از : تقی مجرد
عنوان : !!!!!!!!!!!!!!؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
مضحک اینجاست که آقا دکتر تازه با من بمیرم تو بمیری از ترکیه آورده شده بوده به آلمان وناچار شده بوده بوده زن با پاس آلمانی بگیرد تا بی دردسر اقامت دایم بگیرد و اپوزسیون در خارج بشود. طبق اطلاع حالا دوباره رفته بوده ترکیه از آقای اصفهانی که آدم با تجربه ایست بپرسد با کدام دستجات اپوزُسیون تماس بگیرد بهتر است. پلیس ناجوانمرد ترکیه تا آقای اصفهانی با لیست از تهران خودش را به دکتر امیر فرشاد برساند و بدون توجه به کنوانسیون حقوق بشر سازمان ملل متحد- بند مربوط به «آزادی رد و بدل کردن اطلاعات در کشور ثالث » -و تا دکتر چای دوّم را سر بکشد و با مادر حال احوال کند عجله کرده و کاسه کوزه را به هم ریخته. دردسر پشتِ دردسر. من که دلم می سوزد. از این دلم می سوزد که کار به جایی بکشد که یک خانم محترمی اینجور در تارعنکبوتِ دروغ در دروغ در دروغ بیفتد و از یک سوداگر هفت خط بخواهد یک قهرمان حیثیّت و شرف بسازد. بچه که بودیم اتفاقاً یک امیر آقایی تو کلاسمان بود که هر وقت دیر میامد می گفت: آقا به خدا مادرمان مریض بود نزدیک بود بمیرد بابایمان ما را حبس کرد مشق مان را ننوشتیم .
۵۲۶ - تاریخ انتشار : ۱۵ فروردين ۱٣٨۷
|