پتروشیمی اراک پس از خصوصی سازی
جمعی از کارکنان پتروشیمی اراک
•
این نوشته خلاصه ای است جهت پرتو افکنی بر وضعیت شرکتهای پتروشیمی اراک پس از خصوصی شدن و احجافی که نسبت به کارگران صورت گرفته و در آن آمده است تا کارگران نتوانند در تشکلی سازمان یافته و سراسری در مقابل سرمایه گرد هم آیند، در بر همین پاشنه خواهد چرخید
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
چهارشنبه
۲٨ آذر ۱٣٨۶ -
۱۹ دسامبر ۲۰۰۷
پتروشیمی اراک بخشی از صنایع نفت است، خوراک این شرکت از پالایشگاه تامین میشود. محصولات این شرکت تقریبا" انحصاری ست ورقیب های جدی در کشورهای صنعتی و توسعه یافته ندارد. لذا هیچ مشکلی فعلا" جهت تولید وبازار مصرف نداشته، پس با مسائل و مشکلات دیگر صنایع هم چون نساجی، خودروسازی، قند وشکر، پوشاک... مواجه نیست. با این همه، پس از خصوصی شدن شرایط برای حقوق بگیران بدتر شده است. و مدیریت جدید مرحله به مرحله معیشت کارگران را زیر ضرب گرفته است، چون استراتژی مدیرعامل قمصری تنها تحقق eps (مقدار سود سالیانه هر سهم) و افزایش مستمر آن است.
از آن زمان که آقای نعمت زاده مدیریت صنایع پتروشیمی اعلام کرد که کارکنان شرکت همراه با شرکت واگذار شده اند و با ادبیات خاص خود فرمود: آش با جاش! کارکنان شرکت از این توهین برآشفتند، تجمع کردند، اعتراض نمودند اما به جهت اینکه نیرو و ظرفیت آنها برای توقف چرخ خصوصی سازی کافی نبود، شرکت خصوصی شد.
این منازعه درسهایی هم برای آموختن داشت، اول اینکه حامیان سرمایه و مدیریت هشیار شدند که کارگران همواره توده ای مسخ شده و گوش به فرمان نیستند. و کارگران هم دریافتند که تنها با همبستگی، اتحاد و انسجام می توانند از حقوق خود در مقابل سودورزی بی پایان سرمایه و مدیران گوش به فرمان آن دفاع کنند.
مدیران وحشتزده از اعتراض رو به تزاید کارگران، در تجمعات وعده ها دادند، که در شرکت خصوصی شده، ما از موانع قانونی و دست و پاگیر خلاص شده و لذا بهتر میتوانیم به وضعیت رفاهی و حقوقی پرسنل رسیدگی کنیم والی... داستان های خوش...
حال که مدت مدیدی از آن زمانها میگذرد و آب ها از آسیاب افتاده، آن وعده ها دروغ و فریب نبود، آری، تعجب نکنید. رویاها به حقیقت پیوست. اما... یک سویه، آن وعده ها تنها برای خودشان و کارگزاران شان بود، تا ازآنها به عنوان چماقی بر علیه کلیت کارگران استفاده کنند. کارگران تا در یک صبح دل انگیز چشم باز کردند اسب تراوای قمصری و شرکاء را در جلو امور اداری شرکت دیدند. آری آنها تیول خود را، زنده و مرده فتح کردند!
مدیریت برای مسئولین خودروهای اختصاصی خرید وهزینه تعمیر و نگهداری آنها را هم داد، برای خودروهای شخصی آنها پارکینگ اختصاصی آنچنانی ساخت که یحتمل هزینه ساخت آن از هزینه خرید و نگهداری ماشینها بیشتر شده است. تا مباد که گزند باد و باران و آفتاب رنگ از رخسار ماشین ها بزداید.
منازل سازمانی را در سطح شهر به نورچشمی ها با شرایط مناسب و خودساخته واگذار کرد، کارانه های نجومی که گاها" تا پنجاه برابر حتی یک مهندس دیگر است می دهد، سفرهای خارجی مرتب برای آنها تحت عناوین شرکت در سمینار و بازاریابی برگزار میکند...
این مدیران دچار توهم هم میشوند، در کلاسهای مدیریت شرکت می کنند و گیج سر شده خود را در آیینه با جناب بیل گیتس قیاس می کنند. سود آوری شرکت را نتیجه درایت خود میدانند غافل از اینکه این سود به علت چند رانت است. اول خوراک ارزان، دوم بازار انحصاری و غیررقابتی، سوم سوخت ارزان وآخر آب مفت که همه از منابع مردم به حساب سرمایه شارژ میشود.
مدیریت جدید دو شرکت پیمانکاری پتروصنعت و پتروکاران را عملا" قبضه کرده و به حقوق قانونی سهامداران که اغلب پرسنل شرکت می باشند تجاوزمی کند. این حق همان انتخاب اعضای هیئت مدیره است که، وقتی کارگران خواستند نفر مورد نظر خود را انتخاب کنند شخص مزبور از طرف مدیریت تهدید شده واز او خواستند که انصراف دهد و او هم به ناچار تمکین کرد. به قول معروف نامحرمان را در خلوت راهی نیست.
جناب مدیرعامل رییس خدماتی آورده تا بساط کباب خوری آنها را رونقی دهد. در زمان دولتی بودن شرکت مدیر عامل وقت در همان رستوران اصلی با کارگران غذا میخورد، به تظاهر یا خالصانه در صف می ایستاد و احساس همدلی هر چند کاذب را ایجاد می کرد. ولی خود بینی وتفرعن مدیران خصوصی به جزیی ترین حوزه ها سرایت کرده است. آنها در رستورانی مجزا و سفارشی پذیرایی می شوند و بی کیفیت ترین غذا را که مانند غذای زندانیان است برای کارگران شیفت و روزکار تدارک می بینند.
آنها حتی صبحانه سرویس تهران را، که خانواده کارگرن از آن جهت اعزام های پزشکی استفاده می کردند تبدیل به یک ساندیس و بیسکویت خشک و خالی آن هم ساعت شش صبح کردند. گمان برده نشود که صبحانه قبل چی بود؟! نان و پنیر، پاکتی شیر و لیوانی چای.
بله اگر بخواهیم eps بالا برود و مدیران هم ریخت وپاش ها را داشته باشند به سادگی امکان پذیر است. از سه هزار نفر اندکی کم کنید، می توانید به اندکی بسیار ببخشایید.
اما کارگران شرکت مرغ عروسی وعزا هستند. آنها که در انفجار مخازن تمام سوز شده، و درناک و بی صدا زیر خروارها خاک مدفون می شوند و بازماندگان خود را در حسرت آرزوهای از دست رفته تا روز مرگ ماتم زده میکنند، آنها که در میان اکسترودرها له ومعیوب میشوند، آنها که در آلوده ترین محیط کاری جان می کنند وبه انواع بیماریهای لاعلاج مبتلا می شوند، آری آنها از این سودهای افزون شده چه سهمی دارند؟
این بردگان مزدی تنها زمانی که سودآوری مقبول مدیران باشد هزینه معیشتی که آن هم با خصوصی شدن در تهدید است دریافت می کنند. فاجعه وقتی ست که سود کم شود، اولین قربانیان کارگران هستند که حقوقشان گروگان گرفته می شود، تجربه ای را بد نیست که بدانید...
حدود پنج ماه است که از اجرای طرح توسعه شرکت میگذرد، این طرح موفقیت آمیز نبوده، حداقل به این دلیل که طبق برنامه می بایست کار در چهل وپنج روز انجام میشد و پس از آن شرکت به تولید اسمی قبل به علاوه بیست درصد اضافه می رسید. ولی تا به حال پنج ماه گذشته و هنوز شرکت تازه لنگ لنگان همان تولید قبل از توسعه را می دهد، یعنی سه ماه نیم شرکت خارج از برنامه و رویهمرفته پنج ماه تولید نداشته. در این شرایط آقای قمصری به جای اینکه از دوجین کاریکاتورهای بیل گیتسی خودش جواب بخواهد، بدون منطق اضافه کار کارگران را که شب و روز تلاش کردند به گروگان گرفته است. باید از این ارباب پرسید: مگر قبل و بعد از اجرای این پروژه، کارگری در جایی طرف مشورت شما قرار گرفته بود که از آنها تاوان میگیری؟ اصلا" در گوشه ای از تفکر شما جایی نظر خواستن از کارگر معنی و مفهومی دارد. در شرکتی که حتی لباس کار سه هزار کارگر را حمیدی انتخاب می کند، نظر افراد جایگاهی دارد؟
آیا شما پول پیمانکاران داخلی و خارجی را وعده راه اندازی موفق شرکت کردید؟
با این قراین و تفاسیر شما کارگران را بردگان مزدی خود دانسته وحق خود می دانید که به حقوق آنها تجاوز کنید.
این نوشته خلاصه ای بود جهت پرتو افکنی بر وضعیت شرکتها پس از خصوصی شدن، بدیهی ست که مدیران خود را در همه عرصه ها ی تجاوز به حقوق کارگران، دخالت ندادن آنها در هیچ زمینه ای مبسوط الید می دانند وتا کارگران نتوانند در تشکلی سازمان یافته وسراسری در مقا بل سرمایه گرد هم آیند، در بر همین پاشنه خواهد چرخید.
|