نظر بر این است که...


هادی پاکزاد


• در این بین اگر کسانی پیدا شوند و با فریاد اعلام کنند؛ نه سوسیالسیت هستند، نه سوسیال دموکرات، نه توده‌ای، نه فدایی، نه کمونیست کارگری، نه راه کارگری و نه توفانی و نه این و نه آن و نه انقلابی و کمونیست! چه کسی را باید ببینند؛ وقتی که پرسشی و نظری دارند و تنها پاسخی را انتظار می‌کشند؟ ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
آدينه  ۲٨ دی ۱٣٨۶ -  ۱٨ ژانويه ۲۰۰٨


شاید؛ همه، برای این‌که حرف خودشان را بزنند عجله دارند. همه، چون می‌خواهند فقط حرف خودشان را بزنند، توان و زمان شنیدن حرف دیگران را ندارند!. همه، چون حرف دیگران را نمی‌شنوند، چاره‌ای ندارند تا پاسخ‌های کلیشه‌ای و قابلی به حرف‌های نشنیده‌ی دیگران بدهند.

در این بین اگر کسانی پیدا شوند و با فریاد اعلام کنند؛ نه سوسیالسیت هستند، نه سوسیال دموکرات، نه توده‌ای، نه فدایی، نه کمونیست کارگری، نه راه کارگری و نه توفانی و نه این و نه آن و نه انقلابی و کمونیست! چه کسی را باید ببینند؛ وقتی که پرسشی و نظری دارند و تنها پاسخی را انتظار می‌کشند؟

آن کس یا کسان، وقتی نظری ابراز می‌کنند و تشنه‌ی جواب هستند و یا سئوالی مطرح کرده و نظر بر آن سئوال را خواهانند... حق دارند که انتظار نداشته باشند به جای پاسخ و ایجاد یک گفتگوی سالم، هر کسی براساس پیش‌زمینه‌های فکری خویش، آن نظر و سئوال را در قالب قرار داده و به جای جواب، شخص پرسشگر و نظر دهنده را مطابق با همان قالب ذهنی خودش به باد اتهام و توهین بگیرد.

تردید نیست که همه‌ی ما آدم‌ها از جهانی دیگر به این کره‌ی خاکی پا نگذاشته‌ایم و بدیهی‌ست که هر نظر و سئوالی می‌تواند در کنار قالبی ویژه قرار گیرد و خاطراتی از تجربه‌ی گذشته را در ذهن تداعی کند و آن جریاناتی که معیارها را ازلی و ابدی کرده‌اند، نیازی به تعمق و بررسی بیش‌تر برای رد و یا اصلاح و یا پذیرش یک نظر و یا حتا یک سئوال نداشته باشند. چنین است که اگر نظری را مشابه با هر دیدگاه فکری تشخیص دادند، بدون تعمق به‌جای بسط سازنده‌ی یک گفتگوی منطقی، سئوال کننده و نظر دهنده را به توده‌ایست، آنارشیست، تروتسکیست، مائوئیست، سرسپرده، عامل رژیم، جیره‌خوار، فاسد و بسیار انگ‌های دیگر نسبت می‌دهند که متاسفانه اصل موضوع که همان سئوال و نظری بوده است در سایه قرار می‌گیرد.

برای مثال؛ نظر بر این است که امپریالیسم علت‌العلل مفاسد است و حاکمان جهان سومی که در راستای منافع امپریالیسم گام برمی‌دارند، معلول هستند.

تجربه‌ی عینی نشان داده است که امپریالیسم براساس منافعش در تمام کشورها دخالت می‌کند و با هر ترفندی در جهت مقاصدش پر تلاش است.

ذات امپریالیسم حکم می‌راند که باید برای خود دشمن فرضی به‌وجود آورد و بر این خصلت است که او در هر زمان، شکاری را که قابلیت در تله افتادن را داشته باشد، انتخاب می‌کند و او را دشمن به نمایش درمی‌آورد. سپس از قِبَل این دشمن اسلحه‌‌هایش را می‌فروشد، قلمرو خود را گسترش می‌دهد، جهان را در فقر و نکبت نگه می‌دارد و اذهان را از دشمن واقعی و اصلی‌اش که همان نیروهای مولده‌ی تحت ستم جهانی هستند، منحرف می‌کند و...

نظر بر این است که امپریالیسم، در شرایط کنونی هار و بسیار وحشی و یکه‌تاز میدان شده است. امپریالیسم، عملا افغانستان و عراق را اشغال کرده است. در آن‌ کشورها کشتار کرده و دارد همچنان کشتار می‌کند.

نظر بر این است که دموکراسی امپریالیسم دروغ است.

نظر است که امپریالیسم در جهت ایجاد تفرقه‌های ملی می‌کوشد. کشورها را چند تکه می‌کند. قوم‌ها را به جان هم می‌اندازد. تمام نیروهای موثر برای تغییر بهینه‌ی جوامع بشری را در انزوا قرار می‌دهد. توسط عوامل داخلی در کشورهای جهان سومی نیروهای پیش‌رو را اسیر و قتل عام می‌کند. و...

نظر است که امروز امپریالیسم می‌خواهد جنگ را به کشور ما تحمیل کند. قوم‌ها را به جان هم اندازد. مسیر مبارزه‌ی طبقاتی را از بیخ و بن منحرف سازد. منطقه را در لبه‌ی پرتگاه جنگ قرار داده. تمام خاورمیانه را مسلح کرده است. ناوهای عظیمش را کنار گوش ما قرار داده است. امروز هدفی جز نابودی کشور ما ندارد.

نظر و سئوال است که امپریالیسم برای کشورهای جهان سومی به مثابه یک عامل خارجی نمی‌باشد. امپریالیسم در عصر جهانی ساخته شده‌اش، برای این کشورها، بخشی از عامل داخلی متضاد نیروهای پیش‌رو بوده و لذا مبارزه با عوامل طبقاتی داخلی جدا از مبارزه با امپریالیسم بی‌مفهوم است.

نظر و سئوال است که چگونه باید با امپریالیسم و عوامل آن، البته در حد توان اما با تمام امکانات، مبارزه کرد؟

اعتقاد براین است که به همه‌ی این نظرها و سئوال‌ها می‌توان قالبی و کلیشه‌ای پاسخ داد! می‌توان به‌طور انتزاعی فریاد برآورد که برای اجتناب از جنگ باید نظام سرنگون شود. می‌توان از مبارزه‌ی مسلحانه حرف زد و تنها راه نجات را چنان مبارزه‌ای دانست. می‌توان در کنار گود نشست و سخن‌ها ابراز نمود. می‌توان از تشکل و بسیار سخن‌های منطقی دیگر سخن‌ها گفت . اما سئوال مهم این است که آیا کارآیی و چشم انداز هر سخن نباید معلوم باشد؟ آیا ابراز سخنانی که در سخن خوب هستند اما حاصلش به ضد اهداف همان سخن‌ران تمام می‌شود... کار پسندیده‌ای است؟

نظر بر این است که اگر جنگی درگیر شود و اگر به قولی جنگی غیر انقلابی و یا ناعادلانه به وجود آید، نیرویی وجود دارد تا آن جنگ را به جنگ عادلانه تبدیل کند؟. امپریالیسم آن نیروها را پراکنده، بی‌اثر و ضعیف نموده است. نظر بر این است که آن نیروها به‌جای نفی و نابودی قلمی یک‌دیگر، از گذشته بیاموزند و برای شصت سال دیگر، خودشان را با خودشان سرگرم نکنند.

نظر این است که در شرایط حاضر تنها و تنها باید جلوی جنگ امپریالیستی را گرفت و شرایطی فراهم نمود تا طبقات مولد و پیش‌رو فضایی برای نفس کشیدن پیدا کنند.

نظر براین است که نباید دانشجویان چپ تعریف شده را آگراندیسمان کرد و آنان را که همه می‌دانیم همان هستند که دوست و دشمن بر آن آگاه است آن‌قدر بزرگ نکنیم که نابودشان گردانیم.

نظر براین است که بکوشیم بدون هیچ اگوئیسمی مسایل را نه بر اساس منافع مادی و ذهنی انتزاعی خود؛ بلکه براساس شرایط عینی و منافع واقعی طبقاتی مورد شناخت و ارزیابی قرار دهیم.

امیدوارم باز این سئوال‌ها و نظرها، که بر روی هیچ کدام پافشاری نداشته و تنها بیان نظر و درد است، موجب نگردد که دوباره و چندباره با فحش و توهین روبرو شوم، هر چند که توهین نیز برای فرد که بنده باشم اهمیتی ندارد، فقط جای تاسف باقی می‌ماند که اصل فدا می‌گردد و حاصل که همان مبارزه‌ی هدفمند با امپریالیسم و وابستگان آن است، قلب می‌گردد.

... و بالاخره نظر این است که «جنگ» راه نجات مردم ما نیست، جنگ مردم و کشور ما را به نابودی می‌کشاند. نظر است که خطر جنگ بسیار ملموس و جدی است. پس باید و وظیفه‌ی نخست است که در شرایط کنونی از جهات گوناگون رشد یافت و با جنگ امپریالیستی ستیز نمود.