ای سلسله جنبانان!
از سیمین بهبهانی برای دانشجویان در بند


• مادران، هر نیمه شب، بر در خانه‌ام می‌کوبند که: ای مادر مادران! خفته‌ای؟ دخترانمان را، پسرانمان را، جگرگوشگان‌مان را ربوده‌اند! چهره‌شان را، صداشان را نمی‌بینیم، نمی‌شنویم. جویای دانش بودند، گم شده‌اند؛ گرمای آتش بودند، خاکستر شده‌اند. ما آرام نداریم؛ تو خفته‌ای؟! ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
دوشنبه  ۱۷ دی ۱٣٨۶ -  ۷ ژانويه ۲۰۰٨


مادران، هر نیمه شب، بر در خانه‌ام می‌کوبند که:

- ای مادر مادران! خفته‌ای؟ دخترانمان را، پسرانمان را، جگرگوشگان‌مان را ربوده‌اند! چهره‌شان را، صداشان را نمی‌بینیم، نمی‌شنویم. جویای دانش بودند، گم شده‌اند؛ گرمای آتش بودند، خاکستر شده‌اند. ما آرام نداریم؛ تو خفته‌ای؟!

می‌گویم:

- من از کجا، خواب از کجا! فریادم در تهینای هوا می‌میرد. امواج را، از کوتاه و میانه و بلند، گردن زده‌اند...

ای سلسله جنبانان! خود جگرگوشگان دارید؛ جگرگوشگان ما را بیش میازارید! رهاشان کنید تا رها شوید از عذابی که می‌کشید. و اگر به راستی انسانید،

ای سلسله جنبانان
زین بیش مرنجانید!