کنگره چهاردهم حزب دموکرات کردستان!
هادی صوفی زاده
•
کنگره توانست با اکثریت آرا به تصویب شعار جمهوری کردستان در ایرانی فدرال و دموکرات بپردازد و حزب را به وظیفهای که در همسویی با جنبش سراسری و هم آوایی با دیگر ملیتهای ایران دارد ملزم سازد. در پایان کار کنگره حزب کمیته مرکزی را انتخاب و در اولین نشست کمیته مرکزی جدید آقای خالد عزیزی بعنوان سخنگوی کمیته و یا دبیر اول انتخاب شد
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
سهشنبه
۱٣ فروردين ۱٣٨۷ -
۱ آوريل ۲۰۰٨
چهاردهمین کنگره حزب دموکرات کردستان درتاریخ ۰۶.۰٣.۲۰۰٨ با حضور قریب به دویست نفر از منتخبین حوزههای حزبی از کشورهای مختلف و با ترکیبی از سیاستمداران قدیمی، دانشجویان، جوانان و مشارکت ۱۶%ی زنان و با سخنان یکی از کادرهای قدیمی در یکی از اردوگاههای مرکزی حزب درنزدیکی شهر کویسنجق در کردستان عراق افتتاح، وطی هشت روزکار مداوم پایان گرفت. اصولا کنگرههای حزب دموکرات با یکسری تشریفات و مناسبات حزبی برگزار و پایان آن نیز با جشن ختم می شود.
از نکات مهم کار کنگره میتوان به بحث بر سر گزارش کمیته مرکزی، بازبینی برنامه و اساسنامه، تعیین استراتژی و خط ومشی سیاسی، صدور قطعنامههایی و متعاقبا انتخاب کمیته مرکزی اشاره کرد. در کنار اینها پیامهای رسیده به کنگره قرائت و در ضمن پیامهای مختلفی از کنگره به مردم کردستان، خانواده شهدا و نهادهای سیاسی تنظیم و تصویب گردید. در گزارش کمیته مرکزی به بحران فزاینده در ایران، اوضاع جهانی، وضعیت کردها توجه شده و راهکارهایی در این زمینه نیز اتخاذ گردید. چالش بر سر گزارش کمیته مرکزی در همه ابعاد خود نشانگر وجود قدرت فکری و تجزیه و تحلیل شرکت کنندگان کنگره بود که دو روز کار کنگره را به خود اختصاص داد. بنا به گفته کسانی که در کنگرههای قبلی حضور داشتهاند این کنگره یکی از پربارترین و بحث انگیزترین کنگرهها بوده است.
کنگره توانست در خصوص استراتژی حزب مناسبترین و واقعبینانهترین خط ومشی را تصویب کند، اما با تغییرات اندکی در ساختار سازمانی، کنگره نتوانست از سنتهای تشکیلاتی گذشته فاصله بگیرد. بباور بنده که در کنگره حضور داشتم شرکت کنندگان در کنگره توانستند به لحاظ سیاسی آگاهانه عمل کنند و اما در خصوص ساختار تشکیلاتی ساختار نوینی ارائه نگردید و نگرانیهای تاریخی را که در تاریخ این حزب فراوانند و هر چند سال یکبار به انشعاب و جدایی منجر شده برای همیشه چاره جویی نماید که آخرین مورد آن جدایی بعد از کنگره سیزدهم بود. معهذا کنگره توانست ترکیب مقبولی را برای تصدی امور حزبی انتخاب و از میان آنها نیز دو چهره آشنا و با کفایت را به ترتیب آقایان خالد عزیزی و کمال کریمی در راس امور سیاسی حزب قرار دهد و فرد سومی نیز برای تشکیلات اداری انتخاب گردید.
از مهمترین مباحث مطرح در کنگره، نگرشهای متفاوت نسبت به آینده و نظام سیاسی برای آینده کردستان، وضعیت بحرانی ایران، خط و مشی حزب و چگونگی برخورد با قضایا بود. در کنگره طیفهای مختلفی حضور داشتند که بیان دیدگاههای آنها از جهاتی قابل تامل است. در کل می توان به سه گرایش فکری اشاره نمود که وجه مشترک هر سه طیف در به حرکت در آوردن مبارزه و پایبندی آنها به ادامه مبارزه تا کسب حقوق ملی بود که جالب است بطور اجمالی به دیدگاههای هر سه گروه اشاره شود.
گروه اول را که عمدتا کادرهای قدیمی حزب تشکیل می دادند، با توجه به ملاحظاتی که داشتند کمتر به شعارهای بلندپروازانه می پرداختند و با توجه به مسئولیت تاریخی حزب در تعیین استراتژی واقعبینانه و ضرورت همخوانی مبارزه خلق کرد با ملیتهای دیگر ایران و جنبش سراسری ایران، فدرالیزم را بهترین راهکار سیاسی برای تحقق حقوق ملیتهای ایران در این مقطع پیشنهاد نمودند. استدلال این گروه برای تعریف نظام فدرال ویژگیهای فرهنگی، سیاسی و کثیرالملله بودن جامعه ایران بود و از نگاه این طیف همکاری میان احزاب منطقهای و ایرانی بدون تعریف مشخص از خواسته سیاسی ناممکن بنظر می رسد و از دیدگاه این طیف طرح شعار ایرانی فدرال و دموکراتیک که وجه مشترک و خواست عمومی اکثر نیروهای معتدل و واقعبین ملی و سراسری است به پلاتفورم مشترک همگان تبدیل شده و امکان نزدیکی همه را تسهیل نموده است. بعد، تجربه ثابت نموده که احزاب سراسری نفوذ چندانی در میان ملیتهای ایران ندارند و احزاب مربوط به ملیتها نیز به تنهایی نمی توانند کاری به پیش برند. بنابراین تلاش برای همبستگی امری اجتناب ناپذیراست و اتخاذ سیاستی معقول راه رسیدن به تفاهم و همکاری است. جالب اینکه بیشتر این طیف متعلق به نقاطی از کردستان بودند که تاریخ دیرینه در مبارزات ملی داشتند.
دسته دوم که بیشتر کردهای مقیم اروپا بودند و قبل از برگزاری کنگره با نوشتن مقالاتی درباب عبور از فدرالی و گذر از شعارهای دست و پاگیر که کردها را برای حل مسئله ملی وادار به مرکز نماید واکنش نشان داده و خواستار حذف شعار فدرالی از برنامه حزب و باز گذاشتن قضیه تحت عنوان حق تعیین سرنوشت بودند. این گروه بیشترتمایلات استقلال طلبانه به قضیه ملی داشتند و بباور بنده تبیین دیدگاههای آنها نه در درک دقیق قضیه ملی و ویژگی کردهای ایران بلکه در واکنش به روح عظمت طلبی پان ایرانیستها بود که در چند دهه گذشته از درک مسئله ملی عاجز بودهاند و نگاهی خصمانه نسبت به خواسته ملیتهای ساخل ایران داشته اند.
گروه سوم کسانی بودند که بعد از تجزیه حزب در اواخر سال ۱٣٨۵ تحت عنوان رفورمیست به اقلیتی پر انرژی بدل شده و به احیای قیام مسلحانه بر ضد رژیم تاکید داشتند و از جهتی دیگر به رفورم در ساختار تشکیلاتی حزب و دیسانترالیزه کردن آن توجه داشتند. تمایز این گروه با گروه اول در این بود که این گروه را بیشتر جوانان و به لحاظ تبارشناسی بیشتر متعلق به مناطق جنوبی کردستان همچون کرمانشاه، کامیاران و سنندج تشکیل می دادند. در کار گروه سوم تناقضاتی دیده می شد که ضمن اینکه به احیای قیام مسلحانه توجه داشتند در ضمن به باز نمودن ساختار حزبی می اندیشیدند غافل از اینکهحرکت نظامی نیازمند تشکیلات منسجم و سانترال است. مشکل دیگر این طیف در تفسیر حرکت مسلحانه بود، آنها مشکلات اردوگاه نشینی را می خواستند با حرکات نظامی جبران نمایند در حالیکه اوضاع فعلی ایران و کردستان مناسب با فعالیت نظامی نیست و اساسا فعالیت چریکی در گذشته با اهدافی همچون اعلام موجودیت سیاسی، حفظ هویت ملی و وادار نمودن نظام به مذاکره و مواردی از این قبیل صورت می پذیرفت اما هیچیک از اهداف مذکور در دستور کار روز نیست و اگر در گذشته اعلام موجودیت با حضور فیزیکی انجام می گرفت امروزه امکانات ارتباطی دلیلی برای حضور فیزیکی نگذاشته و در ضمن هویت ملی نیز بیش از پیش ریشه دوانیده و در نهایت رژیم نیز در شرایطی نیست که وادار به مذاکره گردد.
سرانجام کنگره توانست با اکثریت آرا به تصویب شعار جمهوری کردستان در ایرانی فدرال و دموکرات بپردازد و حزب را به وظیفهای که در همسویی با جنبش سراسری و هم آوایی با دیگر ملیتهای ایران دارد ملزم سازد. در پایان کار کنگره حزب توانست کمیته مرکزی را انتخاب و در اولین نشست کمیته مرکزی جدید آقای خالد عزیزی را بعنوان سخنگوی کمیته و یا دبیر اول انتخاب نماید. ایشان در اولین نطق بعد از انتخاب خود با ارائه بحثی واقعبینانه به اهمیت مبارزه خلق کرد با ملیتهای دیگر ایران و بویژه نیروهای سراسری تاکید نمود. که با استقبال حاضرین روبرو گردید.
با توجه به اهمیت قضیه و ضرورت اعتماد سازی میان جنبش کردستان و جنبش سراسری ایران و ایجاد فاز نوینی برای همکاری میان احزاب مترقی، درج مصوبات کنگره چهاردهم حزب می تواند به این مهم کمک نماید و امید است که در مطالب بعدی به جزئیات بیشتری در ارتباط با کار کنگره بپردازم.
grdako@yahoo.com
|