روزنامه های ایران چه می نویسند؟



اخبار روز: www.iran-chabar.de
چهارشنبه  ۲۶ دی ۱٣٨۶ -  ۱۶ ژانويه ۲۰۰٨


طرحی نو در فضای سیاسی لازم است؟!
پس چرا این همه نگران هستند؟!
مجلس هشتم و چالش های پیش رو
این بودجه با شفاف بودن و کارایی مغایرت اساسی دارد

روزنامه رسالت با عنوان: دایره بسته دوم خرداد نوشته است:
علی رغم حضور قدرتمند اصولگرایان و ثبت نام چهره های شاخص این جریان برای انتخابات مجلس هشتم، لیست گروه های دوم خردادی بسیار ضعیف ارزیابی می شود. هنوز دو ماه به انتخابات فرصت باقی مانده است اما اکثر گمانه زنی ها حکایت از پیروزی اصولگرایان در تهران و شهرستان ها می کنند. میزان قوت و غنای لیست اصولگرایان به حدی است که پیشاپیش، تفوق آنها بر دوم خردادی ها در افکار عمومی مسجل شده است.
در پاتولوژی و آسیب شناسی برونداد اضلاع رقابت کشور چنین رفتار ضعیفی از جانب گروه های دوم خردادی جای تامل و مداقه بیشتر دارد. هرچند گروه های سیاسی با اتخاذ مواضعی در قبال سیاست های کشور که پشتیبانی قابل توجهی از آرای عمومی را به همراه دارد، وارد انتخابات می شوند اما در انتخاباتی مانند مجلس شورای اسلامی فرایندهای زیردستی معرفی کارگزاران سیاسی و به تعبیری لیست نهایی نیز از اهمیت زیادی برخوردار است. پرواضح است که فرایندهای زیردستی گزینش کارگزاران سیاسی که در داخل احزاب و گروه های سیاسی کشور کلید می خورد پیوند مستقیمی با تالیف منافع و آفرینش سیاست ها دارد. مضاف بر اینکه تجربه نشان داده قوت لیست های انتخاباتی علی الخصوص در تهران تاثیر دوچندانی بر رفتار رای دهندگان داشته است.
به نظر می رسد ضعف فهرست دوم خردادی ها بیش از آنکه متاثر از عوامل محیطی بوده، در انضمام با نقص ها و کمبودهای داخلی این جریان شکل گرفته باشد. دایره بسته دوم خرداد در دهه گذشته مجالی برای نخبه پروری سیاسی باز نکرده و ریزش های این جریان به مراتب بیشتر از رویش های سیاسی آن است.گزافه نیست اگر مدعی شویم یک جمع ۲۰۰ تا ٣۰۰ نفری سکان هدایت ماشین دوم خرداد را طی سالهای گذشته در دست داشته اند و چرخش نخبگان بین گروه های دوم خردادی به همین جمع چندصد نفری محدود شده است.
ماشین دوم خرداد بیشتر شبیه ماشین های مسابقات فرمول یک است که به جای ورود به پیست اتومبیلرانی، وارد شهر شده است. سرعت زیاد و غیرمتعارف سبب شده تا این ماشین نتواند مقابل برخی چراغ قرمزها توقف کند و لذا برای بسیاری از شهروندان مزاحمت های جدی را پدید آورده است. اما مشکل حساس این ماشین برای رانندگانش این است که مخزن سوخت آن تنها برای یک مسابقه تعبیه شده و به سرعت بنزین آن تمام می شود.
واقعیت آن است که ماشین دوم خردادیها بنزین تمام کرده و یارای مسابقه جدیدرا ندارد. این ماشین یا باید از دور مسابقات خارج شود و یا برای تعمیر و بازسازی راهی تعمیرگاه شود. ضعف گروه های دوم خردادی برای معرفی چهره های جدید و رویش های نو موجب ایجاد گرایشاتی مبنی بر فرافکنی شکست احتمالی و فرار به جلو شده است. ثبت نام تعدادی از چهره های افراطی دوم خردادی که صلاحیت آنها محرز نیست و همچنین در موازات با آن اجرای پروژه زیر سوال بردن سلامت انتخابات و دعوت از ناظرین بین المللی در همین راستا قابل تحلیل و تعلیل است.
از سویی این کمبود موجد نوعی نیاز به حمایت خارجی و یا حداقل انکار نکردن این نیاز و عدم استنکاف از حمایت بیگانگان شده است. نوروز سایت رسمی حزب مشارکت با ارائه یک تحلیل صراحتا پذیرفت که حمایت بوش شامل جریان دوم خردادی ها بوده و بلافاصله نتیجه گرفت که البته با این حمایت نباید ما به جاسوسی و وابستگی به بیگانه متهم شویم ! نوروز در ادامه با تکرار مدعای بی پایه نهضت آزادی به مزایای نظارت بین المللی بر انتخابات اشاره کرده ولی در عین حال مدعی شده است البته ما نمی گوییم الزاما باید خارجی ها بر انتخابات ایران نظارت کنند.
در پایان به نظر می رسد با توجه به ضعف های غیرقابل انکار گروه های دوم خردادی و دایره بسته این جریان، همچنین قوت فزاینده و بلوغ سیاسی اصولگرایان در انداختن طرحی نو در فضای سیاسی کنونی لازم باشد. برای وزن کشی در یک رقابت واقعی جریان دوم خرداد خیلی ضعیف است. تدارک یک نظام رقابت آمیز حزبی با تکیه بر آرای عمومی نیازمند تعریف اضلاع جدیدی در فضای سیاسی کشور است. هرچند در این فرایند گروه های دوم خردادی نیز می توانند ماشین خود را به تعمیرگاه ببرند و ضمن بازسازی و احیای جریان خود با حرف ها و چهره های جدی تری وارد معادله سیاسی کشور شوند.

پس چرا این همه نگرانند
روزنامه صدای عدالت با عنوان: چرا این همه نگرانی نوشته است:
در روزهای اخیر خبرها از جانب رسانه های اقتدارگرا همگی دارای اهداف مشترکی است:
۱ ـ گرفتن نوک پیکان حمله به اصلاح طلبان با انواع ترفندها
۲ ـ خط و نشان کشیدن برای اصلاح طلبان و انواع تهدیدها
٣ ـ نشان دادن چهره ای وابسته از اصلاح طلبان
۴ ـ و درنهایت آماده کردن بسترحذف آنان در انتخابات
با مشاهده گذرا بر روی تیترهای روزهای اخیر تمامی این رسانه ها از رسانه ملی گرفته تا نشریات وابسته خواهید دید این چهار مورد به وفور در آنها دیده می شود. بر کسی پوشیده نیست که تمامی این تلاش ها و تهمت ها و افتراها و شیطنت های رسانه ای و چسباندن حرف های نزده به برخی اصلاح طلبان تنها برای رسیدن به گزینه چهارم است، یعنی بستر سازی حذف کامل اصلاح طلبان موثر در انتخابات آتی و آماده کردن فضا برای برپا کردن دوباره یک مجلسی مشابه امروز مانند آنچه در مجلس هفتم رخ داد.
بررسی گفتارها و رفتارهای این رسانه ها در سالهای اخیر و به خصوص پس از پیروزی محمود احمدی نژاد در انتخابات ریاست جمهوری نشان دهنده این مسئله است که در هر مقطع زمانی اقتدارگرایان با شادمانی تمام اعلام کرده اند که مردم از اصلاح طلبان ناامید شده اند و دیگر به آنان اطمینان ندارند. در مقطع زمانی پس از انتخابات جریان پیروز در آن دوره با هدف تحقیر اصلاحات و اصلاح طلبان مدام با به کار بردن اخبار و تحلیل های اینگونه سعی در ناامید کردن این جریان سیاسی و به نوعی بی انگیزه کردن این جریان برای ادامه حیات و خالی کردن صحنه برای رقیب در آینده بود، که البته این هدف تا به امروز به سد استقامت اصلاح طلبان خورده است.
با نزدیک شدن به یک مقطع سرنوشت ساز در عرصه تصمیم سازی کشور از سوی مردم، این رسانه ها که تا دیروز داد و فغان بر می آوردند که اصلاح طلبان و مردم در دو خط جدا شده از هم حرکت می کنند، امروز سعی می کنند زمینه حذف آنان را قبل از انتخاب مردم آماده کنند. حال سوال این است که پس این همه ترس و نگرانی برای چیست؟ مگر مردم از اصلاح طلبان ناامید نشده بودند؟ مگر این مردم نبودند که مشت محکمی در انتخابات ریاست جمهوری به دهان اصلاحات زدند؟
پس چرا امروز سعی می شود به هر بهانه ای آنان را از صحنه حذف کنند؟پاسخ به این سوال شاید حاوی این نکته اساسی باشد که اقتدارگرایان نیز به خوبی خود اصلاح طلبان دریافته اند که رمز شکست اصلاح طلبان در گذشته تفرقه بوده است و امروز به مدد محمد خاتمی و عقل جمعی، ائتلاف جایگزین تفرق شده است و این امر جز نوید پیروزی در آینده نخواهد بود و به همین دلیل است امروزه در اردوگاه محافظه کاران تفرقه حرف اول را می زند و به همین دلیل تمام تلاش آنان این شده است که این تفرقه را به خارج از محیط خود و اصلاح طلبان تعمیم دهند.
امروزه بر ماست که با نگاه پخته تر نسبت به گذشته، در پی ساختن آینده باشیم و نشان دهیم که چرخه روزگار اصلاحات را تفتیده کرده است و نگاهمان به پیش پایمان نیست و ائتلاف و اتحاد و همبستگی و مشارکت دسته جمعی را راهکار نجات کشور می دانیم .

مجلس هشتم و چالش های پیش رو
مجلس هشتم و چالش های پیش رو عنوان مقاله ای است که در روزنامه اعتمادملی که در پی نقل شده است:
مهم ترین وظایف مجلس شورای اسلامی قانونگذاری و نظارت بر حسن اجرای قوانین است. مجلس با این دو کار مهم کنترل روند عمومی کشور را در اختیار گرفته و به خصوص دستگاه اجرایی را از هر گونه تجاوز از حریم قانون و فاصله گرفتن از برنامه های ملی بازمی دارد. معمار انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی(ره) یک جمله در مورد مجلس شورای اسلامی مطرح نموده است که تاکنون شامل ترین و عمیق ترین مفاهیم از آن استفاده می شود: مجلس در رأس امور است . به واقع قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران این فرصت و امکان را به مجلس داده است که هم در شرایط عادی و هم در زمان بحران ها با ورود کلان و همه جانبه خود بر مهم ترین فعالیت های مدیریتی و تصمیم های سیاسی و اقتصادی کشور تاثیر گذار بوده و مسیر تعادل و عقلانیت را در اداره کشور حاکم کند و کشور را از خطرها دور نگه دارد. تحلیلگران معتقدند که در حال حاضر کشور با دو چالش و مشکل عمده جدی روبه روست.
۱ـ مشکلات اقتصادی
بزرگان علم اقتصاد در ایران معتقدند که روند تصاعدی تورم در یکی دو سال گذشته و کاهش رشد اقتصادی و بالا رفتن نرخ بیکاری در کشور در سال های پس از ٨۶ یعنی در سال ٨۷ و ٨٨ خود را نشان خواهد داد و اگر سیاست های اقتصادی دولت تحت کنترل و نظارت بیشتر مجلس شورای اسلامی متعادل نشود شرایط بسیار دشواری را پیش رو خواهیم داشت. اصولا تورم مالیاتی است که فقرا برای ثروتمندان و ثروتمندتر شدن آنان پرداخت می کنند و هر دولتی که نتواند با برنامه های علمی تورم را کنترل نموده و تولید ملی را افزایش دهد و سیاست های اقتصادی خود را در جهت رشد اقتصادی و افزایش درآمد ملی قرار دهد حتی اگر زیباترین شعار یعنی عدالت را به میدان تبلیغات بیاورد نخواهد توانست در جهت بهبود زندگی مردم و رفاه عمومی گام بردارد (در این مورد یادداشت جداگانه ای خواهم نوشت.) دولت نهم شعارهای بسیار زیبایی را مطرح نمود: آوردن نفت بر سر سفره های مردم، تامین عدالت و… اما… با واردات فراوان و ایجاد مشکل در روند تولید در کشور و تورم روزافزون تا چه میزان شعارهای دولت محقق شده است؟ آیا مجلس هفتم به وظایف نظارتی خود نسبت به هشدارهای پی در پی دانشمندان اقتصادی کشور که سرمایه های ملی ما هستند عمل نمود؟ آیا اقتصاددانان از دو سال پیش تاکنون نسبت به این موضوع اعلام خطر ننموده اند؟ ، آیا به اعلام خطرهای مکرر اقتصاددان ها در خود مجلس هفتم به خوبی توجه گردید؟
مجلس هشتم با هر ترکیبی که مورد اعتماد ملت شریف ایران قرار گرفته و به کار مشغول شود بدون شک وظیفه دارد تا بالاترین ظرفیت خود را برای حل مشکلات اقتصادی به کار گیرد و تأثیرات نابودکننده تورم و افزایش واردات و معضلات تولید داخلی و کاهش نرخ رشد و افزایش بیکاری را کنترل نماید. مجلس هشتم باید با افزایش کنترل خود بر روند اقتصادی در کشور افزایش فاصله طبقاتی که به تضعیف طبقه متوسط منجر شده است را مهار کند. باید دولت را به برنامه های پنج ساله و چشم انداز ۲۰ ساله و بازسازی سازمان قدیمی برنامه و بودجه (سازمان مدیریت) متعهد سازد تا شاید بتواند چالش های احتمالی پیش رو در بخش اقتصاد را کنترل نماید. بدیهی است برای چنین هدفی به کارشناسان و مدیران با تجربه ای نیاز دارد که با همت و شجاعت این اهداف را دنبال نموده و با تشرهای برخی مقامات اجرایی عقب نشینی ننموده و آرام و معتدل صرفاً به حل مشکلات مردم اندیشه کنند.
۲ـ روابط خارجی و تهدیدها
متاسفانه دشمنان ایران و جمهوری اسلامی ایران در یکی دو سال اخیر فرصت بیشتری برای افزایش فشار بر ایران را پیدا نمودند. در مورد علل این فشارها مباحث زیادی مطرح شده است که بنا ندارم به شکل ریز به آن عوامل اشاره کنم اما به طور کلی آمریکایی ها و صهیونیست ها همیشه به دنبال افزایش فشارها و سازماندهی تهدید و تحریم علیه جمهوری اسلامی ایران بوده اند. وظیفه دولت ها این است که با حکمت و درایت و تعامل سازنده با جهان جلوی افزایش این تهدیدها را بگیرند اما اگر دولتی به جای کاهش تهدید، سیاستی را در پیش گیرد که تهدیدها افزایش پیدا کند این می تواند نقطه ضعفی برای روابط و سیاست خارجی او محسوب شود. حضرت امام خمینی(ره) دائماً به مسئولان سیاست خارجی کشور توصیه می نمود که از دشمنی ها بکاهید و به دوستان بیفزایید و طریق مدارا را در سیاست خارجی دنبال کنید و صد البته در مقابل تجاوزات ایستادگی کنید.
در شرایط جاری کشور روابط جمهوری اسلامی ایران با جهان بیرون از حالت تعادل خارج شده است و آن گونه که یک کشور مهم و تاثیرگذار مثل ایران بایستی با همه کشورهای دنیا در همه زمینه های ممکن ارتباط برقرار کند و از همه فرصت های بین المللی به سود کشور استفاده کند وجود ندارد و روابط ما محدود شده است به تعدادی از کشورهای عربی و برخی از کشورهای آمریکای لاتین و در میان قدرت های بزرگ عالم چین و روسیه فرصت های ویژه پیدا نموده اند، در حالی که مصلحت کشور در این است طوری حرکت کنیم که ویژگی های کشورمان و مزیت های جغرافیایی و منابع زیرزمینی و نیروی انسانی ما بتواند اولویت های خود را براساس منافع ملی خودمان تعیین کند.
متاسفانه با قطعنامه های تحریم در شورای امنیت سازمان ملل، کشور وارد شرایط دشواری شده است و معلوم گردید آنگونه که رئیس محترم دولت گفتند قطعنامه های شورای امنیت سازمان ملل کاغذپاره نیست، می تواند بر شرایط کشور و زندگی و آسایش و رفاه مردم تأثیر منفی بگذارد. آیا مجلس فعلی نمی توانست با افزایش نظارت خود دولت را به تعادل بیشتر در روابط خارجی مجبور نموده و مانع از به وجود آمدن مشکلات خارجی در کشور شود؟ آیا مجلس هفتم نمی توانست راهی را در پیش روی دولت قرار دهد تا مانع صدور قطعنامه های تحریم اقتصادی و مالی شورای امنیت سازمان ملل بر ضد کشورمان گردد؟ مجلس هشتم وظیفه سنگینی در راه ایجاد تعادل در روابط خارجی ایران برعهده دارد؛ مجلس هشتم می تواند و باید بتواند با بهره گیری از همه تخصص ها و با محوریت منافع ملی و رفاه مردم و تامین امنیت ملی، تهدیدها را از کشور دور نگه داشته و فرصت ها و ظرفیت های ملی و بین المللی را برای خدمت به مردم به کار گیرد.

شفاف و کارآ نیست
روزنامه کارگزاران با عنوان: مغایر با شفافیت و کارآیی نوشته است:
لایحه بودجه سال ٨۷ که از سوی دولت به مجلس ارائه شده با انتقادهای بسیاری از سوی نمایندگان پارلمان مواجه شده است. دولت پیش از آنکه لایحه بودجه را به مجلس ارائه دهد شعارهای بسیاری در مورد مزیت های این لایحه بودجه ارائه داده بود.
شعارهایی در مورد انقباضی بودن و شفافیت بودجه داده بود ولی برخلاف آنچه تصور می شد، لایحه بودجه ای که به مجلس ارائه شد، از سطح شفافیت و انقباض قابل قبولی برخوردار نیست. این اتفاق نیز منجر به آن شد که نمایندگان مجلس اعتراض های علنی خود را به رئیس دولت ارائه کنند. این بودجه قرار بود تا در بخش جاری انقباضی باشد ولی رشد ٣۰ درصدی بودجه بخش عمرانی حاصل رویکرد بودجه نویسی دولت نهم بود. این لایحه بودجه هر چند در بخش جاری انقباضی به نظر می رسد ولی رشد هزینه های عمرانی که معمولاً به طور صددرصد جذب نمی شود، نقطه قابل توجه بوده است. البته این لایحه بودجه نقاط قوتی هم دارد. لایحه بودجه ٨۷، ۲۵ ردیف بر ۵۰ ردیف قبلی برای هزینه دانشگاه ها افزوده است. این اتفاق هم می تواند قدری از مشکلات هزینه ای دانشگاه ها را کم کند. چنین اتفاقی هم به افزایش کارآیی نهادهای دانشگاهی کمک می کند.
نکته دیگر بحث بودجه سفرهای استانی است. ردیف بودجه سفرهای استانی در لایحه بودجه دولت گنجانده شده است. به این ترتیب میزان هزینه این سفرها مشخص خواهد بود و آماری از دخل و خرج استانی دولت ارائه می شود.
این جریان هم می تواند نکته مثبتی باشد، اما اتفاقات منفی نیز در راه است که در این بودجه به آنها اشاره شده است. آن طور که در لایحه بودجه آمده است بودجه شرکت های دولتی رشد ٣۰ درصدی را داشته است. این جریان نیز اتفاقی منفی به شمار می آید. متاسفانه دولت در این مورد هم پاسخ دقیقی رابه مجلس ارائه نکرده است. با این محاسبات دولت، بودجه شرکت های دولتی دو برابر بودجه عمومی کشور است. این رفتار هم با هر نوع نگاه اقتصادی اتفاقی منفی به شمار می آید.
افزایش بودجه شرکت های دولتی درحالی صورت می گیرد که برابر اهداف خصوصی سازی حجم فعالیت شرکت های دولتی باید کاهش یابد ولی آنچه در عمل رخ داده، اتفاقی عکس به شمار می آید. این رفتار دولت به دولتی شدن بیشتر اقتصاد نیز منجر خواهد شد. در واقع در دورانی که شعار خصوصی سازی داده می شود، بودجه ای نگاشته شده که بر حجم اقتصاد دولتی می افزاید. از طرف دیگر همین بودجه میزان افزایش حقوق کارمندان را تنها ۵,٨ درصد بالا برده که به طور حتم با توجه به نرخ تورم ۱۷,۲ درصدی حاکم بر کشور مشکلی را ازکارمندان دولت حل نخواهد کرد.
با توجه به تورم کنونی میزان قدرت خرید شهروندان و کارمندان کاهش می یابد ولی حقوق و مزایای آنان افزایش قابل توجه ای نخواهد داشت. به همین جهت حداقل دولت باید در هنگام نگارش بودجه برای این مسئله نیز چاره اندیشی می کرد ولی متاسفانه لایحه بودجه ای که به مجلس ارائه شده چندان با این نگاه سازگار نیست.
اما این پایان تضادهای درونی بودجه نیست. از طرفی رئیس جمهور اعلام می کند که لایحه بودجه انعطاف پذیر و شفاف است ولی همین انعطاف پذیری با شفافیت در تضاد قرار دارد، زیرا بودجه ای که انعطاف پذیر باشد به طور حتم شفاف نخواهد بود.
نکته ای دیگر هم در لایحه بودجه به چشم می خورد که عدم شفاف بودن آن را اثبات می کند.
در این بودجه تبصره ها حذف شده و تنها ردیف ها باقی مانده است. با این حساب شیوه محاسبه هزینه ها و درآمدها مشخص نیست که این اتفاق خود عدم شفافیت بودجه را اثبات می کند. در این شرایط مجلس و نهادهای نظارتی نیز نمی توانند بر فعالیت های دولت نظارت داشته باشند. این جریان هم با شفاف بودن و کارآیی بودجه مغایرت اساسی دارد.

روح بلند خرافه ستیزی
روزنامه اطلاعات در صفحه نظرها و اندیشه های خود درباره دکتر شهیدی، مقاله ای چاپ کرده و نوشته است:
دهه اول محرم است و روزهای سوک و اشک و حماسه.در اخبار ســاعت ۲۰,٣۰ شبکه دوم سیما یکشنبه ٨۶,۱۰,۲٣ ـ گزارشی را درباره مبارزه با خرافات در عزاداری های محرم پخش کرد و با استفاده از نظرات رجال سیاسی و مذهبی و نیز دیدگاه تعدادی از مردم عادی؛ نتیجه گرفت که بعضی از عزاداری های رایج و تجهیزات نمایشی و موسیقی های بکار رفته درمرثیه خوانی ها و مداحی ها، موافق با شرع انور وراه و پیام سرور شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین(ع) نیست.
در همین بخش خبری و همزمان با این گزارش، خبر ازدرگذشت دو عالم حوزه و دانشگاه داد. مرحوم آیت الله مجتهدی تهرانی، از چهره های نام آشنای حوزهٌ علمیه تهران و مرحوم دکتر سیدجعفر شهیدی، دانشمند پرآوازه و استاد ممتاز دانشگاه تهران. رحمهالله علیهما.
خبر خرافه زدایی از اصالت عزاداری عاشورای حسینی و واقعه کربلا مرا به خاطره و به درون اندیشه و شخصیت مرحوم دکتر شهیدی و آن روزهای خوبی برد که دردمندی اش را از تحریفات بار شده بر تاریخ حماسه آفرین عاشورا و خرافاتی که سال به سال چهرهٌ زیبای آن تاریخ عظیم را کدر می سازد و اهل تحقیق و حقیقت را می آزارد.
دکتر سید جعفر شهیدی علاوه بر این که مجتهد عالیمقام حوزوی بود و در ادب و ادبیات فارسی جزء چکاد این سلسله بود، در تاریخ اسلام، بویژه قیام امام حسین(ع) و بازگویی فضائل و ارزش های آن، دست توانائی داشت و اتفاقاً چه در آثار مکتوب این سید بزرگوار و چه دردیدارهای حضوری، بدون واهمه هائی که معمولاً در مجادلات تاریخی امور مقدس، برای بعضی از عالمان دین پیش می آید، از تحریفات بسیار سخن می گفت و علاقه داشت اینگونه نارواها و آگاهی های غلط را به هر طریق ممکن از ذهن و فکر دوستداران اهل بیت(ع) پاک نماید.
دکتر شهیدی، دهه های متمادی است که نزد عموم اهل فرهنگ و اهل مطالعه، اعم از حوزوی و دانشگاهی و افراد معمولی از حسن شهرت و اعتبار علمی برخوردار است. بنده نیز با نوشته های وی آشنا بودم، امْا بدلیل همکاری نزدیکی که در حدود ۱۵ سال پیش با وی دست داد، از نزدیک، پی به دلمشغولی اش نسبت به فرهنگ اسلام و ایران و شدت علاقه اش به پاکسازی فرهنگ تشیع از پیرایه های حقیقت سوز آن مرد شریف بردم.
زمانی که دکتر شهیدی به اتفاق دکتر محمود بروجردی، دکتر رضا شعبانی، دکتر حسن غفوری فرد، دکتر برادران (معاون فرهنگی آستان قدس رضوی و رئیس فعلی کتابخانهٌ آستان قدس) و نیز مرحوم دکتر مستأجران حقیقی (معاون وقت بانک مرکزی) هیأت مدیره شرکت به نشر انتشارات آستان قدس رضوی در تهران بودند و راقم این سطور نیز به عنوان مدیرعامل آن شرکت در خدمتشان بودم، در مباحث مربوط چاپ یا عدم چاپ یک اثر تاریخی و اسلامی، بسیار فعال و پیشتاز بود. ایشان چون رئیس هیأت مدیره مذکور هم بود و می بایست در امور جاری شرکت نیز، تشریک مساعی نماید. در دیدارهایی که دست می داد بسیار درددل می کرد و از اضافاتی که برتاریخ عاشورا آویزان کرده و آن را در جامعه جا انداخته اند، می نالید.
واقعیت این است که امروزه، تشریح وقایع مربوط به صدر اسلام، چه آن هائی که به رخدادهای کربلا مربوط می شود و چه آنهائی که به سایر معصومین از جمله به حضرت فاطمه زهرا(س) ارتباط پیدا می کند، توسط دانشمندان فرهیخته و عالمان دلسوخته، کمتر صورت می پذیرد و بدلیل گستردگی مجالس وعظ و خطابه و افزایش روز به روز حسینیه ها و تکایا، روضه خوانها و مداحان و مرثیه خوانان میدان را از سخنوران سخن سنج و آگاه به جزئیات واقعی تاریخ، گرفته اند و هرچه به ذهنشان می رسد یا در کتب نامعتبر دیده اند، تحویل مردم می دهند. این بی پروائی و خالی دیدن میدان به بعضی جرأت داده که حضرت امام حسین(ع) و حضرت فاطمه زهرا (س) را تا مقام الوهیت بالا برند.
مقام دهی غلوآمیز به ائمه هدی(ع) چندان رونق گرفته است که مراجع تقلید، علمای دلسوز و مقامات بلندپایه را نگران کرده و صدای اعتراض آنان را بلند نموده است. بدیهی است، رها کردن اینگونه میدان داری ها و با کمال تاسف ترویج و تایید آن توسط برخی متعصبین و بعضاً رسانه های همگانی، کار را به اینجا رسانده، که جز برخورد قاطعانه، بدون ترس از برچسب زدن ها و تکفیرها، راه دیگری باقی نمانده است.
در مرحلهٌ اول، وظیفه رسانهٌ ملی است که از پخش تیزرهای تبلیغاتی مربوط به میدانداری مداحان جلوگیری نماید. در مرحله دوم با مراکز تولید، تکثیر و فروش نوارهای به ظاهر حماسی اما مبتذل و نیز برپائی مجالس و محافل پیدا و ناپیدا که زمینه ساز برنامه های عوامانه و خرافاتی است برخورد شود.
سوم این که دلسوزان جامعه و محققین عالیقدر، با غلو و گزافه گوئی رایج در بازگوئی واقعهٌ عاشورا و دیگر مناسبت های مذهبی مبارزه نمایند. این امر البته جرأت و جسارت می خواهد که باید با پشتیبانی اولیای امور و رسانه های همگانی، بویژه صدا و سیما، فراهم گردد.
سخن آخر این که افکار و اندیشه های دانشمندان معاصر همچون استاد مطهری، استاد شهیدی، استاد صالحی نجف آبادی، استاد محمدرضا حکیمی و بسیاری از چهره های شناخته شده و مجهول القدر دیگر، به اندازهٌ کافی ترویج شود تا غلو و خرافه و تحریف، در ارتباط با زندگی و افکارمعصومین عظیم الشان(ع) از جامعه و از میان عوام، رو به کاستی بگذارد و به مرور محو شود.

منبع: روزنامه ی اطلاعات بین المللی