هیس هیس ِ نجابت


پرتو نوری علا


• گلایه از که کنم؟
آن جا که مهربانی
پنداری بیش نبود
پوزخند را بر پوزه هاشان ندیدم
و در وَهم ِ تور وُ پولک وُ پودر
حاشا کردم سقوطِ سنگِ اول را. ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
آدينه  ۱۴ دی ۱٣٨۶ -  ۴ ژانويه ۲۰۰٨


پرتابِ نقل وُ سکه وُ پولک
سنجی که به هم می‌کوبند
و دَفی که در هوا می‌گردد
            دست به دست.
گفتم: - صدای پرتا بِ سنگ می آید.
گفتند : - نوای مبارک باد است این.
 
تلنگر ِ سنگریزه
بر کاسه‌ی تار وُ سه تار
و هیس هیس ِ نجابت
در کاسه‌ی سر.
 
سنگ وُ غبار، ارمغانم  
و سر ِ شکسته، پیچیده در تور.
خواستم بگویم: - ........
گفتند: - مبارک است پرتابِ این وصلت.
و خواندند: -   گِله گِی هات به سَرَم
                  واسه ی عروسی پسرم.
 
گلایه از که کنم؟
آن‌جا که مهربانی
پنداری بیش نبود
پوزخند را بر پوزه‌هاشان ندیدم
و در وَهم ِ تور وُ پولک وُ پودر
حاشا کردم سقوطِ سنگِ اول را.
 
در جدالِ طناب وُ گلو
دست و پا می زدم آن بالا
و بر تماشاگرانم
غسل واجب می‌شد.
 
وقتی پرواز ِ پرنده را
به خاک، می دوزَد
      پرتابِ سنگ و آجر،
وقتی طناب با گلو
       پیوند می‌خورَد،
دیگر چه فرقی می کند؛
چه عروسی عزا
چه عزای عروسی.
 
بهشت، ارزانی‌ی جلادانم؛
بگذار هِی به دور ِ خود
بچرخند وُ بگویند:
- گُرگم وُ گله می برم.
و ندانند چه‌طور
ناخن‌هایم را سوهان می زنم           
به قصدِ چشم‌هاشان
تا خوب‌تر ببینند
بوسه‌ی عاشقانه‌ای را
که از یار گرفته‌ام.  
 
به عروسی‌ام بیا!
رودخانه هرگز نمی‌ایستد؛
برنمی‌گردد آبی که در آن
تن شسته‌ام.
در شبِ صعودِ گیسویم
بوسه‌ی عاشقانه‌ی یار
حتا سیاهی‌ی قبر را
روشن کرده است.
 
لس آنجلس، دسامبر ۲۰۰۷
 
 پرتو نوری علا / آمریکا