نباید در انتخابات مجلس اسلامی هشتم شرکت کرد!
درحاشیه ی «چه باید کرد؟!» ماشااله رزمی


محمد آزادگر



اخبار روز: www.iran-chabar.de
پنج‌شنبه  ۹ اسفند ۱٣٨۶ -  ۲٨ فوريه ۲۰۰٨


در این اواخر بعضی از آذربایجانی ها به تبلیغ شرکت در انتخابات مجلس هشتم روی آورده اند.در این میان نوشته م. رزمی« چه بایدکرد»از جهاتی قابل توجه تر است. آقای رزمی دراین نوشته به مسایل متعددی اشاره کرده که بخشا مربط به انتخابات است وبخشا نا مربوط.. من سعی می کنم بطورگذرا به برخی موضوعات ونکاتی که به نظرم مهم هستند ودر این نوشته رزمی آمده است اشاره کنم.

آقای رزمی برای توجیه شرکت در انتخابات واقعیت ها را وارونه نشان میدهد وبه تزی روی می آورد که تماما ناصواب وخلاف حقیقت است. رزمی مینوسد :« باید توجه داشت که حکومت های غیر منتخب علاقه چندانی به شرکت وسیع مردم در انتخابات ندارند»خامنه ای میگوید:«انتخابات یک فریضه است؛ همه باید شرکت کنند؛ همه باید خود را موظف بدانند برای اینکه در انتخابات شرکت کنند. بهانه‏جوئی نباید بشود. مسئله‏ی انتخابات، مسئله‏ی مهم امسالِ ملت ایران است» رفسنجانی میگوید :«رکن اولیه انتخابات حضور مردم است. اگر در این صحنه نمایندگان شایسته هم باشند اما مردم حضور نیابند، انتخابات نمی تواند پیام خود را انتقال دهد. اگر صندوق ها پر از رای باشد به طور قطع محاسبات دشمن که حریصانه چشم خود را به دوری مردم از انقلاب دوخته به هم خواهد خورد.»
                           
آقای رزمی مینویسد:« شرکت جنبش های ملی در انتخابات بویژه درانتخایات منطقه ای نباید بمعنی رسمیت دادن به رژیم حاکم و یا رفتن به زیر پرچم آن تعبیر شود، در اینجا هدف گرفتن قدرت در منطقه و تسخیر نهاد های تصمیم گیری محلی است که شعار اصلی هر جنبش ملی می‌باشد و چندان ربطی به موافقت یا مخالفت با حاکمیت ندارد، کسی که شرکت در انتخابات را تحریم می‌کند آشکارا تحقق خواسته های ملی را به بعد ازسرنگونی حکومت موکول می‌کند، امری که تضمین شده نیست، حکومت در ایران به اتکاء در آمد نفت علیرغم نفرت مردم از آن می‌تواند سال ها دوام بیاورد چنانکه سی سال است دوام آورده است و یا اگر تغییر کرد یا سرنگون شد هیچ تضمینی وجود ندارد که حکومت جانشین، خشن تر از حکومت فعلی رفتار نکند ....جنبش ملی تعطیل بردار نیست و در هر شرایطی می‌باید متناسب با اوضاع در صحنه حاضرباشد. مبارزه مردم برای خواسته های ملی از زندگی روز مره آنان جدا نیست و نباید انتظار داشت که مردم مانند انقلابیون حرفه ای، کار و فعالیت بکنند . »

آقای رزمی جابجا انتخابات مجلس شورای اسلامی را با انتخابات شهر وروستا قاطی میکند در حالیکه این دو از یک جنس نیستندووظایف وحیطه عملشان نیز متفاوت است.در ضمن اصولاکسی با شرکت در انتخابات شوراهای شهر وروستا مخالف نیست.اما علرغم این اقای رزمی به خلط مبحث میپردازد.

تحریم انتخابات الزاما به معنای سرنگونی طلبی نیست حتی بخشی از اصلاح طلبان حکومتی نیز ویا اپوزیسیون قانونی رژیم چه دراین انتخابات وچه انتخابات قبلی ا نتخابات را تحریم کرده اند. مسله این است که رزمی موضوعات متعددو مختلفی را در این پاراگرف گنجانده است که اساس آن مایوس کردن وناامید ساختن مبارزان راه ازادی ودموکراسی وخلع سلاح کردن جنبش ملی آذربایجان وقربانی کردن آن زیر پای حکومت اسلامی است .
اولا آنهایی که از تحریم انتخابات صحبت میکنند نقدا منظور انتخابات مجلس اسلامی هشتم است که قرار است در ۲۴ اسفند سال جاری برگزار شودونه انتخابات شوراهای شهروروستا.ما میگوئیم شرکت در انتخابات مجلس شورای اسلامی هشتم مشروعیت دادن به رژیم غیر مشروع است.شعار وهدف جنبش ملی ودموکراتیک آذربایجان شکستن ماشین دولتی حکومت اسلامی ورهایی ازستم ملی ودستیابی مردم آذربایجان وملت تورک ساکن ایران به دموکراسی وعدالت اجتماعی وحق تعیین سرنوشت است. زیرا مساله ملی درایران وازجمله مسله تورکان ایران وآذربایجانی ها یک مساله کاملا سیاسی است. برای پایان دادن به ستم ملی درایران باید این حکومت برود.البته تلاش برای وارد شدن به انجمن های شهر وروستا اینجا وآنجامیتواندسیاست درستی باشدیانباشد .در هر صورت بایددرهرمورد مشخص تصمیم مشخصی گرفت؛ البته نه برای خوش رقصی به حکومت اسلامی بلکه برای اینکه از این طریق نشان داده شود که تا ملت های تحت ستم ومظلوم در قدرت سیاسی سهیم نگردند وبه عنوان یک ملت به رسمیت شناخته نشوند وازحقوق ملی وشهروندی برخوردار نگردند، مساله ملی شان حل نخواهد شد.
ثانیا این استدلال که چون این حکومت سی سال با سرکوب وشکنجه واعدام وزندان وتحقیر وسرکوب زنان و ملیتها ی غیر فارس زبان ودگرانیشان وزحمتکشان والبته به اتکائ درآمد سرشار نفت دوام آورده پس تا ابدنیز دوام خواهد آورد، از اساس نادرست است .هیچ حکومتی را اگر سرنگون نکنند سرنگون نمیشود.

وثالثا این حکم تماما مسخره وبدون اساس که هیچ تضمینی وجود ندارد که حکومت جانشین، خشن تر از حکومت فعلی رفتار نکند ، در واقع دفاع از وضع موجود است.من معتقدم که هر حکومتی پس ازجمهوری اسلامی بیاید با توجه به رشد جنبش دموکراسی خواهی و نیروهای مدافع آزادی درایرن وهمچنین افکارعمومی بین المللی که در مجموع به سود دموکراسی عمل میکند؛ امکان وشانس استقرار حکومتی دموکراتیک وسکولار بیش از هروقت دیگر فراهم است. در کشور ما قبل از انقلاب ۱٣۵۷ ویا اوایل انقلاب جنبش های ملی ملل تحت ستم مثل امروز نیرومند وتوده ای نبود. دور نرویم همین جنبش ملی آذربایجان در قیام سراسری خود درخرداد ۱٣۷۵نشان داد که جنبش ملی ودموکراتیک تورک ها چه قدرت عظیمی دارد.ویا جنبش رهایی وبرابریی طلبانه زنان در ایران ونیز درآذربایجان باقبل از انقلاب ویا اوایل انقلاب قابل مقایسه نیست!ویا جنبش کارگری وسندیکالستی امروز یک جنبش قوی اجتماعی است که بااوایل انقلاب مطلقا قابل قیاس نیست.وجود وحضور پرتوان جنبشهای رهایی بخش ملل تحت ستم،جنبش زنان وجنبش کارگری وجنبش پردامنه دموکراسی خواهانه وسکولار تضمین میکنند که حکومت جانشین جمهوری اسلامی ،دموکراتیک تر خواهد بود.

از منظر آقای رزمی برای اینکه جنبش ملی تعطیل نشودو در صحنه حاضر باشد بایددر بساط رژیم بازی کندو درانتخاباتی که رژیم جمهوری اسلامی برگزار میکند،شرکت کند.تحریم انتخابات مطلقا تناقضی با زندگی روزمره مردم که برای خواسته های ملی مبارزه میکنند تدارد و ربطی هم به انقلابیون حرفه ای وغیر حرفه ای ندارد.

آقای رزمی میگوید:« در جامعه آذربایجان مانند هر جامعه آگاه، مشروعیت هر رهبر از طریق انتخاب آزاد مردم بدست می‌آید بدینجهت اشخاصی که دارای شرایط رهبری جنبش هستند هر طور شده باید خود را به انتخاب مردم بسپارند.»

دوست ما گویا جامعه فرانسه را با ایران که در آن حکومت اسلامی حاکم است عوضی گرفته است .در جامعه ای که کوچکترین امکان فعالیت دموکراتیک وجود نداردودر شرایط اختناق وسرکوب تمام عیار، فعلان ملی ویا رهبران جنبش چگونه میخواهند خودشان رادر معرض انتخاب مردم قراردهند.پاسخ آقای رزمی روشن است :شرکت در انتخابات!

آقای رزمی میگوید:«جنبش ملی هنوز برای اداره جامعه اعلام آمادگی نکرده است، هنوز بشکل گسترده برای تسخیر نهادهای اجرائی وارد عمل نشده است. رهبران جنبش هنوز موقعیت رهبری خود را در جامعه تثبیت نکرده اند. در چنین وضعیتی اگر ناگهان یک خلاء قدرت بهر دلیل در جامعه ایجاد شود جنبش نخواهد توانست نقش تاریخی خود را ایفا کند.»

جنبش ملی چگونه برای اداره جامعه باید اعلام آمادگی کند؟کدام جنبشی را می توان سراغ گرفت که در شرایط اختناق ودیکتاتوری که سر نیزه حکومت میکندواحاد مردم از هیچ حق دموکراتیکی برخوردار نیستند؛برای اداره جامعه اعلام آمادگی کند.تسخیر نهادهای اجرایی یعنی چه که جنبش ملی وارد عمل نشده است.درکشوری که کوچکترین مطالبات ملی وفرهنگی با زندان وشکنجه همراه است ودر روز جهانی زبان مادری جوانان آذربایجانی راتنها بخاطر دفاع از زبان مادری شان زندانی وشکنجه میکنند ویا شرکت در یک تظاهرت مسالمت آمیز درمقابل تحقیر وتوهین دولت مرکزی با شکنجه وزندان ورگبار مسلسل همراه است،جنبش ملی چگونه باید برای تسخیر نهادهای اجرایی وارد عمل شود.رهبران عملی جنبشها چیزی جداازخود جنبش ها نیستند ومثل هر کجای دیگر دنیا درمواقع لازم جنبشها رهبران خود رامعرفی می کنند وتثبیت هم میشوند .
اماقصدونیت آقای رزمی ازبرشمردن این« ضعف ها» این است که بگوید درخلائ قدرت جنبش ملی نخواهد توانست نقش تاریخی خود را ایفا کند. پس برای پرکردن خلا قدرت در بساط رژیم بازی کرد ودر انتخابات حکومت اسلامی شرکت کرد.

آقای رزمی میگوید طی پانزده سال گذشته، جنبش های ملی معاصرجهان را که از راههای گوناگون برای کسب حقوق ملی خود مبارزه مکنند را بدقت مورد مطالعه قرار داده و بویژه جنبش هائی نظر اورا جلب کرده اند که طرفدار فدرالیسم هستند و در این میان جنبش ملی کاتالانها در اسپانیا را بیش از هر جنبش دیگر از نظر اجتماعی و سابقه تاریخی به جنبش ملی آذربایجان نزدیک احساس کرده وادامه میدهد: «جنبش کاتالانها دارای دوجناح استقلال طلب و فدرالیست است اما در مواقع ضرور به ویژه در انتخابات هردو جناح بدون توجه به اختلافات نظری، با هم متحد می‌شوند و از حقوق کاتالانها یکصدا دفاع می‌کنند.»

قانون اساسی اسپانیا حقوق مردم کاتالونی را برسمیت می شناسد و این محصول مبارزه آنان بود و نه نیکخواهی دولت اسپانیا.در کاتالونی پارلمان محلی وجود دارد.و انتخابات کاملا آزاد است. در کاتالونی ، زبان کاتالونی زبان رسمی و اول بوده و رسانه ها به زبان کاتالونی است.در کاتالونی ، آموزش چه در سطح مدارس و چه در سطح دانشگاه ها به زبان کاتالونی است و اسپانائی زبان دوم شمرده میشود.مقایسه انتخابات در ایران با کاتالونی ، شبیه اظهارات عالمانه آن مردی است که فرمود : خسن و خوسین ،دختر های معاویه را در مدینه گرگ خورد.

من در اینجابیش از این وارد بحث کاتالونیا نمشوم ولی علاقمندان میتوانند به کتاب( عصر اطلاعات:اقتصاد،جامعه وفرهنگ / قدرت هویت جلد۲ نوشته مانوئل کاسلز که توسط حسن چاوشیان به فارسی هم ترجمه شده مراجعه کنند)وببینند که تا کجا جنبش ملی آذربایجان با کاتالونیا قرابت دارد!

آقای رزمی میگوید:« تجربه احزاب دموکراتیک در کشورها ئی که دارای سیستم انتخاباتی دوره ای بوده اند نشان می‌دهد که بهترین آموزشگاه برای تربیت کادر سیاسی جهت کسب قدرت سیاسی در این جوامع تشویق کادر ها به شرکت در انتخابات بوده است وبعدادامه میدهددر حال حاضر انتخابات دوره ای در ایران وجود دارد و جنبش ملی آذربایجان باید وسیعا از این فرجه استفاده کند و هر حزب یا گروه سیاسی که از این امکان بهره برداری نکند، غیرمستقیم می‌پذیرد که به بلوغ سیاسی نرسیده است.»

آقای رزمی از کدام کشور صحبت میکند مگر در ایران احزاب دموکراتیک حق فعالیت دارند. انتخابات دوره ای درایران را مگرمیشود باکشورهایی که سیستم انتخاباتی دموکراتیک دارند ودارای احزاب سیاسی هستند کنار هم گذاشت ومقایسه کرد.

از نظر آقای رزمی شرکت نکردن درانتخابات فرمایشی که درجمهوری اسلامی برگزار میشود، فقدان بلوغ سیاسی را نشان میدهد. معنای بلوغ سیاسی در پیش آقای رزمی شرکت در انتخابات حکومت اسلامی است!

بر اساس گزارش خود وزارت کشور دردور دوم انتخابات نهمین دوره ریاست جمهوری در آذربایجان غربی ٣۷,۱۵% ودرآذربایجان شرقی ۴۶,۱٨%واجدان شرایط شرکت کرده اند. براساس اعلام وزارت کشوراز۴۶میلیون و٣۵۱هزار واجد شرایط،۲٣میلیون و۴۴۰هزارنفر درانتخابات مجلس شورای اسلامی هفتم شرکت کردند.ودرتبریز٣۱,۷۹ودرارومیه ٣۶,۰۶درصددرانتخابات مجلس هفتم شرکت کرده بودند. همگان میدانند وحتی خودی های نظام نیز برتقلب ودستکاری درشمارش آرا وبالا بردن تعداد آرای احمدی نژاد ومجلس هفتم اعتراف کرده اند. به باور آقای رزمی آکثریت جمعیت آذربایجان غربی وشرقی به بلوغ سیاسی نرسیده اند.

آقای رزمی! عدم شرکت ، خود بیان بلوغ سیاسی مردم آذربایجان را نشان می دهد . دعوت به انتخاباتی که خودی های رژیم را نیز کنار می زند ، چیزی جز پذیرش شرایط تسلیم بی قید و شرط نیست و این بعد از سی سال تجربه جمهوری اسلامی ، نشان دهنده عدم بلوغ و ماندن در توهم خوش بینی ریشه دار نسبت به جمهوری اسلامی است .کسی که از فیلترهای التزام نظری و عملی برای نظام جمهوری اسلامی و التزام و تعهد به ولایت فقیه ونطارت استصوابی شورای نگهبان می گذرد، همکار و نماینده همان ولایت فقیه است در بین مردم آذربایجان و نه نماینده مردم.

آقای رزمی رهبران وفعلان جنبش ملی دموکراتیک آذربایجان رابا بنیانگذاران جنبش عدم تعهد امثال جواهر لعل نهرو،جمال عبدالناصر ومصدق مقایسه کرده ونتیجه میگیرد « رهبرانی توانسته اند زنده بمانند و جنبش را بسوی پیروزی هدایت کنند که اولا امکانات مالی ومادی کافی برای تامین هزینه های رهبری را داشتنه اند و ثانیا عموما کسانی بوده اند که پیوند هائی با طبقه حاکم داشته اند که ضمن تمرین عملی اداره امور کشوری، با استفاده از نفوذ کسانی که شریک قدرت بوده اند هنگام خطر از مهلکه جان سالم بدر برده اند.»

واقعیت این است که نه رهبران عملی وفعالان جنبش ملی آذربایجان با بنیانگذاران جنبش غیر متعهد ها قابل مقایسه اند نه در مضمون و نه درجهت گیری سیاسی شان شباهت هایی قابل مشاهده است. جنبش عدم تعهد ، تجمع عده ای از دولت ها بود که نمی خواستند عضو پیمان ناتو و پیمان ورشو باشند .در بین این کشورها پاره ای کمونیست بودند و عده ای دیگر نیز ملی.مقایسه جنبش عدم تعهد ها با امکان شرکت و یا عدم شرکت در انتخابات، شبیه مقایسه شیر سماور با شیر کربلاست!.اما به نظر می آید آقای رزمی به این مقایسه دست زده تا این فکر تماما غلط وویرانگر راجا بیندازد که رهبران جنبش ملی اولا باید امکانات مالی ومادی کافی برای تامین هزینه های« رهبری» وهم پیوندهایی با طبقه حاکمه داشته باشندتاهنگام خطر از مهلکه جان سالم بدربرند!این است تعریف رزمی از رهبری جنبش ملی!

آقای رزمی میگوید در جنبش ملی افرادی با معیار های مردم پسند وجود دارد و براحتی می‌توانند از فیلتر های متعدد حکومتی بگذرند و انتخاب یشوند .
آقای رزمی راست نمیگوید. فیلترهای متعدد حکومت اسلامی که حتی خودی های معتقد به نظام وولایت مطلقه فقیه که اعتقاد والتزام به اسلام وج.ا دارند مانند نوه خمینی وجانبازان حزب الهی جنگ وذوب شدگان درولایت راهم حذف میکنند چگونه مدافعان ووابستگان جنبش ملی میتوانندازاین فیلترهابگذرندو انتخاب بشوند.

فعالان جنبش ملی آن چوپان مورد اشاره آقای رزمی نیستندکه به خواستگاری دختر پادشاه میروند تا سری در میان سرها پیدا کنند.فعالان ملی اگر میخواستند سری درمیان سرهای مورد نظر آقای رزمی پیدا کنند ،میتوانستد مسیر دیگری انتخاب کنندولزومی نداشت که دیگر به دفاع از منافع ملت مظلوم آذربایجان بر خیزند.

از نظررزمی جنبش ملی مدرن ودموکراتیک آن است که در انتخابات مجلس هشتم شرکت کند واگر کسی ،حزبی ویا جنبشی در انتخابات جمهوری اسلامی شرکت نکند مدرن ودموکرات نیست.درک آقای رزمی از «سیاست متمدنانه» شرکت در انتخابات جمهوری اسلامی است! آقای رزمی معتقدندکه برای رسیدن به حق تعیین سرنوشت ملل راه های مختلفی وجود دارد وحتما هم شرکت در انتخابات یکی ازآن راههاست. درخاتمه به آقای رزمی دوستانه خاطر نشان میسازم که تنها راهی که به حق تعیین سرنوشت ملل مطلقا نمی انجامد، شرکت در انتخابات جمهوری اسلامی است.