جمهوری اسلامی و ایالات متحده
چشم انداز روابط در سال ۲۰۰۸


تهمورث کیانی


• سال ۲۰۰۸ می تواند سال کاملا متفاوتی با سال پیش از خود، در مناسبات بین جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده باشد. برای درک بهتر علل و چگونگی تغییر و تحولات تازه باید نگاهی کوتاه به فرایند این مناسبات در سال گذشته داشت ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
سه‌شنبه  ۱٨ دی ۱٣٨۶ -  ٨ ژانويه ۲۰۰٨


آیت الله خامنه ای، رهبر عالی جمهوری اسلامی برای نخستین بار،در سخنانی روابط با ایالات متحده را از جنبه آسمانی، ایئولوژیک و دینی خارج کرده و آنرا مشروط و منوط به مسائل زمینی- شرایط سیاسی- و سود وزیان آن برای منافع ملی ایران کرد. تا پیش از این،در حالیکه کسانی چون آقای هاشمی رفسنجانی، از نخستین سالهای ریاست جمهوری اش، رابطه با ایالات متحده را مشروط به توافقات سیاسی طرفین و منوط به برآورده شدن برخی از خواسته های ایران، از جمله دارایی های مسدود شده، می کردند، جناح عمده ای از گروهها، افراد، و روحانیون ایران همواره هرگونه رابطه ای با ایالات متحده را بر اساس مبانی عقیدتی و بدون هر گونه قید و شرطی و در هر زمانی رد می کرده اند. آیت الله خامنه ای، نیز، تا پیش از سخنان اخیر همواره در سخنان خود جانب این جناح را می گرفته است. در دیدگاه پیشین، ایالات متحده نماد شری بود که، بنا به طبع خویش، هیچگاه نمی توانست جز دشمنی با جمهوری اسلامی کاری دگر کند. اکنون، اما، آنطور که آیت الله می گوید، در شرایط سیاسی دیگرگون، و در صورتی که ایران و ایالات متحده در مذاکرات محتمل خود به توافقاتی به سود ایران دست یابند، رابطه با ایالات متحده میتواند به سود منافع ملی باشد. این رویکرد همان است که در سیاست با عنوان های مختلف، از جمله خرد گرایی، عمل گرایی، و اقع بینی در سیاست خارجی، از آن نام برده می شود. این یک گام بزرگ در رویکرد جمهوری اسلامی در سیاست خارجی می تواند باشد. همچنانکه در ایالات متحده، نیز، سیاست "تغییر رژیم" در این روزها دیگر زبان رایج برخی از مقامات دولت آن کشور نیست. این سخنان چنان با اهمیت بوده است که توجه بسیاری از رسانه های خبری بین المللی را، از جمله رادیو بین المللی فرانسه و برخی از رسانه های ایالات متحده، را به خود جلب کرده است. به نظر می رسد فضای تازه ای که پس از انتشار گزارش اطلاعاتی جدید سازمان های اطلاعاتی ایالات متحده درباره برنامه اتمی ایران، در منطقه و خاصه بین دو کشور پدید آمده است، تحولات تازه ای را در مناسبات میان آنها رقم خواهد زد. بنابراین، می توان به جرات گفت سال ۲۰۰٨ می تواند سال کاملا متفاوتی با سال پیش از خود، در مناسبات بین جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده باشد. برای درک بهتر علل و چگونگی تغییر و تحولات تازه باید نگاهی کوتاه به فرایند این مناسبات در سال گذشته داشت.
سال ۲۰۰۷ سال پر تنشی بین ایران و ایالات متحده بود؛ واشینگتن نه تنها دست به تحریم های جدیدی بر ضد ایران زد، بلکه حتی به گزینه نظامی نیز اشاره مکرر داشت. بسیاری از رسانه ها و تحلیل گران داخلی و خارجی احتمال رویارویی نظامی بین دو کشور را بسیار محتمل می دانستند. با این وجود، اما، در سال گذشته ایالات متحده ،به رغم همه تلاش ها، هیچ پیشرفتی دراین باره نداشت. دو مورد تحریم و گفتگوهای مختلف اروپاییان با ایران هیچکدام تاثیری بر ایران نداشته، و این کشور همچنان بر حق خود برای غنی سازی اورانیوم پافشاری کرده است. حتی هنگامیکه ایالات متحده موضع دائمی و گذشته خود را مبنی بر عدم گغتگو با ایران تغییر داد و از زبان وزیر خارجه خود، دکتر رایس، اعلام کرد: "اگر ایران تنها یک کار را انجام دهد [تعلیق غنی سازی] من حاضر هستم در هر جا و با هر کس در هر زمان ملاقات کتم. ما می توانیم در باره هر چیزی گفتگو کنیم"، باز هم تاثیری بر موضع ایران نداشت. ایران همچنان بر مذاکره بدون پیش شرط پافشاری کرد.
تا سوم دسامبر اوضاع همچنان بدون تغییر ماند و همه ناظران انتظار تشدید تحریم بر ضد ایران و بحرانی تر شدن مسئله را داشتند. در این تاریخ، اما، براورد تازه اطلاعاتی درباره برنامه اتمی ایران منتشر شد. این برآورد، بنا به گفته اغلب تحلیل گران بین المللی، به طور موثری گزینه نظامی را، به مثابه محتمل ترین گزینه، در برابر ایران از بین برد. همچنین، این گزارش تمام تلاش ایالات متحده را برای تشدید تحریم ایران به چالش گرفت. در همین حال، فضای جدید به روسیه فرصت آن را داد تا به تقویت مواضع خود در برابر ایران دست زند. در ماه گذشته، روسیه بالاخره با فرستادن نخستین محموله سوخت برای عملیاتی کردن نیروگاه اتمی بوشهر موافقت کرد. پرزیدنت بوش کوشید تا ژست آشتی جویانه ای در برابر این کار روسیه بگیرد و در مصاحبه ای اعلام کرد "من مخالفتی با این کار ندارم، بنابراین ایران اکنون دیگر نیازی به غنی سازی ندارد، وقتی ایرانیان این محموله را می پذیرند، دیگر نیازی به غنی سازی ندارند. چون روسیه به آنها برای نیروگاه غیرنظامی شان سوخت می رساند". مقایسه موضع کنونی پرزیدنت بوش با مواضع پیشین ایالات متحده، که هرگونه همکاری روسیه با ایران را بر خلاف صلح و امنیت بین المللی می دانست، نشانگر میزان موفقیت ایران از یک سو، و ناکامی ایالات متحده در سوی دیگر است. به علاوه، تحولات جدید و اعتماد به نفس جمهوری اسلامی به سبب این دستاورد، به گفته برخی ناظران و دیپلمات ها، فضایی را پدید آورده است که میتواند موجب شود تا ایران به برخی پیشنهادات اروپاییان و روسیه نگاه تازه ای داشته باشد؛ شاید همان پیشنهادی که آقای لاریجانی، پس از سفر پرزیدنت پوتین به تهران، از آن سخن گفت و با تکذیب آقای احمدی نژاد مواجه شد از جمله آنها باشد. آقای عباس میلانی، محقق و تحلیل گر ایرانی تبار بنیاد هوور، دراین باره می گوید: "این یک حرکت زیرکانه و هوشمندانه از سوی روسیه است که آنها آنرا به دقت و وسواس زیادی انجام داده اند تا جای ایالات متحده را به عنوان یک قدرت خارحی بگیرند".
از دیگر سو، انتشار گزارش اطلاعاتی ایالات متحده و دور شدن احتمال اقدام نظامی بر ضد ایران، در داخل کشور نیز فضای بالنسبه جدیدی ایجاد کرد. در فضای چدید به نحو چشمگیری انتقادات از دولت آقای احمدی نژاد، و مواضع تکروانه و انزواجویانه او در سیاست خارجی، افزایش یافت. بر شمار اعتراضات، نامه های سرگشاده فعالین سیاسی و مصاحبه های انتقادی افزوده شد. منتقدان در اغلب این اقدامات برای نخستین بار از سیاست غیر آشتی جویانه دولت آقای احمدی نژاد در باره برنامه اتمی انتقاد کردند. حتی برخی از متحدین پیشین آقای احمدی نژاد به صف منتقدین او درباره سیاست خارجی و سیاست های داخلی پیوستند. میانه روها و منتقدین دیگر بیم آن نداشتند که انتقادات و اعتراضات آنها دستاویز تندورها و نئو کان ها در ایالات متحده برای تشدید فضای ضدایرانی و تقویت صدای جنگ طلبان گردد. همچنین، تندورهای داخل ایران نمی توانستند به مانند پیش آنها را متهم به همسویی با جنگ طلبان آن سو سازند. به گفته آقای کریم سجادپور، از "بنیاد کارنگی برای صلح" پس از انتشار گزارش اطلاعاتی، "با ازمیان رفتن احتمال اقدام نظامی، نیروهای میانه رو و عمل گرا بدون بیم از تقویت کردن مواضع نئوکان ها و جنگ طلبان در واشنگتن،که به دنبال بهانه برای آغاز جنگ با ایران هستند، به طرح انتقادات خود پرداختند". بنابراین، در سال گذشته، هم در ایالات متحده و هم در ایران، سیاست های تندروانه و نو محافظه کارانه بیش از پیش در معرض انتقاد از سوی نیروهای میانه رو و خردگرا در داخل هر دو کشور قرار گرفت. همچنین، خاورمیانه نیز میدانی دیگر بود که در سال پیش سیاست مقابله جویانه ایالات متحده در برابر ایران، در آن با ناکامی مواجه شد. تلاش های ایالات متحده برای متحد کردن کشورهای منطقه بر ضد ایران تا کنون بی نتیجه بوده است. ایران به نحو قابل ملاحظه ای بر تماس های دیپلماتیک خود با کشورهای عربی افزوده است، و در تازه ترین تلاش ها،با سفر آقای لاریجانی، دامنه آنها را به مصر نیز گسترش داده است. با همسایگان غیرعرب نیز همانند پیش رابطه حسنه ای داشته و به ترکیه نزدیک تر نیز شده است. انتشار گزارش جدید اطلاعاتی ایالات متحده به ایران این فرصت را داده است تا در تماس با اعراب با اعتماد به نفس بیشتری از ماهیت غیرنظامی برنامه اتمی خود دفاع کرده و در رفع نگرانی آنها بکوشد. همه این تحولات موجب شده است تا در واشنگتن نیز فراخوان برای تغییر سیاست آن کشور در برابر ایران افزایش یابد. کسانی چون خانم آلبرایت، وزیر خارجه دولت کلینتون، سکوت خود را کنار نهاده و علنأ خواستار گفتگو با ایران شده اند. به علاوه، کوفی عنان، پس از سکوت ماههای اخیر، در سخنان صریحی به طور جدی خواستار گفتگو با ایران برای حل و فصل همه اختلافات شده است. او از طرح برژینسکی به نام "معامله بزرگ و سودآور" برای ترغیب ایران، پشتیبانی کرده است. به گزارش روزنامه کریستین ساینس مانیتور: "کشورهای خلیج [فارس] از گفتمان آمریکایی تلاش برای انزوای ایران، فاصله گرفته و دور شده اند. کشورهای "شورای همکاری خلیج" در حال انطباق خود با وزن رو به رشد ایران درسیاست منطقه ای هستند. پیشنهاد دولت بوش برای تشکیل محور میانه روها مرکب از برخی اعراب و اسرائیل بر ضد ایران دیگر مورد توجه هیچکس نیست. وقت آن است تا سیاست مداران آمریکایی نیز چنین کنند". درعراق، ایران توانسته است از نفوذ خود برای ترغیب گروههای شیعه برای دوری از درگیری های فرقه ای و آرام کردن برخی از مناطق استفاده کند. برخی از گروههای شیعی حتی باب گفتگو را با گروههای سنی، که قبلا با دولت درگیری داشته اند، گشوده اند. نقش ایران در همه این تحولات مثبت، بارز است و مقامات مختلف عراق و آمریکایی نیز آن را تایید کرده اند. همه این تحولات موجب شده است تا به قول مارک لینچ از روزنامه نگاران آمریکایی "تلاش های آمریکا برای "دربرگیری و مقابله" با ایران بیش از پیش سیاستی متعلق به دیروز به نظر می رسد".
سرانجام، آشوب و بحران اخیر در پاکستان اهمیت ثبات کنونی ایران و نقش آن را در امنیت و ثبات کلی منطقه بارزتر از پیش ساخته است. این نکته اکنون بهتر مورد توجه تحلیلگران و سیاست مداران ایالات متحده قرار گرفته است. آنان دریافته اند، خاورمیانه نمی تواند،در کنار این همه بی ثباتی و بحران، شاهد بحرانی تازه، و در ابعاد خطرناکتر، بین ایران و ایالات متحده باشد. ایران، برخلاف رژیم صدام حسین،با همه همسایگان خود روابط عادی و بالنسبه حسنه ای دارد.
بنابراین، سخنان تازه رهبر جمهوری اسلامی را می باید بر اساس چنین تحولاتی ارزیابی کرد. اگرچه می توان از موضع یک تحلیل گر مستقل این سخنان را به چالش گرفت. می توان از آیت الله پرسید؛ چگونه دشمنی و تنش با بزرگترین اقتصاد دنیا و قدرتمندترین کشور جهان تاکنون به سود ایران بوده است؟ چرا ایران نمی توانسته است، به سان برخی دیگر از کشورها با حفظ ملاحظات و اختلافات خود با ایالات متحده، روابط خود را از حالت تنش و درگیری به حالت عادی درآورد؟ با این همه،اما، این سخنان از سوی رهبر کشوری که خود را برای حل و فصل اختلافات با دشمن دیرینه و قدر خود آماده می کند، کاملا خردمندانه و دوراندیشانه به نظر می رسد. هیچ رهبر با تجربه سیاسی، اگر قرار است در آینده مقامات سیاسی کشورش، پس از نزدیک به سه دهه، مذاکره ای را با طرف دیگر، که به مراتب قدرتمند است، برای حل و فصل اختلافات و بدست آوردن امتیازات هر چه بیشتر انجام دهند، خود را نیازمند رابطه و یا ضعیف نشان نمی دهد. آیت الله خامنه ای بدرستی می داند، به رغم برتری بی چون و چرای ایالات متحده، و منافع سرشار اقتصادی و سیاسی روابط عادی با چنین کشوری برای ایران، جمهوری اسلامی، نیز، برگ های برنده بسیاری در جیب دارد که می تواند، در صورت استفاده بهینه از آنها،در هرگونه گفتگویی قدرت چانه زنی خود را بالا برد. بنابراین، او با این سخنان، این پیام را فرستاده است که در حالیکه زمان هنوز برای عادی سازی روابط فراهم نیست،- و این "به سبب خصومت ایالات متحده با ایران است نه چیز دیگر"- اما ایران خود را آماده می کند تا در مسیر عادی سازی گام بردارد. آیت الله اکنون توپ را به زمین ایالات متحده انداخته است و عادی سازی را مشروط به تغییر رفتار آن کشور کرده است. به دیگر سخن، زمانیکه به قول هیلاری کلینتون دوره "دیپلماسی گاوچرانان" [کابوی دیپلماسی] در سیاست خارجی ایالات متحده به پایان رسیده باشد. (۱) به علاوه، به نظر می رسد رهبر جمهوری اسلامی، خود مستقیما هدایت این فرایند را در دست گرفته است. بی سبب نیست که آقایان لاریجانی و ولایتی- هر دو از نمایندگان و مشاروان نزدیک او - در کار گفتگو با مصری ها و فرانسوی ها بوده اند. این نکته را نیز نباید از نظر دور داشت که سخنگوی دولت آقای احمدی نژاد از محتوی این گفتگو ها اظهار بی خبری می کند.
سرانجام، اگرچه فضا به نحو محسوسی به سود گفتگو و حل وفصل مسالمت آمیز اختلافات تغییر کرده است، ایران،اما، در سال آینده،نیز، بزرگترین چالش سیاست خارجی ایالات متحده و اروپا باقی خواهد ماند. نباید به خوشبینی بیش از اندازه دچار شد. اختلافات جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده به سبب فقدان رابطه طولانی به شدت پیچیده شده است. پرسش اساسی اکنون این است: آیا پیشرفت ها و علائم مثبت کنونی تکرار همان علائم گذشته است که گاه موجب بهبودی هایی در روابط دو طرف شده است، و سپس با گامهایی بیشتر به عقب بازگشته است؟ به نظر می رسد با وجودیکه نمی توان از دوستانه شدن روابط دو کشور در سالهای آینده سخن گفت، اما در هر دو کشور اراده ای قوی برای حرکت در مسسیر عادی سازی به وجود آمده است. در چنین شرایطی ایران و ایالات متحده می توانند رابطه ای از نوع رابطه ایالات متحده با روسیه و چین داشته باشند. یعنی در حالیکه دارای اختلافات بسیار بوده و هر کدام در صدد محدود کردن آن یکی و یا رقابت منطقه ای با آن دیگری باشد، اما به سمت عادی کردن رابطه و خارج کردن آن از حالت تنش و بحرانی پیش روند. اگر به تحولات مثبت چند ماه گذشته، احتمال قدرت گرفتن میانه رو ها در انتخابات پیش رو در این دو کشور را نیز اضافه کنیم، می توان با خوشبینی و امیدواری بیشتری از آغاز فرایند جدی عادی سازی روابط بین ایران و ایالات متحده سخن گفت. انتخابات بالنسبه آزاد در ایران و شرکت هر چه بیشتر مردم در آن از جمله بهترین برگ های برنده است که قدرت چانه زنی جمهوری اسلامی را در هر گونه گفتگویی دو چندان خواهد ساخت. انتخابات آزاد و سالم و شرکت اکثریت مردم در آن بسی بیشتر از نفوذ ایران بر حزب الله لبنان و گروههای شیعی در عراق موضع این کشور را در مذاکرات تقویت خواهد ساخت. آیا رهبر جمهوری اسلامی این تدبیر را نیز در کنار سایر تدابیر در نظر داشته است؟

پانوشت:
۱) هیلاری کلینوتن در یکی از مراسم هواداران حزب دموکرات در سیاتل در ماه نوامبر سال پیش با اشاره به سیاست خارجی جاری دولت ایالات متحده از آن با نام "دیپلماسی کابوی" نام بردو گفت در سال آینده این عصر به سر خواهد آمد.

تهمورس کیانی، سیاتل (ایالات متحده) شانزدهم دی ماه یکهزار و سیصد و هشتاد وشش و شمسی   
tahmoures_kiani@yahoo.com