم از بسیجیان وعوامل سپاه، اعمال محدودیت در فعالیت های متشکل دانشجوئی، ایجاد فضای پادگانی و امنیتی در دانشگاه ها، زیر سئوال بردن استقلال دانشگاه ها، تقویت همه جانبه نهادهای شبه نظامی و انتصابی با اختیارات نا محدود، کنترل، ممنوعیت و یا محدود کردن نشریات دانشجویی، فیلترکردن و دشوار نمودن فعالیت آزادانه سایت ها و وبلاگ های دانشجویان دگراندیش، حذف نمایندگان دانشجویان در کمیته های ناظر بر نشریات، محروم کردن دائمی و موقت دانشجویان از ادامه تحصیل به خاطر فعالیت های سیاسی - صنفی، ادامه دستگیری و محاکمات دانشجویان در سطحی وسیع و ممانعت از ادامه تحصیل آن ها، تصفیه و بازنشسته کردن اجباری استادان مستقل و برحسته و چهره های علمی دانشگاهی، سلب حق انتخاب و مشارکت اعضای هیات علمی و دانشجویان در اداره دانشگاه ها، ... از جمله ابزارهایی است که ارگان های حکومتی در این راه مورد استفاده قرار می دهند. در زمینه تائید مسائل فوق مناسب است به آمار ارائه شده در گزارش سالانه فعالین ایرانی دفاع از حقوق بشر در اروپا و آمریکای شمالی در خصوص نقض حقوق شهروندی، اجتماعی و سیاسی دانشجویان در ایران توجهی داشته باشیم. (این گزارش فاصله زمانی دسامبر ۲۰۰۵ تا نوامبر ۲۰۰۷ را در بر می گیرد). البته در خود گزارش آمده است که به دلیل وجود سانسور خبری در ایران این گزارش نمی تواند در برگیرنده تمامی موارد نقض حقوق شهروندی دانشجویان و سرکوب مطالبات آن ها در ایران باشد:
• دانشجویان بازداشت شده: ۱۲٣ مورد در سال ۱٣٨۶، ۷۰ مورد در سال ۱٣٨۵
• بازجوئی از دانشجویان: ۴۶ مورد در سال ۱٣٨۶، ۴۶ مورد در سال۱٣٨۵
• احضار به دادگاه: ۲۶ مورد در سال ۱٣٨۶، ٣٣ مورد در سال ۱٣٨۵
• محاکمات دانشجویان: ۱۱ مورد در سال ۱٣٨۶، ۲۱ مورد در سال ۱٣٨۵
• احکام صادر شده توسط دادگاه ها: ٣۴ مورد در سال ۱٣٨۶، ۲۶ مورد در سال ۱٣٨۵
• احضار به کمیته های انضباطی: ٣٣۶ مورد در سال ۱٣٨۶، ۲۱۷ مورد در سال ۱٣٨۵
• احکام صادر شده توسط کمیته های انضباطی: ٣٣۱ مورد در سال ۱٣٨۶، ۲۰۲ مورد در سال ۱٣٨۵
• اخراج از دانشگاه: ٣۴۴مورد در سال ۱٣٨۶، ٣۴۴ مورد در سال ۱٣٨۵
• ضرب و شتم دانشجویان: ۲ مورد در سال ۱٣٨۶
• تعلیق از تحصیل: ۲۴ مورد در سال ۱٣٨۶
• تهدید و ارعاب: ۴ مورد در سال ۱٣٨۶
• انحلال نهادهای دانشجوئی: ۲۷ مورد در سال ۱٣٨۶، ۴۴ مورد در سال ۱٣٨۵
• توقیف نشریات دانشجوئی: ٣۷ مورد در سال ۱٣٨۶، ۴۴ مورد در سال ۱٣٨۵
• جلوگیری از اجرای مراسم: ۱۴ مورد در سال ۱٣٨۶، ۱۵ مورد در سال ۱٣٨۵
• حمله به نهادهای دانشجوئی: ۱ مورد
• بازرسی منازل: ٣ مورد
• اعتصاب غذای دانشجویان: ۴ مورد
البته آقای مهدی عرب شاهی از شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت و نیز دبیر انجمن اسلامی دانشگاه مازندران احضار دانشجویان به کمیته های انضباطی در دانشگاه ها را بین ۷۰۰ تا ۱۰۰۰ مورد اعلام کرده اند. در ماه ها و هفته های اخیر ارگان های امنیتی جمهوری اسلامی در همراهی با وزارت علوم، روسای برخی دانشگاه ها و بخش حراست باز هم بر ابعاد سرکوب فعالین دانشجوئی افزوده اند. پس چنان که روشن است برنامه دولت احمدی نژاد افزایش هزینه فعالیت سیاسی و متشکل در دانشگاه ها از طریق سرکوب، حذف و ایجاد رعب و وحشت است. درچنین شرایطی منطقا" می بایست مقاومت مشترک و آگاهانه در برابر برنامه ها و توطئه های گردانندگان رژیم به امری ضرور و مبرم در مبارزات فعالین دانشجوئی دگراندیش تبدیل شود.
وضعیت فعالین تشکل های دانشجوئی در شرایط سرکوب
روشن است که اصلی ترین، پیگیر ترین و رادیکال ترین موتور حرکت تحول طلبی در داخل کشور قشر جوان و به ویژه دانشجویان هستند. فشارها و هزینه ها علیه فعالین تشکل های دانشجوئی بسیار بالا و سنگین است. در دانشگاه های ایران طیف های متنوعی از فعالین دانشجوئی وجود دارند و در سطح دانشگاه های ایران به اشکال گوناگون فعالیت می کنند. بعد از آمدن احمدی نژاد به قدرت، منطقی به نظر می رسید که راه برای نزدیکی طیف ها و گرایش های مختلف دانشجوئی در دانشگاه ها هموار شود. به ویژه آن که در حال حاضر جریانات سکولار در دانشگاه های کشور اکثریت فعالین را با خود همراه دارند. در ضمن همواره میان فعالین دانشجوئی در دانشگاه های ایران به دلیل وجود تنوع و تفاوت های گوناگون، بحث ها و گفتمان های بسیاری صورت گرفته و می گیرد و این در تاریخ جنبش دانشجوئی موضوع عجیب و غریبی به نظر نمی آید. به علاوه فعالین گرایشات متنوع دانشجوئی در فعالیت های اجتماعی- سیاسی خود تنها هنگامی می توانند فشارها را خنثی و به وظایفی که در برابر آنان قرار گرفته عمل کنند که قادر شوند با وسیع ترین نیروی دانشجویان همراه باشند. این جنبش در کلیت خود با مشارکت گسترده ترین بخش های دانشجویان قادر است در جهت تحقق خواست های دمکراتیک خویش عمل کند. چنین جنبشی تنها در شرایطی می تواند شکل گیرد که منعکس کننده خواست های مشترک اکثریت قاطع دانشجویان باشد و سازمان های هدایت کننده آن، دانشجویان را نمایندگی کنند. همچنین قابل تاکید است که شرایط سرکوب و اختناق می تواند مشکلات و موقعیت های متفاوتی را در میان فعالین گرایشات دانشجویی ایجاد کند و مباحث و گفتمان های داغ، رادیکال و افشاگرانه را به جای بحث های عقلانی و منطقی به وجود آورد. روشن است که حکومت با امکاناتی که دارد می تواند بهتر و راحت تر در تقویت این اختلاف ها و ایجاد فاصله میان طیف های دانشجوئی استفاده کند. حرکت مشترک در برنامه ۱۶ آذر در سال گذشته این نظر را تقویت کرد که سمتگیری دانشجویان به کار مشترک تقویت شده است. اما حوادث بعد از ۱۶ آذر و اتفاقات دیگر چنین خوش بینی را کاهش داد. دریک سال گذشته همگرائی میان فعالیت های دانشجوئی تضعیف و نیز تحمل گرائی، احترام به حق انتخاب نوع فعالیت و دگر اندیشی در طیف های مختلف دانشجوئی همچنان در سطح پائینی بوده است. متاسفانه نقد وانتقاد نسبت به روش ها و سیاست های مبارزاتی در میان فعالین دانشجوئی هنوز شکل افشاگری به خود دارد. البته این حق هر طیف دانشجوئی است که سیاست ها و برنامه های گرایش های دیگر دانشجوئی را نپسندد و روش دیگری را در مبارزه خود اتخاذ کند و این قابل فهم است. اما ماندن فقط در سطح اختلافات نمی تواند به نفع کل جنبش دانشجوئی تمام شود و باید مبارزه را در این سطح نگه نداشت. در این بین مناسب است که جریان های دانشجوئی با اتخاذ سیاست ها و برنامه های روشن و شفاف رابطه میان خود را تقویت و گسترش دهند. وجود اختلاف امری طبیعی در میان تشکل های دانشجوئی است و به هیچ وجهی نباید این تفاوت ها در جهت گرفتن فاصله و عدم همکاری ها منجر شود. نیروهای سکولار دانشجوئی برای مقابله با سرکوب راهی جز متحد عمل کردن ندارند.
در ضمن در یکی دو سال گذشته این جور به نظر می رسید که بحث های تند و افشاگرانه فعالین دانشجوئی در دانشگاه های کشور بیشتر میان جریانات لیبرال و یک بخش از چپ رادیکال صورت می گیرد. اما متاسفانه این برخورد ها در سال ٨۶ در سطوح مختلف فعالین دانشجوئی گسترش یافته و نیز دراین عرصه، نیروهایی از بیرون دانشگاه به این نوع بحث های تفرقه افکنانه، حذفی و افشاگرانه به اشکال گوناگون مدام دامن می زنند و به این ترتیب سعی می کنند در امور و مسائل دانشجوئی دخالت و یارگیری کنند. چنین دخالت های از بیرون دانشگاه کمک به رواداری، احترام به دگر اندیشی وعقلانی شدن گفتمان ها در دانشگاه ها میان فعالین دانشجوئی نمی کند.
اهمیت و حساسیت دانشگاه برای حکومت
حضورنزدیک به دو میلیون دانشجو در دانشگاه های ایران و نقش و تاثیر دانشجو در میان مردم و تجربه مستقیم حکومت در این عرصه باعث افزایش حساسیت نسبت به فعالین دانشجوئی در دانشگاه های کشور شده است. در واقع چنین سطحی از سرکوب و حساسیت حکومت نشانگر اهمیت و جایگاه دانشگاه و دانشجو در سطح جامعه است. در سطح مراکز عالی دانشجویان بطور روزانه در دانشگاه جمع می شوند و رفقای همکلاسی خود را می بینند و با آن ها ارتباط دائم و روزانه دارند. برای دانشجو امکان تبادل نظر و گفتگو به طور روزانه در دانشگاه فراهم است و این می تواند به سازماندهی حرکات اعتراضی منجر شود. به دلیل حضور روزانه صدها هزار دانشجو در دانشگاه ها و دانشکده ها، امکان خبر رسانی افزایش می یابد و از این طریق می شود نیروی وسیعی را تحت تاثیر قرار داد. یعنی این که امکان تهییج و تبلیغ با تمام محدودیت هایی که در دانشگاه وجود دارد، امکانپذیر است. دانشجو امکان ارتباط با اقشار و طبقات بیرون از دانشگاه را دارد و به دلیل وجود تقربیا" دو میلیون دانشجو، در صورت هماهنگی امکان تاثیرگزاری و خبر رسانی را می تواند در سطحی بالا پیش ببرد. به ویژه اینکه در سال های اخیر تشکل های دانشجوئی با رسیدن به نقد قدرت و استقلال یابی از حکومت و احزاب سیاسی درون حکومتی، منطقا" می بایستی بهتر و همه جانبه تر از گذشته عمل می کردند اما وجود پراکندگی و اختلافات درعرصه فعالیت های دانشجوئی موانع زیادی را در دانشگاه ها، میان گرایشات دانشجوئی ایجاد کرده است. در ضمن در یک سال گذشته فشارها و هزینه ها برعلیه دانشجویان افزایش زیادی یافته است و این موارد باعث کاهش قدرت تاثیر گذاری آنان در جامعه و دانشگاه شده است. اما با توجه به تمام مشکلات فوق، باز هم از اهمیت و جایگاه دانشگاه و دانشجو به عنوان قشری پیشرو و پیشگام در جامعه کاسته نشده است و همین امر توجه و حساسیت حکومت و ارگان های امنیتی آن را نسبت به فعالیت گرایشات متنوع دانشجوئی در دانشگاه ها در شرایط بحرانی کنونی بیش از گذشته افزایش داده است.
هزینه فعالیت متشکل در دانشگاه
قابل توجه است که امروز سرکوب تنها مختص به جریانات و فعالین جنبش های اجتماعی که می خواهند از خط قرمزهای حکومت بگذرند، خلاصه نمی شود. دولت احمدی نژاد بگیر و ببندها و سرکوب را علیه اقشار، طبقات و اقلیت های قومی و مذهبی روزبروز گسترش داده است و کلا" نوک حمله اش علیه هر گونه اعتراض و حرکتی که به سازماندهی و تشکل یابی منجر می شود، متمرکز شده است.
تجربه، منافع و نیاز شرایط کنونی دانشگاه در این است که گرایشات دانشجوئی برای گسترش مقاومت و اعتراضات در دانشگاه ها به یک استراتژی مشترک در جهت پایین آوردن هزینه های فعالیت های متشکل بپردازند. در واقع در برابر سرکوب شدید و سیستماتیک ارگان های امنیتی و قضائی رژیم، راهی برای فعالین دانشچوئی جز اتحاد و اتحاد باقی نمانده است. امروزه مشغله ذهنی فعالین دانشجویی نباید تنها به دادن هزینه یک جانبه در مبارزه متمرکز شود. در ضمن روشن نیست که چرا دانشجویان به چگونگی پایین آوردن این هزینه ها ی سنگین در مبارزه شان توجه لازم نمی کنند؟ در ایران طبق آمار و ارقام درمحیط دانشگاه شرایطی را ایجاد کرده اند که هر نوع فعالیت فعالین دانشجوئی غیرحکومتی، با دادن هزینه مواجه شود! باید به بیرون آمدن از این فضا تلاش کرد. تلاش ها باید جمعی و بر اساس توافق باشد زیرا هزینه دادن ها هم نیز جمعی شده است و مختص فقط چند نفر یا یک گرایش دانشجوئی نیست. پس با این حساب راهکارها در میان خود دانشجویان است که باید انتخاب و اجرا کنند. اگر دانشجویان با بحث، گفتگو و سپس توافق دست به انتخاب زنند بالطبع آمادگی بیشتری برای هزینه دادن خواهند داشت. حرکت بر اساس منافع عمومی دانشگاه و دانشجویان می تواند باعث تهییج و همکاری بدنه دانشجویی شود. دانشگاه برای مقاومت و پیشرفت نیاز به همه جناح های دانشجویی دارد. در چنین صورتی است که می شود هرینه ها را پایین آورد. در ضمن مناسب است به صورت همه جانبه برای خنثی کردن سیاستی که می کوشد تشکل های دانشجویی را در برابر هم قرار دهد و هریک را جداگانه بی اثر و سرکوب کند، ایستاد و تشکل ها وگرایش های سیاسی دانشجوی لحظه ای نباید در این خصوص تردید کنند. زیرا این به منافع و آینده فعالیت آنان در دانشگاه مربوط می شود. دانشجویان باید به دخالت در امور مربوط به مسائل دانشجوئی، ایجاد ضدیت در میان تشکل های متنوع دانشجوئی، یارگیری و استفاده ابزاری کردن از آن ها از طریق نیروهای بیرون دانشگاه نقطه پایان بگذارند. دولت احمدی نژاد باید ببیند که سرکوب و بالا بردن هزینه ها علیه جنبش های اجتماعی و به ویژه جنبش دانشجوئی برای دولت او نیز توام با هزینه های زیادی در عرصه جهانی و داخلی خواهد بود و این جز از طریق انجام اقدامات مشترک امکانپذیر نیست! عدم وابستگی به جریانات حکومتی وغیر حکومتی و حفظ استقلال از اصلی ترین جهات موجودیت کنونی جنبش دانشجوئی ایران محسوب می شود و به هیچوجهی نباید آنرا براحتی از دست داد. زیرا برای حفظ چنین ماهیتی شما فعالین دانشجوئی در دوره های گذشته بسیار هزینه داده اید.
۱۶ آذر و گرایشات چپ دانشجوئی
از ۱۶ آذر سال ٨۵ تا ۱۶ آذر ٨۶، با توجه به تجربه و بحث هایی که میان فعالین طیف های محتلف دانشجوئی نسبت به چگونگی بزرگداشت روز دانشجو و فعالیت در دانشگاه وجود دارد، روشن شده است که هر جریان دگراندیش دانشجوئی نگاه متفاوتی درعرصه های فوق دارد. به عنوان نمونه در دو سال اخیر در خصوص ۱۶ آذر، روز دانشجو، ارزیابی های متفاوتی برای برگزاری آن به وجود آمده است. عده ای این روز تاریخی را سمبل مبارزات چپ در مبارزات دانشجوئی می دانند. عده دیگر با نگاه ابزاری به این روز توجه می دهند. عده ای خواهان تشکیل صف مستقل گرایش فکری خود برای این روز هستند. عده دیگر نگاهی انحصار گرایانه و اختصاصی نسبت به این روز تاریخی دارند و عده دیگری به دنبال تاکتیک های مناسب برای سهیم کردن هر چه بیشتر همه طیف های متنوع دانشجوئی برای بزرگداشت این روز می باشند. امسال روشن بود که با وجود همه این تفاوت ها و انگیزه ها، تصمیم به بزرگداشت این روز تاریخی نسبت به سال گذشته در میان فعالین جریانات دانشجوئی افزایش بیابد. اما بحث ها و اختلافات به وجود آمده و گرایش به داشتن صف مستقل و به یک عبارت اهمیت یافتن سازمان یابی مستقل برای ایجاد و اعمال اتوریته در میان جریانات دانشجوئی در این دوره به شکلی مشخص به اشکال گوناگون تقویت شد و همین امر نشانگر این است که طیف های متنوع دانشجوئی تا یافتن راهکاری مشترک میان خود، نیاز به زمان و تجربه بیشتر دارند. در واقع مناسب بود که در روز دانشجو گرایشات متنوع دانشجوئی درجهت تقویت هر چه بیشتر صدای دانشگاه و مشخصا" جنبش دانشجوئی عمل می کردند و نه برای اعلام موجودیت و تحمیل اتوریته این یا آن طیف دانشجوئی در دانشگاه.
در ضمن مناسب و منطقی بود که فعالین دانشجوئی به این تفاوت ها و اختلافات توجه بیشتری مبذول می کردند و در ادامه فعالیت های خود شرایطی را میان خود از طریق گفتگو برای رسیدن به یک توافق مشترک به وجود می آورند تا بلکه از این طریق اکثریت بالائی از جریانات دانشجوئی بتوانند در گرامیداشت ۱۶ آذر روز دانشجو خود را شریک و سهیم در فعالیت ها احساس کنند. با داشتن چنین نگرشی، دیگر بزرگداشت روز دانشجو نمی تواند در انحصار یک طیف از فعالین دانشجوئی قرار گیرد زیرا این روز متعلق به همه دانشجویان است. ایجاد و حفظ فضای دمکراتیک درعین داشتن تفاوت در تاکتیک و ارزیابی ها می تواند توجه دانشجویان را به سمت همگرایی جلب و تقویت کند. در واقع ضرورت دارد تاکید شود که یکی از راه های جذب بدنه دانشجوئی، تقویت فعالیت مشترک میان گرایش های متنوع دانشجوئی در دانشگاه های ایران است. پاسخ به این خواست و نیاز ضرورت سرمایه گذاری درعرصه فوق را بیش از پیش در دانشگاه ها تقویت می کند.
۱۶ آذر ۱٣٨۶
امسال بر خلاف سال گذشته، بخشی از فعالین دانشجوئی چپ آگاهانه و علناً بر آن شدند که آکسیون های مربوط به ۱۶ آذر را مشترک با دیگر جریانات دگراندیش دانشجوئی برگزار نکنند. روشن است که دردانشگاه های کشور جریانات متفاوت و متنوعی از چپ وجود دارند و مشخصا" فعالین چپ در دانشگاه ها درعرصه های سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، روزنامه نگاری - به شکل کاغذی و اینترنتی-، ادبی، صنفی، علمی، تخصصی، ورزشی و ... به اشکال گوناگون فعالیت و حضور روزانه دارند. تجربه سال های گذشته گویای این است که چپ دانشجوئی به همراه دیگر گرایشات دانشجوئی توانسته است درحد توان و ظرفیت خود، دگراندیشی را در دانشگاه های ایران مطرح و تقویت کند. در ضمن تجربه سرکوب چپ در دانشگاه، در جامعه و مشکلات مربوط به آن می طلبد که جریانات دانشجوئی چپ در چگونگی رابطه با احزاب و سازمان های چپ بیرون از دانشگاه با احتیاط، هوشیاری و دقت زیادی برخورد کنند. البته این منتفی نیست که جریانات چپ دانشجوئی در این یا آن سیاست می توانند تحت تاثیر این یا آن گروه سیاسی قرار بگیرند. اما شما فعالین دانشجوئی باید توجه داشته باشید که سازمان های چپ، به اضافه جریانات جمهوریخواه سکولار، دمکرات و آزادیخواه هنوز نتوانسته اند پس ازگذشت ۲۰ سال، اقدامی مشترک بر اساس برنامه یا پلاتفرمی حداقل را میان خود سازمان بدهند. صمیمانه و صادقانه بگویم که حتی بسیاری از آنان درعرصه اتحادها با ایجاد مانع جلوی فعالیت های مشترک را گرفته اند. متأسفانه چپ و دیگر نیروهای دمکرات در خارج و داخل کشور نیز، پرونده مثبت و قابل اتکائی درعرصه اتحاد ها ندارند و - در این جا به تقصیر هر که باشد کاری ندارم - در تحقق اتحاد در مانده اند. در چنین شرایطی پیروی از چنین نیروهایی در داخل و خارج کشور (تأکید می کنم: پیروی و نه مثلاً تعامل و تقرب انتقادی نسبت به این نیروها) به نفع فعالین جنبش های اجتماعی در ایران و به ویژه فعالین دانشجوئی، نمی باشد! رهنمود ها و شعارهای سرخ به ظاهر انقلابی و سوسیالیستی، بی آن که به نیاز اتحاد و اشتراک عمل در جنبش دانشجوئی توجه داشته باشد و یا در صورت توجه به این نیاز فاقد پشتوانه ای واقعی از عمل کسانی باشد، که این شعارها را سر می دهند، نمی تواند و نباید منطقا" اعتمادها را برای همراهی با آنان در میان فعالین دانشجوئی ایجاد کند. شما دانشجویان نیاید قدم در راهی بگذارید که شکست از آن حاصل شود. من به عنوان یک فعال سیاسی چپ در خارج از کشور باید این حرف تلخ را به شما فعالین دانشجوئی بزنم. شما باید این جسارت و شجاعت را داشته باشید که از نیروهای سیاسی موجود در خارج و داخل کشور فراتر بروید! به هر دلیل این نیروها قادر به انجام رسالتشان نشده اند. اتحاد و همکاری بر اساس توافقات، الزام پیروزی شما است و تاسی از نیروهای سیاسی موجود، مخل این اتحاد می باشد! تجربه نیروهای سیاسی مختلف ایران، اعم از چپ، اصلاح طلبان و حکومتیان در کل، در استفاده ابزاری کردن از طیف های دانشجوئی در دوره های تاریخی مختلف و حتی امروز بسیار حائز اهمیت و قابل تعمق است. به علاوه این منطقی و عاقلانه است که هر طیف دانشجوئی به ویژه چپ ها به شکلی که مناسب می دانند برنامه ها و پروژه های خود را به میان دانشجویان ببرند. در واقع اشتراک مساعی تنها بر اساس بحث و گفتگوی دمکراتیک میان دانشجویان به وجود می آید. این متد برخورد باعث می شود که جریان چپ در دانشگاه ها به عنوان یک نیروی پیشرو و تحول طلب بیش از پیش شاخص شود. بازبینی و به روز کردن اندیشه ها، فرهنگ و رفتار سیاسی و اجتماعی، نو کردن سازماندهی فعالیت های دانشجوئی با شرکت دادن تمام طیف های متنوع چپ دانشگاه منجر به تقویت صدای مشترک چپ و بدنه آن در دانشگاه ها می شود. اما در این بین نباید فراموش شود که این فعالیت ها و مبارزات در شرایط سرکوب با دشواری های بسیاری مواجه خواهد شد. در سال های گذشته چپ های دانشجوئی توانستند با تلاشی وسیع و همه جانبه دوباره حضور خود را در دانشگاه های کشور مطرح و تضمین کنند. هنوز چپ های دانشجوئی با عوامل نامساعد زیادی برای جلب نظر دانشجویان و مردم مواجه هستند. چپ های دانشجوئی قدرت فراگیر شدن و فرا رفتن در دانشگاه را هنگامی به دست می آورند که توانسته باشند نیروهای متنوع خود را از طریق گفتگو و توافق بر سر یک پروژه مشخص به صورتی دمکراتیک در درون دانشگاه های کشور متحد کرده باشند. چپ به دلیل سرکوب و نیز وجود گرایشات دیگر دانشجوئی به تنهایی نمی تواند مبارزه علیه استبداد و دفاع از منافع دانشگاه را پیش برد. این به نفع چپ های دانشجوئی است که از طریق متحد شدن و همکاری و ارتباط مدام با دیگر طیف های دانشجوئی حضور خود را در دانشگاه تقویت و گسترش دهند. دانشگاه برای پایین آوردن هزینه های فعالیت سیاسی و مقاومت در برابر دیوار استبداد نیاز به همه فعالین دانشجوئی دگر اندیش دارد. کمک به یافتن شعارهای واحد برای ایجاد حدی از تمرکز در فعالیت های دانشجوئی بسیار برای چپ می تواند مفید و موثر واقع شود. بزرگداشت روز دانشجو و یا سالگرد ۱٨ تیر متعلق به همه دانشجویان در سراسر کشور با هر اندیشه ای است. چپ های دانشگاه تنها با فعالیت و تلاش مشترک است که می توانند خود را به شکلی دمکراتیک و مدرن در فعالیت ها و زندگی دانشجوئی به صورت همه جانبه مطرح و تثبیت کنند و نه با شعارهای غیر واقعی! جریانات چپ دانشجوئی با ایجاد فضای بحث و گفتگو مناسب است هر چه بیشتر به تقویت همگرایی و توافق در جنبش دانشجوئی یاری رسانند. روشن است که متشکل شدن جریانات دانشجوئی شرایط را برای تقویت سازماندهی و ارتباط با دیگر جنبش های اجتماعی فراهم و تقویت می کند و پرچم آزادی و آزاد اندیشی در جامعه گسترش می یابد. در چنین وضعیتی است که گفتمان های دمکراتیک در دانشگاه و جامعه رو به رشد می روند و نیروی وسیعی در کشور در برابر استبداد و برای دمکراسی سازمان می یابد.
صف مستقل چپ
داشتن صف مستقل چپ در دانشگاه های ایران بخودی خود علی العموم مثبت و دارای اهمیت زیاد است. اما در دورانی که هنوز چپ های دانشگاه از سازماندهی و تشکل لازم برخوردار نیستند و سازماندهی برای ادامه کاری به شکل وسیع وجود ندارد و این که هنوز بحث ها و گفتگوها برای پیشبرد برنامه مشترک به نتیجه مشخص و لازم برای برآمد بیرونی نرسیده است، آیا ضرورت دارد که یک بخش از چپ دانشجوئی تصمیم به این بگیرد که به عنوان یک طیف از یک مجموعه، صدای خود را به شکل علنی و مستقل از دیگر جریانات دانشجوئی و حتی بدون آمادگی دیگر طیف های چپ دانشجوئی از طریق یک تجمع در دانشگاه اعلام بیرونی کند؟ آیا این باعث بالا رفتن هزینه ها برای خود این دوستان و دیگرگرایشات چپ در دانشگاه نمی شود؟ آیا چنین حرکتی دیگر جریانات دانشجوئی را در برابر کار انجام شده برای قبول اتوریته یک بخش از چپ بدون بحث و توافق قرار نمی دهد؟ اعلام رسمی بیرونی جهت تثبیت اتوریته خود درمیان دیگر فعالین طیف های چپ دانشجوئی و نیز مطرح کردن خود در میان دیگر طیف هایی که خود را در چارچوب چپ تعریف نمی کنند و دارای گرایشات لیبرال، ناسیونالیست، قومی و ملی و مذهبی می باشند شاید از عمده دلایل سازمان دهندگان حرکت اخیر باشد. با توجه به اعلانات علنی که در سطح فعالین چپ دانشجوئی انتشار یافته است روشن شد که بعد از به وجود آمدن اختلافات تنها بخشی از فعالین چپ دانشجوئی در سازماندهی حرکات دانشجوئی در روز ۱٣ آبان فعالیت مشخص تبلیغاتی انجام دادند و در آن روز با شعارهای خود به تظاهرات آمدند. البته هنوز روشن نیست که آیا این دوستان در شرایط کنونی نسبت به انجام اقدام خود به اندازه کافی به هزینه ها و آینده کاری فعالیت های گرایشات چپ در درون دانشگاه ها مکث کافی داشته اند؟ آیا در شرایط سرکوب و انواع فشار و آزار و اذیت ها علیه فعالین دانشجوئی و نیز وجود انشقاق میان طیف های متنوع چپ، چنین حرکت یک جانبه ای به نفع کدام یک از جریانات چپ تمام خواهد شد؟ واقعیت این است که در این عرصه جمهوری اسلامی بدون مانع از افتراق به وجود آمده میان طیف های چپ دانشگاهی و نیز مجموعه فعالین دانشجوئی استفاده کرده و دست به سرکوب فعالین چپ در دانشگاه زده است. تجربه ناخوشایند دستگیری بیش از ٣۰ فعال دانشجوئی از طیف چپ و افزایش سرکوب و اختناق می بایست باعث ایجاد تغییراتی در نوع سازماندهی و فعالیت طیف های متنوع چپ دانشجوئی در دانشگاه ها شود!
دانشگاه چگونه می تواند عمل و مقاومت کند؟
مبارزات دانشجوئی در دانشگاه باید شرایطی فراهم کند که هردانشجویی بتواند جایی برای فعالیت وابراز نظر خود داشته باشد. مناسب و عقلانی است که در میان گرایشات متنوع دانشجوئی گفتگو و تعامل هر چه بیشتری در دانشگاه ها صورت گیرد. تنوعات و هویت های گوناگون باید میان جریانات دانشجوئی به رسمیت شناخته شود. باید از حق تشکل یابی درسطح دانشگاه های ایران به صورت همه جانبه و مشترک حمایت کرد. محکومیت دستگیری دانشجویان چپ توسط دیگر تشکل های دانشجوئی در سطح دانشگاه های کشور را باید به فال نیک گرفت و از این فرصت برای دفاع از منافع دانشگاه و دانشجو استفاده کرد. طبق آمار موجود بیش از ۶۰ دانشجو در زندان های جمهوری اسلامی بسر می برند. دفاع از آزادی دانشجویان زندانی می تواند به عنوان خواستی اساسی میان طیف های متنوع دانشجوئی فضای همکاری برای فعالیت مشترک را ایجاد کند.
در واقع روشن است که تفاوت ها در جامعه، در دانشگاه، در میان احزاب و سازمان ها به عینه وجود دارند. باید به این تفاوت ها احترام گذاشت و درعین داشتن اختلافات به اشتراکات نیز اندیشید و بر اساس آن، حرکت مشترک را سازمان داد. انجام یک کار مشترک وسیع میان طیف های متنوع دانشجوئی در سطح دانشگاه های کشور می تواند باعث تقویت حرکت های دانشجوئی شود و این در مجموع به نفع جنبش دانشجوئی تمام می شود. امروز طیف های متنوع دانشجوئی باید به چگونگی پیش بردن فعالیت های مشترک در درون دانشگاه ها بیشتر بپردازند. برای مبارزه علیه استبداد حاکم و دفاع از منافع دانشگاه، نیروهای دانشجوئی می بایست زبان مشترک حداقل پیدا کنند و راهکار دیگری در این عرصه وجود ندارد.
|