نگاهی به بحران غنی سازی انرژی هسته ای در جمهوری اسلامی ایران - ۱


هاتف رحمانی


• مسئله غنی سازی انرژی هسته ای به چالش و بحران درجه اول نظام جمهوری اسلامی تبدیل شده است. این بحران کشور مارا در آستانه وضعیتی ویژه قرار داده است. از یک سو ارتجاع داخلی با قیافه ای حق به جانب غوغا به راه انداخته است واز سوی دیگر خطر تهاجم خارجی امکان فروریزی زندگی وهستی میهن مارا تهدید می نماید. بررسی واقع بینانه این مسئله نیاز مبرم نیروهای سیاسی ایران است ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
چهارشنبه  ۵ بهمن ۱٣٨۴ -  ۲۵ ژانويه ۲۰۰۶


مسئله غنی سازی انرژی هسته ای به چالش وبحران درجه اول نظام جمهوری اسلامی تبديل شده است. شرايط به وجود آمده ذاتا دارای کيفيتی تاريخی برای اتخاذ موضع سياسی است. اين بحران کشور مارا در آستانه وضعيتی ويژه قرار داده است. از يک سو ترک تازی ارتجاع داخلی با قيافه ای حق به جانب غوغا به راه انداخته است واز سوی ديگر خطر تهاجم خارجی امکان فروريزی زندگی وهستی ميهن مارا تهديد می نمايد. بررسی واقع بينانه اين مسئله نياز مبرم نيروهای سياسی ايران است. اتخاذ موضع در اطراف اين موضوع نيز به نوبه خود، شکل امری تاريخی برای نيروهای سياسی را پيدا کرده است.
در ارتباط با غنی سازی انرژی هسته ای رويکردهای متفاوت ونيروهای عمل کننده متفاوتی نقش بازی می کنند. در مورد رويکردها سه رويکرد مشخص، با خطوطی روشن ويا نيمه روشن، به شرح زير را می توان مورد توجه قرار داد
۱. رويکردی توده گرايانه وتهييج گر با توسل به نوعی ناسيوناليسم افراطی ملی – اسلامی
۲. رويکردی انکارگرايانه وخصومت آميز با توسل به حربه خوش يمن احتمال دخالت خارجی در راستای سرنگونی جمهوری اسلامی
٣. رويکردی واقع گرايانه در راستای تامين منافع ملی وطبقاتی زحمتکشان کشور با تکيه بر گسترش آگاهی وتشکل های مدنی و حفظ افق صلح جهانی با تلاش درجهت کاهش خطر تشنج در منطقه وجهان .
درمورد بازيگران عمل کننده هم می توان نيروهای مختلفی را به شرح زير تقويم کرد.
۱. نيروی سياست گذار حاکمه جمهوری اسلامی ايران که در نهادهايی چون رهبری، رياست جمهوری، مجلس شورای اسلامی، قوه قضائيه ونهادهای امنيتی و نظامی جای گرفته اند.
۲. نيروهای دارای تريبون معروف به طيف اصلاح طلبان و منتقدان داخلی مثل ملی مذهبی ها و نهضت آزادی وتحکيم وحدت و...
٣. اکثريت خاموش وبی تريبون روشنفکران داخل کشور
۴. طيف بسيار متنوع اپوزيسيون جمهوری اسلامی در خطوط کلی جمهوری خواهان و مشروطه طلبان
۵. نيروهای بين المللی به رهبری آمريکا وبا صحنه گردانی فرانسه، انگليس وآلمان
۶. نيروهای بينابينی دارای نقش درجه اول در معادلات جهانی مثل روسيه، چين وژاپن
۷. کشورهای همسايه مانند کشورهای عربی و عربستان، ترکيه، کشورهای آسيای ميانه، پاکستان، افغانستان وعراق
٨. نيروهای حاشيه مانند کشورهای غير متعهد، کنفرانس اسلامی
روند تاريخی موضوع
پس از واقعه تروريستی ۱۱ سپتامبر در آمريکا، نئوليبرال های حاکم در امريکا فرصت مغتنمی را برای اجرای نقشه های بلند پروازانه خود، مبنی بر تسلط بر جهان به عنوان تنها ابر قدرت بلا منازع دنيا به دست آوردند. اين نقشه ها از اواخر دهه ٨۰ ميلادی ودر زمان رياست جمهوری ريگان وبوش پدر طراحی وسال ها در اطراف اجرايی کردن آن ها مطالعه وارزيابی به عمل آمده بود. ستون فقرات اين برنامه هارا جهان بدون سوسياليسم موجود تشکيل می داد. وهدف غايی آن چيزی جز امکان اجرايی کردن تسلط امريکا بر تمام منابع حياتی در سراسر کره زمين نبود. بدين منظور جبهه جديدی با تعاريف جديدی گشوده شد. ستون فقرات اين تعريف واين جبهه عبارت بود از اينکه: «هر که با ما نيست بر ماست» وحوزه استحفاظی اين «ما هم چيزی جز تامين منافع به اصطلاح حياتی امپرياليسم آمريکا نبود.
با فروپاشی سيستم سوسياليستی در شوروی واروپای شرقی، رشته های خطر کمونيسم ودشمن تراشی ها از داس وچکش سرخ موقتا به عقب صحنه رانده شده بود. ضرورت تئوريزه کردن نظريات جديدی که توجيه گر روند رو به رشد نظاميگری ودستگاه تبليغاتی امپرياليسم را فراهم آورد به شدت در دستور کار نئوليبرال ها قرار گرفت.
گسترش صنايع تسليحاتی و بازار اسلحه يکی از آخرين راه کارهای پيشنهادی اقتصاددانان امپرياليستی برای حفظ قدرت رشد اقتصادی امريکا بود. پس از ناکامی در صنعت الکترونيک ، به دليل گسترش سريع فن آوری اين رشته در کشورهای مختلف جهان وکاهش قدرت رقابت امريکا ، که گمان می شد دهه ها سروری امريکا بر اقتصاد جهانی را تامين خواهد کرد، رشد صنايع نظامی به گزينه نخست تامين رشد اقتصادی در بازار های به شدت جهانی شده ، تبديل گرديد .
نظريه پردازان بورژوا ، مثل هانتيگتون وفوکو ايده جنگ تمدن ها وپايان تاريخ را طرح کردند. مقصد اصلی هر دو اين نظريه ها تامين سروری امپرياليسم امريکا بر جهان بود وهست ، منتها هريک به شيوه خود . هانتيگتون با طرح ايده جنگ تمدن ها وقرار دادن مسلمانان در مرکز ثقل اين ايده عملا بيش از يک ميليارد مسلمان جهان را به رودررويی با امريکا فرا می خواند ودر عمل آن هارا به اتخاذ هر چه بيشتر مواضعی وا می دارد که در نهايت تعريف جديدی از هويت خودرا در مقابل تهاجم امپرياليستی با مرکزيت اسلاميت ارائه نمايند . وفوکو نيز با اعلام پايان تاريخ واينکه هيچ گزينه ديگری جز سرمايه داری وجود ندارد، در عمل تعداد کثيری از جوامع نا متوازن با رشد صنعتی واقتصادی با غرب را وادار به باز تعريف هويت جديدی برای خود می سازد . اگر چه هيت های حاکمه دراين کشورها کم وبيش در هماهنگی با سياست های ديکته شده امپرياليستی همآوايی می نمايند اما در بدنه مردمی اين کشور ها نيز مقاومت شديدی برای ترد اين ايده وتکيه بر استقلال ملی ونفرت ضد امپرياليستی به وجود امده است .
امروزه قدرت سياسی امپرياليسم تجسم عينی حاکميت کنسرن های بزرگ چند مليتی است که در اشکال عمده زير خودرا به جهانيان تحميل کرده اند .
۱. کنسرن های بزرگ مالی
۲. کنسرن های بزرگ فن اوری ونرم افزاري
٣. کنسرن های بزرگ توليدی کالايی
۱. کنسرن های چند مليتی تجارت مواد خام ومنابع کانی
در يک ارزيابی واقع بينانه بيش از ۹۰درصد نابسامانی در کشورهای پيرامونی ناشی از سوئ رفتار اين مجموعه عظيم مالی –اقتصادی است . ملت های گوناگون هر روز با رفتارهای کاملا متفاوتی نسبت به اين رفتارهای غير انسانی وتحقير گرا عکس العمل نشان می دهند . رشد بنياد گرايی اسلامی با تکيه بر بازتعريف هويت اسلامی در جهان معاصر يکی از دست آوردهای ناميمون همين تهاجم امپرياليستی است.
بر خلاف دهه های سپری شده تاکتيک مهم امپرياليسم را در شرايط کنونی نه تکيه بر استقرارديکتاتوری های نظامی بل در خواست دموکراسی وتامين حقوق بشر تشکيل می دهد . اين تاکتيک نه بر اساس ماهيت درونی اين نيرو، بلکه به عنوان راه کاری برای خلع سلاح جنبش های رهايی بخش واعمال فشار بر حاکميت های مستقر در جهان پيرامونی به دليل رفتار توتاليتر وديکتاتور مابانه آن ها است تا آن هارا هر چه بيشتر در معرض ناچاری به همکاری با امپرياليسم وباج دهی برای حفظ بقا وا دار نمايد . امپرياليسم علاوه بر اين تاکتيک عمومی برنامه های استراتژيک منطقه ای هم برای خود تعريف کرده است که می توان به طرح خاورميانه بزرگ در خاورميانه وطرح های ديگر برای امريکای لاتين واسيای جنوب شرقی وکشورهای اسيای ميانه وبالکان اشاره کرد . هدف اساسی تمام اين پروژه ها در کليت خود حفظ همگرايی روزافزون کشورهای مناطق مختلف جهان وجلو گيری از گريز از مرکزی است که اين کشور هارا به دليل تغييرات مادی بنيان های اقتصادی – سياسی واجتماعی ورشد نيروهای ترقی خواه تهديد می کند . هسته مرکزی تبليغات رسانه ای وسياسی امپرياليسم را در شرايط کنونی « مبارزه با تروريسم » تشکيل می دهد . تروريسم کلمه ای کلی است که تاکتون هيچ مصداق عينی برای آن تعريف نشده است . به قول ژاک دريدا :
« خشونتی که امروز طغيان کرده است ناشی از جنگ نيست، اين اصطلاح « جنگ عليه تروريسم»بسيار مبهم است، بايد اين ابهام ومنافعی که با سواستفاده زبانی ادعای خدمت به آن می شود را مورد تجزيه وتحليل قرارداد . بوش از « جنگ » حرف می زند، ولی از تعين هويت دشمنی که به او اعلام جنگ داده ناتوان است . اين حرف ، بارها، گفته شده که مردم وارتش افغانستان دشمن آمريکايی ها نيستند . »
امپرياليسم جهانی از همين دريچه مبارزه با تروريسم است که به تقسيم بندی کشورهای جهان باز هم در کلمه ای کلی تحت عنوان « محور شرارت » پرداخته است . روی ديگر اين تقسيم بندی اين است که بسياری از کشورها « محور خير » را تشکيل می دهند . وجوه مشترک اين کشورهای « محور خير» چيست؟ آيا جز آن است که اين کشور ها در تماميت خود بيانگر نهايت همگرايی سياسی ، اقتصادی وفرهنگی با کشورهای امپرياليستی هستند؟ واصلا تنها معياری که در داوری اين کشورها دخيل نيست وضعيت عينی ومادی مردمان اين کشورهاست؟
اين سئوال هم قابل طرح است که وجه مشترک کشورهای « محور شرارت » چيست ؟ ومعيار اتلاق اين اتهام به اين کشورها چيست ؟ آيا جز اين است که سران اين کشورها هم صرف نظر از وضعيت مادی وعينی مردمان اين کشورها در راستای گريز- حالا هر گريزی که باشد ، چه سياسی ، چه اقتصادی وچه ايدئولوژيک – ازمرا کز امپرياليستی قرار دارند ؟ حال می خواهد عراق صدام باشد يا افغانستان طالبان . مولداوی باشد يا کوبا ، سوريه باشد يا کره شمالی ، زيمبابوه باشد يا ونزوئلا ويا جمهوری اسلامی ايران .
مسئله محوری در مناسبات امپراليسم با اين کشورها چيزی جز« تمکين » به خواسته های قلدرمابانه عليرغم تمام معاهدات وکنوانسيون ها وقوانين مکتوب بين المللی نيست . برای تحميل اين« تمکين » هم به موقع بهانه های لازم را خواهند تراشيد . عملکرد آمريکا وکشورهای محور در جريان حمله به افغانستان وعراق بيانگر تجلی کامل اين محور از مناسبات امپرياليسم با اين کشورهاست .

Hatef_r2002@yahoo.com  
۴/۱۱/۱٣٨۴