تناسب انتخابات و اعتبار ایرانیان


مختار برازش


• حکومت ایران اعتبار مردم ایران را در جهان ضایع کرده و می کند، و لی مردم با شرکت در انتخاباتی بی ثمر اعتبار حکومت را بالا می برند. من تا حالا ندیده ام که کسی به همین سادگی سرش تا این اندازه کلاه برود و ضرر کند و باز این بازی را ادامه دهد! ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
پنج‌شنبه  ۲٣ اسفند ۱٣٨۶ -  ۱٣ مارس ۲۰۰٨


اجازه دهید در تعریف «اعتبار» خیلی خودمانی به این بسنده کنیم که: «اعتبار هم چیز خوبی است!» اینرا همه می دانند و همه هم می گویند. وقتی صحبت از اعتبار می شود خواه ناخواه ویژگی هایی در نظر می آید که بدون آن غیر ممکن است فردی یا چیزی دارای اعتبار باشد.
یکی از مهمترین این ویژگی ها «موقعیت اقتصادی» است. همیشه همه برای فردی که دارای شغل و درآمد خوبی است اعتبار و احترام قائلند. اولین سوال از خواستگاران دختر در ایران این است که «طرف شغلش چیست!»
«تحصیل» هم نوعی اعتبار است. آقایان دکتر، مهندس و سایر تحصیل کرده ها در همه جای جهان از مقام و ارجعیت ویژه ای برخوردارند. «دانستن زبان» هم نوعی اعتبار است. وقتی شما در یک کشور دور افتاده ای، فردی را می بینید که به زبان انگلیسی مسلط است، خود به خود برای آن شخص منزلتی قائل می شوید. در خود نروژ هم همه ی غیرنروژی هایی که به زبان انگلیسی مسلط هستند، از اعتبار و احترام برخوردارند.
«شخصیت» هم یکی از ویژگی های اعتبار داران است. فرد با شخصیت در همه جا مورد احترام قرار می گیرد. خوش قولی و خوش حسابی نوعی شخصیت است. بعضا خوش قول ها و خوش حسابها بدون آنکه حتی وضعیت اقتصادی جالبی هم داشته باشند می توانند قرض بگیرند، یعنی اینکه اعتبار دارند. بعضا «زیبایی» یا «خوش تیپی» ، «خوش صدایی»، «هنرداری» و از این قبیل خصوصیت ها هم به اعتبار فرد می افزاید و الی آخر.
اما دردنیا اعتبار یک ملت را با این ویژگی ها حساب نمی کنند! حتی موقعیت اقتصادی خوب و درآمد دار بودن یک ملت هم نمی تواند به او امتیاز و اعتبار ببخشد. علاوه بر این «تاریخ چند هزارساله» و «سنت های اصیل» یک ملت نیز نمی تواند مشخصه ای برای او باشد.
جازه دهید یک مثال عرض کنم. مثلا وقتی از کشوری مثل نروژ صحبت به میان می آید، چه چیزی از این کشور بعنوان مشخصه ملت نروژ به ذهن شما خطور می کند؟ اینکه هزار سال پیش آنها «وایکینگ» یا دزد دریایی بوده اند؟ یا اینکه آنها امروز معتبرترین جایزه دنیا، یعنی جایزه ی صلح نوبل را به صلح دوستان اعطا می کنند؟ کدامیک؟ علاوه بر این شما نروژ را با واحد پولش «کرون» می شناسید که هر جای کره زمین اعتبار دارد. شما طالب پاسپورت نروژی هستید، چرا که قادرید با آن به هر کجای دنیا که دلتان خواست سفر کنید؟ و بالاخره وقتی می گویند «نروژ» شما به امنیت، آزادی و رفاهی که ملت این کشور دارا هستند فکر می کنید. حتی در این موقع به برف و سرمای ۲۰ درجه زیر صفرش هم توجه نمی کنید. این یک واقعیت است. بنابر این اتوماتیک وقتی که می گویید ملت نروژ، در واقع به «حکومت» آن می اندیشید. همان سیستمی که برآنها حکومت می کند. همان سیستمی که به آنها چنین نعمت هایی را داده است. به عبارتی «حکومت» یک ملت شناسنامه همان ملت هم است! حالا این خبر را بخوانید تا به حرف من برسید:
آسوشیتدپرس: ایرانیان بی اعتبارترین مردم جهان شناخته شدند

آسوشیتدپرس به نقل از یک مرکز معتبر مطالعاتی در سویس گزارش داده است که اتباع ایرانی در زمینه بدست آوردن اجازه سفر به دیگر کشورهای جهان بی اعتبارترین ملت جهان شناخته می شوند. طبق این گزارش مردم کشورهای فنلاند - دانمارک و آمریکا با داشتن اجازه سفر بدون ویزا به ۱٣۰ کشور جهان معتبرترین و اتباع ایران با داشتن اجازه سفر بدون نیاز به ویزا به ۱۴کشور دنیا بی اعتبارترین اتباع یک کشور در جهان محسوب می شوند. در میان ۱۹۵ کشور مورد مطالعه ایرانیان رتبه ۱۹۴ را بدست آورده اند و به این ترتیب بعد از اتباع افغانستان در قعر جدول اعتبار جهانی جای گرفته اند. جالب اینجاست که طبق این لیست اتباع کشورهای قحطی زده ای مانند بورکینافاسو - اتیوپی - سومالی و جیبوتی در جهان به مراتب معتبرتر از مردم ایران هستند. این خبر متعلق به آخرین نتایج تحقیقاتی موسسه هنلی اند پارتنرز در سال گذشته بوده و ظاهرا در ایران انعکاسی نداشته است.»
خب همه ی ما به این واقعیت واقف بودیم. لازم نبود آسوشیتدپرس این را گزارش کند. تازه اگر آن ویژگی هایی که من برای «اعتبارداری» شمرده ام را نیز در نظر بگیریم، باید اعتراف کنم که ایرانی ها بعضی از آنها را دارا هستند. ایران یکی از ثروتمندترین منابع گاز و نفت جهان را داراست. پس «موقعیت اقتصادی» را دارد. ایرانی ها کم و بیش از تحصیلات عالی هم برخوردارند. آمارها گواه این موضوع است. پس این هم یک ویژگی دیگر. «زبان» و «هنرداری» آنها هم کم از دیگران نیست. بر همه ی اینها ویژگی «گربه ایرانی»(!) نیز اضافه شده که در جهان از محبوبیت خاصی برخورد است. با این وجود هیچکدام از اینها اعتبار مردم ایران را نزد جهانیان بیشتر نکرده است. سوال خیلی ساده این که این چیست که ملت را چنین بی اعتبارترین کرده است؟
و جواب بسیار ساده است: شناسنامه ی یک ملت، اعتبار یک ملت، حکومت و سیستمی است که آن ملت بر خود حاکم کرده یا بر آن ملت حکومت می کند. بنابر این اگر حکومت ایران اعتبار می داشت، ملت ایران هم حتما اعتبار می داشت.
اما این مطلب را چرا اینجا آورده ام. برای اینکه قضیه به همینجا ختم نمی شود. در یک حکومتی که ادعای انتخاباتی بودن دارد، اعتبار حکومت هم به انتخابات آن است. و شرکت مردم در انتخابات هم وزنه ی اعتبار حکومت را سنگین تر می کند. یعنی در این دایره بسته، مردم هم به حکومت اعتبار می بخشند!
بگذارید خیلی واضح بگویم که حکومت ایران اعتبار مردم ایران را در جهان ضایع کرده و می کند، ولی مردم با شرکت در انتخاباتی بی ثمر اعتبار حکومت را بالا می برند. من تا حالا ندیده ام که کسی به همین سادگی سرش این اندازه کلاه برود و ضرر کند، آنوقت این بازی را ادامه دهد!
دو دوتا چهارتاست. اگر ملت ایران می خواهد که اعتبار جهانی اش را باز یابد، در قدم اول باید از حکومت خود تعیین کرده ی خود سلب اعتبار کند. و این کار با تحریم انتخاباتی امکان می یابد که رهبران آن واهمه «عدم حضور گسترده ی مردم» در آن را داشته و آنرا «حساس» و «سرنوشت ساز» خوانده، شرکت همگان را تکلیف می دانند.
باور کنید مردم دنیا نظاره گر ما هستند. ما با هر رای ندادن به خود اعتبار می بخشیم. کمی همت می خواهد. همین!