روزنامه های ایران چه می نویسند؟
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
چهارشنبه
۱۲ دی ۱٣٨۶ -
۲ ژانويه ۲۰۰٨
حریف دیگر اصولگرایان در انتخابات مجلس!
طراحی های پیچیده برای تأثیرگذاری در صحنه داخلی
حساس ترین مقاطع تصمیم گیری جبهه متحد اصولگرایان
خروج از شورای امنیت ملی با تعابیر زیاد!
معیار عمر در آن سوی آبها
روزنامه کیهان در سرمقاله دیروزش طمع دشمن در انتخابات مجلس نوشته است: ما دشمن داریم ، این جمله ای است که فهم آن در آستانه انتخابات برای کارکشته های سیاست درایران، گاه بسیار دشوار و بلکه ناممکن می شود. تجربه غفلت از دشمن به لحاظ تاریخی در ایران دیرینه است و درسال های اخیر هم مکرر رخ داده است. از مدعیان اصلاحات که توقعی نیست، اما اصولگرایان هم در این سال ها گاه چنان در گرداب مهیب زد و خورد های فرقه ای غرق شده اند که پاک از یادشان رفته دشمنی بی رحم و زیرک در کمین ایران عزیز نشسته که اگر غلبه پیدا کند، خط کشی های درون جریان اصولگرا که سهل است حتی به مرزبندی های اصولگرا و اصلاح طلب هم در موارد مهمی هیچ اعتنا نخواهد کرد.گاه در ایران برخی تصور می کنند که همه طراحی های دشمن علیه نظام اسلامی بیرونی است و فی المثل امریکا هر چه بخواهد بکند در شورای امنیت، عراق یا خلاصه جایی خارج از مرز ها انجام خواهد داد. رهبر بصیر انقلاب روز شنبه این حقیقت بسیار مهم را مورد تاکید قرار دادند که دشمن برای صحنه داخلی ایران هم طراحی ها دارد و خصوصا در انتخابات آتی مجلس از دشمن نباید غافل بود. نگاهی کوتاه به تاریخ یکصد سال اخیر ایران و حتی نظر به آنچه پس از انقلاب در ایران رخ داده به خوبی نشان می دهد که بازیگران مختلف ـ حتی دلسوز ـ هر گاه از نقش عامل خارجی در صحنه داخلی کشور غافل شده اند خسارت هایی بزرگ بر ملک و ملت وارد آمده است. نمونه روشن آن انقلاب مشروطه است که درست از وقتی عامل خارجی نقش آفرینی خود را در آن آغاز کرد، نطفه انحرافات هم یکی پس از دیگری منعقد شد.امروز ساده اندیشی محض است اگر تصور کنیم دشمن صحنه فوق العاده حساسی مانند انتخابات مجلس را رها خواهد کرد و تلاشی برای نقش آفرینی در آن نمی کند. اتفاقا دلایل مهمی هست که نشان می دهد دشمن بیش از هر زمان دیگری به صحنه داخلی ایران چشم دوخته و با انجام طراحی هایی پیچیده قصد دارد تاثیر مطلوب خود را بر این صحنه بگذارد. اصلی ترین عامل هم این است که دشمن غربی و در راس آن امریکا به وضوح به این نتیجه رسیده که هیچکدام از طراحی های بیرونی آن علیه ایران اسلامی چه در شورای امنیت و چه در خارج از آن، چه درباره بحث هسته ای و چه غیر از آن، امکان توفیق ندارد و اگر قرار باشد علیه نظام اسلامی اقدام موثری صورت بگیرد حتما باید آن را از داخل سازمان داد. حجم اظهار نظرهایی که طی سال های گذشته درباره لزوم حمایت از نیروهای غرب گرا در داخل ایران و حل مسئله ایران از درون توسط سران نظام جهانی سلطه صورت گرفته بیرون از شماره است. حالا که دشمن در خارج از مرزها در مقابل نفوذ و اقتدار ایران ناتوان شده و خود به این امر اذعان دارد، معقول است اگر تصور کنیم که به داخل ایران روی خواهد آورد و سعی خواهد کرد پروژه ای را که در صحنه منطقه ای و فرامنطقه ای از انجام آن ناتوان بوده لابلای کشمکش های داخلی جلو ببرد و به نتیجه برساند. علاوه بر شکست در منطقه و فرامنطقه، عامل دیگری که در توجه بیشتر غرب به صحنه داخلی ایران موثر بوده این است که تصور می کنند مجموعه ای قابل اعتنا از نیروهای غرب گرا درون ایران سازمان داده اند که می توانند به عنوان نمایندگان امین فرهنگ مدرن روی آنها حساب کنند و خود صرفا از بیرون به حمایت آنها بپردازند. بنابر این به طور خلاصه می توان گفت تجمیع این دو عامل، یعنی شکست در بیرون و فراهم بودن مجاری طمع و ابزارهای دخالت در داخل علت های اصلی توجه عمیقی است که دشمن خارجی به انتخابات مجلس هشتم در ایران نشان خواهد داد و علامت های این تلاش از هم اکنون پیداست.
اصلاح طلبان تندرو در ایران ـ خود بپذیرند یا نه ـ تبدیل به نقطه امید و مجاری طمع دشمن در ایران شده اند. یک رصد ساده روی خروجی خبرگزاری های غربی نشان می دهد که چگونه از وقتی امریکایی ها فهمیده اند تولید فشار موثر بر ایران در صحنه های منطقه ای و فرامنطقه ای ـ با شدتی که ایران را به تجدید نظر در رفتارش وادارد ـ عملا ناممکن شده، ادبیات مقام های آن کشور هم دگرگون شده و به جای سخن گفتن از برنامه های براندازانه ، درباره لزوم برقراری دموکراسی و حکومت قانون(؟!) در ایران سخن می گویند. کاندولیزا رایس چند ماه قبل رسما اعلام کرد امریکا سیاست تغییر رژیم در ایران را کنار گذاشته و از این پس به دنبال تغییر رفتار رژیم ایران خواهد بود. پس از آن گزارش شورای اطلاعات ملی امریکا ـ که متاسفانه هرگز در داخل ایران به شکل همه جانبه تحلیل نشد ـ حمله نظامی به ایران را منتفی کرد، در مرحله بعد اطلاعات دقیقی وجود دارد که امریکایی ها برنامه ریزی کرده اند تا قطعنامه سوم تحریم ها، هم از حیث زمان و هم از نظر محتوا به گونه ای باشد که بیشترین تاثیر را در جهت مطلوب غرب بر انتخابات مجلس در ایران بگذارد. مهم ترین فاکتوری که غرب را به نتیجه بخش بودن این فرایند امیدوار کرده و آنها را واداشته تا روی آن سرمایه گذاری کنند این است که احساس می کنند گروه نزدیک به آنها در ایران ـ طیف تندرو اصلاح طلب ـ تنها نقطه امیدی است که می تواند آرزوهای بربادرفته آنها در زمینه تغییر رفتار نظام اسلامی و همگرا شدن آن با نظم مطلوب منطقه ای و بین المللی امریکا را محقق سازد.
برخی از اصلاح طلبان ایرانی هم البته انصاف باید داد در جلب توجه غرب هیچ کوتاهی نکرده اند اگرچه غربی ها اگر اهل عبرت گرفتن از تاریخ بودند می فهمیدند سرمایه گذاری روی جماعتی با این مشخصات مفهومی جز آتش به مال زدن ندارد. شعارهای فعلی اصلاح طلبان ـ که می توان حدس زد تا زمان انتخابات روز به روز پر رنگ تر خواهد شد ـ دقیقا با خط تبلیغی دشمن منطبق است. بیانیه های حزب مشارکت با اعلامیه های رسمی که روی سایت وزارت خارجه امریکا قرار دارد، با اخبار و تحلیل های رادیو فردا و با اعترافات کسانی که امروز وابستگی آنها با سرویس های جاسوسی دشمن محرز است، هیچ تفاوتی ندارد. البته آقایان تا امروز هیچ توضیحی درباره این هماهنگی نداده اند اما نتیجه ای که از آن باید گرفت چندان پیچیده نیست. نمونه حمله نظامی به ایران را به یاد بیاورید. در حالی که حتی خود امریکایی ها هم گوشه و کنار ابا نداشتند از اینکه بگویند همه هدفشان از آن همه سروصدا قرار دادن ایران در موضع ضعف و بعد به خیال خودشان آغاز مذاکرات با آن است، آقایان اصلاح طلب در داخل به شهادت همه آنچه گفتند و نوشتند حتی تند وتیزتر از امریکا درباره خطر قریب الوقوع حمله علیه ایران در ظاهر به نظام هشدار می دادند و در واقع مردم را می ترساندند. حالا که موضوع چنانکه امریکا خود رسما اعلام کرده کاملا منتفی است ـ واز دید ما از همان موقع هم منتفی بود ـ آیا کسی هست که توضیح بدهد آن همه آب به آسیاب دشمن چرا ریخته شد؟
امریکایی ها تصور می کنند هوادارانی در ایران دارند که کار مطلوب امریکا را می کنند در حالی که خیال می کنند در حال انجام کار مطلوب خود هستند. این برای یک سرویس اطلاعاتی بهترین حالت است: کسانی در واقع اهداف آن را پی گیری کنند در حالی که تصور می کنند به دنبال خیر و صلاح خود هستند. روز یکشنبه دبیر کل سابق حزب مشارکت به روزنامه سرمایه گفت ما مهم ترین مشکل کشور را دموکراسی می دانیم. امریکا هم دقیقا همین را می گوید. این جمله حتی از حیث ووردینگ با آنچه در اعلامیه های رسمی کاخ سفید می آید، یکی است. درست است که اصلاح طلبان در سال های پس از خروج از قدرت از امیدی که به حضور امریکا در منطقه بسته اند، به صراحت سخن نمی گویند ـ گرچه این پرده پوشی مختص اصلاح طلبانی است که در احزاب رسمی حضور دارند و الا نیروهای رادیکال تر آنها که عموما به وب نویسی اشتغال دارند به این امید تصریح هم کرده اند ـ اما به راحتی می توان حسابی را که روی عامل خارجی کرده اند، لابلای اظهاراتشان مشاهده کرد. اینکه آیا این اصلاح طلب نوازی هم به یکی دیگر از اشتباه محاسبه های امریکا درباره ایران تبدیل خواهد شد یا نه، محتاج بحث تفصیلی است اگرچه نتیجه آن از قبل به راحتی قابل پیش بینی است.این مسئله هم که برنامه اصلاح طلبان پس از ورود به مجلس چیست، موضوع نوشته هایی دیگر خواهد بود. غرض این نوشته فقط روشن کردن این موضوع بود که چرا نباید از نقش دشمن در انتخابات آتی غافل بود و طبعا روی سخن در چنین نوشته ای با اصولگرایان است. همه سخن این است که بخشی از جبهه حریف اصولگرایان در انتخابات آتی نه یک جناح دیگر داخل نظام، بلکه خود دشمن است. هر یک صندلی مجلس را در این شرایط باید به گونه ای دیگر دید.
حساس ترین مقاطع تصمیم گیری
روزنامه همشهری نیز با عنوان: اتحاد رمز پیروزی نوشته است: بی شک جبهه متحد اصولگرایان به یکی از حساس ترین مقاطع تصمیم گیری خود رسیده و پس از طی مقدمات، نوبت به انتخاب مصادیق نامزدهای مجلس هشتم به خصوص در کلان شهر تهران، رسیده است.
غالباً در حرکت های ائتلافی شکنندگی جریان و بطئی بودن تصمیمات امری طبیعی به نظر می رسد و آنچه این شکنندگی را به حداقل می رساند، رفتار اصولگرایانه و پرهیز از سهم خواهی و مناقشات بی حاصل جناحی است.
آنچه تا به حال مردم در عرصه انتخابات ـ به ویژه انتخابات مجلس شورای اسلامی به عنوان عالی ترین رکن مردم سالاری ـ نشان داده اند حکایت از این دارد که در مقابل افراطی گری ها، انحصارطلبی ها و دعواهای بی خاصیت سیاسی واکنش مناسب نشان می دهند.
رأی به اصولگرایان در شورای اسلامی سوم شهر تهران و در انتخابات مجلس هفتم ازجمله این مصادیق است.
تفرقه بین جریان های مختلف داخل اردوگاه اصولگرایان باعث شد که در شورای اسلامی سوم شهر تهران ٣نفر از افراد سرشناس جبهه دوم خرداد در جمع ۱۵ نفره این شورا راه یابند.
بدیهی است نباید از جنگ روانی دشمنان زخم خورده این مردم غفلت کرد ولیکن فراتر از آن ٣ نکته در استلزامات توفیق اصولگرایان دخیل است:
داشتن مواضع کارشناسانه اصولگرایانه در شناخت و حل مسائل واقعی مردم و پرهیز از جدال های بی پایان سیاسی به ویژه در ارتباط بین قوای مجریه و مقننه، اتخاذ وحدت اصولی و رعایت لوازم یک وحدت واقعی برپایه مشترکات اعتقادی، سیاسی و رفتاری و از همه مهم تر داشتن سعه صدر، جامع نگری و رفتاری مبتنی بر اقتضائات اجتماعی واقعی.
بر این اساس، شورای مرکزی جبهه متحد اصولگرایان لازم است به ترتیبی عمل کند که وقتی فهرست ها (به ویژه در تهران)در معرض قضاوت عمومی قرار می گیرد، مردم اذعان کنند که از چنین مجموعه ای با ترکیب سیاسی، کارشناسی و تخصصی متنوع کارآمدی، اقتدار و پاسداری از حقوق مردم را می توان انتظار داشت.
خبرهای رسیده از شورای مرکزی جبهه متحد اصولگرایان حکایت از این همه جانبه نگری و پرهیز از سهم خواهی دارد و از این چنین ترکیبی جز این نیز انتظار نیست.
امیدواریم این خبر خوش با اعلام فهرست نهایی، خاطرات شیرین انتخابات مجلس هفتم را تکرار کند و موجب رضایت مندی خداوند متعال و مردم خوب ایران زمین شده و لبخند رضایت را بر لبان رهبری معظم انقلاب بنشاند.
خوب است دوستان ببینند که چگونه افراطیون مجلس ششم همچنان از تحصن ها و استعفاهای دسته جمعی و به چالش کشیدن ارکان نظام وقیحانه دفاع می کنند. فاعتبروایا اولی الابصار.
خروج با تعبیرهای زیاد
روزنامه کارگزاران ارگان حزب کارگزاران که انتشار دوره جدید خود را از روز یکشنبه گذشته از سر گرفته است سرمقاله اش را به تغییرات تازه در پست های مدیریتی شورای عالی امنیت ملی اختصاص داده و نوشته است: خروج محمد نهاوندیان از شورای عالی امنیت ملی با تعابیر زیادی همراه بوده است.
عده ای این اتفاق را از موضع بخش خصوصی مورد تحلیل قرار می دهند. این گروه ریاست او بر اتاق بازرگانی ایران را مبنای تحلیل خود می دانند و گروه دیگری هم با نگاهی سیاسی به این جابجایی می نگرند. نگاه سیاسی روایت می کند که تیم اقتصادی دولت در مقابل جریانی که آن را منتسب به دیگری می دانند، قد علم کرده و پست جدیدی را به دست آورده اند. چنین تحلیلی جای گمانه زنی بسیاری دارد. باید توجه داشت که تیم اقتصادی دولت نهم اصلاً گروهی با برنامه و هدفمند نیستند در این شرایط وقتی تیم اقتصادی به معنای واقعی وجود نداشته باشد تحلیل در مورد تقویت آن نیز معنایی ندارد. چرا که زمانی این موضوع قابل بررسی است که به معنای صحیح کلمه تیمی قوی و منسجم حاضر باشد در این شرایط، شورای عالی امنیت ملی نیز مشکلی برای آنها نبوده است که اکنون قصد تصاحب آن را کرده باشند. به همین دلیل با این نگاه می توان گفت که تغییرات در بدنه اقتصادی این نهاد نیز چندان اهمیتی ندارد. این موضوع در دوران حضور دولتهایی موضوعیت دارد که به نهادها و تشکلها اهمیت دهند به طور مثال در دوران دولت اصلاحات چنین نهادهایی اهمیت داشتند و افرادی که در آنها حضور می یافتند نیز با چنین رویکردی قابل تأمل بودند در شرایط فعلی تمام نهادها کارکردی یکسان د ارند و به همین دلیل جا به جایی افراد در آنها نیز چندان مهم نیست. در این دوران و باتوجه به شرایطی که به وجود آمده شاید اصلاً برای دولت چنین جایگاههایی هم اهمیت نداشته باشد چرا که دولت و تیم اقتصادی آن به اندازه کافی ابزار در اختیار دارد و شاید چندان وابسته به این سمتها نباشد که برای تصاحب آنها تلاش و رایزنی کند.
در اینجا باز هم موضوعی وجود دارد که باید به آن توجه داشت. برخی تحلیلها بر صفبندی های سیاسی استوار است اما باید به این نکته توجه داشت که در دولت فعلی این صفبندی ها چندان قابل توجه نیست. اکنون گروههایی مانند رایحه خوش خدمت در کنار چهره هایی دیگر قرار گرفته اند و تشکیلاتی جدید ایجاد کرده اند. این گروههای نورسته در شرایطی به شکل متحد درآمده اند که با یکدیگر تفاوت ماهوی دارند. همین گروههای جدید انتقادهای اقتصادی خود را در قالبی گزنده از دولت بیان می کنند آنها چنان در انتقاد آزادانه رفتار می کنند که گاهی این تصور ایجاد می شود که شاید خط قرمزهای دیگران برای آنان تعریف نشده باشد. اما دراینجا موضوع دیگری هم اهمیت دارد و باید در مورد آن تأمل کرد. حرف این است که آیا پس از خروج نهاوندیان از شورای امنیت آیا مواضع او در چارچوب رئیس اتاق بازرگانی و پارلمان بخش خصوصی تغییر خواهد کرد؟ به اعتقاد نگارنده این جریان تغییری را در نگرش افراد ایجاد نخواهد کرد. آدمها به سادگی تغییر نخواهند کرد. زمانی می شود در مورد بخش خصوصی و افرادی که در آن حضور دارند اظهار نظر کرد که در مبانی فکری آنها تغییراتی ایجاد شود. در این مقال نیز قصد بر آن نیست که در مورد آقای نهاوندیان اظهار نظر شود چرا که شخصاً از روحیات ایشان اطلاعی ندارم. این موضوعی هم که مطرح می شود یک ایده اساسی و بنیادی است که اکنون با توجه به تغییراتی که صورت گرفته شاید به موضوع بحث بدل شده باشد وقتی که قرار می شود در مورد آینده بخش خصوصی و تأثیر تحولات اخیر بر آن به اظهارنظر بپردازیم باید به این نکته توجه داشته باشیم که اصلاً صرفنظر از اینکه نگاه ایشان چگونه است به شرایط بخش خصوصی فکر شود که آیا بخش خصوصی در این نگاه جدیدی که در کشور ایجاد شده اصلاً توجهی به بخش خصوصی وجود دارد و یا نه؟ حال موضوع دیگری هم که جای تامل دارد آینده اتاق بازرگانی ایران و به طور کلی بخش خصوصی کشور است. زمانی نهاوندیان توامان رئیس اتاق بازرگانی و معاون اقتصادی شورای امنیت بود و چنین اتفاقی راه های انتقاد اتاق بازرگانی و به معنای کلان تر، بخش خصوصی از دولت را بسته بود. اتاق بازرگانی، مجلس، بخش خصوصی است و وظیفه دارد که هر از چندگاهی انتقادهای اقتصادی را به دولت انتقال دهد. نمونه آنچه اتاق می توانست انجام دهد، انتقال انتقادها از تحریم هایی است که اکنون بخش خصوصی را به سخت ترین شکل ممکن گرفتار کرده است. آثار پنهانی این تحریم ها اقتصاد ایران را به شدت تحت تاثیر قرار داده است. به طور مثال بنگاه های اقتصادی ایران در دوران دولت قبل ۱۵ میلیارد تومان گردش مالی خارجی داشتند ولی اکنون چنین گردشی به طور کلی از بین رفته است. این نمونه ای از اثرات تحریم است که بر اقتصاد کشور تحمیل شده است. این اتفاقات فشارهای شدیدی را بربنگاه های اقتصادی کشور تحمیل کرده است. حال در این شرایط اتاق وظیفه داشت که حداقل انتقادهای بخش خصوصی را انتقال دهد. اما تضاد درونی در این نهاد موجب شد تا اتاق در موضعی متفاوت قرار گیرد. حال با توجه به اتفاقاتی که رخ داده این امیدواری به وجود آمده که اتاق بتواند نقش اصلی خود را بازیابد. این موضوع هم صرف نظر از جریانات سیاسی قابل توجه و تامل است.
معیار عمر درآن سوی آبها
دکتر عطاءالله مهاجرانی در سایت اینترنتی خود با عنوان روز عید نوشته است:
امروز صبح دیدم جلوی خانه ی همسایه مان آقای پل، تابلویی نصب شده است: به فروش رسید! سایه ای از اندوه بر دلم افتاد. این پیرمرد و پیرزن که همیشه چهره شان از خنده موج می زد و صدایشان سرشار از شادی است، از محله ما می روند. در عمرم ندیده بودم. انسان هایی اینگونه آسمان و درخت و برگ ها و گل ها و پرنده ها و هوا را ستایش کنند. شور و شوق زندگی در کلماتشان می درخشد. گویی شعاع هستی آدمی طبیعت را دربرگرفته؛ از طبیعت بزرگتر است… هرکجا هستم باشم آسمان مال من است! آقای پل و همسرش نسبتی این چنین با طبیعت دارند. داشتم به آن نکته فکر می کردم، برخی چقدر آسان و ارزان جان خود را فربه می کنند. به این نکته توجه کردم که در معماری خانه های اینجا نور و هوای تازه چه نقش درجه اولی دارد. در خانه ما هم می توان از همه اتاقها آسمان را دید. ماه را دید. رنگ آبی جادویی عمق آسمان را دید. منظره ای که می دانی تا همیشهٌ عمر تو برجای می ماند. هیچ کس نمی تواند جلوی دیدار تو دیوار بکشد. در همین حال و هوا بودم. به آفتاب نگاه می کردم. چند روزی بود هوا گرفته و بارانی و سربی بود. امروز ـ روز عید ـ هوا روشن وآفتابی ست. خود به خود قدر آفتاب را بیشتر می دانید. اگر شبها همه قدر بودی؟ پستچی آمد. دو کتاب هانس کونگ را برایم آورد. مدتی پیش کتاب: اسلام؛ دیروز، امروز وآینده را از کتابفروشی خریدم. کتاب شگفت انگیزی است. گمان نمی کنم، پژوهشگران ما می توانستند کتابی این چنین درباره اسلام بنویسند. اگر می توانستند که لابد تا پیش از هانس کونگ نوشته بودند. در مقدمه کتاب خوانده بودم؛ که هانس کونگ از ۲۵ سال پیش درصدد نگارش یک پژوهش سه جلدی درباره یهودیت ومسیحیت و اسلام برآمده است. پستچی دو جلد یهودیت و مسیحیت را آورده بود. کتابها ترجمه جان بودن هستند. گمان نمی کنم بتوان در مبحث شناخت ادیان؛ جامعتر از این سه گانه هانس کونگ پیدا کرد. روش مطالعاتی دقیق، منابع گسترده و قدرت تحلیل درجه اول به آثار او اعتبار ویژه ای بخشیده است. کاش موسسات گفتگوی ادیان و یا ناشرانی که کتابهای فلسفه دین و شناخت ادیان ترجمه می کنند. به این سه گانه هانس کونگ ترجمه کنند.
از زمانی که کتابها را سفارش داده بودم تا به دستم رسید، سه چهار روزی بیشتر نشد! تازه تعطیلات هم بود. انگار عمر در این سوی آبها معیار دیگری دارد. زندگانی خوش ست در پهناد(مصرعی از قصیده ناب استاد ما دکتر ماهیار نوابی؛ که در سی سی یو سروده بود.) آفتاب حیاط خانه را پرکرده، صدای آقای پل می آید. دارد انباری توی حیاطشان را خالی می کند. زندگی می دود، خواه و ناخواه! درود برآفتاب!
منبع: روزنامه ی اطلاعات بین المللی
|