بیانیه کمیته مرکزی سازمان کارگران انقلابی ایران ( راه کارگر )
مهره چینی برای دوره هشتم مجلس شورای اسلامی


• درست ترین کاری که مردم آگاه و تجربه آموخته می توانند بکنند، تحریم این «انتخابات» و تبلیغ گسترده و فعال آن در میان بخش هائی از مردم است که یا هنوز توهمی دارند و یا از عواقب رأی ندادن بیمناک اند. ما قویاً از تحریم این معرکهء مسخره حمایت و آن را به همگان توصیه می کنیم ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
شنبه  ۴ اسفند ۱٣٨۶ -  ۲٣ فوريه ۲۰۰٨


پارلمان در دموکراسی های لیبرالی هم که انتخابات آزاد دارند، وسیله اقتدار و تصمیم گیری واقعی توده های مردم نیست و مجلس با آن که با رأی مردم انتخاب می شود در اساس یکی از دستگاه های بوروکراسی طبقات حاکمه است که انتخاب کنندگان، اختیار و کنترلی بر آن ندارند و ما کمونیست ها به این دلیل با نظام پارلمانتاریستی موافق نیستیم؛ با این حال آن را همیشه پیشاپیش تحریم نمی کنیم و در شرائطی که مفید بدانیم، ممکن است از شرکت در انتخابات و رفتن به پارلمان بمنظور استفاده از تریبون آن برای افشاگری و طرح مطالبات واقعی مردم طبقات پائین دفاع کنیم.
اما انتخابات در جمهوری اسلامی حتا بصورت ظاهر هم اساسا بی معناست. جمهوری اسلامی ایران پارلمان دارد، ولی نظام پارلمانی نیست. شرکت در بازی انتخابات در جمهوری اسلامی، « حریم» دارد؛ امر بالائی ها، امر «خودی» های صاحب ثروت و امتیاز و مقام است؛ مردم را در این بازی شرکت نمی دهند مگر برای آن که با رأی خود به نظام مشروعیت بدهند و خود را به گردن نهادن به سرنوشتی که حاکمان برایشان تعیین می کنند متعهد کنند. رأی مردم فقط وسیلهء برد و باختِ باندهای دزدان و قاتلان حاکم بر مال و جان مردم است. مجلس شورای اسلامی محل کشمکش های حقوقی نسبتا علنی گرایشات گزین شده و مجاز طرفدار رزیم و گروه بندی ها و دستجات مالی و اقتصادی برای امتیازات و رانت های سیاسی و چانه زنی بر سر سهمی بیشتر، از غارت درآمدهای کشور و دسترنج مردم زحمتکش بوده است. همه لوایح و قوانینی که در این مجلس تصویب شده است درچهارچوب این منافع و در جهت گسترش و تعمیق بی حقوقی مردم زحمتکش و زنان و اقلیت های ملی و مذهبی و جوانان و تشدید ستم های طبقاتی و جنسیتی و ملی و تثبیت تبعیضات بوده است.
با اینحال، در هر دوره ای نسبت به دوره های قبل، تعداد بیش تری از حریم « خودی ها» به بیرون انداخته می شوند. سوراخ های صافی صلاحیت ها برای همین خودی ها و محارم هم دائماً ریزتر و ریزتر می شود. دلیل اش ترس از راه یافتن مخالفان نظام به مجلس نیست؛ مسئله از یک طرف تعمیق تضادها در میان طبقات حاکمه و دار و دسته ها و مافیاهای مالی و تجاری و نظامی و غیره، جنگ تمامیت خواهان با سهم طلبان است که چهره سیاسی – فرهنگی آن بصورت کشاکش میان «اصولگرایان» و «اصلاح طلبان» ظاهر می شود و صاحبان قدرت اصلی با استفاده از همه اهرم هائی که در دست دارند می کوشند راه نیرو گرفتن را بر رقبایشان سد کنند و با محروم کردن شان حتا از دکورهای ظاهری و صوری قدرت، آنان را از قدرت چانه زنی هم محروم کنند. از سوی دیگر با از میان بردن هر چه بیش تر فضای رقابت انتخاباتی میان جناح ها، می خواهند امکان رای دادن مردم به جناح های رقیب و احتمال تکرار رأی اعتراضی مردم را به حد اقل برسانند. در همین جهت است که از چند سال پیش، شورای نگهبان با دایر کردن دفاتری در شهرهای مختلف به جمع آوری اطلاعات و تحقیق درباره افرادی می پردازد که ممکن است روزی داوطلب شرکت در انتخابات گوناگون شوند!
این تنگ تر کردن مداوم عرصه حضور و رقابت انتخاباتی برای شریکان و رقیبان خودی، به اختلافات سیاسی بر سر چگونگی مهار بحران های داخلی و خارجی و نگرانی از خطراتی که موجودیت کل نظام را تهدید می کنند نیز گره خورده است. به همین خاطر است که سازمان دهندگان انتصابات برای مجلس هشتم، فقط به حذف اصلاح طلبان بسنده نکرده و صلاحیت بخشی از طیف محافظه کاران و بقول خودشان «اصولگرایان» را نیز که در سیاست های داخلی و بین المللی دولت و از جمله نحوه برخورد با بحران هسته ای چون و چرا می کنند، به زیر سئوال برده اند. این بار وزارت کشور نیز دست به کار شده و یک مرحله پیش از شورای نگهبان، به گزینش « استصوابی » پرداخته است.
«اصلاح طلبان» و لیبرال ها و آن دسته از «اصولگرایانی» که میدان برایشان تنگ شده یا می ترسند سرشان در این تقسیم امتیازات بی کلاه بماند، کنار گذاشته شدن خودشان از دایره رقابت را دلیل آزاد و عادلانه نبودن انتخابات قلمداد می کنند. اما با تأیید صلاحیت همه آنان هم انتخابات آزاد و عادلانه برای مردم ایران وجود نخواهد داشت. انتخابات آزاد با برچیده شدن نظارت استصوابی، با برقراری آزادی بی قید و شرط عقیده و بیان، آزادی انتقاد و مخالفت با حکومت، آزادی مطبوعات، آزادی تشکل های مستقل و احزاب سیاسی و حق شرکت آن ها در انتخابات، حق همه شهروندان برای انتخاب شدن و انتخاب کردن، بهره مندی عادلانه همه نامزدها از آزادی و امکانات تبلیغی، و با نظارت دموکراتیک بر سلامت برگزاری انتخابات ممکن است؛ و این ها هم یعنی که تا جمهوری اسلامی هست، انتخابات آزاد، سالم و عادلانه ممکن نیست.
پیشروی انسداد انتخاباتی تا درون قلب رژیم، ممکن است ضربان اش را ناموزون تر و مختل کند ولی باعث مرگ اش نخواهد شد. جمهوری اسلامی نه بر انتخابات متکی است و نه با رأی مردم سر پاست. کارکرد انتخابات و رأی مردم برای این رژیم تنها آن است که به مشروعیت توده ای تظاهر کند!
هر چه تجربه و شناخت مردم از همه جناح های طرفدار جمهوری اسلامی بیش تر و تعداد رأی دهندگان کم تر می شود، کارگردانان «انتخابات» برای جعل مشروعیت قلابی برای رژیم، به رقم سازی ها و تقلبات بزرگتر متوسل می شوند. آن هائی هم که توان و امکانات تقلب به نفع خود را ندارند سعی می کنند مردم را با استدلال هائی از این قبل به رأی دادن ترغیب کنند که: خطر جنگ هست، محاصره اقتصادی هست، شرائط منطقه و ایران حساس است و لازم است که مردم با شرکت در انتخابات و رأی دادن به معتدل ها کشور را از دست افراطیون نجات دهند. این را برخی از جریانات باصطلاح «اپوزیسیون» رژیم هم تبلیغ می کنند.
اما اکثریت عظیم مردم ایران حالا دیگر از بعد از اینهمه تجربه تلخ، از جناح های رژیم، از «افراطی» و «معتدل» شناخت به دست آورده اند. مردم وعده های تو خالی دولت احمدی نژاد را تجربه کرده اند و می بینند که بجای «آمدن پول نفت بر سر سفره ها»، نفت در کوره جنگ، نفت در ماشین سرکوب و نفت بر هیزم فقر و اعتیاد و تن فروشی ریخته شده است. اما مردم، خاتمی و کروبی را هم تجربه کرده اند. آن ها دیده اند که اصلاح طلبان هم وقتی ٨ سال دولت و اکثریت و ریاست مجلس ششم را در دست داشتند، برایشان کاری نکردند و آنقدر «معتدل» بودند که چاقویشان حتا کره برای نان خودشان را هم نمی برید. مردم دیگر باید دانسته باشند که تصمیمات سرنوشت ساز و از جمله در باره خطر جنگ و تحریم اقتصادی و سیاست های هسته ای در مجلس نیست که گرفته می شود و معتدل ها و اصلاح طلب ها اگر هم مجلس را قبضه کنند قدرت مقابله با مراکز اصلی تصمیم گیری را نخواند داشت. درس بزرگ همه این تجربیات این می تواند باشد که هیچکدام از جناح ها جز تداوم بدبختی مردم کاری برای آنان نکرده اند و نخواهند کرد و ترجیح بد به بدتر در این نظام، دنبال سراب رفتن است.
این مهره چینی رسوا که بی شرمانه اسم «انتخابات» بر آن گذاشته اند، انتخابات نیست؛ از شرکت مردم در این کشاکش، چیزی نصیب شان نخواهد شد. در این به اصطلاح «انتخابات»، نه انتخابی میان بد و بدتر برای مردم هست و نه حتا امکان رأی اعتراضی. درست ترین کاری که مردم آگاه و تجربه آموخته می توانند بکنند، تحریم این «انتخابات» و تبلیغ گسترده و فعال آن در میان بخش هائی از مردم است که یا هنوز توهمی دارند و یا از عواقب رأی ندادن بیمناک اند. ما قویاً از تحریم این معرکهء مسخره حمایت و آن را به همگان توصیه می کنیم.

کمیته مرکزی سازمان کارگران انقلابی ایران ( راه کارگر )
٣ اسفند ١٣٨٦ - ٢٢ فوریه ٢٠٠٨