در حاشیه ی «تجهیز» اعضای نظام پزشکی به گاز اشک آور
مرتضی صادقی
•
ای کاش با خرید یک اسپری بیست و پنچ هزار تومانی می شد از مال و جان حفاظت کرد. آقای وزیر کشور و نیروی انتظامی تحت امرش فکر می کردند با اعدام چهار یا چهل یا چهار صد نفر بی نوا یا شرور اسمش را هرچه می خواهید بگذارید امنیت به شهروندان ارزانی می شود. نه با اعدام نه با گاز اشک آور و نه با توپ و تانک امنیت به شهروندان نمی رسد
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
پنجشنبه
۲۵ بهمن ۱٣٨۶ -
۱۴ فوريه ۲۰۰٨
نمی دانم....
نمی دانم پس از مرگم چه خواهد شد
نمی خواهم بدانم کوزه گر از خاک اندامم چه خواهد ساخت
ولی بسیار مشتاقم که از خاک گلویم سوتکی سازد
گلویم سوتکی باشد به دست کودکی گستاخ و بازی گوش
و او یک ریز و پی در پی دم گرم و خوشش را در گلویم سخت بفشارد
وخواب خفتگان خفته را آشفته تر سازد
بدین سان بشکند
هردم سکوت مرگبارم را
«دکتر علی شریعتی»
ورود به موضوع
روز سه شنبه بیست و سوم بهمن ماه جاری سایت بی بی سی به نقل از اطلاعیه مندرجه در نشریه «نظام پزشکی» ارگان نظام پزشکی ایران از دعوت پزشکان ضمن ارائه مدارک لازم برای دریافت «اسپری گاز اشک آور» خبر داد.
مجوز تجهیز پزشکان به گاز اشک آور در پی کوشش سازمان نظام پزشکی در طی ماههای گذشته از سوی وزارت کشور صادر شده است و دلیل صدور این مجوز آماده گی پزشکان برای مقابله با خطرات مالی و جانی عنوان گردیده است.
لازم به ذکر است که در اطلاعیه نظام پزشکی که در سایت این ارگان درج شده در بخش مقدمه اسپری دفاع شخصی را به کلیه اعضای نظام پزشکی تعمیم داده و نه فقط پزشکان. نظام پزشکی ایران، دارای یکصد وهفتاد هزار عضو می باشد (1).
مجهز بودن افراد به تجهیزات دفاع شخصی به خودی خود موضوع قابل درکی است و در بسیاری از کشورهای جهان نیز این امکان بالقوه وجود دارد. و امکان تجهیز به این ابزار برای عموم امکان پذیر میباشد و نیازی نیز به هیچگونه مجوزی نیست. اما نباید این نکته را از نظر دور داشت که به میزانی که جامعه ای این نیاز را احساس می کند فاصله اش از امنیت اجتماعی بیشتر و بیشتر و از این رو عدم بکار گیری این شیوه یعنی تجهیز شهروندان به ابزار دفاع شخصی نشان از امنیت اجتماعی دارد. البته نباید ناگفته گذاشت تجهیز افراد به ابزار دفاع شخصی در بخش زیادی از جهان سیر نزولی داشته و یکی از کوششهای دولتها همواره در این راستا قرار دارد که هر چه بیشتر از نیاز افراد به ابزار دفاع شخصی کاسته شود و از این فراتر نه تنها افراد به در اختیار داشتن ابزار دفاع شخصی احساس نیاز نکنند بلکه حتی المکان از حضور پلیس و نیروی انتظامی در معابر عمومی نیز کمتر استفاد شود. اگرچه این خواست دوم در سالهای اخیر با موفقیت همراه نبوده است.
و اما بعد
شاید در این روزها که از یک سو اخبار انتخابات هشتمین دوره مجلس شورای اسلامی، رد صلاحیت گروهی توسط گروهی دیگر و دعوای دخالت سپاه در مسائل جناحی و اعتراض عمومی به ادامه دستگیری دانشجویان زندانی و نقض هر روزه حقوق انسانی شهروندان ایرانی عمدتا تا آنجا که به فعالین سیاسی بر می گردد مهمترین موضوعات صفحات اینترنتی را بخود اختصاص داده، انتشار خبر مسلح کردن پزشکان به گاز اشک آورد برای حفاظت از جان و مال کمتر مورد توجه قرار گیرد. ولی این امر حداقل باعث این نگردیده که موضوعات جذابتر من را در حد حتی اشاره ای هر چند کوتاه از پرداختن به این موضوع باز دارد. چرا که فکر می کنم برخورد با وقوع هر عملی و اعتراض به هر اقدامی که حقوق بخشی از شهروندان را ولو به قیمت تامین امنیت دیگر شهروندان به خطر اندازد نه تنها اقدامی لازم بلکه ضروری است.
بررسی صدور چنین مجوزی می تواند از جهات مختلفی مورد بررسی قرار گیرد اما من در این نوشتار بر آنم تا فقط بر مسائلی مرور کنم که در جامعه وجود دارند. دوای درد را ندارم ولی بخشی از درد را می بینم. باشد که متخصصین این امور لااقل در دو مورد حقوقی و اجتماعی به واکاوی این دو مورد بپردازند:
الف) بررسی حقوقی این موضوع است و اینکه صدور این مجوز تا چه حدی می تواند 1- امنیت این افراد را تامین کند و 2- امنیت افراد دیگر جامعه را به خطر بیندازد.
ب) بررسی شیوع و پیش رفت آسیبهای اجتماعی در جامعه ایران است که چه عواملی باعث گردیده که اعضای نظام پزشکی ایران که در مجموع (پزشک متخصص، عمومی، دندان پزشک، داروساز، متخصص علوم آزمایشگاهی و ماما) کمی بیشتر از دو هزارم جمعیت را بخود اختصاص می دهند مجبور می شوند برای «دفاع از جان و مال خود »به گاز اشک آور تجهیز شوند.
اما سئوال من قبل از هر کسی از وزارت کشور است که این مجوز را صادر کرده، از آقای پور محمدی و اعوان و انصارش که به دلیل پیشینه اطلاعاتیشان همه امور را «کارشناسانه بررسی می کنند» می پرسم.
واقعا چه نوع مشکلاتی برای اعضای سازمان نظام پزشکی ایران ممکن است بوجود آید که برای دیگر اعضای جامعه اتفاق نمی افتد و یا از دیگر افراد جامعه چه نوع حمایتی می شود که این حمایت از اعضای سازمان نظام پزشکی دریغ میشود که آنان باید اسپری گاز اشک آور داشته باشند؟
آیا افراد دیگر جامعه از پتانسیل و توانمندیهائی برخوردارند که خدای ناکرده این اعضا که اتفاقآ علی الصول از ضریب هوشی مطلوبی برخوردارند، برخوردار نیستند؟
تازه در شرایطی که هر روزه نه تنها در همین سایت نظام پزشکی بلکه در مطبوعات از دستگیری «پزشک نماها» و افرادی که از حرفه پزشکی سوء استفاده می کنند چندین چند خبر منتشر می شود چه کسی گفته که اعضای نظام پزشکی بصورت عموم می توانند از گاز اشک آور استفاده کنند. مگر در انبارهای دادگاههای ایران کم پرونده وجود دارد که بدلیل کمبود نیرو فرصت رسیدگی به آن اگر نگوئیم سالها، ماهها به تعویق می افتد که حالا قرار است حمله بی جهت با گاز اشک آور توسط اعضای نظام پزشکی هم به آن اضافه شود.
آری این به ذهن من هم خطور کرده که پزشکان و نه همه آنها بلکه بخشی از آنها از آنچنان در آمدی برخوردارند که سارقین به هنگام طرح سرقت ذهنشان به سوی آنان هدایت شود. اما مگر در آن کشور آدمهائی که در آمدهای ملیونی و ملیاردی دارند کم است که شما می خواهید به یک عضو نظام پزشکی اعم از اینکه پزشک متخصص باشد یا ماما گاز اشک آور بدهید.
نه مسئولین وزارت کشور، در شهر ما مثلی است که می گوید «درد از ناله زیاد است». شما خود می دانید سرقت و تعدی به شهروندان فقط مختص به اعضای نظام پزشکی نیست عمومیت پیدا کرده، مدتهای مدید است که بخش عظیمی از تجار بازار، صاحبان صنایع، دلالان بزرگ و متوسط ، بسازو بفروشها و... برای خود محافظ استخدام کرده اند. مدتهاست که جامعه شناسان و آسیب شناسان اجتماعی به شما، به وزرات شما، به وزارت اطلاعات، به دفتر رهبری و به همه وهمه گوشزد کرده اند. فساد اداری به حدی رسیده که تا تبدیل شدن به یک هنجار اجتماعی فاصله ای ندارد. درصد عظیمی از روسبیان به دلیل معضلات مالی به این آسیب اجتماعی دچار شده اند. فروش مواد شیمیائی روان پریش که از طریق اسکله های پنهان به داخل کشور منتقل می شود بی حد وحساب است و شما و ولی فقیه هیچ ترتیب اثری نداده اید چون نمی خواهید این مشکلات برطرف شود. شما خود بهتر از هر کسی می دانی توضیع کنندگان اصلی «شیشه» و «کراک» در ایران چه کسانی هستند و طرح شما برای مقابله با فروشنده گان مواد مخدر چگونه و بسود چه کسانی قیمت این مواد خانه مان برانداز را یکشبه شش تا هشت برابر کرد. آقای وزیر کشور با فروش «اسپری گاز اشک آور» به اعضای نظام پزشکی، امنیت به آنان ارزانی نمی دارید. شما با فروش این وسیله فقط در جامعه میزان جنایت را بالا می برید. سارقی که تا دیروز برای فرار از مهلکه از چوب استفاده می کرد از فردا تفنگ بکار می برد. آقای وزیر کشور؛ زدن، بستن، کشتن دانشجویان و زنان و کارگران و فعالان اجتماعی به شما فرصت نمی دهد که بخواهید باور کنید جامعه دارد بسوی یک فروپاشی پیش می رود. شما با فروش گاز اشک آور بقول ایرج میرزا میخواهید «ایمان به باد رفته ای را با یک دو سه مشت گل خریدند» بخرید.
و اما اکنون روی صحبتم با شماست: آقای دکتر با داشتن گاز اشک آور شما قادر به محافظت از مال و جانت نیستید. اگر آقای وزیر کشور نمی داند شما که می دانی «اسپری گاز اشک آوری» که قرار است به شما به مبلغ بیست و سه هزار تومان بفروشند، که همین الآن در جای جای تهران به قیمت بیست تا بیست و پنج هزار تومان قابل دسترس است. برای شما که خرید آن در گذشته نیز مقدور بود. ای کاش با خرید یک اسپری بیست و پنچ هزار تومانی می شد از مال و جان حفاظت کرد. آقای وزیر کشور و نیروی انتظامی تحت امرش فکر می کردند با اعدام چهار یا چهل یا چهار صد نفر بی نوا یا شرور اسمش را هرچه می خواهید بگذارید امنیت به شهروندان ارزانی می شود. نه با اعدام نه با گاز اشک آور و نه با توپ و تانک امنیت به شهروندان نمی رسد. شهروند نان می خواهد، بهداشت و درمان می خواهد، مدرسه و وسایل تحصیل برای فرزندش می خواهد اینها امنیت می اورد. دکتر جان می خواهی بدانی ناامنی چیست؟ آقای دکتر شما که خودت روزها در همین تهران، اصفهان، شیراز و تبریز و شهرهای دیگر چندین چند عمل «پیوند کلیه» انجام می دهی شما از قیمت خرید و فروش کلیه هم مطلعید از صدقه سر حکومت اسلامی که تعدادی از... دلال خرید و فروش کلیه هستند. همین کسی که دارد کلیه اش را با سه تا چهار ملیون تومان می فروشد تا بدهی یش را پرداخت کند. همین یکی از ناقلین ناامنی است. و باز خود شما ناظرید که در شرایطی که این بیمار شما برای سه یا چهار ملیون تومان عضوی از اعضای بدنش را می فروشد در همیت تهران بزرگ کم نیستند آپارتمانهائی که فقط بیش از ماهی یک ملیون تومان «هزینه سرویسشان» است. این شکاف عظیم اجتماعی است که ناامنی می آورد. نگوئید در هند هم نسلها در خیابان بدنیا می آیند و می میرند و کاخهای زیادی هم وجود دارد. اگر به این معتقدید به تاریخ هند هم نگاه کنید. نمی دانم چرا فقط ما باید به هنگامی که صحبت شکاف طبقاتی در ایران می شود یاد هندوستان بیفتیم.
پائین آوردن استاندارد مرگ در جامعه است که ناامنی می آورد. کشتن زهرا بنی یعغوب در همدان یا ابراهیم لطف الهی در زندان سنندج باعث ناامنی اجتماعی می شود. از بی پشتوانگی زندانیان عادی و بیخبری جامعه بیرونی از وضعیت این بی پناهان سوء استفاده کردن و روزانه حداقل یکنفر از آنها را زیر شکنجه کشتن است که ناآمنی اجتماعی بوجود می آید.
در هر صورت صدور مجوز فروش گاز اشک آور به اعضای نظام پزشکی انتقال بخشی از معظلات ناشی از عدم کفایت وزارت کشور و دولت مهرورزی به جامعه پزشکی ایران است. حاکمیت مسئول تامین امنیت افراد است و جامعه پزشکی بعنوان حرفه ای که مسئولیتش ترمیم و بهبود جسمی روانی جامعه است می تواند بجای درخواست اسپری گاز اشک آور از وزارت کشور درخواست تامین امنیت بنیادین خود را از وزارت کشور نماید. تامین امنیتی که بدون حصول برای کلیه اقشار اجتماعی برای هیچ صنف و طبقه ای قابل حصول نیست.
morteza1342@yahoo.com
آدرس اطلاعیه نظام پزشکی
www.irimc.org
|