از : آزاده تهرانی
عنوان : سلطنت مرد زنده باد انقلاب
به نظر می رسد که یکی دو تا از افراد حاضر خیلی نازک نارنجی هستند و به طبعشان خوش نمی آید که رژیم جنایتکار پهلوی را همان که بوده نام ببریم. خیالتان راحت باشد که من یکی از تمامی نظامهای سلطنتی متنفر هستم و در ضمن رضا پهلوی در خواب مگر حکومت کند و خانواده او بی آبروتر از آن است که مردم ایران حتی به آنها اجازه برگشت به ایران را بدهند. دورد بر انقلاب بعمن و نکبت بر رژیم خائن پهلوی و ملایان جنایتکار!
۱۵٨ - تاریخ انتشار : ۲۲ بهمن ۱٣٨۶
|
از : بهرام .
عنوان : آزادهء تهرانی یک سلطنت طلب است.
من با آقای آملی موافقم
این زن (و یا مرد ویا هر چه که هست) آزادهء تهرانی یک سلطنت طلب است. دلیلی ندارد که یک فعال سیاسی اینقدر بددهنی و بی ادبی کند. او مخصوصن اینکار را میکند تا آبروی مبارزان را ببرد.
۱۵۷ - تاریخ انتشار : ۲۲ بهمن ۱٣٨۶
|
از : آزاده تهرانی
عنوان : جمهوری خواهان شاه دوست
آقای آملی آیا شما سرققلی جمهوری خواهی دارید که هنوز نیامده یک دفعه سخنگوی ملت و جمهوری خواهان شدید و در اینجا اعلامیه صادر می کنید؟ حالا مثلا اگر به نیت واقعی من هم شک کنید چه فرقی می کند!؟ در ضمن احوال جمهوری خواهانی از قبیل رفقای اکثریتی که با وزرای ساواکی مانند داریوش همایون اکنون دمخور هستند بیشتر باعث آبرو ریزی است تا مایه افتخار! خواهش می کنم بفرمائید و یک چای دیگر میل کنید تا بعد نیم پهلوی را به ریاست جمهوری آینده ایران اشتباهی اعلام نکنید!
۱۵۶ - تاریخ انتشار : ۲۲ بهمن ۱٣٨۶
|
از : پرویز آملی
عنوان : آزادهء تهرانی کیست؟
خانم آزادهء تهرانی
من یک فعال سیاسی جمهوریخواه هستم و تازه اظهارات دوستان را دربارهء پیام رضا پهلوی در این سایت مطالعه کردم. باید بگویم که صحبت های شما پیش از آنکه به نفع جنبش جمهوریخواهان باشد به ضرر آنها تمام میشود. شما چهره ای عصبی و بی ادب از مخالفان سلطنت ابراز میکنید واین دقیقن همان چیزی است که طرفداران سلطنت میخواهند. شما سخنگوی ملت ایران نیستید که بخواهید از قول تمام ملت صحبت کنید.
من دراینجا اعلام میدارم که این شخص (آزادهء تهرانی) هر که هست نمایندهء اکثریت جامعهء جمهوریخواهان نیست و من شخصن به نیت واقعی او مشکوکم. هیچ جمهوریخواه منطقی چنین زشت و بی ادب برخورد نمیکند.
۱۵۵ - تاریخ انتشار : ۲۲ بهمن ۱٣٨۶
|
از : آزاده تهرانی
عنوان : ایادی رژیم پهلوی حق قانونی ندارند
رژیمی که ایادی جنایتکار ارتشی و ساواکی آن سینه های مردم انقلابی ایران را هدف گلوله های جنایتکارانه خود قرار داد مشروعیتی دیگر ندارد و فقط باید با آن و ایادی آن مانند تبهکارانی که از تمامی حقوق شهروندی محروم هستند برخورد کرد. در هیچ دموکراسی تبهکارانی را که مردم را به گلوله بستند را در نظام سیاسی شرکت نمی دهند. رژیم خائن پهلوی و ایادی تبهکار آن هیچ حق و حقوقی دیگر ندارند و ناله و شیونهای نکبت بار آنها مردم ایران را وادار به ترحم به این دزدان و جانیان سابق نخواهد داد همانگونه که ایادی رژیم ملایان شیاد نیز در آینده مانند ساواکیان و ارتشیان خائن فقط می توانند انتظار محاکمه عادلانه را داشته باشند و نه احیای رژیمهای جنایتکار اسلامی و خائن دزد و فاسد پهلوی.
۱۵۴ - تاریخ انتشار : ۲۲ بهمن ۱٣٨۶
|
از : عقده ما ایرانیان
عنوان : وای از متعصبان
کسانی که معتقدند مردم در ۲۲ بهمن به حکومت پهلوی نه گفتند، آیا این اعتقاد را هم دارند که مردم محق اند نظر خود را آنهم بعد از کلی تجربه تغییر بدهند و دوباره به حکومت پهلوی رای دهند یا نه؟ آیا متعصبان این را حق مردم می دانند و از آن مهم تر آیا این را حق رضا ظپهلوی می دانند که بار دیگر سلسله خود را به معرض قضاوت مردم بگذار یا نه؟ مگر احزاب سیاسی در نظام های دمکراتیک همین کار را نمی کنند. و مردم هم هر از چنذد سا یکبار د.باره به احزابی رای می دهند که چند سال قبل از حکومت خلع کرده بودن. پس بیرون کردن حکومت پهلوی از معادله یعنی عدم پایبندی به قوانین دمکراسی. و محروم کردن مردم از حق تجدید نظر
اما مسئله مهم تر اینه: ما ایرانیان حتی اگر خود را ضد مذهبی بدانیم اما کینه و نفرت دیر پایی این احساست ریشه مذهبی اسلامی دارد. حکومت بریتانیا چه بلاها که بر سر مردم هند در نیاورد و در هنگام خروج از آن کشور، آن را به سه قسمت (پاکستان و بنگلاش و هند) تبدیل کرد اما مردم هند آن کینه و نفرتی که بعضی از ایرانیان به ظاهر دمکرات به حکومت پهلوی دارند، را هیچوقت نداشته اند. چون مذهب اشان نه اسلام بلکه هندویی است. نمونه دیگر کینه ایرانیا به آمریکا در مورد کودتا بر علیه مصدق. باور کنید اینگونه کینه ها نه منطقی اند بلکه احساسی و ذهنی اند و از فرهنگ اسلامی ریشه می گیرند.
۱۵٣ - تاریخ انتشار : ۲۲ بهمن ۱٣٨۶
|
از : آزاده تهرانی
عنوان : سوز و گذاز ساواکی ها
به نظر می رسد که طرفدار رژیم ساواک و خائن پهلوی با رجوع دادن ایرانیان به روانشناس عقده های خود را می خواهند خالی کنند و لابد این بیچاره ها که هنوز در ناباوری زندگی می کنند و نمی توانند قبول کنند که حقیقتا میلیونها ایرانی به خیابان ها آمدند و "مرگ بر شاه" گفتنند و این فریادها هم در مقابل گلوله های جنایتکاران پهلوی که سینه های آنها را هدف گرفته بود اتفاق افتاد. خوب حالا چه کسی احیتاج به روانشناس دارد؟ کسی که هنوز در ناباوری و شوک ناشی از انقلاب مردم ایران زندگی خفت بار می کند! متاسفانه امثال این بازندگان شوک زده هنوز نمی توانند قبول کنند که مردم ایران از آنها گذشته اند و دوران رژیم خائن پهلوی و پسر دیکتاتور او گذشته است. اندک افراد فسیل باقیمانده مانند اینها به اشتباه فکر می کنند که شاید مردم ایران می خواهند با آنها گفتگو و بحث کنند در صورتی که اصلا مردم ایران هیج حرفی با این طرفداران رژیم جنایتکار سابق ندارند. رژیم شاه مرد و برگشت ناپذیر است و مردم ایران می دانند که این فسیل ها حرف و صحبتی که قابل شنیدن باشد ندارند . مردم ایران از ته مانده های رژیم خائن پهلوی مانند رژیم کنونی نفرت دارند و این که اینها نمی خواهند این را قبول کنید باعث درک است. نیم پهلوی فرزند یک دیکتاتور خائن پیشین می باشد و این بیچارگان بهتر است این را قبول کنید و اینقدر عقده گشایی نکنند. فریاد مردم ایران در انقلاب بهمن جاودانه شد. "مرگ بر شاه"!
۱۵۲ - تاریخ انتشار : ۲۱ بهمن ۱٣٨۶
|
از : Bahman B
عنوان : آن آب گندیده به جوی باز نخواهد گشت.
سردبیر محترم نشریه "اخبار روز"
این نیز بگذرد؟
"اخبار روز" آماده است اعلانات و گزارش فعالیتهای تشکلهای دمواتیک در داخل و خارج از کشور را منشر کند.
"اخبار روز" آماده است در انتشار اعلامیهها و مواضع و دیدگاههای احزاب و سازمانهای سیاسی دموکرات و آزادیخواه ، همکاری کند
اطلاعیه آقای پهلوی در کجای اهداف بالا می گنجد؟
ایجاد توهم نسبت به آقای پهلوی و آنچه را که او نمایندگی می کند شایسته نشریه "اخبار روز" نیست.
۱۵۱ - تاریخ انتشار : ۲۱ بهمن ۱٣٨۶
|
از : Bahman B
عنوان : آن آب گندیده به جوی باز نخواهد گشت.
سردبیر محترم نشریه "اخبار روز"
این نیز بگذرد؟
"اخبار روز" آماده است اعلانات و گزارش فعالیتهای تشکلهای دمواتیک در داخل و خارج از کشور را منشر کند.
"اخبار روز" آماده است در انتشار اعلامیهها و مواضع و دیدگاههای احزاب و سازمانهای سیاسی دموکرات و آزادیخواه ، همکاری کند
اطلاعیه آقای پهلوی در کجای اهداف بالا می گنجد؟
ایجاد توهم نسبت به آقای پهلوی و آنچه را که او نمایندگی می کند شایسته نشریه "اخبار روز" نیست.
۱۵۰ - تاریخ انتشار : ۲۱ بهمن ۱٣٨۶
|
از : بابک ساده
عنوان : اعلامیه که اظهار نظر نداره !
آقای حسینی ! قبلا هم عرض کردم : اعلامیه نیاز به اظهار نظر من وشما را ندارد و این آخرین کلام من با این اعلامیه می باشد.
مردم در تمام کشورهای دنیا ی آزاد که پای بند به مجلس نمایندگی هستند به سیاستمداران احزاب مختلف رای میدهند. مردم به کار وزندگی خود مشغولند و در یک روند آزمون وخطا به احزاب رای میدهند و این روند ادواری ست و مادام العمر نیست .اکثریت مردم ایراندر ۲۲ بهمن با " مرجع تقلید " بیعت کردند ، احزابی هم نداشتیم ،قیلا عرض کردم ، هر حکومتی مسئول تعلیم وتربیت جامعه ست و رژیم شاه نتوانست و علت ایجاد چنان "محصول " تلخی بود .دلیلی نداشت که مردم در چشم انداز دنیای ناشناخته ی آخوند ها را مجسم کنند. این کار را باقی مانده سیاستمداران غیر مذهبی که زنده مانده بودند باید انجام میدادند که در برابر "مسجدها" ناتوان بودند. ایران فقط تجربه " حزب رستاخیز " را داشت که حالا "مشروطه خواهان " شده اند که این هم "مضحک" ست . دلیلی نداشت که مردم ایران بعداز ۲۵ سال اختناق نقش سیاستمداران را ایفا کند . در باره ی رژیم شاه و مخالفین آن هرچه بگوئید قابل گفتگو ست ولی اینقدر مردم را شماتت نکنید.
مردم در ۶ بهمن به لوایح او رای دادند مگر نه ؟
۱۴۹ - تاریخ انتشار : ۲۱ بهمن ۱٣٨۶
|
از : محمد م
عنوان : اظهار نظرها
تا آنجا که من میدانم سایت اخبار روز یک سایت چپی است ولی بیشتر اظهار نظرها در تایید رضا پهلوی است. واقعن جالب است.
۱۴۷ - تاریخ انتشار : ۲۱ بهمن ۱٣٨۶
|
از : روزبه م
عنوان : کمک به خانم آزادهء تهرانی
خانم آزادهء تهرانی گرامی
در نامهء قبل از شما تقاضا کردم که کمی بر ادب و تربیت خود مسلط باشید ولی از قرار معلوم وضع شما خرابتر از آن است که فکر میکردم. بانوی گرامی، صرف نظراز دیدگاههای مطرح شده، این محل مکانیست برای ارائهء یک بحث منطقی نه محلی برای فحش دادن و عربده کشی. شما با اراجیفتان میزان شعور و تربیت خانوادگی خود را به اثبات رساندید و من اگر جای آقای رضا پهلوی بودم بسیار خوشحال میشدم از اینکه آدم گرفتاری چون شما در جبههء مخالف من است. برایتان آرزوی موفقیت در یافتن یک روانپزشک خوب را دارم. پیش از پایان یاداور میشوم که هرآنچه میگویید سزاوار خود و موجوداتی چون خودتان است.
۱۴۶ - تاریخ انتشار : ۲۱ بهمن ۱٣٨۶
|
از : جواد حسینی
عنوان : پاسخ به آقای ساده
با سلام خدمت جناب ساده و با تشکر از اینکه نامهء آخرتان به مراتب منطقی تر از دیگر نامه هایتان بود. دوست گرامی، همانطور که عنوان مطلب مورد بحث نشان میدهد، صحبت ما دربارهء ۲۲ بهمن و جنبشی است که به رویکارآمدن نظام آخوندی منجر شد و نه عملکرد شاه. من همانگونه که گفتم، بهیچ عنوان تایید کنندهء عملکرد شاه در حوزهء ادارهء سیاسی کشور نبوده و نیستم. مطلب مورد بحث من این است که حرکت ملت ایران در ۲۲ بهمن یک حرکت ارتجاعی و از سر کینه توزی و انتقام گیری بود و نه ذرک درست از اوضاع کشور. شما عملکرد شاه را خیلی دقیق میبینید ولی عملکرد مخالفان او را کمتر مورد توجه قرار میدهید. روند عملکرد مخالفان شاه نشان داد که دیدگاه های آنها به مراتب ارتجاعی تر و عقب افتاده تر از اوست و من این حرف را نه در تایید شاه بلکه در تکذیب مخالفین او میزنم. دوست عزیز، شکنجه و سرکوب در زندانهای آفریقای جنوبی و اسراییل و یا شکنجهء مردم ویتنام توسط آمریکاییها به مراتب وحشتناکتر از کارهای ساواک بود و من بر خلاف نظر شما تشابهات زیادی بین مسائل ما و آنها میبینم. تنها تفاوت در آن است که آنها عاقلانه عمل کردند و ما احمقانه. من معتقد نیستم که تضاد ما و هواداران سلطنت بیش از تضاد بین آمریکا و ویتنام است. امروز میبینید که دو کشور بعد از سی سال قطع رابطه با یکدیگر تا بدانجا پیش رفته اند که آمریکا بزرگترین طرف تجاری ویتنام است.
اگر براستی طرفدار دموکراسی، حقوق بشر، و سکولاریزم هستیم، صرف نظر از آنکه چقدر طرفدار و یا مخالف سلطنت هستیم، باید حرکت ارتجاعی ۲۲ بهمن را محکوم کنیم.
مردم ایران، خارج از چارچوب سازمانها و جریانات پوسیدهء گذشته، باید در چارچوب اعلامیهء جهانی حقوق بشر، تمامیت ارضی کشور، و فدرالیزم با هم متحد شوند و یک دولت موقت انتقالی را جایگزین نظام فاشیستی حاکم بنمایند(صد البته بحث دربارهء مکانیزم این مسئله بحثیست جدا که در چارچوب این ستون نمیگنجد). نوع و شکل نظام آینده در انتخابات آزاد (و با نظارت منابع جهانی) مجلس موسسان توسط مردم مشخص خواهد شد و رای اکثریت هر چه باشد قابل اجراست. چه من و شما از آن خوشمان آید ویا بدمان آید.
۱۴۵ - تاریخ انتشار : ۲۱ بهمن ۱٣٨۶
|
از : بابک ساده
عنوان : پلورالیسم
دوست ارجمند آقای حسینی سئوالاتی از من کرده اید که حتما پاسخ میدهم. اما قیل از آن خواستم نظرتان را به روش "اخبار روز " جلب کنم که بدرستی اعلامیه آقای رضا یهلوی را به خاطر ۲۲ بهمن در ستون "آخرین خبرها " قرار داد.
اما به نظر این قلم در بخش "آخرین خبرها" یا اخبار واعلامیه ها که منعکس کننده ی مواضع افراد و سازمانها در باره ی مسائل مختلف "روز" می باشد ، نیاز به دکمه ی " اظهار نظر" نمی باشد، چون دربر گیرنده ی موضوعات متنوعی می باشد و احتمال اینکه "اظهار نظر" به نویسنده یا نویسندگان اعلامیه یا خبر برسد ضعیف ست. اصولا خبر احتیاج به اظهار نظر ندارد.در همین اعلامیه ۲۲ بهمن از آقای رضا پهلوی می بینیم که افراد دیگری به اطهار نظر پرداخته و شاید هیچوقت آقای رضا پهلوی از این موضوع باخبر شود.
نکته ی دیگر این ست که تا این لحظه اعلامیه آقای رضا پهلوی در سایت های پر خواننده ی دیگر از جمله "گویا" منعکس نشده که به نظر من به خاطر شیوه ی و محتوی بغایت ضد مردمی این اعلامیه می باشد . وگرنه سایت گویا همیشه منعکس کننده اعلامیه های آقای رضا پهلوی بوده ست.
آقای جواد حسینی عزیز ، چه آقای رضا پهلوی بخواهد و چه نخواهد و همین طور دوستداران ایشان باید بپذیرند که بخشی از مردم ایران روز ۲۲ بهمن را گرامی میدارند. بدیهی ست که بخش دیگری بشدت از این روز "متنفرند" و آن را "روز سیاه" میدانند.
روزهای تاریخی ۱۴ مرداد ،۲۱ آذر ،۲۹ اسفد، ۳۰ تیر ، ۲۸ مرداد ،۱۶آذر ،۶ بهمن ، ۱۵ خرداد ،۲۲ بهمن می توانند به شیوه های گوناگون توصیف شوند ولی روزهایی "حقیقی " هستند که بر اساس مجموعه واقعیت های موثر در کنش و واکنش های مردم و حکومت صورت گرفته استوار باشد. نه کم و زیاد کردن "تحریف" عناصر وعوامل موثر و شرکت کننده در رویداد ها !!!
حال به سوال های جنابعالی می پردازم : تضاد ما با محمد رضا شاه در آبان ۵۷ و هیچ زمان دیگر با تضاد فلسطینیها و اسراییلیها و یا تضاد سفیدان و سیاهها در آفریقا قابل مقایسه نبود ولی متاسفانه شاه با "ملایم ترین" و با " رادیکالترین" به شکل قرون وسطائی عمل میکرد. زندان ، شکنجه، اعدام ،توبه نامه ، مصاحبه ی تلویزیونی حتی محبوب ترین نویسندگان ( ساعدی و.) . هنرمندان ( داریوش .. ) و ورزشکاران ( پرویز قلیچ خانی .. ) و اصولا مذاکره کردن بلد نبود.در سال آخر به امثال دکتر صدیقی و دکتر بختیار روی آورد یعنی شاه مجبور شد عاقل شود ولی همزمان هویدا را به "مسلخ " انداخت ـ لطفا به سایت آقای فریدون هویدا مراجعه فرمائید ـ که اصلا ضروری نبود و متاسفانه خیلی نا جوانمردانه بود شاه همه را بی اعتماد کرده بود. لطفا آخرین کتاب شاه فقید را مطالعه کنید که خود در باره ی آن ماه های آخر در باره ی صدیقی و بختیار چه میگوید.نو شته های شادروانان دکتر صدیقی و ورجاوند نشان میدهد که در روزهائی که دکتر صدیقی به حضور شاه دعوت شده بود ، تلفن هائی به شهبانو فرح میشد ه که دائر بر روی کار آمدن دکتر بختیار بوده این مسائل ختی در دربار جو بدبینی ایجاد کرده بود. جو سیاسی نه مانند گذشته تحت کنترل شاه بود و نه مردان خیرخواهی چون صدیقی و بختیار قادر به کنترل آن بودند. ناگفته نماند چراغ سبزهائی از "غرب " به نیروهای مذهبی داده شده بود.
البته وقتی شاه صدای انقلاب را شنید متاسفانه بعلت نبود فرهنگ گفتگو ، نیروهای سیاسی بزرگترین خطای تاریخی را مرتکب شدند و نمی بایست مقابل به مثل کنند. اگر شاه اقتدار گرا بود ، مخالفان می بایست پلورالیست میبودند و شاه و هوادارانش را در آینده ی ایران سهیم میکردند. ولی ما نلسون ماندلا نداشتیم و برعکس نشان دادنم که دقیقا مثل شاه با روش مکانیکی و حذفی مخالفان خود را ازصحنه بیرون و در برابر مقامات رژیم گذشته که به " مسلخ " فرستاده شدند هم با تائید و یا سکوت " علامت رضا ست !! " ثابت کردند که از آزادمنشی بوئی نبرده بودیم.
به صحنه ی سیاست که نگاه میکردیم:
خمینی و طالقانی و منتطری با کمک نیروهای ملی و مذهبی و مجاهدین که قبلا در نجف و بعدا در پاریس به سازش هائی رسیده بودند در رهبری مردم "اتوریته" داشتند.
بقیه نیروها نمی توانستند جلوی وقوع انقلاب را بگیرند و با شرکت و یا سکوت خود در تحقق انقلاب شریک شدند.
دنباله روی سازمان چریکهای فدائی خلق ایران ـ با محبوبیتی که داشت ـ از خمینی و انقلاب ۲۲ بهمن تائید بر نبود درک سیاسی از انتقال " از چاله به چاه " یا سکولاریسم به سنت و بالاخره مشروطه به مشروعه بود. سازمان چریکهای فدائی خلق ایران با انتقادهائی که به شوروی سابق داشت و رهنمود هائی که بیژن جزنی از خطرات نیروهای خمینی ارائه کرده بود و صریحا نوشته بود که اگر خمینی به قدرت برسد فعالیت از زمان شاه دشوار تر میشود. چریکها در آستانه ی انقلاب بعداز سالها سرکوب های دائمی و خانه های تیمی به راه پیمائی ها پیوستند ، آنها چنان نبودند که بر مردم میلیونی تاثیر بگذارند. نقش حزب توده بعداز انقلاب فاجعه انگیز بود و لی دنباله روی بخش اکثریت از حزب تود و رژیم اسلامی فاجعه ای بمراتب بزرگتر بود.
بخشی از فدائیان که از همان ۲۲ بهمن در برابر رژیم قرار گرفتند و در گنبد و کردستان به اشلحه متوسل شدند هم نابخردانه عمل کردند و اشغال سفارت آمریکا هم "بچگانه" بود و بعدا دانشجویان خط امام با اشغال سفارت "رویاهای " انقلاب را باد دادند و جنگ تحمیلی "امداد غیبی " برای تثبیت حکومت جهل و جنایت گردید. عحیب ست که بعدا ها مجاهدین در اواخر ۵۹ و سال ۶۰ با قیام مسلحانه نشان میدهد "رویا های " پارییس فقط دروغ بوده.
آقای جوادحسینی عزیز ، حال از شما میپرسم با این همه ندانم کاریها ۲۵ سال شاه و ۲۹ سال روحانیون و تمام مخالفان ، پیشنهاد شما برای راه حل چیست ؟ آقای یهلوی ساعت را به عقب باز گرداند و شاه شود ؟ این بخش مردم سنتی که با احمدی نژاد ایرانیان را در سراسر جهان "شرمسار" نموده را تو دریا ریخت ؟ طرح شما چیست؟
۱٣۵ - تاریخ انتشار : ۲۱ بهمن ۱٣٨۶
|
از : آزاده تهرانی
عنوان : شعار دادن ممنوع!
از آنجای که هر حرفی برای طرفداران رژیم بی آبروی ساواک شعار محسوب می شد و می شود از همه ایرانیان غیور تقاضا می شود که رعایت حال فسیل های باقی مانده از دوران ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی را بکنند و مواظب باشند که باعث رنجش خاطر این بیچارگان منجمد تاریخی نشوند. با تشکر از وطن دوستان شاهدوست که در نوشته های خود موضوع حساسیت نسبت به شعار را بارها به همه گوشزد کردند و البته در زمان و مکان دیگر با نوازشهای ساواکی مسله را می شد فوری خاتمه داد.
۱٣۱ - تاریخ انتشار : ۲۱ بهمن ۱٣٨۶
|
از : آزاده تهرانی
عنوان : شتر در خواب بیند پنبه دانه
تعجب دارد که هنوز تعداد معدود ته مانده رژیم ساواک ساده لوحانه نا امیدی خود را این چنین غمگینانه به معرض نمایش می گذارند. شاه مرد و رژیم خائن او به زباله دان تاریخ رفت و تمام شد. این آه و ناله های این نیم پهلوی هم آن رژیم خود فروخته را باز نخواهد آورد. آقای روزبه دوران سلطنت پهلوی گذشت زیاد ناراحت نباشید خامنه ای به جای رضا نیم پهلوی سلطنت می کند!
۱٣۰ - تاریخ انتشار : ۲۱ بهمن ۱٣٨۶
|
از : منصور عدالت
عنوان : صد رحمت به قدرت شنوائی پدر ایشان!
آقای رضا پهلوی شهروند مساوی الحقوق کشور ایران
شما جوان هستید و تاریخ را به روایت نزدیکان خود فرا گرفته اید. متاسفانه این نزدیکان این تاریخ "واحد" را آنچنان که بر مردم ایران گذشته است به شما منتقل نمی فرمایند چه منافعشان اقتضای این امر را نمی نماید.
من از این بابت که برای شما نیز چون هر جوان ایرانی دیگر احترام قائلم و بر این باورم که شما نیز در کنار سایر جوانان این میهن با حق مساوی در سعادت مردم می توانید موثر باشید تنها به یک نکته اشاره خواهم کرد تا اگر این چند خط را خواندید خود بخوانید حدیث مفصل از این مجمل!
پدر شما که خود را آریامهر و ما او را در همان ایّام "عاری از مهر" می نامیدیم، شش ماهی قبل از این بقول شما بلوا به مردم ایران گفتند که: "مردم پیام شما را شنیدم"! . آقای رضا پهلوی "شاهزاده"ء جوان آقایان مشاورین فسیل شدهء نزدیک به سنای آمریکا لطف بفرمائید بگوئید پیام مردم چه بود که پدر شما حضرت آریامهر (عاری از مهر) بزرگ ارتشداران شنیدند ولی "کمی" دیر شنیدند؟
وای به روز شما، مشاورین و مشوقین پولدار و کم سوادتان که هنوز این پیام مردم را بعد از سی سال نشنیده اند. شاید بهتر باشد که در همین دوران جوانی از سمعک استفاده بفرمائید!
۱۲۲ - تاریخ انتشار : ۲۱ بهمن ۱٣٨۶
|
از : جواد حسینی
عنوان : عدم درک مسئلهء مرد بحث
جناب آقای بابک ساده
شما انگار عنوان مطلب مورد بحث را نمیخوانید. بحث ما دربارهء ۲۲ بهمن است. هیچکس منکر عملکرد اشتباه شاه در دوران حکومتش نیست. همانگونه که باید اذعان کرد که شاه در مسائل اقتصادی، صنعتی، فرهنگی و اجتماعی به ایران خدمت کرد، باید با صدای بلند نیز از عدم توسعهء سیاسی و عدم مشارکت مردم در ادارهء سیاست جاری کشور از حکومت محمدرضا شاه انتقاد نمود. بحث ما دربارهء ۲۲ بهمن است. من ۱۰۰ با این اظهار نظر شما مخالفم "که دیگر کسی نمی توانست جلوی سیل را بگیرد". حکومت محمدرضا شاه با تمام ایراداتی که داشت حکومتی رفورم پذیر بود. او در عمل (در آبان ۵۷) نشان داد که حاضر است در ساختار حکومت دست به تغیرات مثبت بزند ولی دوستان "ملی" و "مترقی" ما کینه توزی را بر مصلحت ملت ارجحیت دادند. آقای ساده، در آمریکا تا دههء ۶۰ میلادی حق و حقوق سیاهها با تمام قوا هم توسط قانون و هم توسط اکثریت سفید پوست مورد تجاوز قرار میگرفت (بروید جنایاتی را که تا پایان دههء ۶۰ در ایلات جنوبی آمریکا بر سیاهان اعمال میشد مطالعه کنید). ولی وقتیکه حکومت آمریکا حاضر به تجدید نظر در اعمال خود بر علیه رنگین پوستان شد، سیاهان نیز، بجای کینه توزی و انتقامگیری (کاری که نیروهای مخالف شاه کردند)، از در همکاری و پیشبرد منافع ملی با نظام آمریکا برآمدند. ما برای جبران عدم حضور دموکراسی و مردم سالاری در ایران زمان شاه(صرف نظر از اینکه من و یا شما چقدر از محمدرضا شاه متنفریم) هیچ نیازی به فتنهء اسلامی ۲۲ بهمن نداشتیم. بویژه که بزرگ مردی چون شادروان بختیار مسئول ادارهء کشور بود. شَما چرا این سوال را مطرح نمیکنید که آقایان "وطنپرست!!" جبههء ملی و نهضت آزادی ویا دوستان "مترقی!! و طرفدار کارگر!!" فدائیان و مجاهدین و صد البته حزب توده، بجای همکاری با دولت بختیار و فقط و ففط بخاطر کینه توزی با حکومت شاه، گوسفند وار دنباله روی خمینی شدند و امروز نیز با وقاحت هر چه تمامتر از این عمل خود دفاع میکنند و ساگرد "انقلاب" ۲۲ بهمن را گرامی میدارند. آقای سادهء گرامی، امروز رییس جمهور منتخب فلسطین از همکاری با اسراییلیها سخن میگوید. نلسون مندلا که ۲۷ سال از عمر شیرینش را در زندان نژاد پرستان گذراند بعد از پیروزی نه تنها به خاطر منافع کشورش با حزب سفیدپوستان از در سازش برآمد بلکه Frederik Willem de Klerk رییس جمهور سابق را به معاونت خود در مقام ریاست جمهوری آفریقای جنوبی منصوب کرد. حال سوال من از شما این است آیا تضاد ما با محمد رضا شاه در آبان ۵۷ بیش از تضاد فلسطینیها و اسراییلیها و یا تضاد سفیدان و سیاهها در آفریقا بود بویژه که شاه از در سازش با خواستهای منطقی مردم برآمده بود؟ آیا بهتر نبود تا با دولت منتخب شاه (دولت مرحوم بختیار) همکاری میکردیم تا اینگونه اسیر یک رژیم واپسگرای آخوندی نمیشدیم؟
۱۲۱ - تاریخ انتشار : ۲۱ بهمن ۱٣٨۶
|
از : بابک ساده
عنوان : جواب کودتا دسته گل نیست !
نمی دانم حماقت حکومتگران کودتا که خودشان شاه را برای اداره مملکت "انتصاب" کرده بود "مسئول" ندانم کاریهای ۲۵ ساله و علت تمام نارضایتی ها بودند یا "حماقت" منقدین رژیم که از فردای کودتا با نامه وعریضه " از جمله ماجرای دکتر حسابی رئیس دانشگاه و استادانی که علیه کودتا نامه ی سرگشاده نوشته بودند" تلاش کردند تا کودتاگران را براه راست هدایت کنند. در تمام کشورها این صاحب منصبان و مقامات مسئول هستند که باید به مردم پاسخگو باشند و لی در کشور ما شاه و شاهدوستان که برای خودشان قواعد بازی خاصی داشتند "انتصاب" همیشه هرکس که اعتراضی میکرد را با اتهام "توده ای" و بعد ها "خرابکار" وادار به سکوت میکردند.
در سال ۱۳۴۶ در چنین روزهائی صدها دانشجو از تمام دانشگاه های کشور به دلایل مختلف صنفی و ضعف مدیریت های آن دستگیر و پس از زندان به سربازخانه ها تحویل داده شدند. دانشگاه جدید صنعتی آریامهر با مدیریت مدرن استثناء بود که خود دلیلی روشن بر حقانیت جنبش دانشجوئی بود. دکتر علی اکبر بینا "مورخ" همزمان رئیس دانشکده پلی تکنیک ، دانشگاه ملی و دانشسزای عالی بود و در هر دانشگاه مسائل خاص خود مطرح بود و وزارت علوم هم تاسیس نشده بود و جناب بینا جز توهین و فحاشی کار دیگری بلد نبود و هزاران دانشجو متعجب بودند که چه کسی امثال او را در راس کار هائی که صلاحیت نداشتند قرار میداد؟ تاریخ چه ربطی به صنعت دارد و مگر در همان مقطع استاد مجتهدی آنهمه استاد جوان را از خارج برای تدریس در دانشگاه آریامهر بسیج نکرد؟ رژیم نمی خواست این مسئله ی ساده را حل کند و دانشجویان دانشگاه های تحت مدیرت جناب بینا دستگیر میشدند.
در همان سال اعتصاب معروف شهریه در دانشگاه تهران هم اتفاق افتاد و به دستگیری دانشجویان منجر شد.
فعالیت های سیاسی هم وجود داشت از جمله مراسم شب هفت و چهلم شادروان تختی که به دستگیری صدها دانشجو و غیر دانشجو منجر شد.
در همین ایام شادروان داریوش فروهر هم پنهانی در زندان بود و دستگیری دانشجویان این موضوع را فاش کرد. آری فروهر علیه "لایحه" ختائنانه ی "فروش" بحرین اعلامیه ای صادر کرده بود که طشت روائی رژیم را از آسمان بر زمین می کوفت. در باره ی این ماجرا به خاطرات اسدالله علم و اردشیر زاهدی مراجه کنید.
در این ایام بیژن جزنی هم با دوستانش به اتهام "حمل اسلحه " در زندان ست.
هیچ کدام از این موارد در جامعه نمی بایست انعکاس داشته باشد.این هنر شاه و ساواک بود . دانشجویان زندانی فقط یک آخوند در زندان قزل قلعه دیده بودند که حاکی از "غیر فعال" بودن روحانیون و با مورد "مرحمت " بودن آنها می باشد.
در سالهای بعد تعداد آخوندها و طلبه ها در زندانها زیاد میشود عجیب ست که تئوریسین های شاه به این موضوع توجه نمی کنند. جالب این جاست که ماموران زندان در سالهای ۵۱ به بعد در سلولهای زندان پشت سر "حضرات " آیت الله نماز میخواندند توگوئی که آنها میدانستند که شاه رفتنی ست.
در سال ۵۶ صاحب منصبان شاه شروع به فروش خانه وزندگی کردند و راهی مهاجرات شدند در آن هنگام هنوز روحانیون مطرح نبودند وقتی با سیاست های معروف به کمربند سبز قرار شد روحانیون قدرت بگیرند و کار تمام شده بود
شاه صدای انقلاب مردم را شنید که دیگر کسی نمی توانست جلوی سیل را بگیرد. فراموش نکنید که شاه قبلا از دکتر صدیقی دعوت کرده بود که دولت تشکیل دهد که متاسفانه نیروهای ملی به ندای او پاسخ ندادند ( شخصا هنوز میگویم اولا به شاه مربوط نبود و ثانیا باید خیلی قبل ها از بکن و نکن دست بر میداشت) دکتر صدیقی از شاه خواسته بود که ایران را ترک نکند. شاه در آخرین کتابش از شادروان صدیقی تجلیل می کند و از دکتر بختیار ناخشنود که اورا برای ترک مملکت دعوت میکرد. شاه با وجود معاشرت با غرب خیلی دیر به بازی دسته جمعی روی آورد چون غرب این را نمیخواست و این رژیم هم همان را ه را میرود که غرب میخواهد .
بهر صورت جای علت و معلول را نمی توانیم عوض کنیم شاه و مقامات او "اشتباهات" خاص خود را داشته و مخالفین هم صد البته "استباهات " خاص خود را داشته اند. این ها نه در کمیت و نه در کیفیت قابل مقایسه نمی باشند. کسی که کودتا می کند نباید منتظر حمایت مردم باشد. شاه صدای انقلاب را شنید.
۱۲۰ - تاریخ انتشار : ۲۱ بهمن ۱٣٨۶
|
از : سیروس نیا
عنوان : آقای بابک ساده اشتباه میکنید
آقای بابک سادهء عزیز
آیا به غیر از شعار دادن کار دبگری از شما بر میاید؟ هیچکس نمیخواهد از شاه یک بت بسازد. حتی پسر او در مصاحبه هایش اذعان دارد که در زمان حکومت پدرش در ایران دموکراسی نبود (رجوع کنید به مصاحبه های او در نیمروز). ولی همهء ما اذعان داریم که جامعهء ایران در زمان شاه در عرصهء فرهنگی و اقتصادی و اجتماعی بسیار پیشرفت کرد. دوست گرامی، چرا اذعان نمیدارید که شاه بعد از اوج گرفتن مخالفتها در پی اصلاح امور بر آمد. او با گزینش روانشاد بختیار به این تعهد خود جامهء عمل پوشاند و اگر ناآگاهی مردم و حماقت نیروهای سیاسی "مترقی" ما نبود، امروز ما دچار چنین مصیبتی نبودیم. در ضمن کیانوری ، امیرخسروی، رجوی ، نگهدار و دیگر فعالین قبل از ایشان نه فقط به زعم شما در تعریف امروز، بلکه در استانداردهای دورهء خود نیز پای بند به حقوق بشر نبودند. هموطن "سادهء" من بیاییم دست را از ساده اندیشی بشوییم.
۱۱۹ - تاریخ انتشار : ۲۰ بهمن ۱٣٨۶
|
از : سیروس نیا
عنوان : آقای بابک ساده اشتباه میکنید
آقای بابک سادهء عزیز
آیا به غیر از شعار دادن کار دبگری از شما بر میاید؟ هیچکس نمیخواهد از شاه یک بت بسازد. حتی پسر او در مصاحبه هایش اذعان دارد که در زمان حکومت پدرش در ایران دموکراسی نبود (رجوع کنید به مصاحبه های او در نیمروز). ولی همهء ما اذعان داریم که جامعهء ایران در زمان شاه در عرصهء فرهنگی و اقتصادی و اجتماعی بسیار پیشرفت کرد. دوست گرامی، چرا اذعان نمیدارید که شاه بعد از اوج گرفتن مخالفتها در پی اصلاح امور بر آمد. او با گزینش روانشاد بختیار به این تعهد خود جامهء عمل پوشاند و اگر ناآگاهی مردم و حماقت نیروهای سیاسی "مترقی" ما نبود، امروز ما دچار چنین مصیبتی نبودیم. در ضمن کیانوری ، امیرخسروی، رجوی ، نگهدار و دیگر فعالین قبل از ایشان نه فقط به زعم شما در تعریف امروز، بلکه در استانداردهای دورهء خود نیز پای بند به حقوق بشر نبودند. هموطن "سادهء" من بیاییم دست را از ساده اندیشی بشوییم.
۱۱٨ - تاریخ انتشار : ۲۰ بهمن ۱٣٨۶
|
از : بابک ساده
عنوان : اندیشه ی نو آری !
رژیم گدشته ببخشید "شاه" نتوانست حکومت کند با تمام سرکوبها و دوستان غربی و ثروتهای نفت واقعا تاسف انگیز ست که آدم کمر بسته ی امام رضا باشد و آن همه خرج اوقاف کند ولی از ترس آخوندها به تولید "و لیعهد" متوسل شود و حق پرنسس شهناز را هم بخورد و دم از مدرنیسم و آزادی زنان بزند. تمام فضاحت ها ودخالت ها ره به حساب دور و بری هایش بگدارند. در سال ۱۳۵۶ هویدا را بعداز ۱۳ سال عوض کرد ! روشنفکران شب های شعر را شاعران و نویسندگان برگزار کردند و راجع به سانسور صحبت کردند و یک دفعه شاه هوس می کند که آخوند ها را به میدان بیاورد. با کمک داریوش همایون نامه ی معروف برای خمینی چاپ میشود . بعد به آمریکا میرود یک دفعه جیمی کارتر با "عوامل نفوذی" آمریکا تظاهرات دانشجویان ضد شاه را در واشنگتن را از تلویزیون ملی نشان میدهند. گاز اشک آور و اشک های شاه ! نماز عید فطر ، ۱۷ شهریور .به کسی مربوط نیست که شاه و غرب میخواست آلترناتیوش نیروهای ملی و چپ نباشد. ولی با این وجود شاه از اینکه هویزر و شرکا میرفتند با بازرگان و بهشتی و بقیه برای دولت انتقالی رایزنی می کنند عصبانی بود خودش کاشته بود و دلیلی نداشت کسی دلش برای شاه بسوزد . تمام فرهنگ ورزان ایرانی که در حکومت سانسور شاه مورد بی مهری قرار گرفتند در حکومت اسلامی هزاران مرتبه بیشتر صدمه دیدند بجز یکی دو نفر هیچکس خطاهای جبران پذیر شاه را با جنایات جبران ناپذیر حکومت اسلامی مقابل به مثل نمی کند و هر کدام در جای خود محکوم ست.
اگر کیانوری ، امیرخسروی، رجوی ، نگهدار و صدها فعال سیاسی "آزادیخواه" با تعریف امروزی پای بند به مبانی حقوق بشر نبوده اند. این "اعلیحضرت" را تبرئه نمی کند در این جا می توان از انسانهای فرهیحته و آزاده ای نام برد که شاه به آنها هم رحم نکرد.
شاه دگراندیشان را تحمل نکرد و "حزب رستاخیز" ساخت. حکومت دینی هزاران مرتبه از شاه بد تر ولی بازهم شاه تبرئه نمیشود. فرمول شاه "بد" از آخوند "بدتر"
بهتر ست دیگر خیلی بو میده لطفا اینطوری بحث نکنید.
۱۱۷ - تاریخ انتشار : ۲۰ بهمن ۱٣٨۶
|
از : روزبه م
عنوان : پاسخ به خانم آزادهء تهرانی
خانم آزاده تهرانی عزیز
کمی بر اعصاب (و در نتیجه ادبیات) خود مسلط باشید. اینجا جای فحاشی و شعار دادن نیست. به اندازهء کافی در نشریات ولایت فقیه امثال این حرفها را میبینیم. اگر حرفی دارید آن را بدون شعار و با منطق و استدلال بیان دارید.
با تشکر
۱۱۶ - تاریخ انتشار : ۲۰ بهمن ۱٣٨۶
|
از : آزاده تهرانی
عنوان : سگ زرد برادر شغال است
رژیم ساواک شاه خائن روی دیگر سکه رژیم جنایتکار خمینی بود. تفاوتی بین این دو رژیم سلطنتی جانی نیست. حرف این نیم پهلوی ارزشی ندارد و باعث تاسف است که وقت ما را با اراجیفی از این قبیل تلف می کنید. مردم ایران همه به درستی فریاد می زدند که "مرگ بر شاه". رژیم شاه خائن هماند ملایان ضد انسانی لایق حاکمیت مردم ایران را ندارند. این رژیم سلطنتی ولایت فقیه نیز راه رژیم ساواک سابق را خواهد رفت و مردم ایران این یکی را نیز به زباله دان تاریخ خواهند فرستاد.
۱۱۵ - تاریخ انتشار : ۲۰ بهمن ۱٣٨۶
|
از : ج ح
عنوان : در رابطه با ۲۲ بهمن
من یک فعال سابق چپ هستم که از یک خانوادهء هوادار جبههء ملی می آیم. اگر امروز در ایران یک همه پرسی بر قرار شود، من قطعا به برقراری جمهوری پارلمانی/فدرال رای خواهم داد.این مقدمه چینی را از آن نظر نوشتم تا توضیح دهم که از نظر دیدگاه های سیاسی با جناب پهلوی در یک جبهه قرار ندارم.
با وجود این با فرمایشات آقای رضا پهلوی در مورد روز شوم ۲۲ بهمن کاملا موافقم. ۲۲ بهمن نه در تداوم انقلاب مشروطه، بلکه حرکتی ارتجاعی برای برقراری یک نظام فاشیستی/مذهبی بود. واقعیت آن است که گروههای سیاسی کینه توزی نسبت به خاندان پهلوی را مقدم بر مصالح و منافع کشور قرار دادند. این درست است که حکومت محمدرضا شاه یک حکومت فردی و اقتدارگرا بود ولی این بدان معنی نیست که گروههای مخالف او "آزاذیخواه" بودند، همانطور که مخالفت و مبارزهء مجاهدین بر علیه نظام حاکم دلیل آزادیخواه بودن آنان نیست. اگر مبنای آزادیخواهی و دموکراسی اعلامیهء جهانی حقوق بشر باشد، با قاطعیت تمام اعلام میکنم که کلیهء جریانات سیاسی مخالف محمدرضاشاه، اعم از کمونیست، مصدقی ویا صد البته اسلامی به مراتب بیش از او با آزادی و دموکراسی در تضاد بودند و هستند و این را عملکرد آنها از سالهای ۵۰ تا به امروز ثابت میکند. به عنوان یک کمونیست سابق اعلام میدارم که امثال جزنی، گلسرخی، روزبه، کیانوری، طبری، امیرخسروی ویا نگهدار همانقدر به دموکراسی و حقوق بشر اعتقاد داشتند و دارند که لنین و استالین و مائو و برژنف و انورخوجه و پولپوت اعتقاد داشتند.
در ساگرد این واقعهء کثیف از جامعهء آزادیخواه و دموکرات کشور، بویژه نسل جوان و بانوان، به خاطر افکار ارتجاعی گذشته ام و نقش هرچند کوچکم در این فاجعهء ملی از صمیم قلب پوزش میطلبم.
به امید آزادی هر چه سریعتر ملت ایران
۱۱۲ - تاریخ انتشار : ۲۰ بهمن ۱٣٨۶
|
از : پاسخ به بابک ساده
عنوان : ذهنی بافی یعنی این
دوست عزیز بابک ساده.
این تصوری که شما از مردم در سال ۵۷ دارید ذهنی است و با این تصورات ذهنی ما ره به جایی نخواهیم بردو
مگه قبل از بقول خودتون پیروزی انقلاب و تو اوج همان تظاهرات کذایی نبود که تظاهرکنندگان متعصب مذهبی بهائیان و حتی اموال و حیوانان آنها را به آتش می کشیدند
مگه همان مردم انقلابی شما نبودند که فرزندان چپ خود را به سپاه و کمیته معرفی می کردند مگر همان مردم پرشور و مبارز ذهن شما نبودند که از همان رئوزهای قبل از بقول خودتان پیروزی چادر و چارقد بسر کردند
تو را به جدت پیش خودت قضاوت کن و لزومی به جواب دادن به من ندارد فقط فکر کن که آیا همان احساسات کور مذهبی نبود که مردم را به خیابانها آورد؟/ اگه اون مردم واقعآ آگاه ب.دند و میدونستند دارند چه بلایی سر خود و مملکت می آورند که نمی رفتند با م۸ به جمهوری اسلامی رای بدن. نگو خمینی آزادی نداد آن روزها همه آزاد بوند مگه فدائیان و مجاهدین در آن روزها چقدر رای آوردند؟ کمتر از سه درصد. یک چیز دیگه هم یادت نره اگه چپ ها اون روزها قدرت را می گرفتند آیا مملکت ما بهتر از افغانستان میشد؟ میخواهم بگویم شکل سلطنت شاه در آن دوره را با افکار ارتجاعی طرفدار دیکتاتوری پرولتاریای چپ ها مقایسه کن.
اصلآ تو بیا بنشین و دستگاه تفکر اون دوره همه نیروها را تجزیه و تحلیل کن و ببین که با این دانش امروزی که داری واقعآ کدام نیروی سیاسی ارزش گرفتن قدرت را دارد؟
اینجاست که می بینیم در آن دوره با همه کجی ها و کاستی ها حکومت پهلوی در راس قرار می گیرد. نیروهای چپ و مجاهدین قبله آنها شوری و دیکتاتوری بود اما نیروی سلطنت به غرب نظر داشت و با دولت هایی همچون اسرائیل و دیگر دولت های دمکرات روابط داشت. اگر حکومت پهلوی اامه پیدا میکرد بدون شک ما امروز در وضع بهتری بودیم. چرا همین اطلاح طلبی که امروز بعضی ها به خرج میدن و به در یوزگی آخوندها میرن آن زمان با حکومت شاه نکردند. بگیر و ببند شاه هزار بار کمتر از بگیر ببند امروز بود.
این دیگه هر بی سوادی میدونه. اما خب بعضی از ما ایرانیا هیچوقت نمی تونیم از تعصبات میهن بر باد ده خود دست بکشیم بعباترت دیگه ما با مسائل مذهبی برخورد می کنیم گیرم که خود را ضد مذهبی بدانیما اما معیارها همان است.
۱۱۱ - تاریخ انتشار : ۲۰ بهمن ۱٣٨۶
|
از : بابک ساده
عنوان : دیکتاتوری دیکتاتوری میزاید !
به قول شادروان احمد شاملو ، تیپائی که مردم با انقلاب به ما تحت شاهدوستان زدند بد جوری سوزش دارد و بدیهی ست که فرزند شاه سابق ۲۲ بهمن را "روز سیاه" بخواند و قابل توجه "مردٌدان" سیاسی .
روز تاریخی ۲۲ روز پیروزی مردم بر حکومت ۲۵۰۰ساله پادشاهی ست ، شادی و غرور مردم در آن روز هرگز فراموش تخواهد شد. اما جنایات روحانیون و مشروعه خواهان در ۲۹ سال بعداز ۲۲ بهمن حساب جداگانه ای دارد و مردم ایران در این باره هم ذزور خستگی ناپدیری در حال مبارزه برای دموکراسی و آزادی و عدالت اجتماعی می باشند. ۲۲ بهمن معلول ۲۵ سال حکومت تحمیلی کووتای نظامی ۲۸ مرداد می باشد:
اگر" اعلیحضرت همایون محمد رضا یهلوی بزرگ ارتشتاران شاهنشاه ایران" یه سلطنت "قناعت" میکرد خیلی اتفاقات ایران به باد ده اتفاق نمی افتاد. مردم یک بار قبلا شاهان را سر عقل آورده بودند. مردم و نمایندگان آنها در سراسر ایران میتوانستند برای آرمانهای انقلاب مشروطه و جامعه مدنی با انتخابات ادواری نمایندگان خود را به مجلس شورای اسلامی فرستاده "قوه ی مجریه" تا قوانین مناسب امور و پیشرفت اجتماعی را تصویب نمایند و دولت های منتخب مردم هم ادواری "قوه ی مجریه" به اجرای قوانین و تصمیم گیری ها بپردازند و دادگستری مستقل " قوه ی قضائیه" در راس همه ی این ها ناظر وداور عدالت باشد و نیروهای نطامی با هدایت دولت مردمی و مجلس برای دفاع از مرزهای شناخته شده و حراست و امنیت شهروندان و ثروتهای مادی معنوی کشور به انجام وظیفه بپردازد.متاسفانه به دلایل زیادی که اکثر تحلیل گران ملی و بین المللی بی طرف اذعان دارند ، آخرین شاه ایران تمام پست های کلیدی مملکت را در انحصار داشت و تمام دگراندیشان را خانه نشین یا منفعل نموده بود.
کافیست که به خاطرات صاحب منصبان رژیم گذشته مراجعه شود تا دید که تمام راه های سیاسی ، اقتصادی ، نظامی و دیپلوماسی به شخص شاه ختم میشده ، خاطرات اسدالله علم مورد استقبال زیاد قرار دارد و در آن می توان بلند پروازی های شاه را دید. خاطرات دکتر مجتهدی و ده ها تن دیگر به روشنی نقش تعیین کننده شاه را در سه قوا و نیروهای نظامی نشان میدهد .
در هر صورت شاه سلطنت نمی کرد بلکه در راس تمام امور قرار داشت و به تمام جهانیان نشان میداد که "او" همه کاره بود ، با تشکیل حزب رستاخیز دامنه ی دخالت ها به اوج رسید.
اگر حکومتی با عملکردهای مفید مقبول اکثریت مردم خویش قرا گیرد دولتمردان آن از طریق نرم های جامعه مدنی با انتخابات ادواری در راس کار ها قرگیرند نه مادام العمر !فرق نمی کند که شکل حکومت "پادشاهی" باشد یا جمهوری ، چنین حکوت هائی در سراسر دنیا وجود دارند و به مردم خود کم وبیش سرویس میدهند. ایران ما با تمام ثروتهای آن مورد طمع بوده و هست لذا نیاز به رهبران خردمند تر و اجماع تمام نیروهای وطن را دارد تا در یک تعادل سیاسی و حشر ونشر با جامعه جهانی به واردات و صادرات "منطقی" پرداخته تا زمینه های رشد وترقی در سراسر ایران را فراهم کند. شاه علاو بر اینکه نمی بایست در امور سه قوه دخالت می کرد و نقش تشریفاتی خود را رعایت میکرد، متاسفانه به عنوان "عقل کل" و کاملا "فردی" حتی در قضیه نفت سازمان اپک هم به صورت آنارشیستی دنیای غرب را به چالش گرفت. غربی ها که کاملا از رفتار شاه سالها سوءاستفاده کرده بودند در این مورد و آن موقعیت جهانی زیر بار نرفتند و به تلافی جوئی پرداختند. اصولا به شاه چه مربوط ست که در مسائل قیمت گذاری نفت دخالت کند.
بهر تقدیر اگر ساختار سیاسی ایران قائم به فرد نبود"شاه" با ترک "مقام مبارک" از صحنه نمی بایست شیرازه ی مملکت از هم بپاشد خود این دلیلی بر خود محور بودن ایشان و ساختار پوشالی دوره ی او ست . اگر در ۲۵ سال بعداز کودتای ۲۸ مرداد دولت های مادام العمر ( مرحوم هویدا ۱۳ سال نخست وزیر شاه بود تا سال ۵۶ و بعد توسط شاه بازداشت شد و بدستور خمینی وتوسط خلخالی اعدام شد) و وکلای فرمایشی به مردم تحمیل نمی شدند . دلیلی نداشت که مردم به انقلاب روی آورند.
علاوه بر این ها که گفته شد شاه با ارتش و ساواک از ۲۸ مرداد تا ۵۷ دهان ها را بست و لی میشد با منتقدین کنار آمد و با گفتمان سیاسی و احترام متقابل و آشتی ملی دشمنی ها را کنار گذاشت .رفتار گستاخانه ای که با مردان شریفی چون دکتر مصدق ، دکتر صدیقی و هراران سیاستمدار ، نویسنده و هنرمند کشور مان صورت گرفت مستقیما و با تائید شاه صورت میگرفت . شاه با چماق احمقانه ی "ارتجاع سرخ و سیاه" صاحبان " تمام" اندیشه ها را به زندان و شکنجه می کشاند و جانهای زیادی را گرفت. خودش واقعا مروج خرافات و افکار بی پایه بود. نتیجه ی سرکوب ها به موج مبارزت های خشونت آمیز مسلحانه که در تمام رژیم های دیکتاتوری وجود داشته منجر شد. حتی این موج مبارزات مسلحانه دامن کشورهای آلمان ، ایتالیا و ژاپن را هم گرفت اما در کشورهای آزاد با کسانی که به اسلحه متوسل شده بودند مثل شاه عمل نکردند. ولی شاه بهنوان نمونه دکتر بیژن جزنی را که سال ۱۳۴۶ دستگیر شده بود را بنا بر حکم ظالمانه ی بیدادگاه های نطامی به ۱۵ سال محکوم کرد در سال ۱۳۵۴ در تپه های اوین با ۷ تن از دیگر زندانیان به خاک و خون کشاندند.
هنوز معلوم نیست که در سال ۴۶ چرا بیژن چزنی را دزدیدند. بیدادگاهای نطامی شاه خود نقض قانون اساسی مشروطه بودند و با ترس از محافل بین المللی دکتر بیژن جزنی را به ۱۵ سال زندان محکوم کردند وگرنه همان سال او را اعدام کرده بودند . اعتراض بحق شهید مسعود احمد زاده وسایر فدائیان در بیدادگاههای نظامی که از صندلی های خود برنخاستند و "رسمیت" دادگاه را به مسخره گرفتند در روزنامه ها منعکس و در سراسر جهان با استقبال مردم آزاده قرار گرفت.
بهر صورت ۲۲ بهمن نتیجه ۲۵ سال اعتراض مردم به حکومت سرکوب شاه بود که مردم میخواستند اراده خود را به شاه و سلطنت مطلقه نشان دهند که قانون اسای را نادیده گرفته بود . ۲۲ بهمن "تولد دیگر" انقلاب مشروطه بود و بسی تاسف که آیت الله خمینی برخلاف قول هائی که در زیر "درخت سیب" در پاریس به مردم داد که با "مجلس موسسان" قانون اساسی تغییر خواهد کرد. یه مردم و انقلاب مردم خیانت کرد . مطمئن باشید که مردم اراده ی خود را بر روحانیون و دشمنان جامعه مدنی تحمیل خواهند کرد. با وجودیکه ۲۹ سال رژیم اسلامی هزاران مرتبه از رژیم شاه بیشتر جنایت کره و میلیونها ایرانی از ستم این رژیم ارتجاعی نا خشنودند. به هیچوجه موجب برائت سلف آن نخواهد شد. دیکتاتوری ، دیکتاتوری میزاید بهمین دلیل بعداز شاه خمینی آمد ولی مردم نمی خواهند بعداز این جانوران جانور دیگری آید. به همین دلی به اصلاحات روی آورده اند.
۱۰٨ - تاریخ انتشار : ۲۰ بهمن ۱٣٨۶
|
از : یک هموطن
عنوان : در رابطه با پیام رضا پهلوی بمناسبت ۲۲ بهمن ۵۷
آقای رضا پهلوی شما درست می گوئید اما کو گوش شنوا. در این ۲۹ سال سیاهی و تباهی، متاسفانه همه نیروهای مدعی عقل و درایت و درس گیری از خطاهای گذشته همچنان اندرخم یک کوچه اند و در نگارش مطالب و مقالاتی که به تفرقه بیشتر بین اپوزیسیون دامن می زنند، دریغ نکرده و نمی کنند.
دشمنی کور و بی منطق " جمهوریخواهان" با شما و پدرتان یک دشمنی احساسی و فردی است که دامنگیر خیلی از گروه های سیاسی شده . هرچند همه اذعان می کننذد که تعداد کشته شدگان در دوران پهلوی یک هزارم کششته شدگان در دوره سیاه آخوندی نمی شود و از آن گذشته در زمان پهلوی زندگی اجتماعی و اقتصادی مردم رو به بهبودی بود.
اینها یادشان می رود که در زمان نبود دمکراسی ر دوران پدرتان در ایران کشورهای اروپایی مانند پرتقال و یونان و اسپانیا هم همینطور بودند. یادم می آید در اواخر سلطنت پدرتان حتی علائم ازادی نسبی نسبت به همجنسگرایان هم مشاهده می شد. جریان مدادگاه زنده یاد فریدون فرخزاد و جدایی از همسرشان را می گویم.
عقل و منطق حکم می کند که کمیته یا جامعه ی از نمایندگان همه احزاب و گروههها تشکیل و شما را بطور سمبلیک بعنوان سخنگوی آن قرار دهند و همه مبارزات را در یک جریان واحد و متمرکز گرد آمریم. این کار هم اعتبار جهانی و هم اعتبار داخلی خواهد یافت و آنوقت یک آلترناتیو جدی در برابر رژیم ظهور خواهد کرد. مسلمآ در چنین تجمعی شما باید کتبآ قول دهید که در بعد از سرنگونی رژیم به اتخابات آزاد برای تعیین نوع رژیم وفادار خواهید بود.
تشکیل کمیته ای از حقوق دانان برای نظارت بر جریان دمکراتیک و عادلانه و امور این کمیته متشکل از نیروها و در صورت لزوم دخالت حقوقی و منصفاانه برای حل اختلافات میتواند کارساز باشد.
در غیر اینصورت همه در خارج پوسیده خواهند شد و نه به خدا خواهند رسید و نه به خرما. و در داخل هم مردم که تحت فشار اقتصادی و معیشتی و بمباران رژیم هر روز مذهبی تر و خرافاتی تر می شوند.
موفق باشید
یک چپ سابق
۱۰۶ - تاریخ انتشار : ۲۰ بهمن ۱٣٨۶
|