جنگ و تحریم نه، صلح پایدار آری
از فرصت ایجاد شده استفاده کنیم
تقی رحمانی
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
شنبه
۱٣ بهمن ۱٣٨۶ -
۲ فوريه ۲۰۰٨
ملت ما در چهارراه رابطه و حوادث قرار گرفته، تمدنسازی ملت ایران نشان از تمایل به مدارا و راه صلحآمیز با جهان دارد، اما در مواقعی از تاریخ برخی از حاکمان داخلی و قدرتمندان خارجی سرزمین چهارراه رابطه و دوستی را به چهارراه حادثه و تنش بدل کردهاند. حادثه و تنش، تحریم و جنگ به نفع مردم ما نبوده و نیست زیرا ملتها از رابطه برابر سود میبرند و از حادثه و جنگ زیان میبینند.
منطقه مهم خاورمیانه و ایران در شرایط حساسی به سر میبرد. تنش و تحریم به سوی اختناق داخلی و در نهایت بهسوی جنگ راه میبرند یعنی آدم به جای یک گوهری به سوی کشمکش و جدال میرود. حوادث عراق و افغانستان موید ادعای ماست. حوادث این دو کشور منطقه را ناامن کرده است. حالت نه جنگ و نه صلح و اعمال تحریمهای گوناگون در ۲٨ سال گذشته، به بضاعت علمی، بنیه اقتصادی و توان اجتماعی کشور ما آسیب جدی رسانده است.
چند سالی است که بهانه فعالیت هستهای از سوی ایران که با عدم اعتمادسازی جهانی همراه شده، بر تنشزایی در منطقه و ایران افزوده است. مجموعه این رخدادها نگرانکننده است و جامعه را مدام در حالت تنش دائم و یا موقعیت حاد و حتی جنگی قرار میدهد. بعد از گزارش سازمانهای اطلاعاتی امریکا از موقعیت حاد به حالت تنش برگشتیم اما صورت مسئله همچنان باقی و فرصتها برای تحقق حقوق بشر، دموکراسی، توسعه و رفاه در جامعه از بین میرود.
گرانی، تورم و نابسامانی اقتصادی در جامعه به دلیل عدم مدیریت صحیح و تحریمهای اعمال شده بیداد میکند و فکر و ذکر مردم را به خود مشغول کرده و دغده نان و مسکن، سودای آزادی را در حاشیه قرار داده است.
در چنین شرایطی چه باید کرد؟
بیگمان باید به سوی پایان به حالت نه جنگ و نه صلح رفت، تا به جای تنش به مراوده و تعامل رسیده و تحریمها را خاتمه داد.
این منازعه دو طرف اصلی دارد، دولتهای امریکا و ایران
میباید توجه داشت که حتی غنیسازی اورانیوم و فعالیت هستهای صلحآمیز در شرایط تعامل با غرب و امریکا ممکن است، نه در سایه تنشزایی و شرایط نه جنگ و نه صلح که هر لحظه میتواند بهسوی تنش حاد، حتی جنگ میل کند. رسیدن به حق در جامعه جهانی نیاز به آمادگی و کسب شرایط مناسب آن دارد.
به عبارتی بهشت را به بها میدهند نه به بهانه. از همینرو لازم است که ایران و امریکا در چهارچوب منشورهای جهانی ملل متحد با یکدیگر گفتگو کنند و هر کشور ملزم به رعایت حقوق بینالمللی شود تا راه تنش و تحریم به سوی تعامل و گفتگو برود. اما جدا از دولتها و حاکمیتها وظیفه جامعه مدنی و روشنفکران و جریانات صلحخواه چیست؟
بهنظر میرسد که جریان روشنفکری ما زود جوّ زده میشود و کمتر قادر است که مستقل از جوّ زدگی موضوعی را به پیش ببرد. به عنوان نمونه بعد از گزارش سازمانهای اطلاعاتی امریکا، ناگهان تحلیلهایی درباره تحریم و جنگ فروکش کرد. در حالیکه این فضای ایجاد بهترین امکان را فراهم آورده است تا روشنفکران، جریانات و نهادهای مدنی در مورد چگونگی تعامل ایران با جامعه جهانی به گفتگو بپردازد و در نتیجه این گفتگوها فضای صلحخواهی و مخالفت با حالت نه جنگ و نه صلح را تعمیق دهد و در عین حال به جای رفتار واکنشی، خود بانیِ کنش صلحخواهی شوند.
از همینروی پاسخ به این پرسش ضروریست که جدا از دولتها، آیا رابطه صلحآمیز با جهان به روند دموکراسی و حقوق بشر در ایران یاری میرساند؟
اگر این پاسخ مثبت است. باید در این راه تلاش کرد. فراموش نکنیم که حکومتهای جهان سومی بر خلاف نمایش بیاعتنایی به اپوزیسیون جامعه مدنی، به دیدگاهها و برنامههای این جریانها توجه دارند. در موج اخیر مخالفت با جنگ که اپوزیسون و جامعه مدنی و برخی جریانهای داخل حاکمیت را در بر گرفت، قدرتمندان ایران شرایط را درک کردند. کمتر جریان و تفکری در ایران حاضر به قبول درگیری با امریکاست. حال اگر باور داریم که رابطه و تعامل دولتها (فارغ از نوع حکومتها در ایران) با امریکا و غرب به نفع دموکراسی است پس باید در شرایط ایجاد شده، بیشتر به ابعاد صلحخواهی پرداخت و صلح را در برابر نه فقط جنگ، بلکه تحریم و تنشزایی و اختناق قرار داد. مسلّم است که این مراحل صلحخواهی مخاطبان وسیعتری خواهد داشت.
اگر جامعه "مدنی محور" به جای "دولت محور" را باور داریم، اگر معتقدیم که جامعه مدنی و حوزه عمومی میباید صدای زنده و رسایی در تعامل با حاکمیتها شود، همین تجربه دو ماههی اخیر صلحخواهی( دعوت به شورای ملّی صلح در آبان ماه در برابر جنگ احتمالی) که همبستگی و حرکتی میان جامعه مدنی، روشنفکران و جریانات سیاسی ایجاد کرد، تجربه قابل اعتنایی است. جامعه ما را یارای اتحاد جبههای بر سر اصول، رهبری و موضوعاتی اینچنینی نیست، اما اگر درد مشترک یا مسئله مشترک باشد، همنواییِ با صداهای متفاوت ایجاد میشود. همنوایی وگفتگو بین جامعه مدنی و جریانات روشنفکری و حتی سایرجریانات که در شرایط بحرانیِ نه جنگ و نه صلح، تحت فشار قرار گرفتهاند. پس وظیفه مهم دموکراسیخواهی، ایجاد فضای تنشزدایی بر اساس رعایت منشور حقوق بینالمللی است.
اگر نیک به گذشته سه دهه اخیر بنگریم، حاکمیت در دورانهای بحرانی با سختگیری بیشتری با جامعه مدنی، جریانات و روشنفکران مخالف خود برخورد کرده و در شرایط نه جنگ و نه صلح سوءمدیریت خود را به گردن بیگانگان انداخته و حتی جریانهای معتدلترِ درون خود را از حاکمیت تصفیه کرده است. با توجه به جهان تکقطبی، ویژگی حاکمیت و وضعیت جامعه مدنیِ تحت فشار ایران، تجربیات نشان میدهد که با حالت نه جنگ و نه صلح و تحریمهای فزاینده و تنشزایی مخالفت کنیم. این مخالفت باید از منظر رعایت حقوق بشر، دموکراسی و حق زندگی معقول برای شهروندان صورت بگیرد. شرایط به گونهای است که حتی جریانهای سیاسی نیز در تنشزدایی میان دولتهای ایران و امریکا به شرط رعایت حقوق بینالملل سود خواهد برد. در حالت نه جنگ و نه صلح، ناتوانایی مدیریت، حذف مخالفان، گرانی و تورم و... میتوانند تحت عنوان خطر خارجی و پایگاههای داخلی آن، توجیه شوند.
پس ضروری است که:
گفتگوی جدی در شرایط حاضر که امکان جنگ کاهش یافته اما بحران پا برجاست میان نهادهای مدنی، روشنفکران و جریانات سیاسی صورت بگیرد، تا مرحله صلحخواهی ایرانیان با حقوق بشر پیوند عمیق بخورد. فرصت ایجاد شده اگر به ظهور اهداف مشترک میان جریانات و نهادهای مدنی و غیره ختم شود، نتیجه آن همسویی صداهای گوناگون بر محور تنشزدایی و پایان دادن به حالت نه جنگ و نه صلح است. محور قرار گرفتن تقویت مدنی حوزه عمومی از مسیر تنشزدایی به خواسته بر حق مردم ایران، جلوه مردمی میبخشد و بیگمان جریانات طرفدار دموکراسی از این تنشزدایی سود خواهند برد.
نقش نهادهای مدنی و صلحخواهان در مخاطب قرار دادن حاکمیت امریکا و ایران و نیز جامعه مدنی امریکا، در مورد در خواستش مبنی بر تنشزدایی میان دو کشور بسیار مهم است. پس باید از شرایط ایجاد شده فعلی استفاده کرده و رسانههای نوشتاری و دیداری را به محل گفتگوی سازنده بر محور پایان دادن به حالت نه جنگ و نه صلح تبدیل کرد.
تنها بر محور حقوق بشر و دموکراسی خواهی و عدالت است که هر فرد، جریان و گرایش با هر عقیده میتواند بر سر این ایدهها با یکدیگر همکاری کند.
|