رفراندم ونزوئلا: یک بازنگری و عواقب آن


جیمز پتراس - مترجم: هاتف رحمانی


• دانشجویان دست راستی چاشنی خشونت های خیابانی بودند. رسانه های جمعی و کلیسای کاتولیک به شنودگان توده ای وحشت می فروختند. استادان سو سیال دموکرات یا "نه" را موعظه می کردند و یا از همکاران مترقی و دانشجویان چپ دوری می کردند. تروتسکیست ها با شکاف در صفوف اتحادیه ها با نعره های مارکسیسم دروعینشان درباره "بناپارتیسم چاوز" دانشجویان را بر می انگیختند و موضع "تحریم " را با سران اتحادیه مورد حمایت سیا CTV تقسیم می کردند. اتحاد نا مقدس در آستانه انتخابات چنین تصویری داشت ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
دوشنبه  ۱۰ دی ۱٣٨۶ -  ٣۱ دسامبر ۲۰۰۷


اصلاحات قانون اساسی حامی برنامه سوسیالیستی پرزیدنت چاوز با حداقل اختلاف شکست خورد : ۱.۴ درصد از ۹میلیون آرا رای دهندگان. نتیجه هر چند شدیدا با این حقیقتت که ۴۵ درصد از رای دهندگان از شرکت در انتخابات خودداری کردند به این معنی که تنها ۲٨درصد از رای دهندگان علیه تغییرات مترقی پیشنهادی پرزیدنت چاوز رای دادند به خطر افتاد.اگر چه رای ضربه ای به نلاش رهایی ونزوئلا از وابستگی به نفت واداره سرمایه دارانه بخش های مالی وتولیدی استراتژیک بود، اما نه تغییری در اکثریت ٨۰درصدی مجلس داد ونه امتیاز بخش اجرایی را تضعیف کرد. با این حال حق پیروزی نهایی شبه فدرت موثر وشتاب دهنده ای به تلاش های آنها برای از خط خارج کردن اصلاخات اجتماعی – اقتصادی پرزیدنت چاوز به وجودمی آورد ، و برای برکناری دولت او یا برای توافق اوبا نخبگان قدیمی قدرت بازار فشار وارد می نماید .   
سنجش ومباحثه داخلی از پیش در درون جنبش چاویست ودربین سایر گروه های مخالف نا متجانس شروع شده بود . حقیقت مسلمی که باید مورد بحث قرار گیرد آن است که چرا بیش از ٣میلیون رای دهنده که آرا خود را در انتخابات سال ۲۰۰۶ به چاوز دادند ( که با ۶٣درصد آرا پیروز شد) در رفراندم شرکت نکردند. در واقع آرا آنها تنها ٣۰۰.۰۰۰ رای افزایش داشت ، جتی با تصور این که این آرا ازرای دهندگان ناراضی از چاوز بود ونه از رای دهندگان طبقه متوسط دست راستی فعال شده که باز هم بیش از ۲.۷ میلیون رای دهندگان چاوز از دادن رای خودداری کرده اند.

آسیب شناسی شکست
هرگاه موضوع گذار سوسیالیستی در راس دستور کار دولتی قرار می گیرد ، انچنان که در این تغییرات قانون اساسی چاوز دیده شد ، تمام عوامل ارتجاعی دست راستی و هواداران " طبقه متوسط " مترقی آنها نیروهارا متحد می کنند .ومنازعات چریکی خودرا فراموش می کنند. حامیان مردمی چاوز وسازمان دهندگان با آرایش گسترده ی دشمنانی که هریک از آنها اهرم های قدرت نیرومندی در اختیار داشتند مواجه شدند. این دشمنان شامل این ها بودند:

۱-عاملان بیشمار دولت امریکا ( سیا، ا.آی دی، ان ای دی وافسران سیاسی سفارت )، عاملین دست دوم آنها ( ان جی او ها ، استخدام دانشجویان وبرنامه های القا فکری ، سردبیران روزنامه ها ومبلغین رسانه های جمعی )چند ملیتی های امریکا واتاق بازرگانی (پرداخت کنندگان براِی تبلیغات ضد رفراندوم ، تبلیغات واعتراضات خیابانی)

۲- انجمن های بازرگانی عمده ونزوئلا فدکاماراس ، اتاق بازرگانی وبنکداران وخورده فروشان، که میلیون ها دلار را به کارزار سرازیر کردند، فرار سرمایه راتشویق نمودند ، برای فراهم آوردن قحطی تقریبی مواد غذایی اساسی در بازارهای خورده فروشی مردمی فعالیت های احتکار وبازار سیاه را تشدید کردند

٣- بیش از ۹۰درصد رسانه های جمعی خصوصی بی هیچ استثنایی در کارزار تبلیغات زهر آگین بی وقفه ای برای ساختن دروغ های رسوا – از جمله داستان هایی مبنی بر این که دولت می خواهد کودکان را از خانواده آنها گرفته وآنهارا در مدارس تحت کنترل دولت محبوس نماید ( رسانه های جمعی امریکا این دروغ های رسوای جنایتکارانه را تکرار می کردند) –درگیر بودند

۴- تمام سلسله مراتب کاتولیک از کاردینال ها گرفته تا کشیشان موعظه گر محلی خط مشی قلدرانه خودرا به کار گرفتند وبرای تبلیغات علیه اصلاحات قانون اساسی موعظه کردند – از همه مهم تر ، تعدادی از کشیش هایی که بعنوان سازمان دهندگان مراکزی برای غلبه بر خشونت ماورا دست راستی که در یک مورد به قتل یک کارگر نفت هوادار چاوز منجر شده بود به سنگر بندی خیابانی آنها اعتراض کرده بود از کلیسایشان اخراج شدند.

رهبران چهار گانه ضد رفرم به خریدن و جذب بخش کوچکی از جناح لیبرال نمایندگان کنگره چاوز و تعدادی از دولت مردان و شهرداران ، همچنین تعدادی از چپ های سابق( برخی از آنها ۴۰سال قبل به عملیات چریکی اقدام کرده بودند) ، مائو ئیست های سابق " پرچم سرخ"وتعدادی از رهبران تروتسکیست اتحادیه های کارگری و فرقه گراها قادر بودند.تعداد قابل ملاحظه ای از آکا دمیسین های سوسیال دموکرات ( ادگار لندر، هینز دیتریش ) بهانه بسیار ناچیزی را برای مخالفت با اصلاحات برابری خواهانه ایجاد کردند وتفسیر روشنفکرانه ای برای تبلیغات نحبگان متعصب درباره "دیکتاتوری چاوز" یا گرایشات " بناپارتیستی " تدارک دیدند.
ائتلاف نا متجانس به سرکردگی نخبگان ونزوئلا و دولت امریکا اساسا به فراهم آوردن همان پیام کلی تکیه داشت که :اصلاح تجدید انتخابات ، قدرت تعلیق موقت قانون اساسی در مواقع اضطرار ملی ( مثل کودتای نظامی وحبس ۲۰۰۲ تا ۲۰۰٣)،نامزدی متولیان منطقه ای در قوه مجریه وگذار به سوسیالیسم دموکراتیک بخشی از دسیسه واردکردن " کمونیسم کوبایی" بودند . دست راستی ها وهوچی گران لیبرال به طورپایان ناپذیری وفق تمام رسانه های جمعی خصوصی ونزوئلا وهمپالگی های امریکایی شان در CBC,NBC,NPR و نیویورک تایمز، لس آنجلس تایمز،و واشنگتن پست، اصلاح تجدید انتخابات ( رفتار متعارف پارلمانی در سراسر جهان ) را به " سرقت قدرت " توسط یک قدرت طلب دیکتاتور تشنه قدرت " ستمگر تبدیل کردند. هدف لایحه قدرت اضطراری رئیس جمهور از کودتای واقعی نخبگان نظامی وغیر نظامی وحبس مورد حمایت امریکا در ۲۰۰۲-۲۰۰٣ با تجدید نیروی نخبه گان و تسویه حساب جوخه های مرگ شبه نظامی کلمبیا (۲۰۰۵) و آدم ربایی شهروندان ونزوئلایی – کلمبیایی از سوی پلیس مخفی کلمبیا (۲۰۰۴) در مرکز کاراکاس و گفتگوی آشکار برای کودتای نظامی از سوی وزیر دفاع سابق بادوئل شبیه سازی شد .
هر بخش از رهبران دست راستی ائتلاف ضد اصلاحات با در خواست های متفاوت بر گروه های جدا وهمپوشان متمرکز شدند.امریکا با کانالیزه کردن صد ها هزار دلار از طریق آژانس بین المللی برای توسعه AID وNED بر سربازگیری وآموزش دانشجویان رزمنده خیابانی برای آموزش در " سازمان جامعه مدنی " و" حل ناسازگاری" ( لمس بد خلقی؟) به همان شیوه ای که در یوگسلاوی ، اکرایین و گرجستان تجربه شده بود متمرکز شد . امریکا برای مراجعان دراز مدت آنها نیز مانند – اتحادیه کارگری کنفدراسیون " سو سیال دموکرات " تقریبا مرده – CTV، رسانه های جمعی و سایر نخبه گان وابسته وجوهی را پخش کرد. فداکاماراس FEDACAMARAS بر بخش های کوچک و بزرگ تجاری ، استادان پر درآمد و مصرف کنند گان طبقه متوسط متمر کز شد .
دانشجویان دست راستی چاشنی خشونت های خیابانی بودند وبا دانشجویان چپ در داخل و خارج کالج ها مقابله می کردند.رسانه های جمعی و کلیسای کاتولیک به شنودگان توده ای وحشت می فروختند.استادان سو سیال دموکرات یا "نه " را موعظه می کردند ویا از همکاران مترقی و دانشجویان چپ دوری می کردند.تروتسکیست ها با شکاف در صفوف اتحادیه ها با نعره های مارکسیسم دروعینشان درباره " بناپارتیسم چاوز" با تمایل " سرمایه داری " وامپریالیستی " اش ، دانشجویان را بر می انگیختند و موضع "تحریم " را با سران اتحادیه مورد حمایت سیا CTV تقسیم می کردند. اتحاد نا مقدس در آستانه انتخابات چنین تصویری داشت .
در دوره انتخابات گذشته این ائتلاف لرزان اختلاف درونی خودرا به نمایش گذاشت.راست میانه به رهبری زولیا گاورنر روزالس به " رودررویی جدید " و " گفتگو" با وزرای " میانه رو " چاویستا فرا خواند. راست افراطی در قالب بادوئل ژنرال سابق ( محبوب بخش هایی از چپ ریاکار) خواستار فشار بیشتر بر خلع ید از چاوز منتخب وکنگره به دلیل این که " آنها هنوزبرای تصویب اصلاخات قدرت دارند " شد. دموکرات های ما چنین اند! سکتاریست های چپ با اتخاذ سند از لنین وتروتسکی باز خواهند گشت (لرزاندن آنها در قبرهایشان ) ، اعتصاب هارا برای افزایش دستمزدها در زمینه جدید خیزش قدرت راست به خاطر اعانه ای که گرفته اند سازمان خواهند داد.   
کارزار و ضعف ساختاری اصلاحات قانون اساسی .راست برای کسب اکثریت شکننده خود به دلیل خطاهای جدی در کارزار انتخاباتی چاویستا ونیز ضعف ساختاری عمیق اصلاحات توانا بود.

کارزار انتخاباتی رفراندم
۱- کارزار رفراندم کاستی های بسیاری را تحمل کرد. پرزیدنت چاوز رهبر جنبش اصلاح قانون اساسی در طی دو ماه گذشته کارزار انتخاباتی هفته های بسیاری در خارج از کشور- در شیلی ، بولیوی ، کلمبیا، فرانسه، عربستان سعودی وایران به سر می برد که کارزار انتخاباتی را از سخنرانی های بسیار فعال او محروم می کرد.
۲-پرزیدنت چاوز به موضوعاتی کشیده شد که هیچ ارتباطی با توده هوادار او نداشت و شاید ( از این موضوعات ) برای راست ها خوراکی تدارک دیده شد.تلاش او برای میانجی گری در مسئله مبادله زندانیان کلمبیا وقت زیادی را تلف کرد و میانجی گری بی نتیجه به جایی منجر شد که جوخه مرگ رئیس جمهور اوریبه به ناگهان با اهانت و رسوایی به میانجیگری او پایان داد که به قطع ارتباط دیپلماتیک وخیمی انجامید.علاوه بر این، در طی نشست کشورهای اسپانیایی زبان و عواقب بعدی آن ، نیز چاوز درگیر مبارزه لفظی با پادشاه متظاهر اسپانیا شد که او را از مسائل داخلی مثل تورم و احتکار مواد غذایی اساسی به تحریک نخبگان طبقات ممتاز دور کرد.
بسیاری از فعالین چاویستا از توضیح درست و کارای اثرات مثبت ر فرم های پیشنهادی یا از گسترش خانه به خانه مباحثات در برابر تبلیغات عظیم گسترده ای که ار سوی کشیشان کلیسا و رسانه های جمعی به راه افتاده بود ( مثل ربودن کودکان از مادران آنها )کوتاهی کردند .آنها از روی سادگی فرض کردند که دروغ های وحشت آفرین ساخته شده خود افشا گرند و تمام آن چیزهایی که برای متهم کردن (سازندگان ) آن ها لازم بود وجود داشت . بدتر از همه ، بسیاری از رهبران چاویستا از سازماندهی هر گونه حمایتی به دلیل آن که با اصلاحات مخالف بودند خودداری کردند که در نتیجه شوراهای محلی را به سود ،اتحادیه های عمده و فرمانداری ها تقویت کرد .   
کارزار انتخاباتی از طرح و درخواست وقت و فضای مساوی در تمام رسانه های جمعی برای ایجاد عرصه نمایش هم تراز خودداری کرد. علاوه بر این بیشترین تاکید بر تظاهرات عمومی " مرکز شهری " بود و نه بر برنامه های کوتاه مدت ضربتی در محلات فقیر نشین – حل مشکلات آجل ، مثل ناپدید شدن شیر از قفسه فروشگاه ها ، که هواداران طبیعی آنها را تضعیف کرد.

ضعف ساختاری
دو مسئله اساسی وجود داشت که عمیقا بر خودداری از دادن رای توده هواداران چاوز تاثیر گذاشت .کمبود دراز مدت مواد غذایی اساسی و ملزومات خانواده و تورم مهار نشده رایج (۱٨درصد ) در طی نیمه اول ۲۰۰۷ که نه بهبود می یافت و نه از طریق افزایش مزد و حقوق به ویژه در بین ۴۰درصد از کارگران خویش فرما در بخش خصوصی جبران می شد .
مواد غذایی اساسی مثل شیرخشک ، گوشت ، شکر، حبوبات و سایر اقلام از فروشگاه های خصوصی و ملی ناپدید شد .تجار مواد گیاهی از تولید و خرده فروشی خودداری کردند ارباب ها به دلیل کنترل دولتی قیمت ها( طراحی شده برای کنترل تورم ) که در آمدهای گزاف آنها را کاهش می داد از فروش خودداری کردند. بدون تمایل به " دخالت " دولت صدها میلیون دلار مواد غذایی خریداری و وارد کشور شد – که هیچ یک از آنها به دست مصرف کنند گان عام ، حداقل به قیمت های تثبیت شده نرسید .
هم بنکداران وهم خرده فروشان تا اندازه ای به دلیل سود اندک و تا اندازه زیادی بعنوان یک عامل کلیدی در کارزار ضد اصلاحات ، بخش اساسی واردات را یا در بازار سیاه فروختند و یا به سمت سوپر مارکت های پر درآمدها کانالیزه کردند.
تورم نتیجه افزایش در آمد تمام طبقات بود وبه افزایش تقاضا برای کالاها و خدمات در متن سقوط کلان بهره وری ، سرمایه گذاری و تولید منجر شد .طبقه سرمایه دار در گیر اتلاف سرمایه ، فرار دادن سرمایه ، واردات اسباب خوش گذرانی و سفته بازی در زنجیره دلالی و بازار مستغلات بود(برخی از آنها بدر ستی از قلقل اخیر معاملات املاک میامی سوخته بودند.)
با وجود ضعف شدید در توسعه موسسات تولیدی و توزیعی جایگزین ، اقدامات نیمه کاره دخالت دولتی دولت و لفاظی های رادیکال به اندازه کافی برای تحریک مقاومت صاحبان تجارت بزرگ و فراری دادن بیشتر سرمایه کافی بود . به عبارت دیگر جوانه زدن بحران تورم ،کمبود و فرار سرمایه ، هستی شیوه اقتصاد مختلط بولیواری ، مبتنی بر مشارکت بخش خصوصی و عمومی بعنوان تامین کننده مالی دولت رفاه اجتماعی گسترده را زیر علامت سوال برد. سرمایه بزرگ در وحله اول از نظر اقتصادی با تحریم و گسیختن " پیمان اجتماعی " الزامی خود با دولت چاوز عمل کرده بود. الزام به میثاق اجتماعی مترادف قطع تجارت بود: قطع سودهای کلان و سرمایه گذاری با نرخ های بالا برای افزایش اشتغال و مصرف عمومی .
تجار بزرگ ونزوئلا با پشتیبانی قدرتمند و دخالت شرکای امریکایی ، از نظر سیاسی به سمت بهره برداری از نارضایی عمومی برای منحرف کردن اصلاحات پیشنهادی قانون اساسی حرکت کردند.قدم بعدی آنها وارونه کردن حرکت نا پیگیر اصلاح اجتماعی - اقتصادی از طریق مجموعه ای از پیمان ها با وز رای سو سیال دموکرات در کابینه چاوز و تهدید به حمله ای برای تعمیق بحران اقتصادی و اجرای نقش برای یک کودتا است .

جایگزین های سیاسی
دولت چاوز کاملا مجبور است بلافاصله برای اصلاح برخی مشکلات بومی و محلی حرکت نماید که به نارضایی و عدم رای منجر شده ، وزیر پای پایگاه توده ای او را خالی می کند. بعنوان مثال محلات فقیر نشین سیل زده و لغزش زمین هنوز بعد از گذشت ۲سال از نقض قول ها و در نهایت بی عرضگی ماموران دولت بی سر پناه مانده اند.
دولت ، باید بلافاصله و مستقیما تحت نظارت عمومی، برای اعمال کنترل کامل در توزیع مواد غذایی ، فهرست برداری از لنگرگاه ها، حمل و نقل و کارگران خرده فروشی و شوراهای محلات برای تضمین مواد غذایی وارد اتی جهت پرکردن قفسه های فروشگاه ها ونه برای پر کردن جیب های بزرگ بنکداران مخالف اصلاحات ، صاحبان خرده فروشی های بزرگ و یا بازار های سیاه کوچک دخالت نماید .آنچه که دولت در تامین کردن از کشاورزان بزرگ و گله داران در راه تولید مواد غذایی کوتاهی کرده است باید از طریق سلب مالکیت کلان ، سرمایه گذاری و تعاون برای غلبه بر ضربه های تولید و عرضه تجاری تامین نماید . قبول داوطلبانه ثابت کرده است که جواب نمی دهد. توسل به جزم " اقتصاد مختلط " برای "مدینه فاضله اقتصاد عقلانی " زمانی که قمار بزرگ منافع سیاسی در کار است جواب نمی دهد.
ساختار مالی در تولید و توزیع دگرگون می شود،دولت موظف به کنترل و غلبه بر بانک های خصوصی عمیقا گرفتار در پولشویی ،تسهیل فرار سرمایه و تشجیع سرمایه گذاری های احتکار آمیز به جای تولید کالاهای اساسی برای بازار محلی است .
اصلاحات قانون اساسی قدمی به سوی تدارک چهارچوبی قانونی برای اصلاح ساختاری ، حداقل حرکتی ورای اقتصاد مختلط تحت کنترل سرمایه داری بود . شدت " قانون گرایی " دولت چاوز در تعقیب رفراندم جدید، بنیاد های قانونی موجود برای اصلاحات ساختاری قابل وصول برای دولت را در رفتار با تقاضاهای رشد یابنده دو سوم جمعیت که چاوز را در ۲۰۰۶ انتخاب کردند،دست کم گرفت .
در دوره اخرین رفراندم مباحث داخلی در درون جنبش چاوز درحال تعمیق است .پایگاه توده ای متشکل از کارگران فقیر، اتحادیه های کارگری و کارکنان دولت خواستار توجه فزاینده برای مقابله با تورم ، پایان دادن به افزایش قیمت ها و کمبود کالاها هستند .آنها به خاطر فقدان عمل موثر دولت از دادن رای خودداری کردند – نه به دلیل تبلیغات راست ها یا لیبرال ها.آنها راست گرا یا سوسیالیست نیستند ، اما در صورتی که آن ها سه تازیانه کمبود، تورم و کاهش قدرت خرید را حل کنند می توانند به حامیان سوسیالیست ها تبدیل شوند.
تورم برای فقیر ترین کارگران عموما شاغل در بخش خصوصی یک قصاص ویژه است ، چون در آمد آنها نه همچون کارگران متشکل در بخش دولتی ، شاخصی برای تورم است ونه به راحتی قادر به افزایش در آمد خود ار طریق چانه زنی جمعی هستند چون بسیاری از آنان هیچ قرار دادی با خریداران کاریا کار فرمایان خود ندارند. در نتیجه در ونزوئلا ( مثل هر جای دیگر ) تورم قیمت بدترین مصیبت برای فقرا و علت بزرگترین نارضایی است . رژیم هایی ، حتی راست گرا و نئو لیبرال آنها که قیمت ها را تثبیت می کند یا تورم را به شدت کاهش می دهد معمولا حداقل حمایت موقت طبقات مردمی را تامین می کنند. با این حال سیاست های ضد تورمی به ندرت نقشی در سیاست های چپ بازی کرده است (بیشتر برای تاسف آنها ) و ونزوئلا هم استثنا نیست .
در کابینه ، حزب ودر سطح رهبری جنبش اجتماعی مواضع بسیاری وجود دارد که می توان تمام آنها را در دو قطب مخالف ساده نمود..در یک طرف ، موضع غالب هوادار رفراندم از سوی وزارت دارایی، اقتصادی وبرنامه ریزی که پی چویی مشارکت سرمایه گذاران خصوصی خارجی و داخلی ، بانک داران و تجار مواد کشاورزی ، برای افزایش تولید ، سرمایه گذاری و ارتقا استاندار های زندگی فقرا را مطرح می کند . آنها بر درخواست مشارکت داوطلبانه ، تضمین مالکیت ، کاهش مالیات ، دست رسی به مبادله ارزی خارجی در شرایط مطلوب و سایر انگیزه ها به علاوه برخی کنترل ها بر فرار سرمایه و قیمت گذاری ها البته نه در سود تکیه می کنند. بخش هوادار سوسیالیسمِ استدلال می کند که این سیاست شراکتی جواب نداده است و منبع بن بست سیاسی جاری و مشکلات اجتماعی کنونی است . در داخل این بخش برخی ها نقش بزرگتری را برای مالکیت و کنترل دولتی ، در راستای سرمایه گذاری های مستقیم و افزایش تولید و شکستن تحریم و تقویت توزیع پیشنهاد می کنند .گروه دیگری از شورا های خود گردان کارگری برای سازماندهی اقتصاد و فشار برای یک " دولت انقلابی " جدید سخن می گویند . گروه سوم به سود دولت مختلط با مالکیت عمومی و (شرکت) مالکان خود گردان ،تعاونی های روستایی و مالکین متوسط و کوچک در بازاری به شدت تنظیم شده دلیل می آورند.   
تسلط آتی گروه اقتصاد مختلط ممکن است به توافق با اپوزسیون " لیبرال معتد ل" منجر شود- اما کوتاهی در مقابله با کمبود و تورم تنها بحران جاری را تشدید خواهد کرد . تسلط گروه های رادیکال تر به توانایی آنها برای پایان دادن به چند دستگی و فرقه گرایی و ارائه برنامه مشترکی با رهبر سیاسی محبوب کشور ، پرزیدنت هوگو چاوز بستگی خواهد داشت
رفراندم وپی آمد آن (در عین حال که امروز بسیار مهم است ) تنها پرده ای در مبارزه بین سرمایه داری قدرت طلب متمرکز بر امپراطوری و سوسیالیسمِ دموکراتیک متمرکز بر کارگران است .