بیانیه دانشجویان آزادی خواه و برابری طلب دانشگاه های
سراسر ایران پیرامون ۸ مارس روز جهانی زن


• ما بار دیگر در ۸ مارس اعلام خواهیم نمود که آزادی و برابری ضرورت است. جنبش رهایی زنان شاخص رهایی جامعه و بخشی مهم از جنبش چپ است که از بطن ضرورت های اجتماعی و علیه تمام مناسبات تبعیض آلود و منحط نظام سرمایه داری برآمده است، و لذا حقانیت دارد ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
يکشنبه  ۱۲ اسفند ۱٣٨۶ -  ۲ مارس ۲۰۰٨


به صدمین سالگرد روز جهانی زن در ٨ مارس ٢٠٠٨ نزدیک شده ایم و امسال در شرایطی به استقبال این روز می رویم که سرمایه داری سرکوبگر مذهبی، ده ها تن از عزیزترین رفقای ما، دختران و پسرانی که همراه یکدیگر علیه هرگونه آپارتاید طبقاتی، جنسی، قومی و...مبارزه می کردند را، در آستانه روز دانشجو در ١٣ آذرماه دستگیر و روانه زندان های مخوف خود نموده است و با هدف سرکوب جنبش آزادی خواهی و برابری طلبی در دانشگاه ها، به تَبَع دیگر عرصه های مبارزات سرمایه ستیز در جنبش کارگری، جنبش معلمان، جنبش زنان و...، آنان را زیر شدیدترین فشارها و شکنجه ها قرار داده است.
اما تنها چیزی که در این میان عاید آنان شده، شدت یافتن نارضایتی ها و هرچه پر حرارت تر شدن اعتراضات و مبارزات پرشور دانشجویان، کارگران، معلمّان و زنان هم پا و هم راه یکدیگر بوده است و بدون شک شعله این مبارزات چنان مشتعل و دامنه این مبارزات چنان گسترده است که ٨ مارس پیش رو نیز از این امر مستثنی نخواهد بود.
پس از انقلاب ٥٧ و سرکوب دهشتناک چپ در دهه ٦٠، هشتم مارس سال گذشته، نخستین مرتبه ای بود که دانشجویان آزادیخواه و برابری طلب در دانشگاه های ایران اقدام به بزرگداشت روز جهانی زن نمودند، و در قالب آکسیون ها و مراسم های متعدد و مستقل، یادواره این روز را گرامی داشتند و یادآور گردیدند که جنبش رهایی زنان، جزئی لاینفک از جنبش رهایی انسان است و رفع ستم جنسی از زنان در گرو مبارزه ای همه جانبه و در تمامی ابعاد با توحّش نظام سرمایه سالار در کلّیت آن است و و بار دیگر یادآور این مهم گردیدند که تنها نیرویی پیشرو در جهت رهایی انسان ها که متکی به اصول انسانی سوسیالیسم باشد می تواند پرچمدار رهایی زنان نیز باشد.
ما تردیدی نداریم که مساله زنان در ماهیت خویش آن چنان رادیکال است، که نظام سرمایه داری را در تمامی ابعادش به چالش می کشد، و به ویژه بر این مهم تاکید می کنیم که ستم جنسی جاری در مجموعه مناسبات منحط نظام سرمایه داری، در خاورمیانه و بالطبع ایران، آغشته به پوشش مذهبی نیز گردیده و با بدل شدن به بردگی جنسی بی پرده، بر عمق توحّش آن افزوده شده است، چندان که زن بی محابا نه تنها از سوی قوانین و نظام حقوقی مبتنی بر مذهب، مورد تجاوز و تعدّی قرار گرفته و می گیرد، بلکه تعدّد غیرقابل انکار احکام سنگسار، ختنه دختران، تجاوزات به عنف، قتل های ناموسی، مثله کردن جنسی، خشونت علیه زنان در خانواده و ...حاکی از تایید تلویحی اعمال وحشیانه و غیرانسانی با دختران و زنان به پشتوانه مذهب است و شدت آپارتاید جنسی تا آن جاست که اکنون با تصویب قوانین منحطی ناظر بر سهمیه بندی دختران در ورود به دانشگاه ها و نیز تفکیک کتب درسی از دوره دبستان به بعد و نیز جداسازی کلاس های دانشجویان دختر و پسر از یکدیگر مواجه گشته ایم!   
از این رو هرگونه گرایشی که داعیه دار پیشبرد این جنبش باشد، اما در صدد باج دهی به نظام موجود و تطهیر جنایات آن و تقلیل دادن مساله زنان تنها به وجوهی از آن (حقوقی و قانونی) باشد، و سعی در جایگزین کردن رفرمیسم به جای رادیکالیسم در جنبش زنان داشته باشد، انحرافی از جنبش رهایی بخش زنان است و نمی تواند مجموعه مطالبات و خواست های زنان از اقشار و طبقات گوناگون را نمایندگی کند.
ما خواهان برابری زنان با مردانی نیستیم که خود فاقد هرگونه شانیت وحقوق انسانی و حداقلی ترین آزادی ها هستند!
ما خواهان آنگونه برابری زن و مرد هستیم که در چارچوب های تنگ و غیرقابل قبول حاکمیت سرمایه ابدا محقق نمی شود! زیرا که مردان نیز تحت ستم های زاییده بربریت نظام سرمایه داری، موقعیتی مادون انسانی دارند و تمامی این ستم بر زنان به گونه ای مضاعف، بار می شود.
آنچه که توسط دستگاه سرکوبگر و ایدئولوژیک رژیم سرمایه داری مذهبی تحت عنوان طرح ارتقاء امنیت اجتماعی در یک سال گذشته چهره های مختلفی از آن ارائه گردید و به هرچه بسته تر شدن فضای اجتماعی و سیاسی انجامید ، فقدان حداقلی ترین آزادی ها نظیر آزادی عقیده و بیان،آزادی پوشش، آزادی روابط انسانی، شکنجه در حیوانی ترین و ضد بشری ترین اقسام آن در زندان های رژیم، کشتار زندانیان ،صدور احکام بی رویه اعدام و با روش های مافوق وحشیانه کشتار، مثله کردن زندانیان، اعدام کودکان، ربودن فعالان سیاسی و اجتماعی و زندانی کردن طویل المدت آنها به دلایل واهی نظیر اقدام علیه امنیت ملی یا تشویش اذهان عمومی و... ،همگی بر این امر صحّه نهاده است که تا چه حد چارچوب های موجود و نظم مستقر، شان انسانی تمامی زنان و مردان را لگدمال کرده است و تا چه حد ضرورت دارد که زنان و مردان متّحدانه در کنار هم مبارزه برای رهایی انسان را در بطن نبرد طبقاتی جاری به پیش برند.
ما می دانیم که جنبش رهایی زنان، از هر سوی، به دیگر جنبش های اجتماعی درنظام طبقاتی موجود گره خورده است و جریاناتی که منافع و پیشروی این جنبش جدای از دیگر مبارزات، برایشان اهمیت بیشتری از هر امر دیگری دارد (فمینیسم بورژوایی)، نمی توانند به تنهایی و تنها به اتکا به آن حتی پیشروی های اندکی را نیز ضمانت کنند، کما اینکه عقیم ماندن و ناکارامدی جنبش بورژوایی زنان در قالب کمپین یک میلیون امضا به خوبی این مسئله را تایید می کند.
مماشات سردمداران و بنیان گزاران آن با حکومت اسلامی سرمایه سالار و اقتدا به روحانیون مترقی!!! و القاء توهم ضرورت زیست بر بستر اصلاح طلبی منحط پسادوم خردادی، که از طریق رسانه ها و ارگان های لیبرال و نولیبرال داخلی و خارجی به شدت تبلیغ می گردد، همگی چهره های انحرافی جنبش لیبرالی زنان است که در شرایط عیان نبودن آلترناتیو جدی و مقتدر چپ در جنبش زنان عرصه را برای تاخت و تاز خود فراهم دیده است.
همه ما به خوبی می دانیم که ٨ مارس به عنوان روز جهانی زن و سمبل مبارزات زنان در اقصی نقاط جهان در راستای نفی آپارتاید جنسی در تمامی ابعاد، ریشه در مبارزات زنان کارگر و جنبش کمونیستی دارد، و این خود گویای این امر است که تا چه حد مبارزات ضد سرمایه داری باهم در پیوندی همه جانبه به سر می برند و اساسا پیروزی مبارزات علیه ستم جنسی و ستم طبقاتی در گرو یکدیگر است.
عینی ترین و واقعی ترین مسائل زنان نظیر دستمزدهای نابرابر زن و مرد، حجم فزاینده قرارداد های موقت، اقسام تبعیض در محل کار، تامین اجتماعی، بردگی خانگی زنان، نرخ بیکاری بالا در میان زنان، اخراج های بی رویه و انبوهی از آسیب های اجتماعی و فحشاء زاییده فقر اقتصادی – اجتماعی که بر زنان به گونه ای مضاعف بار می شود، و ده ها مسئله دیگر نمونه هایی از نقاط گرهی است که بر اشتراکات دو جنبش کارگری و زنان منطبق است.
بورژوازی منحط و سود محور، به گونه ای مضاعف زنان را مورد بهره کشی و استثمار قرار می دهد و نتیجتاً این ستم از عرصه اقتصادی به عرصه اجتماعی نشت می کند و عوارضی چون آمار فزاینده تن فروشی، سوءاستفاده های جنسی، خشونت بی رویه علیه زنان و تبعیض و نابرابری در تمام سطوح را به دنبال می آورد.
این در حالیست که طیف های مختلف لیبرالیسم ایرانی مداوما تلاش می کنند توجه زنان را از درک ریشه های ستمکشی زنان به انحراف بکشانند و نظام سرمایه داری را به عنوان آماج حملات جنبش رهایی زنان از صحنه خارج کنند،اما آنان قادر نیستند توده زنان کارگر، خانه دار و زحمتکش را که شرایط عینی کار و زندگی هر روزه شان بیشتر از روز قبل آنها را به درک ریشه های طبقاتی ستمکشی زنان سوق می دهد به میدان یک مبارزه توده ای بکشانند و ناچار به اقشار و طبقات فرادست جامعه بسنده می کنند لیکن مجموعه فعالیت هایشان در آن عرصه نیز چنان عقیم است که قادر نیستند خواستی نظیر آزادی پوشش را نمایندگی نموده و دست کم به طرح جدی آن بپردازند.
ما معتقدیم که این تنها گرایش چپ است که می تواند افق روشن رهایی را پیشاروی جنبش زنان قرار دهد و پیشروی این جنبش را در پیوند و همگامی با جنبش طبقه کارگر بسوی تبدیل شدن به یک جنبش توده ای و نیرومند اجتماعی تضمین کند.
ما می دانیم که این وظیفه جنبش چپ است که صدای آزادی خواهی و برابری طلبی همگان باشد و در اوضاع سیاسی کنونی و در شرایطی که جدال و کشمکش حکومت جمهوری اسلامی با دیگر قدرتهای سرمایه داری غربی و در راس آنها امریکا بر سر برنامه هسته ای، بیش از هر زمان دیگری مردم ایران و به ویژه طبقات فرودست جامعه را در هراس دائمی از تهدید حملات نظامی و تشدید محاصره و تحریم های اقتصادی تحت فشار قرار داده است، از ٨ مارس برای فریاد کردن انسانیت، آزادی خواهی و برابری طلبی علیه سیاستهای ضدانسانی و ارتجاعی هر دو طرف این نزاع و کشمکش بهترین بهره را برده و پیشگام مبارزات علیه ارتجاع سرمایه داری مذهبی باشد.
ما بار دیگر در ٨ مارس اعلام خواهیم نمود که آزادی و برابری ضرورت است. جنبش رهایی زنان شاخص رهایی جامعه و بخشی مهم از جنبش چپ است که از بطن ضرورت های اجتماعی و علیه تمام مناسبات تبعیض آلود و منحط نظام سرمایه داری برآمده است، و لذا حقانیت دارد.
ما اعلام می کنیم که سرکوب، زندان و شکنجه فعالان و پیشروان هیچ یک از جنبش های دانشجویی، کارگری و زنان، خدشه ای در تداوم و سیر مبارزات سوسیالیستی و ضد سرمایه داری ما وارد نخواهد کرد.
در این روز اعلام می کنیم که نظام سرمایه داری در هر لفافه ای که پیچیده باشد عین بربریت است و از این رو راهی جز سوسیالیسم و مبارزه برای تحقق آن پیش روی ما نیست.

زنده باد آزادی - زنده باد برابری
دانشجویان آزادیخواه و برابری طلب دانشگاه های ایران