انتخابات مجلس و فرصتی که از دست رفت


سعید قاسمی نژاد


• در مقابله با وضع فعلی می شد دو پیشنهاد مشخص مطرح کرد که هیچ یک ساختار شکن نبود و در چارچوب همان اصلاح از درونی جای می گرفت که تمامی طیفهای اصلاح طلب از آن دفاع می کنند. پیشنهاد اول ائتلاف بر سر لغو نظارت استصوابی به جای کرنش و تعظیم در برابر نظارت استصوابی بود. پیشنهاد دوم پیشنهاد نهضت آزادی مبنی بر نظارت بین المللی بر انتخابات بود که پیشنهادی بسیار متین و معقول بود. ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
يکشنبه  ۷ بهمن ۱٣٨۶ -  ۲۷ ژانويه ۲۰۰٨


انتخابات مجلس هشتم می توانست فرصتی مناسب باشد برای گامی به جلو گذاشتن دموکراسیخواهان در ایران.دموکراسیخواهان در ایران اما فرصت پیش رو را به راحتی از دست دادند و به جای پیگیری یک سیاست مبتکرانه و مستقل وارد زمین بازی نیروهای خواهان حفظ وضع موجود شدند. در این میان تنها باید نهضت آزادی را استثنا کرد که با پیشنهادی شجاعانه و هوشمندانه نمونه ای از یک استراتژی مبتکرانه و تهاجمی را ارائه داد.پیشنهادی که البته با واکنشهای خجالت آور نیروهای سیاسی مواجه شد.در مواجهه با وضع موجود باید چند نکته را مد نظر داشت:

۱- ساختار قدرت در ایران امروز همچون دهه اول انقلاب خیمه ایست و استوار بر عمود خیمه .تمامی نیروها در درون ساختار سیاسی ایران در نسبت و فاصله با عمود خیمه قدرت است که هویت می یابند . عمود خیمه در مواقع ضعف عمومی ساخت قدرت مرزهای این خیمه را می گسترد و در مواقع قدرت حدود آن را تنگ تر می سازد.نه تنها حدود آن را تنگ تر می سازد بلکه اساسا مرزها و تقسیم بندیهای درونی آن را به هر شکلی که بخواهد در می آورد.

۲- امروز قدرت حاکم خود را در اوج توانایی می بیند ، از همین روست که اساسا بحث رقابت ، به معنای جلب رأی مردم دیگر معنا ندارد.امروز در درون خیمه قدرت هر رقابتی هست رقابت بر سر نزدیکی به عمود خیمه است.در این میان بازیگران سیاسی همه مهره هایی هستند برای موقعیتهای متفاوت. از این روست که پس از شکست قالیباف در ریاست جمهوری شهرداری را به او می دهند.نبرد میان قالیباف و احمدی نژاد جدیست اما نبرد بر سر کسب رای مردم نیست نبرد بر سر جلب نظر عمود خیمه قدرت است.

٣- امروز حضور در بازی جز با پذیرش این مناسبات امکان پذیر نیست.کروبی این مناسبات را پذیرفته است.کروبی البته گمان می برد با خفیف کردن خود و ابراز وفاداری کردن فرصت رقابت را می یابد.او گمان می کند بازی قدرت در ایران امروز دوی صدمتریست که برای ورود به مسابقه می بایست مقادیر کثیری خود را خفیف کرد ولی اگر کسی وارد مسابقه شد امکان رقابت را دارد و اگر زودتر از بقیه به آخر خط رسید برنده مسابقه است.مسئله اما از بیخ و بن متفاوت است.زمین بازی در ایران امروز چنین نیست.ما امروز خیمه قدرت را داریم که با دوایر متحد المرکز به مرکز عمود خیمه قدرت تقسیم بندی شده است. بازیگران مختلف در این دوایر در حال دویدن هستند و چنانکه واضح است این دایره هیچ خط پایانی ندارد و می بایست پیوسته در آن دوید و دوید تا جاییکه دستی از عمود خیمه قدرت برآید، کاری بکند و دونده بینوا را از دایره خارجی بلند کرده یک دایره ارتقا دهد و در حلقه ای درونی تر قرار دهد. به گمان من آقای کروبی سعی بیهوده می کند و آن آخرین تیر در ترکشش که برای ریاست جمهوری کناری نهاده شده است هرگز از پیش پایش جلوتر نخواهد رفت.

۴- طیف هاشمی فعلا داوطلبانه پایی در خیمه و پایی در خارج خیمه دارند.چنانکه پیداست هاشمی که به مرد شماره دو نظام بودن عادت کرده بود حاضر به پذیرش مناسبات جدید نیست و او اتفاقا تنها کسیست که امکانی ضعیف دارد که در صورت عجله کردن نیروهای نورسیده نظامی در ابراز قدرت بیش از حد با تکیه بر روحانیت محافظه کار بتواند بدون پذیرش مناسبات جدید جایی در درون خیمه قدرت برای خود دست و پا کند.

۵- طیف آقای خاتمی(عموما) و اصلاح طلبان پیشرو(تماما) خارج از این خیمه هستند و هر قدر سعی در اثبات برادری داشته باشند راهی به جایی نخواهند برد جز اینکه آبروی خود را بیش از پیش نزد مردم از دست بدهند.تا این نفت صد دلاری هست و روابط بین المللی نیز در این وضعیت کم وبیش با ثبات هست این دوستان بهتر است فکر حضور در قدرت را از سر بیرون کنند و جایگاه خود در جامعه را تحکیم کنند چرا که حضور بی خاصیت و مثله شده در قدرت (مثل شوراها) تنها پتانسیل آنان را برای رسیدن به قدرت در آینده نابود می کند زیرا چهره ای بی خاصیت و مهمل از آنان به نمایش می گذارد.چهره ای که این آقایان این روزها با کوششی مثال زدنی از خود به نمایش می گذارند.

در مقابله با وضع فعلی می شد دو پیشنهاد مشخص مطرح کرد که هیچ یک ساختار شکن نبود و در چارچوب همان اصلاح از درونی جای می گرفت که تمامی طیفهای اصلاح طلب از آن دفاع می کنند.

پیشنهاد اول ائتلاف بر سر لغو نظارت استصوابی به جای کرنش و تعظیم در برابر نظارت استصوابی بود.نظارت استصوابی در قانون اساسی وجود ندارد و درخواست لغو آن اصلاح در چارچوب همین قانون اساسی موجود است که قابلیت بسیج عمومی را هم دارد و هیچ ربطی به انقلاب مخملی و این حرفها هم پیدا نمی کند.قدرت را تنها با قدرت می شود اصلاح کرد نه با التماس در پشت درهای بسته.

پیشنهاد دوم پیشنهاد نهضت آزادی مبنی بر نظارت بین المللی بر انتخابات بود که پیشنهادی بسیار متین و معقول بود.نظارت بین المللی امروزه امر بسیار مرسومی است و بسیاری کشورها از آن استقبال می کنند که در میانشان کشورهایی بسیار قدرتمند حضور دارند. واکنش هیستریک اصلاح طلبان به چنین پیشنهادی بسیار مایه تأسف است.آقای عبدالواحد موسوی لاری که دو انتخابات عجیب را برگزار کرده است با رویی پر و پیمان اعلام می کند که این پیشنهاد توهین به ملت ایران است و می پرسد یعنی ما خودمان نمی توانیم یک انتخابات آزاد برقرار کنیم.در پاسخ به ایشان باید گفت شما یکی یقینا نمی توانی انتخابات آزاد برگزار کنی و اگر شک داری انتخابات مجلس هفتم را به یاد بیاور.عجیب تر از واکنش موسوی لاری واکنش یکی از شخصیتهای بسیار محترم از بزرگان ملی مذهبی بود که بدون هیچ دلیل منطقی ای با استدلالهایی از جنس استدلالهای موسوی لاری چنین درخواستی را محکوم می کرد و نظارت بین المللی را معادل نظارت آمریکا می گرفت.

در این بحبوحه به نظر می رسد کلیت اپوزیسیون در ایران در یک موقعیت انفعالی به سر می برند.شرکت اصلاح طلبان پیشرو در انتخابات،ثبت نام نکردن ملی مذهبی ها و تحریم انتخابات توسط جبهه ملی هیچ یک اقدام مشخصی را برای تغییر وضع موجود پیشنهاد نمی کند. در این میان ظاهرا همه منتظرند قیمت نفت پایین بیاید یا تحریمها موثر واقع شود تا وضعیتی مثل سال ۷۵-۷۶ حاصل شود و اپوزیسیون بتواند اثرگذار شود اما مسئله این است که چنین اپوزیسیون باری به هرجهتی در آن موقعیت چقدر می تواند اثرگذارباشد؟

در این میان البته از قضا سرکنگبین صفرا فزوده و بخش وسیعی از اپوزیسیون نیرویش را مصروف مقابله با جنگی می کند که چندان جدی و قریب الوقوع نمی نماید و اگر رویه حرفهای قشنگ را بزداییم این بخش از اپوزیسیون هیچ گونه اقدامی برای فشار آوردن به حکومت برای سازش سامان نمی دهد بلکه تمامی فشار را به جامعه جهانی وارد می آورد تا خواسته های حکومت ایران را بپذیرد و با آن بسازد که البته کوششی بیهوده است و ظاهرا تنها به قصدثبت در تاریخ صورت می گیرد. از این لحاظ باید عرق ملی این بخش از اپوزیسون را ستود که مدام توسری خوردن از هموطنان حاکم بر میهن آریایی اسلامی را به هر چیزدیگر ترجیح می دهد و جلوی مرد غریبه نامحرم کبودی پای چشم را ناشی از شدت فشار دادن چشمش به شیشه تلسکوپ در هنگام رصد کردن نشانه های تمدن در کهکشان را ه شیری به قصد برقرار کردن گفتگوی تمدنها با تمدنهای فضایی اعلام می دارد .

به هر حال این انتخابات نیز تمام می شود و این فرصتها نیز از بین می روند.ایرادی ندارد ما مردمانی باری به هرجهت و استادان سوزاندن فرصتهاییم .اگر وضع چنین است از قوت دشمن نیست از ضعف ماست.
                                                                              
                                                                         چهارشنبه، ۱۰ بهمن ۱٣٨۶


منبع: www.advarnews.us