یکی به این شاهزاده بگه، شاه مرده!
گزارشی از شرکت خصوصی شده پتروشیمی اراک
جمعی از کارکنان پتروشیمی اراک
•
کارگران از تجربه واگذاری سهام پتروصنعت که قبل از این اشاره شد بایستی آموخته باشند که، مدیریت ها تنها در قبال اعتراض جمعی حتی از نوع ضعیف آن است، که عقب نشینی کرده واندکی از حقوق آنها را به آنها واگذار می کنند و گرنه حرص آنها را پایانی نیست.
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
شنبه
۱٣ بهمن ۱٣٨۶ -
۲ فوريه ۲۰۰٨
اخیرا" در این شرکت گروهی ، که عموما"از اعوان وانصار مدیریت میباشند اقدام به تاسیس شرکت طراحی مهندسی به نام پتروتوسعه پاسارگاد نموده اند، تا اینجای کار ایرادی نیست، این که موسسین بخواهند سهام را به قشری خاص همانطور که اعلام کرده اند، افراد لیسانس و بالاتر بفروشند هم، اشکالی حقوقی ندارد بلکه حق آنهاست. کمااینکه در هر گوشه ای از جهان سرمایه ثبت یک شرکت حتی در دایره محدود اعضاء یک خانواده امری ساده وبدیهی ست. پس ایراد ومشکل در چیست؟
ایراد در حقیقت رازی است، ه اگر مدیریت وموسسین شرکت تازه تاسیس به آن اعتراف کنند مانند استخوان راه گلوی آنها را می گیرد. اما این راز مگو چیست؟
پس از ثبت یک شرکت که به سادگی امکانپذیر است، یافتن افراد متخصص و با تجربه هم در شرایط فعلی ایران امری سهل الوصول است، (در واقع اگر پیشداوری نباشد قرار است همین پرسنل پتروشیمی اراک به صورت بی مزد و بی مواجب یا کمی خوش بینانه کم مزد و کم مواجب برای سهامداران سودسازی کنند). مشکل اصلی و صعب العبور اما برای هر شرکتی برنده شدن در مناقصه است، که به این راحتی آنهم در حد و اندازه ای که احتمالا موسسین شرکت پتروتوسعه برای آن جیب دوخته اند میسر نیست. آری گرفتن پروژه با سود عالی والبته بدون رقابت با سایر شرکتهای طراحی مهندسی یا با رقابت صوری، همان چشم اسفندیاری است که قرار است مدیر یت پتروشیمی اراک کور کند، تا شرکت نوظهور پتروتوسعه در یک پیروزی دل انگیز سودهای افسانه ای وباد آورده به جیب بزند و بر توانایی خود متوهم شود!!!
موسسین چراغ سبز مدیریت را دریافت کرده اند که این چنین از حول حلیم به دیگ افتاده اند. (از تو به ما اشارتی، از ما به سر دویدن) این نکته همان راز مگو است. قرار است با معاونت مدیر قمصری، پتروشیمی اراک نقشی دو منظوره داشته باشد یعنی هم کارفرما به نوعی وهم پیمانکار به نوعی، پتروشیمیران کارفرما – پتروشیمیران پیمانکار، پترووصنعت کارفرما-پتروصنعت پیمانکار، پتروشیمی اردبیل کارفرما - پتروتوسعه پیمانکار...
وصد البته این هارپاگونهای طماع که همه چیز را با پول محک می زنند برای اینکه انتفاع خود را حد اکثری کنند دایره سهامدران را به لیسانس و بالاتر محدود کرده وحتی درآنجا هم فراموش نکرده اند که سهم شیر را به خود اختصاص دهند.
کارکنان پتروشیمی در طی سالهای گذشته تجربه تشکیل دو شرکت دیگر مثل پتروکاران و پتروصنعت را داشته اند، آن شرکتها هم بهمین روش سودآور بوده و سودهای سالانه گاها" بیش از پنجاه درصد سرمایه اولیه را حاصل نمودند، به جهت اینکه خارج از یک رقابت معمول و تنها به خواست مدیران هم سهامدار شرکت پیمانکاری وهم کارفرما باعث سودهای نجومی می شدند. اما در آن زمانها مدیران قبلی حداقل در هنگام پذیره نویسی ابتدایی به شیوه مدیر عامل قمصری عمل نمی کردند و طی اطلاعیه ای تمام پرسنل را جهت خرید سهام مطلع می نمودند وحتی هنگام فروش سهام پتروصنعت به علت اعتراض کارگران، سهام به طور مساوی به تمام پرسنل در هر رده ای تقسیم شد.
این هم بخشی از کارنامه مدیریت شرکت خصوصی شده است که همه چیز را دردایره تنگ ومحدود شده خود میخواهد. آقایان کارگران را احتمالا" مش رجب هایی میدانند که قادر به درک کثافت کاریهای آنها نیستند،غ افل از اینکه همین روشهای قرون وسطایی و اشراف نگری باعث شده که شرکت شش ماه تولیدی نداشته باشد، شرکتی که از هر جهت سرآمد شرکتهای صنایع نفت بود و پرسنل آن در راه اندازی و مهندسی تمام شرکتهای تازه تاسیس نقشی کلیدی داشت امروز قادر نیست و یا عمدا" نمی خواهد که قادر باشد که پس از طرح توسعه راه اندازی شود ، مدیریت به شیوه عصر قجری می خواهد با دیدن کدخدا ده رابچاپد، گروهی را مهاراجه هندی کرده بر چشم می گزارد و اکثریتی را که نقشی اساسی در تولید دارند خوار نموده و حقوقشان را پایمال می کند .
این دانش آموختگان مکتب کرباسچی هنوز نفهمیده اند که این بدنه اصلی کارگران یک شرکت است که باید احساس رضایت کنند ونه تعدادی آدمهای میان مایه که هیچ جایگاهی در بین پرسنل ندارند . این سر با ماهیچه هایی شل و مریض به تن وصل است وحتی قادر به حفظ تعادل خود نیست، نقش هدایت پیشکشتان. برای ادامه مدیریت یک راه امتحان نشده دیگر باقیست. گروهی شعبان بی مخ را آورده، مسلح به چماق کنید تا مش رجب های از دید شما را بزنند تا بلکه انگیزه ایجاد شود.
ختم کلام اینکه کسی یا عارفی باید به این شاهزاده بگه شاه مرده، این شیوه های مدیریت مدتهاست که در کشورهایی حتی جهان سومی از نظر سیاسی مانند عربستان و افغانستان هم منسوخ شده. اگر کرباسچی ها پراگماتیست هایی شبه تراژیک بودند ، قمصریها ومصلحی ها مضحکه ای کاملند . آقای قمصری بعید نیست شما هم مانند دوستانتان مهرزاد و جلیل خبره پتروشیمی اراک را هم سرنوشت با سرمایه گذاری بانک ملی و صدرا و آذرآب نمایید.
اما کارگران از تجربه واگذاری سهام پتروصنعت که قبل از این اشاره شد بایستی آموخته باشند که، مدیریت ها تنها در قبال اعتراض جمعی حتی از نوع ضعیف آن است، که عقب نشینی کرده واندکی از حقوق آنها را به آنها واگذار می کنند و گرنه حرص آنها را پایانی نیست.
البته همانطورکه شما خود بخوبی واقف هستید، گاهی بعد مادی تصمیمات مدیریت قابل تحملتر از رفتارهای توهین آمیز آنهاست مثل سرپرست – غیر سرپرست، لیسانس – غیرلیسانس و.....
|