نگاهی دیگر به فیلم های فارسی (۲)
گنج قارون
عباس احمدی
•
نویسنده ی داستان این فیلم، ابراهیم زمانی آشتیانی، یکی از پاورقی نویسان مشهور ایران است. آشتیانی در مجله ترقی با پاورقی های تاریخی خود طرفداران بی شماری داشت. او در سال ۱۳۳۷ به دعوت دکتر اسماعیل کوشان به پارس فیلم رفت و در آن جا با سیامک یاسمی آشنا شد
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
يکشنبه
۲۱ بهمن ۱٣٨۶ -
۱۰ فوريه ۲۰۰٨
***
گنج قارون
کارگردان: سیامک یاسمی. فیلمنامه نویس: ابراهیم زمانی آشتیانی. بازیگران: محمد علی فردین، آرمان، تقی ظهوری، فروزان. سال ساخت 1344 خورشیدی
خلاصه داستان:
جوانی، به نام علی بی غم، مرد ثروتمندی به نام قارون را که از روی نومیدی قصد خودکشی دارد، نجات می دهد و در خانه ی خود از او نگهداری می کند. علی بیغم، به وسیله ی مادر خود در می یابد که قارون پدرش است که سال ها قبل به خاطر هوس بازی هایش او و مادرش را رها کرده است. پسر، پدر را از خود می راند. قارون که وارثی ندارد، ضمن این که از گذشته ی خود نادم است، به دفعات سعی می کند که پسرش را به دست آورد و سرانجام نیز موفق می شود.(1)
***
غیبت پدر
نویسنده ی داستان این فیلم، ابراهیم زمانی آشتیانی، یکی از پاورقی نویسان مشهور ایران است. آشتیانی در مجله ترقی با پاورقی های تاریخی خود طرفداران بی شماری داشت. او در سال 1337 به دعوت دکتر اسماعیل کوشان به پارس فیلم رفت و در آن جا با سیامک یاسمی آشنا شد. آشتیانی، فیلمنامه هفده فیلم فارسی را نوشته است که گنج قارون موفق ترین و پرفروش ترین آن هاست. فیلمنامه ها و پاورقی های آشتیانی، نه به خاطر ارزش های هنری نداشته شان، بلکه به خاطر استقبال عوام از آن ها، از نظر مردم شناسی فرهنگی و مطالعه ی خلقیات عوام ، اهمیت بسیار دارد.
اولین نکته ای که در فیلم گنج قارون ، توجه را به خود جلب می کند، بزرگ شدن علی بیغم، قهرمان داستان، درغیبت پدر است. غیبت پدر، یادگار عصر مادر سالاری است. در دوره ی مادرسالاری، داماد پس از آن که باعروس جوان همبستر می شده است و او را آبستن می کرده است، به خانه ی خود باز می گشته است. پسر، در غیاب پدر، در دامان مادر بزرگ می شده است. قارون، نیز مانند پدران عصر مادرسالاری علی بیغم و مادرش را رها کرده است و علی بیغم ، در غیبت پدر، در دامان مادر، پرورش یافته است.
این الگوی مادرسالارانه، علاوه بر فیلم های فارسی، در داسنان های عامیانه ی فارسی نیزسابقه دارد. یکی ازمشهورترین داستانهای عامیانه ی فارسی، داستان امیرارسلان است (2). این داستان به وسیله ی میرزا محمد علی نقیب الممالک ، نقال ناصرالدین شاه، به طور شفاهی نقل شده است و فخر الدوله ، دختر ناصر الدین شاه، آن را به روی کاغذ آورده است.
قهرمان این داستان، امیرارسلان، پسر ملکشاه رومی ست. ملکشاه رومی، پیش از تولد امیرارسلان، به دست سام فرنگی، یکی از سرداران پطرس شاه فرنگی، کشته می شود. بانو، سوگلی هیجده ساله ی حرمسرای ملکشاه، که امیرارسلان را شش ماهه آبستن است، به دست فرنگیان اسیر می شود، بانو، سرانجام توسط خواجه نعمان، تاجر شصت ساله ی مصری، نجات پیدا می کند و امیرارسلان در خانه ی خواجه نعمان به دنیا می آید. در این داستان عامیانه وعوام پسند، امیرارسلان، مانند علی بیغم فیلم قارون، به تقلید از سنت های مادر سالاری، به دور از پدر و در دامان مادرپرورش می یابد. ، پدری که می توانسته است با مادر همبستر شود، به دست رومیان کشته می شود و پدر جدید نیز پیرمردی شصت ساله است که از نظر جنسی، پیر و از کارافتاده است و بنابراین نمی تواند رقیبی جدی برای پسر محسوب شود.
در بسیاری از داستان های فارسی، مانند داستان "کچل کفتر باز" (3) نوشته ی صمد بهرنگی و فیلم "حسن کچل" ساخته ی علی حاتمی، این الگوی مادرسالارانه تکرار می شود و در هردوی این داستان ها، پدر غایب است و پسر جوان با مادرش در یک خانه زندگی می کند.
پیامبران ادیان ابراهیمی، مانند موسی . مسیح، و محمد، هر سه یتیم و در غیاب پدر، پرورش یافته اند. حضرت موسی را در آب می اندازند و آسیه او را از آب می گیرد. پدر مسیح نیز در آسمان ها از نظر غایب است. پدر حضرت محمد (ص) نیز قبل از تولد ایشان، فوت می نمایند و حضرت محمد (ص) در دامان مادر شان، حضرت آمنه، پرورش می یابند. ایشان در سن بیست و پنج سالگی با حضرت خدیجه، بیوه ی چهل ساله ی پولداری که از نظر سنی، جای مادر ایشان بودند و، در حقیقت، نقش مادر را برای ایشان بازی می کردند، ازدواج می کنند. ازدواج محمد جوان با خدیجه ی میانسال، نسخه ی بهداشتی شده ی "بهشت موعود فرویدی" و یادآور سنت های فراموش شده ی عصر مادرسالاری ست.
***
پسر یتیم
فراوانی مثال های اساطیری، داستانی، و مذهبی در مورد الگوی پرورش پسر به سبک مادرسالاری و موفقیت اجتماعی این شیوه، ما را به این نتیجه راهنمون می کند که این الگو دارای توجیه روان شناختی است.
می دانیم که در "سوپر ایگو" یا قاضی وجدان در سن طفولیت از طریق پدر و از طریق امر و نهی ها و بکن و نکن های او ، وارد ضمیر جود آگاه پسر می شود. "سوپر ایگو" باعث می شود که پسر بتواند به قوانین نظام حاکم تسلیم شود و غریزه ی "اروس" (شهوت حیات) و"تاناتوس" (شهوت ممات) خود را بهتر سرکوب کند و بهتر بتواند مقهور و مطیع نظام حاکم بشود. بنابراین، غیبت پدر در پسرانی که سر سفره ی پدرشان بزرگ نشده اند، باعث می شود که سوپر ایگو یا قاضی وجدان در آن ها به آن صورت استحکام چندانی نیابد. ضعف و ناتوانی سوپرایگو باعث می شود که پسر جوان، چندان مطیع و منقاد و مقهور قوانین نظام حاکم نباشد و بتواند علیه آن قیام کند. بد نیست بدانید که بیشتر سرسلسله های تاریخ ایران، مانند علی بیغم فیلم گنج قارون، در غیاب پدر، پرورش یافته اند.
سید روح الله خمینی، بنیانگذار حکومت اسلامی، پدر خود سید مصطفی هندی، را هنگامی که پنج ماه بوده است از دست می دهد و پسر شیرخواره در غیاب پدر، در دامان مادرش، هاجر، پرورش می یابد. (4)
رضاشاه، بنیانگذار سلسله ی پهلوی، پدر خود، عباس علی ، را هنگامی که شش ماهه بوده است از دست می دهد و پسر شیرخواره در غیاب پدر، در دامان مادرش، نوش آفرین، پرورش می یابد. (5)
آقا محمد خان قاجار، بنیانگذار سلسله ی قاجاریه، پدر خود، محمد حسین خان ، را در سن طفولیت از دست می دهد و به صورت یک پسر یتیم پرورش می یابد.
نادرشاه افشار، بنیانگذار سلسله ی افشاریه، پدر خود را در طفولیت از دست می دهد و به صورت یک پسر یتیم در دامان مادرش پرورش می یابد.
شاه اسماعیل اول، بنیانگذار سلسله ی صفویه، پدر خود، حیدر، را در سن طفولیت از دست می دهد و پسر یتیم چندین سال به حالت مخفی، با مادرش، زندگی می کند و در دامان او پرورش می یابد.
البته شاهانی که پس از سرسلسله ها می آیند و می خواهند همان نظام را ادامه بدهند، از شمول این قانون خارج اند. زیرا هدف اینان بت شکنی و ایجاد یک سلسله ی جدید نیست. اینان دنباله رو و پیرو و مطیع و منقاد همان نظام و دظم اند.
***
یک کاربرد عملی
شاید یکی از علل ناتوانی سید محمد خاتمی در انجام اصلاحات در دوران ریاست جمهوری اش این بود که در کودکی یتیم نشده بود و بر سر سفره ی پدرش بزرگ شده بود. در نتیجه، سوپرایگوی سرکوبگر در ضمیر حودآگاه او با قدرت تمام تشکیل شده بود و می توانست نیروهای اروس و تانانوس او را با حدت تمام، سرکوب و منکوب و مقهور کند. سید محمد خاتمی پدر خود، سید روح الله خاتمی، را هنگامی که چهل و پنج سال داشت از دست داد.
اگر نظریه ی "پسر یتیم" درست باشد، "رضا پهلوی" که در کودکی یتیم نشده است، نیز از نظر روانشناختی عوام، قابلیت روحی و روانی برای بت شکنی و براندازی حکومت اسلامی را ندارد.
حکومت اسلامی، احتمالا، به پیروی از سنت های روانشناختی عوام ایران، سرانجام به وسیله ی پسر یتیمی که در غیبت پدرپرورش یافته باشد، سرنگون خواهد شد.
***
ظهور پدر
پس از این جاشیه روی طولانی، به محور اصلی مقاله ی حاضر که تجزیه و تحلیل فیلم گنج قارون است بازمی گردم و به نقش غیبت و ظهور پدر در ذهنیت عوام ایران می پردازیم.
در فیلم گنج قارون، این پدر غایب، دوباره ظاهر می شود. قارون که به قصد خودکشی خود را در رودخانه انداخته است، توسط علی بیغم نجات داده می شود. اما علی بیعم نمی داند که قارون، پدر اوست. بیرون آمدن پدر از دل آب های رودخانه، معنای تمثیلی دارد و به معنای بازگشت پدر از دنیای فراموش شده ی مردگان است. بهشت فرویدی "پسر بعلاوه ی مادر و منهای پدر" با ظهور پدر از وادی غیبت، دچار بحران می شود.
ظهور دوباره ی پدر در ترانه ی آغاز فیلم، اعلام می شود:
"اقا خودش خوب میدونه، که ما اونو از رودخونه
درش اوردیم، بیرون اوردیم، اوردیمش توی خونه
حالا پاشو حالی بکن، برقص و خوشحالی بکن
مانند ما شو، بشین و پاشو، حالا که کبکت میخونه
اگه نرقصی میشینم سفره ی دل وا میکنم
نیگا تو چشمات میکنم شکوه رو آغاز میکنم
میگم حسن جغجغه رو نون بده و چایی بده
حالا میگم در بیاره کفشاتو دمپایی بده"
در این ترانه ی عوام پسند، "آقا" همان پدر علی بیغم است که از رودخانه ی مرگ و فراموشی، بیرون آورده شده است و به خانه ی پسر آورده شده است.
متاسفانه مجال من برای امروزدر همین جا به پایان می رسد و مجبورم که دتباله ی این سلسله مطالب را در شماره ی آینده ، پی بگیرم.
ادامه دارد
***
منابع
1- برای فیلم گنج قارون، این جا را کلیک کنید:
www.iranstore.com
2 - برای متن کامل داستان"امیرارسلان"، این جا را کلیک کنید:
www.amirarsalan.org
3 - برای متن کامل داستان "کچل کفترباز"، این جا را کلیک کنید:
samad-behrangi.blogspot.com
4 - برای زندگی نامه ی خمینی، این جا را کلیک کنید:
www.iranchamber.com
5 - برای زندگی نامه ی رضا شاه، این جا را کلیک کنید:
www.iranchamber.com
|