خاوران را به مکانی برای تبلیغ فعالیت های گروهی خود تبدیل نکنیم!


منصوره بهکیش


• ما خانواده ها به هیچ وجه نمی گذاریم که خاوران تبدیل به یک عرصه تبلیغاتی گروهی بشود. این عزیزان همه به دست رژیم جمهوری اسلامی کشته شده اند، حال فرقی نمی کند که از چه گروه و دسته ای بوده اند. اگر ما بخواهیم نام سازمانی و یا گروهی و یا پرچمی را در این جا بیافرازیم، به هویت اصلی خاوران صدمه می زنیم ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
يکشنبه  ۲۶ اسفند ۱٣٨۶ -  ۱۶ مارس ۲۰۰٨


نمی دانم چگونه قلم را روی کاغذ بیاورم! برایم خیلی سخت و دردناک است که در این شرایط خفقان و فشارهایی که هر روز جمهوری اسلامی به ما و مردم تحمیل می کند، اینبار از خودمان بگویم.
هم خیلی خوشحالم و هم خیلی ناراحت، خوشحالم از اینکه امسال مراسم با آرامش و بدون حضور پلیس و با استقبال تعداد زیادی از همراهان، حتی بیشتر از سال های قبل برگزار شد و نارارحتم از اینکه مراسم آن طوری که می توانست برگزار شود به دلیل برخی مشکلات به خوبی برگزار نشد.
مساله‍ی ای که خیلی مهم است و حتماً بایستی به آن توجه شود اینکه خاوران به هیچ گروه و دسته و سازمان و حزبی تعلق ندارد و نیاز به لیدر هم ندارد.   
ما خانواده های اعدام شدگان سالهاست که خون دل خورده ایم تا خاوران راحفظ کنیم. مراسم جمعی خاوران، متعلق به همه ماست و معمولاً بر روی کانال هایی برگزار می شود که عزیزان مان را به صورت دسته جمعی دفن کرده اند.
طبق معمول با مادر پناهی و مادر هاشم زاده راهی خاوران شدیم. همیشه در راه راجع به مسایلی که طی این سال ها اتفاق افتاده صحبت می کنیم. من نیز همیشه تشویق شان می کنم که از خاطرات شان بنویسند. مادر پناهی می گوید دیگر خسته شده ام بالاخره بایستی کاری کرد. وقتی به گل فروشی رسیدیم و گل خریدیم، احساس خوبی به من دست داد چون هر که را می دیدیم آشنا بودند و این یک شادی و شعفی در من ایجاد کرده بود. گویی به دنبایی وارد شده ایم که همه درد مشترک دارند و زبان هم را می فهمند و آنقدر با هم صمیمی هستند که می توانند کوه را از جا بکنند. وقتی سوار ماشین شدم به مادران گفتم: در این روزها احساس خوبی دارم چون می بینم که تنها نیستیم. مادر هاشم زاده گفت من هم به همین عشق زنده هستم و وقتی به خاوران می آیم جان تازه ای می گیرم و تا چند روز انرژی دارم. به خاوران رسیدیم و طبق معمول هر یک به سراغ مکان هایی که برای عزیز خود نشان کرده ایم می رویم و گلی روی آن و روی عزیزان دور و بر می گذاریم، به گل ها آب می دهیم و آب و جارو می کنیم. سپس به سمت جایی که هر سال جمع می شویم می رویم، یعنی روی کانالی که در قطعه بالایی قرار گرفته است. تعداد زیادی از صبح زود آمده اند و هنوز هم دارند می آیند. امسال باز از سال قبل جمعیت بیشتری آمده اند و چهره هایی جدید که شاید تا به حال نیامده بودند و این امیدی را در دل ما زنده می کند.
سمت چپ خاوران نیز تعدادی نوازننده جوان نشسته بودند که گویا از صبح مشغول نواختن بودند. به سمت کانال قطعه‍ی بالایی رفتیم. خیلی از عزیزان قبل از ما آمده بودند و آنجا را گل باران کرده بودند. عکس ها را به ردیف کنار یکدیگر گذاشتیم، فارغ از گروه و تشکیلات و بدون در نظر گرفتن پست های سازمانی هر یک. هر کسی عکس عزیز خود را هر جا که دوست داشته باشد می گذارد و هیچ محدودیتی و یا الویتی برای کسی وجود ندارد.
زهره تنکابنی سکوت داد و مادر لطفی طبق سنت همیشگی مراسم را شروع کرد ولی صدایش گرفته بود و بلندگو نیز همراهش نبود. گفت هر که می خواهد بیاید صحبت کند و یا شعری بخواند. آقای رییس دانا آمد و گفت گروهی نوازنده آن طرف نشسته اند و می توانیم مراسم را آنجا برگزار کنیم، من جلو رفتم و گفتم آقای رییس دانا دو دستگی ایجاد نکنیم و داشتم حرفم را ادامه می دادم که ما یک ساعت برنامه را اینجا برگزار کنیم و سپس همگی به آنجا خواهیم آمد زیرا این مکان ویژگی خاصی برای ما دارد که ایشان تاب مخالفت با پیشنهادشان را نیاوردند و به شکلی نادرست جمع را ترک کردند. بالاخره مراسم شروع شد و چند نفر آمدند و شعر خواند، آقای جباری مطلبی و سپس شعری خواند، در حین برگزاری برنامه، نوازندگان در آن طرف شروع به نواختن کردند و در این قسمت صدای کسی که داشت مطلب خودش را می خواند شنیده نمی شد. من رفتم و از نوازندگان خواهش کردم که حالا ننوازید و بگذارید برنامه آن طرف تمام شود چون صدا شنیده نمی شود و برنامه نیز به هم می ریزد که خواننده قبول کرد و گفت داشتیم تمرین می کردیم. برگشتم به قسمت برنامه. من نیز یک نوشته کوتاه که در پاسی از شب قبل نوشته بودم را با این عنوان که «نه می بخشیم، نه فراموش می کنیم و نه می گذاریم تکرار شود» را خواندم. ژاله معینی نیز مطلبی در رابطه با فراموشی مطلبی خواند، برنامه در حال اجرا بود که باز نوازدگان شروع به نواختن کردند و دیدیم که صدایی می آید و گویا درگیری ایجاد شده است. همه بسیار ناراحت بودیم که هدف از این کار چه بوده است؟ ظاهراً یک اختلاف شخصی بین افراد پیش آمده بود که نبایستی در این مکان پیش می آمد. ولی دوستان در آن طرف برنامه را ادامه داده بودند و سپس سرود خوان شروع به راه پیمایی کردند، برخی از ما نیز به جمع خانواده ها ملحق شدیم و خاوران را دور زدیم و در نهایت نزد نوازندگان آمدیم و ایستادیم و آنها نیز قطعاتی را نواختند و مراسم پایان گرفت. قطعاتی بسیار زیبایی می نواختند و برای جمع خوشایند بود ولی مساله این بود که چرا با جمع هماهنگ نبودند و یا چرا محل استقرار خود را در محل دیگری انتخاب کرده بودند که باعث گسستگی جمعیت شود. البته می گفتند که گویا مشکل از نرسیدن سیم برق بوده است که تلاش شد این کار انجام شود ولی اگر با درایت بیشتری از ابتدا این کار انجام می شد می توانست نتایج بسیار خوبی داشته باشد.
خوشبختانه امسال پلیس حضور نداشت و این برای ما جای بسیار خوشحالی بود ولی برخورهای شخصی که پیش آمده بود و بی تجربگی و یا برخوردهای از موضع بالای برخی افراد که بسیار هم ادعا دارند، باعث شد که مراسم نه آنطور که شایسته و بایسته است برگزار شود. حال می خواهم کمی با دوستان صحبت کنم.

همراهان   
اینبار روی سخنم با عزیزانی است که به خاوران می آیند و یا کسانی که علاقمندند به خاوران بیایند و بنا به دلالیل مختلف نمی توانند. دیروز جمعیت زیادی در خاوران گرد آمده بودند و این حضور گسترده برای ما قوت قلبی بود که با کمک هم بتوانیم این جا را حفظ کنیم. جمعیت بیشتر از سال های قبل بود. ولی امسال مراسم به خوبی برگزار نشد. دو دستگی ایجاد شده باعث شد که برنامه آن صفا و آرامش لازم را نداشته باشد. و خانواده ها با دلی چرکین به خانه بازگردند. برخی اعتراض می کردند که چرا می گذارید فلانی بخواند، او توده ای است، آن یکی اکثریتی است، آن یکی راه کارگری است، دیگری اتحادیه است و آن یکی فلان و بهمان است. ولی متأسفانه این را در نظر نمی گیریم که آدم ها را نبایستی بر اساس سازمان شان بررسی کنیم، اگر فردی که مطلب می خواند بخواهد در مورد سازمانش تبلیغ کند، من هم معتقدم که حتماً بایستی جلوی او را گرفت ولی وقتی یک مطلب کلی خوانده می شود دیگر فرقی نمی کند چه کسی دارد آن را می خواند.
گزارشی در اینترنت دیدم که بسیار برآشفتم، چون اطلاعاتی بسیار نادرست در آن درج شده بود که حتماً بایستی با این شیوه‍ی نگارش برخورد شود.
یک گزارش زمانی اثر خود را خواهد گذاشت که با واقعیت نزدیک باشد و همچنین نویسنده نسبت به نوشته‍ی خود مسئولیت داشته باشد. تیتر این گزارش این بود "مادران صلح آن جا را گل افشان کردند"، من تا جایی که می دانم مادران صلح تعدادی از زنان هستند که از شهریور امسال فعالیت شان را به صورت یک فروم در رابطه با دفاع از صلح و مخالفت با جنگ در راستای برنامه های حقوق بشر شروع کرده اند و فعالیت های آنها هیچ ربطی به خانواده های اعدام شدگان ندارد، البته تعدادی از خانواده ها عضو مادران صلح هستند ولی برگزاری مراسم خاوران اهداف خودش را دنبال می کند و وقتی می گوییم مادران صلح آن جا را گل افشان کردند یعنی موجودیت یک گروه را بر موجودیت آن جمع برتری داده ایم و با این کار موجودیت اصلی آن جمع را زیر سوال برده ایم.
این گزارش به نام دادخواهان روی اینترنت رفته است که مشخص نیست چه کسی آن را نوشته است و اخباری که در این گزارش آمده است بسیار دور از واقعیت است، اول اینکه اساساً آقای زرافشان در این روز در خاوران حضور نداشتند، دوم اینکه مادران صلح چه ربطی به مادران خانواده های اعدام شدگان دارند و سوم اینکه ذکر شده بود که مراسم بدون مشکل انجام شده است. هیچ اشکالی ندارد بگوییم که برنامه مان مشکل داشته است و اینبار این مشکل به خودمان مربوط بود به منیت های خودمان، به روحیه‍ی گروه گرایی خودمان، به اینکه می خواهیم از خاوران سوء استفاده های گروهی بکنیم، به اینکه خاوران به هیچ گروه و دسته ای مربوط نیست.
ما خانواده ها به هیچ وجه نمی گذاریم که خاوران تبدیل به یک عرصه تبلیغاتی گروهی بشود. این عزیزان همه به دست رژیم جمهوری اسلامی کشته شده اند، حال فرقی نمی کند که از چه گروه و دسته ای بوده اند. من با اطمینان می گویم که اگر ما بخواهیم نام سازمانی و یا گروهی و یا پرچمی را در این جا بیافرازیم، به هویت اصلی خاوران صدمه می زنیم و آب به آسیاب جمهوری اسلامی خواهیم ریخت.