تحلیلی محتوایی بر نتیجه انتخابات مجلس هشتم
«ضربه فنی شدن» در لحظات آخر انتخابات یعنی روز برگزاری انتخابات تا مرحله شمارش آرا و اعلام نتایج و نداشتن راهکار مناسب برای بیان اعتراضات در مقاطع تعیین کننده نیز از دیگر نقاط ضعفی است که کارشناسان، ترمیم آنها تا انتخابات ریاست جمهوری را ضروری می دانند



اخبار روز: www.iran-chabar.de
سه‌شنبه  ۲۰ فروردين ۱٣٨۷ -  ٨ آوريل ۲۰۰٨


بلافاصله پس از نواخته شدن زنگ پایان مهلت قانونی اخذ آرا در روز جمعه ۲۴ اسفند، تحلیل فضا و شرایط حاکم بر انتخابات مجلس هشتم در دستور کار تحلیلگران، احزاب و فعالان سیاسی قرار گرفت. در واقع اعلام نتایج اولیه انتخابات خصوصاً در حوزه انتخابیه تهران پیام های نسبتاً روشنی داشت که از ورای میزان مشارکت عمومی در آن، از سوی صاحبنظران حاوی نکات تامل برانگیزی خصوصاً برای اردوگاه انتخاباتی اصلاح طلبان قلمداد می شود.

در عین حال نمودار «میزان مشارکت عمومی» به عنوان یکی از «نقاط هدف» ذکر شده از سوی متولیان برگزاری انتخابات نیز به سمت اعداد درخور توجهی متمایل نشده است. در این راستا اصلاح طلبان و اصولگرایان دلایل تقریباً مشترکی را در خصوص چرایی آن مطرح می کنند.

هرچند مجریان میدان انتخابات و در راس آنها وزیر کشور دولت نهم و فرمانداران سراسر کشور فردای روز انتخابات از حضور ۶۰ درصدی واجدان شرایط در پای صندوق های اخذ رای سراسر کشور خبر دادند اما پس از اعلام قطعی نتیجه انتخابات تهران مشخص شد «تفاوت های آماری» جدی تر از آن است که به نظر می رسید.

کلانشهر تهران یا به زبان انتخاباتی «حوزه انتخابیه تهران، ری، شمیرانات و اسلامشهر» به دلیل نوع نگرش و غالب بودن دیدگاه ها و رفتار سیاسی رای دهندگان آن از یک سو و دارا بودن بیشترین کرسی در پارلمان و سنت نانوشته انتخاب رئیس مجلس از میان منتخبان آن از سوی دیگر همواره به کانون توجهات داخلی و بین المللی و «سنگ محک» تحلیل های انتخاباتی مبدل شده است. اینچنین بود که فرماندار تهران همنوا با سایر همکاران خود در روز بعد از انتخابات، درصد شرکت واجدان شرایط در حوزه انتخابیه تحت مدیریت خود را با عدد ۴۰ برابر دانست اما پس از شمارش آرا، این سایت اطلاع رسانی ستاد انتخابات کشور بود که عددی نزدیک به یک میلیون و نهصد هزار رای ماخوذه در تهران را روی خروجی خود قرار داد.

در چنین شرایطی بود که با لحاظ کردن آمار و ارقام قبلی اعلام شده از سوی رئیس ستاد انتخابات تهران که از وجود حدود ۵/۶ میلیون واجد شرایط در شهر تهران و حدود ۵/۹ میلیون در استان تهران حکایت داشت، عقربه میزان «سهیم شدن» شهروندان حوزه انتخابیه تهران روی رقمی زیر ٣۰ درصد توقف کرد. این آمار بی هیچ شک و تردیدی در تضاد با خواست اعلام شده در راستای استراتژی «مشارکت حداکثری» قرار می گیرد.

این استدلال منطقی که اکثریت احزاب و گروه های سیاسی- با هر گرایشی- نیز آن را امری بدیهی و مورد تاکید می دانند ناظر بر این امر است که میزان حضور مردم در انتخابات با حجم تهدیدات علیه امنیت ملی ایران رابطه یی معکوس دارد. اینچنین است که به جز یک گروه اندک اما تاثیرگذار که میزان را رای مردم ندانسته و آن را جزء مولفه های مقوم جایگاه ایران در داخل و خارج به حساب نمی آوردند، قسمت اعظم نیروهای درون نظام و خصوصاً اصلاح طلبان،برپشتوانه قوی مردمی نهادها و قوای انتخابی تاکید داشتند.

آرای دوره های هفتم و هشتم مجلس خصوصاً در شهرهای بزرگ موید این واقعیت است که احزاب و جریانات سیاسی اعم از اصلاح طلب و اصولگرا و خیل دستگاه های تبلیغاتی و رسانه های پرتعداد عمومی نتوانستند طرفداران خود را برای حضور حداکثری در انتخابات متقاعد سازند. اگرچه در حوزه های شهرستان ها و بخش ها به دلیل چربش مسائل قومی و محلی، صرف فعل حضور در انتخابات با استقبال بیشتری مواجه شده و همین امر آمار کلی انتخابات را به عددی نسبتاً قابل قبول در نرم جهانی نزدیک ساخته است.

احزاب، فعالان سیاسی و ائتلاف ها اما برهان ها و استدلال های خاص خود را برای واکاوی این پدیده و موانع مشارکت ۶۰ تا ۷۰ درصد واجدان شرایط خصوصاً در تهران به پیش می کشند که برخی از آنها غیرقابل قبول و برخی دیگر از سوی ناظران سیاسی درست و قابل تامل ارزیابی می شود.

اصلاح طلبان که در انتخابات مجلس هشتم با دو تابلوی جداگانه - با درصد متغیری از اشتراکات در تهران و شهرستان ها، یعنی ستاد ائتلاف اصلاح طلبان با محوریت سیدمحمد خاتمی و حزب اعتماد ملی با راهبری مهدی کروبی - گام به عرصه رقابت سیاسی گذارده بودند اما دلیل رفتار جامعه خصوصاً در شهرهای بزرگ را با عملکرد هیات اجرایی، نظارت و شورای نگهبان مرتبط می دانند. در واقع نگاه انتقادی سران اردوگاه منتقدان در وهله نخست بر ردصلاحیت چهره های اصلاح طلب در تهران و شهرستان ها متمرکز شده است. جایی که اصلاح طلبان را ناگزیر ساخت در برخی موارد با کاندیداهای کمتری بخت خود را در معدود حوزه های باقی مانده بیازمایند. اصلاح طلبان این استدلال را طرح می کنند که اساساً در بسیاری از حوزه ها کاندیدایی نداشته اند تا برای ترغیب طرفداران خود به حضور حداکثری در پای صندوق های رای پشتوانه کافی داشته باشند.


اما مساله به همین یک نکته ختم نمی شود چه اینکه برخی محدودیت ها در تبلیغات و استفاده «نامحدود» رقیب از امکانات رسانه های فراگیر و همچنین حمایت برخی ارگان ها و محافل از رقبای اصولگرا را نیز در ادامه فهرست بلندبالای موانع رساندن شعارها و برنامه های خود به قشرهای مختلف اجتماعی ارزیابی می کنند.

این دلایل در میان برخی ناظران سیاسی نزدیک به طیف های اصولگرایان معتدل و منصف نیز دارای طرفدارانی است، چه اینکه ائتلاف فراگیر اصولگرایان در برخی از این پارامترها پهلو به پهلوی اصلاح طلبان می زند. در سوی مقابل اما عده یی نیز این برهان را که بدنه اجتماعی حامی اصلاح طلبان به دلیل دلسردی و ناامیدی ناشی از ردصلاحیت های چهره های شاخص و «مشخص بودن نتیجه بازی پیش از آغاز مسابقه»، در حوزه استراتژیک تهران با بی میلی و کم توجهی با فهرست ائتلاف اصلاح طلبان برخورد کردند، چندان قابل پذیرش نمی دانند. در واقع، تاکید سیدمحمد خاتمی بر لزوم حضور در حوزه های دارای امکان رقابت «برای برهم زدن نقشه حذف اصلاح طلبان از صحنه سیاسی» و وجود حداقل ده چهره شاخص در لیست ائتلاف اصلاح طلبان این پرسش را به اذهان متبادر می سازد که چرا آرای اصلاح طلبان از چهره های میانی لیست جبهه متحد اصولگرایان نیز پایین تر است؟ در این میان سران اصلاح طلب و حتی اصولگرایان مستقل در نامه هایی به شورای نگهبان، مشاهدات معدود ناظران راه یافته به شعبه های اخذ رای را دارای مغایرت های قابل توجهی با نتایج اعلام شده می دانند.

در مقابل اما به نظر می رسد حتی با فرض صحت بخشی از این اعتراضات نمی توان توجیهی برای عدم اقبال بدنه حامیان اصلاح طلبان و آرای خاموش نسبت به فهرست تهران «یاران خاتمی» ارائه کرد. این عدم اقبال حتی در میان برخی روزنامه نگاران و اعضای احزاب اصلاح طلب به چشم می خورد؛ مساله یی که نظریه پردازان منتقد آن را در راستای تاکتیک «تبدیل شور انتخاباتی به ناامیدی» پس از رد گسترده صلاحیت ها لقب داده اند. با این حال این فرصت شناسی سیاسی و حرکت دسته جمعی است که برخلاف پایگاه های سنتی اصولگرایان، مدتی است در میان هواداران اصلاح طلبان به یک گوهر نایاب بدل شده است. این چنین بود که فعالان سیاسی اصلاح طلب نه تنها قادر به بازتعریف نیاز استراتژیک راهیابی ٣۰ نامزد اصلاح طلب تهران به مجلس - به رغم مقبول نبودن برخی از آنها برای برخی قشرهای هوادار اصلاحات - برای آرای خاموش نشدند بلکه بدنه اجتماعی آنها نیز برخلاف انتخابات شوراهای سوم حداقل در حوزه انتخابیه تهران که امکان رقابت نسبی داشت در صحنه حاضر نشد.

دامنه یی متغیر از ضعف تا قوت

صرف نظر از نتایج حاصل در انتخابات مجلس هشتم که با توجه به محدودیت های بی سابقه اعمال شده علیه اصلاح طلبان در نوع خود یک پیروزی به شمار می رود، آنچه نباید از نظر دور داشته شود تحلیل درست و «بی رحمانه» راهبرد سیاسی احزاب اصلاح طلب است.در چنین سمت وسویی است که می توان از خوش بین های کاذب پیش از ثبت نام در میان برخی چهره های شاخص اصلاح طلب لب به شکوه گشود و آنان را به تدوین استراتژی خود بر مبنای شرایط نامتوازن و نابرابر اما واقعی موجود - در تمامی زمینه ها اعم از رسانه و تبلیغات تا پشتوانه در حاکمیت - دعوت کرد. «ضربه فنی شدن» در لحظات آخر انتخابات یعنی روز برگزاری انتخابات تا مرحله شمارش آرا و اعلام نتایج و نداشتن راهکار مناسب برای بیان اعتراضات در مقاطع تعیین کننده نیز از دیگر نقاط ضعفی است که کارشناسان، ترمیم آنها تا انتخابات ریاست جمهوری را ضروری می دانند. این فقدان کانال مناسب برای بیان اعتراضات در برهه سخت و پرفراز و فرود اعلام نتایج بررسی صلاحیت ها نیز به طور روشنی به چشم می آمد.

نکته قابل تامل اما اظهارات بخش هایی از بدنه اجتماعی هوادار اصلاحات است که به رغم مشاهده مضرات پرشمار همسویی قوا یا «یکدستی مجلس» حاضر به ایفای نقش مناسب و مانور حرکتی در محدوده باقی مانده برای اصلاح طلبان نشدند. آنها و بخشی از آرای خاموش پس از اعلام نتایج دور اول، به اشتباه در رفتار غیرسازمانی خود پی برده و اعلام می کنند که در دور دوم تلاش خود را برای راهیابی ۱۱ نامزد اصلاح طلب در تهران و سایر نامزدهای مورد حمایت منتقدان در شهرستان ها به کار خواهند بست. آنها در دور اول به دلایل مختلف حمایت از فهرست اصلاح طلبان در تهران را بی حاصل می دانستند. این رفتار شباهت های زیادی با رفتار آنها در دور دوم انتخابات ریاست جمهوری نهم و تشکیل جبهه ائتلافی برای پشتیبانی از آیت الله هاشمی رفسنجانی دارد، غافل از اینکه ائتلاف و حرکت هماهنگ و منسجم باید از ماه ها قبل طراحی و نقش همه بازیگران از نیروهای ستادی تا حامیان به طور دقیق مشخص شده باشد.

انتخابات دور دوم تهران فرصتی است تا تمامی قطعات پازل اردوگاه اصلاح طلبان در جای درست خود قرار گیرند. اقلیت موثر و کارآمد مجلس هشتم از یک سو و تمرین حرکت مدون و حساب شده برای انتخابات سرنوشت ساز ریاست جمهوری دهم از سوی دیگر، دو دستاورد غیرقابل انکار پیروزی اصلاح طلبان در دور دوم خواهد بود.

                                                                                                          حامد طبیبی
منبع: روزنامه اعتماد
۱٨ فروردین ٨۷