روزنامه های ایران چه می نویسند؟



اخبار روز: www.iran-chabar.de
دوشنبه  ۶ اسفند ۱٣٨۶ -  ۲۵ فوريه ۲۰۰٨


ادعاهای بی پایه جدید، برای جلوگیری از عادی شدن پرونده ایران
پایه های حقوقی ادعاهای مطرح شده علیه ایران فروریخته شده است
مشکلات آمریکا در صدور قطعنامه علیه ایران در شورای امنیت
نوآوریهای جبهه اصلاحات برای پیشبرد امور انتخابات

روزنامه ایران با عنوان: ثمره استقامت ملی نوشته است: پس از ۵ سال کشمکش و جنجال آفرینی های گسترده کشوهای زورگوی غربی و رسانه های وابسته به آنان در باره ماهیت فعالیت هسته ای ایران، گزارش ۱۱ صفحه ای محمد البرادعی که روز گذشته منتشر شد، سند حقانیت و بیرق پیروزی ملت و نام اسلامی ایران در نبردی نابرابر فاصله به شمار می آید.
مطابق برنامه کاری ایران و آژانس (مدالیته) قرار بود در یک زمان بندی ۱٨ ماهه ایران به ۶ موضوع باقی مانده در پرونده هسته ای آزمایشهای پلوتونیوم، سانتریفوژهای P۱ و P۲، اوراق اورانیوم فلزی، (آلودگی یک دانشگاه فنی، پلونیوم و معدن گچین) پاسخ دهد، اما جمهوری اسلامی با اطمینان کامل از شفافیت و صلح آمیز بودن ماهیت برنامه هسته ای خود، ضمن همکاری گسترده و کامل با بازرسان آژانس طی ۶ماه به همه سوالات پاسخ داد. با اذعان مدیر کل آژانس به پاسخگویی ایران به همه موارد باقیمانده و همچنین تصریح وی بر این مطلب که آژانس، هیچ ارتباطی بین استفاده از مواد هسته ای ایران در ارتباط با مطالعات ادعایی آمریکاییها پیدا نکرده است. برنامه کاری ایران و آژانس (مدالیته) رسماً به پایان رسیده و اکنون به ضرس قاطع می توان گفت که پرونده هسته ای ایران از منظر فنی و حقوقی بسته شده و به روال عادی بازگشته است.
اگرچه گزارش قبلی البرادعی نیز پایه های حقوقی ادعاهای مطرح شده علیه ایران را فروریخت و در مقابل ارسال پرونده هسته ای ایران از وین به نیویورک، علامت سوال بزرگی قرار داد اما گزارش روز گذشته مدیرکل آژانس، حقانیت کامل جمهوری اسلامی ایران را به تمام جهانیان ثابت کرد و به افکار عمومی دنیا نشان داد آنچه تاکنون علیه ایران مطرح شده، ادعاهای سیاسی و مغرضانه بیش نبوده و ایران اسلامی بیش از همه مدعیان در فعالیتهای صلح آمیز هسته ای خود، شفاف، مسئولیت پذیر و صادق بوده است.
گزارش اخیر البرادعی را از آن رو می توان پیروزی بزرگ هسته ای ایران تلقی کرد که جمهوری اسلامی، بدون آنکه ذره ای از حقوق مسلم خود در زمینه هسته ای پا پس کشد و یا تحت فشار کشورهای زورگو به مرداب تعلیق فروغلتد، مقتدرانه حقانیت خود را به دنیا اثبات کرد.
این توفیق عظیم در شرایطی حاصل شد که حکام کاخ سفید با همدستی برخی متحدین اروپایی خود، با استفاده از تمام اهرمهای سیاسی و اقتصادی و رسانه ای و حتی بهره گیری غیرقانونی از شورای امنیت ایران اسلامی را تحت فشار گذاشتند تا فعالیتهای هسته اتی صلح آمیز خود را به حالت تعلیق درآورد. درحالی که هیچ زمینه و مبنای حقوقی برای ارسال پرونده ایران به شورای امنیت وجود نداشت، با فشار آمریکا این پرونده از مسیر اصلی منحرف و از آژانس روانه شورای امنیت شد و دو قطعنامه غیرحقوقی علیه ایران در این شورا به تصویب رسید.
اما این فشارها و نشست و برخاستها و قطعنامه های سیاسی، کوچکترین خللی در اراده ملت و دولت ایران برای پاسداشت دستاوردهای عظیم هسته ای وارد نکرد و همین استقامت بی بدیل بود که موجب شد تا قطعنامه های صادره به ورق پاره هایی بدل شود که حتی برخی اعضای مهم شورای امنیت آشکارا به آن بی توجهی کنند. سیاست انزوای ایران نیز که یک چندی در دستور کار نومحافظه کاران حاکم بر کاخ سفید بود، عملاً نتیجه عکس داد و آنگاه که ۱۶ نهاد اطلاعاتی آمریکا برنامه هسته ای ایران را غیرنظامی اعلام کردند، این جرج بوش بود که حتی در داخل آمریکا به انزوای مطلق کشیده شد.
علی ایحال، اکنون با پایان رسمی برنامه اقدام ایران و آژانس (مدالیته) و تصریح البرادعی در آخرین گزارش خود به پاسخگویی ایران به همه سوالات، به لحاظ حقوقی، ماندن پرونده ایران در شورای امنیت هیچ مبنای حقوقی ندارد.
البته برخی رسانه های غربی با بایکوت گزارش البرادعی و متمرکز شدن بر پیش نویس قطعنامه ضد ایرانی جدید در شورای امنیت در صدد کمرنگ نشان دادن پیروزی بزرگ ملت ایران هستند. همچنین آمریکاییها با طرح ادعاهای بی پایه جدید درباره برنامه هسته ای ایران ـ که در حقیقت داستانسرایی دستگاه جاسوسی این کشور با اتکا به دروغ پردازیهای برخی گروهکهای خودفروخته و ضدمردمی است ـ درصددند تا از عادی شدن پرونده ایران جلوگیری کنند. اما حقیقت این است که اکنون با تأیید صداقت ایران از سوی نهاد فنی بین المللی آژانس هسته ای، افکار عمومی دنیا نیز در برابر حقانیت جمهوری اسلامی سر تعظیم فرود آورده است و سناریوهای مضحک نومحافظه کارانی که حتی درکشور خود نیز منفور هستند، نمی تواند از ارزش پیروزی ملت ایران بکاهد.پیروزی بزرگی که حاصل تدابیر حکیمانه رهبر فرزانه انقلاب، پایداری، هشیاری و استقامت ملت بزرگ ایران و درایت و قاطعیت رئیس جمهور و دولت است. این پیروزی بر همه آزادگان جهان بویژه ملت سرافراز ایران خجسته باد.

فینال باشکوه
روزنامه کیهان، یادداشت روز خود را به بررسی موضوع هسته ای و نتیجه دادن مقاومت ملت ایران در مقابل زورگوییها و زیاده خواهی های اختصاص داده و نوشته است: پرونده هسته ای ایران اکنون در حساس ترین مقطع خود به لحاظ تاریخی قرار دارد. برای اولین بار این پرونده در اثر همکاریهای فوق العاده ایران که برای غربیها کاملا غیرمنتظره بوده تقریبا به طور کامل بسته شده است. البته به تعبیر دقیق تر باید گفت مقصود از بسته شدن در اینجا این است که روند اجرای پادمان های NPT در ایران به حال عادی در می آید و دیگر پرونده ایران به عنوان یک مورد خاص در دستور کار اجلاس های نوبه ای شورای حکام آژانس قرار نخواهد داشت. پس از به وجود آمدن این وضعیت همانطور که با آژانس هم توافق شده دیگر موضوعی برای بررسی در پرونده ایران وجود نخواهد داشت و رسیدگی به ادعاها هم در روند عادی انجام خواهد شد. این امر که با توجه به متن گزارشی که شب گذشته توسط البرادعی منتشر شد تقریباً قطعی شده ، به شدت نگرانی آمریکا، انگلستان و فرانسه را برانگیخته است. مهم ترین علت نگرانی آنها هم این است که احساس می کنند پس از انتشار گزارش البرادعی به اجلاس نوامبر ۲۰۰۷ شورای حکام، و نامه متعاقب آن به ایران که کلیدی ترین موضوع موجود در پرونده یعنی تاریخچه سانتریفیوژهای P۱ و P۲ را حل شده اعلام کرد، و بعد از آن انتشار برآورد اطلاعات ملی امریکا که به صراحت اعلام کرد ماهیت برنامه ایران در حال حاضر صلح آمیز است، اگر گزارش مدیرکل به اجلاس ماه مارس هم حاوی خبر از وقوع یک پیشرفت جدی در همکاری ایران و آژانس باشد، آنگاه ضربه ای جبران ناپذیر به سیاست این کشورها در تشدید فشارها علیه ایران وارد خواهد شد. حرف اصلی این کشورها به درستی این است که اگر انتشار آن دو سند کار امریکا را در همراه ساختن دیگر کشورها با خود علیه ایران تا این حد دشوار کرده که هم اکنون عملا بن بستی غیرقابل عبور به وجود آمده، انتشار گزارشی با این مضمون که ایران اجرای طرح اقدام توافق شده با آژانس را به پایان رسانده بدترین اتفاقی است که می تواند برای دیپلماسی تشدید تدریجی فشار بر ایران رخ دهد.
نکته ای که گزارش ماه مارس مدیرکل می گوید دقیقا همین است. مطابق این گزارش ایران بحث درباره همه مواردی را که در مدالیته توافق شده با آژانس به عنوان موضوع (Issue) پذیرفته شده بود (۶ مورد) به پایان رسانده و دیگر از دید آژانس چیزی که بتوان آن را یک موضوع حل نشده در پرونده ایران خواند وجود ندارد. آنچه باقی مانده از دید ایران در واقع هیچ است. در آخرین بند از مدالیته نوشته شده بود که پس از پایان رسیدگی به موضوعات ایران آماده خواهد بود برخی ادعاها درباره مطالعات خاص را بررسی کرده و به آنها جواب دهد. گزارش البرادعی نشان می دهد که اتفاقا این امر هم به طور کامل انجام شده و ایران تمام ۴ـ٣ هفته گذشته را به بحث با مقام های آژانس درباره مطالعات ادعایی گذرانده که امریکا به آن نسبت می دهد. اطلاعات موجود در گزارش نشان می دهد حتی این مورد هم ـ که یک موضوع نبودـ بسته شده و آژانس قبول کرده است که نسبت داده شدن مطالعاتی درباره ساخت سلاح هسته ای از جانب آمریکا به ایران فاقد مبنا (Baseless)بوده است و مهم تر از آن تایید می کند آژانس هیچ گونه ارتباطی بین استفاده از مواد هسته ای در ارتباط با مطالعات ادعایی پیدا نکرده است و هیچ اطلاعات معتبری نیز در این زمینه ندارد. اما امریکایی ها و برخی متحدانشان که می دانستند انتشار این گزارش همه بازی آنها را در مقابل ایران به هم خواهد ریخت، ابتدا با یک عملیات رسانه ای وسیع و بعد با تشدید فشارهای دیپلماتیک پس پرده به البرادعی او را وادار کردند از بسته اعلام کردن این مورد آخر خودداری کند.
عملیات رسانه ای غرب علیه البرادعی درست از لحظه ای که احساس کردند گزارش او چون آخرین میخ بر تابوت تندروی علیه ایران عمل خواهد کرد، آغاز شد. چند روزنامه و خبرگزاری مهم غربی از قول منابعی بسیار مطلع که البته در اینگونه مواقع اغلب نمی خواهند نامشان فاش شود، البرادعی را متهم کردند که قصد دارد چک سفید امضا به ایران بدهد و آنها نمی دانند که علت این امر چیست. در مرحله بعد همین رسانه ها از قول منابع داخل آژانس نوشتند که البرادعی بر سر گزارش به اجلاس ماه مارس با تیم فنی خود دچار اختلاف نظر شده و آنها نمی توانند بفهمند چرا او قصد چنین کاری را دارد. نفس تلاش برای تفکیک محمد البرادعی به عنوان مدیر کل آژانس از تیم فنی اش توسط رسانه ها و دیپلمات های غربی ـ که برای نخستین بار از زمان گشوده شدن پرونده هسته ای ایران صورت می گیرد ـ به خوبی نشان می داد که غربی ها سخت نگران محتوای گزارش هستند و و ناامید از به وجود آوردن دگرگونی های اساسی در آن، سعی می کنند گزارش را نظر شخصی البرادعی و فاقد پشتوانه فنی در دبیرخانه آژانس معرفی کنند! نوع دیگری از فشارها بر البرادعی در سطحی پنهانی و البته موثرتر اعلام شد. امریکایی ها هفته گذشته اعلام کردند اسناد و مدارک جدیدی درتایید ادعاهایشان علیه برنامه هسته ای ایران به آژانس ارائه خواهند داد. پی گیری ها نشان داد آنچه ارائه شده همان مواردی است که قبلا هم ـ حتی در سال ۴۰۰۲ـ در اختیار آژانس قرار گرفته بود و همانطور که دیپلمات ها تاکید کردند هیچ چیز باارزشی در آن وجود ندارد. بعلاوه، هفته گذشته هنگامی که هنوز چند روز تا انتشار گزارش البرادعی باقی مانده بود، او به روزنامه الزمان گفت که از ناحیه برخی کشورها تحت فشار شدید قرار دارد و حتی مکالماتش شنود و تحرکاتش کنترل می شود. البته مدیرکل در آن مصاحبه گفته بود فشارها تاثیری بر او نخواهد گذاشت. انتشارگزارش البرادعی در روز گذشته در اثر همین فشارها چند بار به تاخیر افتاد. معلوم است امریکایی ها در حال پیاده کردن همان سناریوی همیشگی هستند: فشار بر مدیر کل در ساعات پایانی انتشار گزارش، افزودن چند جمله منفی به آن و بزرگنمایی رسانه ای همان چند جمله با هدف کمرنگ کردن بخش اصلی آن که کاملاَ به نفع ایران است. این دقیقا اتفاقی است که در نوامبر ۷۰۰۲ هم رخ داد، اتفاق اضافه اکنون این است که خبرگزاری ها نوشته اند دولت امریکا به رسانه های غربی دستور داده جنبه های منفی گزارش را بزرگنمایی کنند.
با وجود همه این فشارها، تاثیری که نهایتا بر گزارش گذاشته شد در قیاس با حقایق بسیار مهمی که این گزارش درباره برنامه هسته ای ایران بر آن تاکید می کند کاملا بی اهمیت است. درست است که آژانس تحت فشار قصد دارد طرح یک ادعا را ٣ ماه دیگر ـ تا زمان اجلاس ژوئن ۲۰۰٨ ـ کش بدهد ولی همین حالا هم پرونده ایران در وضعیتی فرجامین قرار دارد و برگ آخری که غربی ها به زور بر آن افزودند تنها یک صفحه سفید است که چیزی روی آن نوشته نشده است. میزان اهمیت این گزارش را از آنجا می توان فهمید که از چند روز قبل مقام های عالی رتبه غربی اعلام کرده بودند که اگر این گزارش حاوی آنچه آنها می خواهند نباشد، ارزشی برای آن قائل نخواهند شد. روزنامه های غربی این جمله را به همین صراحت از گریگوری شولتی نماینده امریکا در آژانس نقل کردند. آنگلا مرکل صدر اعظم آلمان و نیکلا سارکوزی رئیس جمهور فرانسه هم در اظهار نظری مشابه تاکید کردند این گزارش تاثیری بر تلاش کشورهایشان برای تحریم ایران نخواهد گذاشت. دیروز هم درست همزمان با انتشار گزارش ٣ کشور اروپایی پیش نویس قطعنامه ای جدید را در شورای امنیت توزیع کردند تا به خیال خود نشان داده باشند اعمال فشار بر ایران ادامه دارد. این اظهارات و تحرکات اگرچه حاوی نوعی بی اعتنایی به گزارش البرادعی است اما در خلال آن نوعی نگرانی بی حد و حصر نسبت به آنچه البرادعی حتی پس از شسته شدن به آب ویرایش فشارها اعلام کرده را به وضوح می توان دید. درست است که غربی ها ادعا می کنند آنها بدون توجه به این گزارش ـ که حالا جالب است نمی گویند سیاسی است و تحت فشار ایران نوشته شده!!ـ کار خودشان را خواهند کرد ولی خود خوب می دانند در صورتی که البرادعی پایان یافتن موضوعات مورد نظر آژانس در پرونده ایران را اعلام کند ـ که کرده است ـ آن وقت زیر پای شورای امنیت ناگهان خالی خواهد شد و تمام آن بنا که از ابتدا هم معلوم بود بر شالوده ای سست استوار است فروخواهد ریخت. پرونده ایران اساسا به این دلیل به شورای امنیت رفت که غربی ها ادعا می کردند ایران به اندازه کافی با آژانس همکاری نمی کند. حالا آژانس می گوید ایران آنقدر همکاری کرده که تمام موضوعات مطرح در پرونده آن حل و فصل شده است. با این وصف ماندن پرونده ایران در شورای امنیت جز ریشخند عقل و منطق آیا معنای دیگری هم می تواند داشته باشد؟!
پیام نهایی گزارش ماه مارس این است که با انتشار این گزارش دیگر هیچ توجیه فنی و حقوقی برای تداوم اقدامات خصمانه علیه ایران باقی نمی ماند. غرب تا امروز ادعا می کرد مدافع و نگهبان مقررات بین المللی و نگران اشاعه سلاح های کشتار جمعی است. از امروز و با توجه به ٣ سند گزارش نوامبر ۲۰۰۷، برآورد اطلاعات ملی امریکا و گزارش مارس ۲۰۰٨، دیگر این ادعا به هیچ وجه مسموع نیست و ملت ایران هر نوع فشاری را صرفا به عنوان تلاش برای محروم کردن این کشور بزرگ از حقش و به وجود آوردن یک رویه تبعیض آمیز تفسیر خواهد کرد و جلوی آن خواهد ایستاد. تداوم فشارها نشان می دهد که غرب نه نگران ساخت سلاح هسته ای بلکه نگران پیشرفت ایران است. اما غرب باید بداند در صورتی که بخواهد همه قوانین بین المللی را زیر پا بگذارد و جهان را به وضعیت ما قبل تمدن و قانونگذاری برگرداند، ایران آنقدر توان دارد که در شرایط جنگی هم از منافع خود دفاع کند. صرف نظر از اینکه امریکا موفق به بازگرداندن غرب به دوران بدویت خواهد شد یا نه یک چیز اکنون کاملا روشن است و آن هم این است که دیگر چیزی به نام پرونده هسته ای وجود ندارد.

مشکلات صدور قطعنامه
روزنامه همشهری با عنوان: مشکلات آمریکا در صدور قطعنامه نوشته است: واضح است که با انتشار گزارش البرادعی و تاکید برحل شدن جنبه حقوقی پرونده هسته ای ایران، جنبه سیاسی موضوع، خود به خود حل شده فرض می شود. به همین دلیل است که کاخ سفید در تکاپوست تا از طریق دست اندازی به جنبه هایی از این پرونده که اساس سیاسی دارد حضور پرونده ایران در شورای امنیت را استمرار بخشد. آمریکا تلاش دارد که نکاتی را در موضوع هسته ای ایران بگنجاند که هرچه بیشتر این موضوع را در شورای امنیت کش دار کرده و ظرفیتی به این پرونده بدهد که اما و اگرهای بیشتری را درآن جای دهد.
اگر که آمریکا نتواند نکات فنی مدنظر خود را درگزارش البرادعی بگنجاند تاکتیک دیگری را پیش رو خواهد گرفت و ادعا خواهد کرد که گزارش البرادعی دارای نقص و ناکامل است. این ادعا اگرچه بی اساس است اما چون از طرف آمریکا مطرح شده است با انواع فشارها به اعضای شورای امنیت می تواند آن را پیگیری کند.
موضوع دیگری که هم اکنون کاخ سفید در حال کلنجار با آن است گزارش ۱۶ نهاد اطلاعاتی این کشور است که عملاً دست کاخ سفید را برای انجام یکسری اقدامات سیاسی علیه ایران بسته است. آمریکا درباره این گزارش نیز ۲ راهبرد پیش رو گرفته است. از یکسو تلاش دارد تا نشان دهد این گزارش از استحکام چندانی برخوردارنیست و گزارش سستی است و از سوی دیگر در تدارک تنظیم گزارش دیگری علیه ایران است. آنها اولین گام را در این زمینه با ارائه مدارک جدیدی هرچند ساختگی به آژانس، برداشتند. تنظیم این گزارش به عوامل مختلفی از جمله ظرفیت داخلی آمریکا، نهادهای اطلاعاتی آمریکا و میزان توافق دولت بوش با این نهادها بستگی دارد. آمریکا صرفاً برای اینکه مسائلش راد ر منطقه حل و فصل کند ترجیح می دهد دست ایران زیر سنگ آمریکا باشد و در این مسیر از پرونده هسته ای به عنوان یک ابزار استفاده می کند. به دلیل همین منافع چه منافعی که برکل آمریکا حاکم است و چه منافع حزبی جمهوریخواهان، دولت بوش تلاش همه جانبه دارد که قطعنامه دیگری علیه ایران صادر شود. نومحافظه کاران آمریکا در مسیر صدور قطعنامه دیگری علیه ایران علاوه برمشکلاتی که شمرده شدبا مخالفت ۲ کشور روسیه و چین نیز در شورای امنیت روبه رو هستند. آنها بر دولت چین از طریق انتخابات ۲۰ مارس تایوان فشار می آورند و چون حفظ تمامیت ارضی برای چین بسیار مهم است ممکن است در برابر این فشار کوتاه بیاید. از طرف دیگر فشار به روسیه را از طریق استقلال کوزوو و انجام تحرکاتی آغاز کرده اند. با تمام این تفاصیل به فرض اینکه آمریکا از طریق البرادعی، نهادهای اطلاعاتی، روسیه و چین گذر کند و موفق به صدور قطعنامه علیه ایران شود باید گفت که این قطعنامه نمی تواند چندان قطعنامه محکمی باشد زیرا اولویت برای آمریکا صدور قطعنامه محکم نیست و برای آنهاصدور قطعنامه ولو سست و ضعیف در اولویت است تا نشان دهد که ایران هنوز به خاطر فعالیتهای هسته ای قطعنامه دریافت می کند.

نوآوری های جبهه اصلاحات
روزنامه کارگزاران نیز سرمقاله خود را به برگزاری انتخابات اختصاص داده و با عنوان: انتخابات ـ قضاوت ملی به قلم حسین مرعشی نوشته است: اگر جامعه را به دو بخش کلی حاکمیت و ملت تقسیم کنیم گروه اول صرف نظر از نحوه انتخاب یا انتصاب آنان، کسانی هستند که با تصویب سیاست ها و برنامه ها و اعمال حاکمیت، جامعه را اداره می کنند و گروه دوم تمامی گروه های اجتماعی هستند که از اقدامات حاکمانه گروه اول تاثیر پذیرفته و در صورتی که سیاست ها و برنامه ها عالمانه و اعمال حاکمیت عادلانه و درست باشد روزبه روز شاهد بهبود زندگی خود می شوند و در غیر این صورت مجبور به تحمل انواع و اقسام گرفتاری ها و مشکلات خواهند بود. فلسفه مراجعه به آرای مردم در نظام های مردم سالار یا دموکرات این است که در دوره های معینی مردم فرصت داشته باشند در مورد خوب یا بد بودن سیاست ها، برنامه ها و حاکمان جامعه اعلام نظر کنند. این اعلام نظر به معنی یک قضاوت واقعی در مورد روند اداره جامعه است. درست با همین قضاوت هاست که گروه های سیاسی رقیب برای استمرار حاکمیت خود یا گرفتن قدرت از رقیب، مجبور به اصلاح خود و سیاست ها و برنامه های خود می شوند. پیشرفت جوامع بشری امروز که متکی به رای مردم هستند در گرو برگزاری عادلانه، آزاد و رقابتی انتخابات است.
هر نوع خلل و ضعف در برگزاری انتخابات چه مربوط به قانون باشد و چه مرتبط با اجرا، باعث می شود که کشور از قضاوت واقعی مردم به عنوان بهترین داوران محروم شود که این محرومیت منشأ رکود، انحطاط و خدای ناکرده فساد در اداره کشور خواهد شد.
آنچه که در انتخابات جاری کشور با آن مواجه هستیم، تلاش وصف ناپذیر جناح حاکم برای ایجاد انحراف در قضاوت مردم در مورد مدیریت کشور است.
ای کاش جناح حاکم بر دولت و مجلس می پذیرفت که قضاوت مردم هر چند به ضرر آنان است ولی به نفع کشوری است که آنان نیز در آن سهیم هستند. البته اصلاح طلبان به عنوان رقبای جناح حاکم در حدی از ظرفیت، توان، جسارت، نوآوری و ابتکار هستند که بتوانند در همین مدت کم باقیمانده راهکاری برای عقیم گذاشتن طراحی های عده ای معدود ارائه دهند. نه مخالفان اصلاحات قوی تر از ارتش پاکستان و رئیس جمهور نظامی آن هستند و نه اصلاح طلبان ضعیف تر از حزب مردم پاکستان و نه ردصلاحیت دوستان عزیز ما، غم انگیزتر از ترور خانم بوتو است. انشاءالله در روزهای آتی شاهد نوآوری های جبهه اصلاحات، برای پیشبرد امور انتخابات خواهیم بود.

منبع: روزنامه ی اطلاعات بین المللی