اصلاح‌طلبان و جمعیت خاموش


مرتضی کاظمیان


• اصلاح طلبان اگر نخواهند بخش خاموش جامعه را نمایندگی کنند و اگر بازی در زمینی که قواعد آن را مخالفان اصلاحات تعریف و طراحی کرده اند، بپذیرند، تفاوتی با جریان مسلط کنونی نخواهند داشت. ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
پنج‌شنبه  ۲۰ دی ۱٣٨۶ -  ۱۰ ژانويه ۲۰۰٨



اصلاح‌طلبان و جمعیت خاموش

این نوشتار در مقام توضیح ضرورت توجه اصلاح طلبان در انتخابات اسفندماه به «جمعیت خاموش»، واجد برخی مفروضات است که به عللی - از جمله محدودیت جا- امکان تبیین یکایک آنان وجود ندارد؛ این مفروضات که به مثابه مقدمه مطلب مورد نظر است، عبارتند از:

الف - انتخابات آتی (مجلس هشتم) تغییر معنی دار و قابل توجهی در صورت بندی نیروهای حاضر در بلوک قدرت ایجاد نمی کند...
ب - استقبال جامعه از انتخابات مجلس تفاوت چندان محسوسی با انتخابات مجلس هفتم نخواهد داشت، مگر به عللی، و از جمله همین نکته که «جمعیت خاموش» به شرکت در انتخابات قانع و علاقه مند شوند...
پ - وضع رد و تایید صلاحیت نامزدها در انتخابات اسفندماه، اگر به بدی انتخابات مجلس هفتم نباشد، به خوبی انتخابات مجلس ششم هم نخواهد بود...
ت - اصلاح طلبان می توانند نسبت به تقویت اقلیت خود در مجلس، خوش بین باشند...

افزون بر این ملاحظات، یادآوری این نکات نیز ضروری به نظر می رسد که:

الف- نرخ شرکت مردم هفت شهر بزرگ کشور در انتخابات مجلس هفتم (یعنی شهرهای تهران، مشهد، اصفهان، تبریز، شیراز، اهواز و کرج) در حدود ٣۵ درصد بوده است.
ب - نرخ مشارکت در انتخابات مجلس هفتم برای شهروندان ۱۲ شهر بزرگ کشور که جمعیتی بیش از ۵۰۰ هزار نفر دارند، حدود ۴۰ درصد بوده است.
پ - شمار آرای سفید (کسانی که به علل و دلایلی تنها مایلند در انتخابات حضور رسمی و حقوقی داشته باشند) در شهرهای میلیونی کشور حدود ۱۰ درصد و در شهرهای نیم میلیونی حدود ۹ درصد بوده است.
ت- در شهرستان های کوچک کشور، نرخ مشارکت حدود ۶۰ درصد و گاه بیشتر، بوده است.
ث - مشارکت در انتخابات مجلس هفتم کمتر از ۵۱ درصد واجدان شرکت در انتخابات بود، در حالی که این نسبت برای انتخابات مجلس ششم حدود ۶۷ درصد بوده است.
ج- نفرات اول و دوم پیروز در انتخابات یادشده در پایتخت کمتر از ۱۵ درصد آرای تهرانی های رای‌دار را کسب کردند (شمار واجدان شرایط رای دادن بیش از ۶ میلیون نفر است).
چ - در اغلب شهرهای بالای ۵۰۰ هزارنفر، اکثریت نامزدهای وابسته به جریان مخالف اصلاحات، نتوانستند حتی ۲۵ درصد آرای رای دهندگان را به دست آورند، و در نتیجه راهی دور دوم انتخابات شدند. در واقع، آنان در مجموع کمتر از ۱۰ درصد مردم این شهرها (حتی مشهد و قم) را نمایندگی می کنند.
ح - درصد قابل توجهی از آرای شرکت کنندگان در انتخابات، در عمل، بی حاصل و نتیجه است؛ به عنوان شاهد؛ در تهران، از بین بیش از ۱۲۰۲ نامزد رسمی، حدود ۲۴۰ نفر صاحب آرایی کمتر از ۱۰۰۰ شدند، و شمار آرای نزدیک به هزار نفر از نامزدها، کمتر از ۴۰۰۰ رای بوده است. در تبریز، از بین ۱۴۶ نامزد، یک سوم آنها، کمتر از هزار رای داشتند و شمار آرای دوسوم آنها، کمتر از ۴۰۰۰ رای بوده است. در مشهد هم از میان ۲۵۷ نماینده، آرای یک سوم نامزدها، کمتر از هزار بوده است و شمار آرای ۲۰۰ نفر از آنها پایین تر از ۵۰۰۰ رای بوده است...

بر این فهرست، می توان افزود؛ اما به نظر می رسد که به قدر لازم بتوان از مجموعه کدها و شواهد یادشده نتیجه گرفت که بخش قابل توجهی از جمعیت کشور، حداقل در انتخابات مجلس هفتم، نسبت به مشارکت در انتخابات، بی اعتنا بوده اند؛ این نرخ در کل کشور به حدود ۵۰ درصد و در ۲۰ شهر بزرگ کشور به بیش از ۶۰ درصد می رسد. «جمعیت خاموش» یادشده، حتی از منظر «نتیجه گرایی» برای اصلاح طلبانی که عزم شرکت در رقابت انتخاباتی کرده اند، قابل صرف نظر کردن نیست. شاید بخشی از این جمعیت، در پی عملکرد مجلس هفتم و نیز کارنامه واقعی احمدی نژاد و دولت وی، به نفع فهرست اصلاح طلبان، فعال شوند؛ اما بخش عمده آنان، همچنان در تردید و سکوت و بی تفاوتی اند. این بخش قابل توجه از جمعیت کشور، البته نیازمند اقناع هستند. برنامه و پروژه و اقدامات در دستور کار اصلاح طلبان و نیز نقد آنان بر عملکرد گذشته و کاستی ها و خطاهای پیشین یا ارائه تضمین های لازم برای پیگیری وعده ها و برنامه ها، می تواند بخش هایی از این جمعیت خاموش را تشویق به مشارکت در رقابت اسفندماه کند.

افزون بر این، تدارک و تمهید مکانیسم هایی که صیانت از آرای مردم را در اولویت قرار دهد، واجد اهمیت است. اما تمامی این اقدامات و توجهات، تنها وقتی در دستور کار اصلاح طلبان قرار می‌‌گیرد که آنان خود را صدای مطالبات و پیگیر خواست های این جمعیت خاموش بدانند.

آن گروه از اصلاح طلبانی که تنها به حضور در ساخت قدرت می اندیشند و حاضر به صرف نظر کردن از بسیاری شعارهای خود هستند، مقصود و مخاطب این نوشتار نیستند؛ اما آن طیف از اصلاح طلبانی که اقدام سیاسی خود را با نگاه و نقطه عزیمت های روشنفکرانه پیوند زده اند، باید متعهدانه و مسوولانه تر عمل کنند. این طیف از اصلاح طلبان اگر بخواهند به قول پی‌یر بوردیو، «وجدان آگاه» جامعه باشند و به تعبیر ادوارد سعید، کسانی را که نماینده یی ندارند، نمایندگی کنند یا نماینده کسانی باشند که قدرت و توان سخن گفتن ندارند یا از حق نمایندگی محروم مانده‌اند، ضروری است، متفاوت تر و مسوولانه تر در روند انتخابات حاضر و فعال شوند. اصلاح طلبانی که در فرآیند انتخابات و رقابت های آن حضور می یابند اگر صدای شهروندان خاموش جامعه نباشند و اگر حقوق اساسی تمامی ایرانیان را مورد توجه و تاکید قرار ندهند، مورد اقبال قرار نخواهند گرفت. متن خاموش جامعه، تا هنگامی که نمایندگان واقعی خود را نیابد؛ و تا زمانی که از نتایج واقعی حضور آنان در ساخت قدرت مطمئن نشود؛ و تا وقتی که تضمین های لازم را برای پیگیری شجاعانه، صادقانه و مسوولانه خواست های مدنی خود، کسب نکند، انگیزه یی برای رفتن به پای صندوق های رای نخواهد داشت و نشستن در خانه یا سرگرم شدن به خانه تکانی و خرید شب عید و مشکلات معیشتی را به حضور در انتخابات، ترجیح خواهد داد.از همین منظر، سفرهای استانی خاتمی و انگیزه قابل تقدیر او برای ادامه فعالیت هزینه بر در صحنه تحولات سیاسی، اگر بدون نقد و انتقاد از خویشتن و کارنامه هشت سال ریاست جمهوری باشد، واجد نتایج لازم نخواهد بود. تمامی اصلاح طلبانی که در این عرصه فعال می شوند نیز باید صرف نظر از برخوردهای سلبی (نقد دولت احمدی نژاد و انتقاد از وضع کنونی یا داوری در مورد عملکرد مجلس هفتم) پروژه و گفتاری ایجابی را نیز در دستور کار قرار دهند. این رفتار ایجابی، افزون بر توجیه برنامه ها و اقدامات آتی و ارائه تضمین های لازم برای پیگیری تمام و کمال اینها، واجد نقد خویش و انتقاد از گذشته و بررسی علل ناکامی اصلاح طلبان نیز خواهد بود.

اصلاح طلبان اگر نخواهند بخش خاموش جامعه را نمایندگی کنند و اگر بازی در زمینی که قواعد آن را مخالفان اصلاحات تعریف و طراحی کرده اند، بپذیرند، تفاوتی با جریان مسلط کنونی نخواهند داشت. شهروندان مایوس و منفعل و ساکت و نشسته، هنگامی به سر شوق می آیند و همچون انتخابات دوم خرداد ۷۶ یا ۱٨ خرداد ٨۰ و مجلس ششم، به نفع اصلاح طلبان، فعال خواهند شد که تفاوت معنی دار و نتایج محتمل و متفاوت ناشی از حضور آنان را در ساخت قدرت، لمس کنند. این تمایز و تفاوت، اگر محسوس نباشد، و اگر خود را صادقانه و با اراده، به تصویر نکشد، دستاوردهای قابل اعتنایی برای اصلاح طلبان در بر نخواهد داشت و فراموش نکنیم که این همه، تنها بخشی از مولفه های تاثیرگذار بر نتایج انتخابات مجلس هشتم محسوب می شود؛ بخشی که در اختیار اصلاح طلبان است. بخش هایی که خارج از اراده و توان کنونی آنان، سرنوشت انتخابات را تحت تاثیر قرار می دهد، به جای خود، محفوظ و قابل اعتنا و تحلیل است. اوضاع اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی جامعه، فعالیت مخالفان دموکراتیزاسیون در ایران، چالش یا تعامل تهران و غرب، موانع سیاسی- امنیتی، مشکلات قضایی، محدودیت های رسانه یی و مطبوعاتی و تبلیغاتی و عزم جریان مسلط در بلوک قدرت برای تداوم اقتدار، دیگر مولفه های قابل اشاره و موثر بر روند و نتایج انتخابات آتی محسوب می شوند.

منبع :    mizannews.com