آسیب‌شناسی روشنفکر ایرانی - ب. بی نیاز (داریوش)

نظرات دیگران
  
    از : افشا آگاه

عنوان : فقط مسئله سیاسی نیست!
نداشتن تولید و حاکمیت تجار دلال پیشه که فقط دلالی تولیدات غربی را میکنند و بسبب غصب قدرت سیاسی با زور و هم آهنگی با همان غربحقوق مردم را چپاول میکنند.این خط دیروز دربار و امروز بیت ولایت فقیه است.در ضمن چپاول نفت از سوی همین دلالان حاکم خودش هم بر ضد تولیدات جامعه عمل کرده است و دولت را از نظر مالی مستقل از مردم کرده است .
این وضعیت اقتصادی تولیدی در شکل دهی به آنچه که مردم دولت و روشنفکران هستند تاثیر داشته است که مورد توجه قرار نگرفته است.روی هم رفته مقاله دارای نگاه نویی است که بسیار قابل تقدیر است.
۴٨۰ - تاریخ انتشار : ۹ فروردين ۱٣٨۷       

    از : اسماعیل بیرجندی

عنوان : طفلکی مشروطه !
نوشته های جناب بی نیاز همیشه جدی و آموزنده ست ولی اگر به بهانه ی اظهار نظر آدم سعی کنه به مرده باد ، زنده باد بپردازه یک کمی "مضحک" میشه.آنهم به صورتی که جناب فرشید کرمی فرمودند. در باره ی تحزب در ایران خیلی میشه حرف زد ، در باره ی چپ ، ملی ، مذهبی و درباری هم همینطور، اما در باره ی بعضی ها باید خیلی مواظب بود. مثلا ؛ حرب مشروطه خواه !
آقای فرشید کرمی حتما میداند که مشروطه یا کنستیتوسیون (کنستیتو شون) در اروپا به معنی حکومت های مبتنی به قانون اساسی تصویب شده در پارلمان ها گفته میشود. این حکومت ها ی قانو نی و پای بند به جامعه ی مدنی دموکراسی به اشکال مختلف پادشاهی و جمهوری به صورت ادواری از طریق انتخابات آزاد توسط مردم انتخاب به برای مردم خود خدمت مینمایند.تا آنحا که این قلم اطلاع دارد در تمام این کشورها اعم از جمهوری با سلطنتی تمام احزاب راست و میانه و چپ برای به کرسی نشاندن نطرات و ایده های خود رقابت مینمایند و همه مشروطه را قبول دارند و فقط آنهائیکه پارلمانتاریسم را نفی می کنند .مخالف این فعالیت ها هستند.

طنز تاریخ : در باریانی که در دو سه نسل با کمک روحانیون مانع تحقق آماجهای انقلاب مشروطه شدند و در ۲۵ سال حکومت محمد رضا شاه ضدیت خود را با مشروطه در حزب رستاخیز به اوج خود رساندند، وقتی با سقوط رژیم ضد مشروطه شاه ، تتمه ی مشروطه را توسط خمینی و روحانیون مشروعه خواه بکلی نابود نمودند.

یک باره حضرات درباری ضد مشروطه و رستاخیزی "مشوطه خواه " شدند. البته مشروطه خواهی همیشه مورد احترام و قابل ستایش ست این را تمام احزاب راست و چپ و میانه میتواند در صدر برنامه ی خود قرا دهند. اما "حزب مشروطه خواهان" برای القای شبهه بسیار مکارانه می باشد. سئوال این جاست که مگر جمهوری خواهان و نیروهای ملی و ملی ـ مذهبی و چپ مشروطه خواه نیستند؟
خیلی جالب ست که شاهی ها و در باری ها و رستاخیزی ها "مشروطه خواه " شدند تا ماهیت و چهره اصلی خود را پشت نقاب مشروطه خواهی پنهان کنند که واقعا سئوال انگیز ست. در زمان شاه که "سلطنت" نمی کرد بلکه جبارانه حکومت میکرد این حضرات مشروطه را در ک نمی کردند و چاکر و جان نثار ش بودند. امروز که ۳۰ سال از سقوطش گذشته به باد مشروطه افتاده و با نام آن میخواهند پادشاهی را باز گردانند. چه جالب ست این مشروطه ی ایرانی که از اول علیه شاه و روحانیون بوده و حالا شاهی ها میخواهند با "مشروطه" دوباره به قدرت برگردند.

امیدوارم آقای فرشید کرمی دلیلی برای دفاع از "مشروطه خواهان" بعداز انقلاب
داشته باشند. سعید حجاریان هم تئوری دیگری برای محدود کردن ولایت فقیه دارد و خود را مشروطه خواه میداند. این هردو جریان بند نافشان به دربار و روحانیون بسته

مشروطه برای محدود کردن این دو نهاد شکل گرفت حالا ته مانده های این دونهاد
صاحب مشروطه شدند.
۴۶۶ - تاریخ انتشار : ۷ فروردين ۱٣٨۷       

    از : فرشید کرمی

عنوان : سترونی اپوزیسیون
اغلب نوشته هایتان را می خوانم و برایم جالب هستند.
در این نوشته خوب شروع کرده بودید اما نتیجه گیری چیز تازه ای در بر نداشت.
نیروهای سیاسی مخالف که دوست دارند خود را با عنوان اپوزیسیون معرفی کنند به سترون اند و بی جهت نیست که با بی اعتنایی مردم حتی بی اعتنایی ایرانیان خارج کشور به خود روبرو هستند و همه اینها خیلی هایشان را با سترون بودن خود واقف کرده اما خب اگر اینها بخواهند تغییر کنند دیگر وجود نخواهند داشت.
ادامه عمر رژیم تا حدودی از نبود اپوزیسیون به معنای واقعی سیاسی، با شهامت و آگاه که بتواند با پیچ و خم ها و عقب و جلو رفتن های حساب شده بیشترین نیرو را گرد آورد و در عرصه ملی و بین المللی رژیم را ایزوله کند، ناشی می شود.
در گروه های مورد نظر شما ساسی کار وجود ندارد روشنفکرانی اند که طبق رسم روشنفکری و به حق ناراضی اند و هی نق می زنند .
شخصآ به این نتیجه رسیده ام که حزیب مشروطه ایران تا حدودی از خصوصیات یک حزب سیاسی برخوردار است. و علیرغم سابقه چپ بودنم اما راستش اعتماد عمیقی به دیگران ندارم.
۴۶۲ - تاریخ انتشار : ۵ فروردين ۱٣٨۷