واعظان* (طنز ) - عسگر آهنین

نظرات دیگران
  
    از : مارال مسافری

عنوان : پاسخ به دنیوی راد
آقای دنیوی راد: با پوزش باید بگویم حرف های شما خیلی بی معناست.
شاعر برای دل خودش شعر می گوید نه برای من و شما.
من و شما فقط شنونده و خواننده ی شعرش هستیم.
شما که نباید سطح هنر را اینقدر پایین بیاورید و به اصطلاح برای شعر گردن کج کنید.
۶۰۷ - تاریخ انتشار : ۲٣ فروردين ۱٣٨۷       

    از : ع دنیوی راد دنیوی راد

عنوان : مهربان ترک باشید
آقا مهرداد همانطور که گفتید بیشترین خواننده را در سایت های موجود بعد از اخبار بخش ادبیات تشکیل می دهد و قسمت شعر پر خواننده ترین قسمت سایت های انترنتی را تشکیل می دهد .

البته اخبار مملکت و خارج از ایران را در تلوزیو ن و دیگر رسانه ها می توان دست رسی داشت اما در مورد شعر فرق می کند بخصوص که در خارج از ایران به دلیل دور بودن مسافت ها و طولانی بودن راه ها بهترین راه ارتباطی همین سایت ها هستند که سریعا کارهای ادبی را به خواننده ها انعکاس می دهند .

اما شما هم کمی صبور باشید و یک کمی بیشتر دقت کنید و مهربان تر با اهل ادب باشید سرودن یک شعر کار ساده ای نیست یک شاعر باید بیشترین وقتش را برای سرودن یک شعر صرف کند و وقتی شما در خواب ناز هستید ویا به تفریح مشغول هستید شاعر در کنج خانه اش یا به قول دوستان کنج اپارتمانش بنشیند و ساعت ها وقت صرف کند و انرزی بگذارد تا یک شعر را تحویل این سایت ها و یا مجلات ادبی و خلاصه تحویل بدهد حالا شما هم غر غر کنید و عیب و ایراد بگیرید که شاعر ها و اهل ادب باید قلم را زمین بگذارند چون به جای تشکر دلشان را سرد می کنید آخر یک کم مهربان ترک باشید
۶۰۲ - تاریخ انتشار : ۲۲ فروردين ۱٣٨۷       

    از : مارال مسافری

عنوان : فرق ها را بدانیم
آقای مهرداد:
من هم با شما هم عقیده هستم.
متأسفانه عزیزان ما هنوز فرق میان طنز و هجو و هزل و جوک و لطیفه و بددهانی و فحاشی و یاوه گویی را نمی دانند.
این شعر اصلن طنز نیست و همانطور که شما گفتید طنز دارای ظرافت ها و باریک بینی های شیرینی است که به خواننده کیف و لذت می دهد و اصلن کلمه ی (طناز) که باری مثبت دارد از مشتقات کلمه ی طنز است.
طنز آنی نیست که بخواهد با کلمات پلشت مردم را بخنداند یا چیزی را ضایع کند. من کاری ندارم که اسلام و مسلمانان و آخوندها خوب اند یا بد؟ گه و نجاست اند یا گلاب و گل . من فکر می کنم فحاشی با طنز زمین تا آسمان فرق دارد و ای کاش که ما سوابق این کلمه ها و شیوه ی کار آنها را بدانیم و بعد شعر را به آنها منسوب کنیم یا نظر بدهیم. آنها که نظر مخالف داده اند حتا صادق هدایت و نوشته هایش را هم نمی شناسند. هدایت هرگز کلمات را بیجا و هرزه به کار نمی برد و حتمن از آنها معنی و هدفی ویژه دریافت می کرد . مثلن در جایی در بوف کور می گوید : بوسه اش مزه ی کون خیار می داد یعنی بوسه اش تلخ بود و کلمه (کون) را که سابقه ی ورود به ادبیات نداشت، بسیار زیبا به کار می برد. اینگونه کاربرد هیچگونه آشنایی با این شعرها و امثال این شعرها ندارد و عادلانه هم نیست که ما نوشته ها و گفته های هدایت را که روانش شاد باشد در کنار این شعرها قرار دهیم و با آنها قیاس بگیریم.
من از آقای آهنین از اینکه به یاد سال مرگ هدایت بوده اند صمیمانه متشکرم اما راستش به من برخورد کرد که این شعر را دست مایه ای برای سال یاد از آن شخصیت غرورآفرین نموده اند.
۵۹۲ - تاریخ انتشار : ۲۲ فروردين ۱٣٨۷       

    از : ناظم ش

عنوان : به جناب مهرداد
دوست محترم آقای مهرداد سلام. شما حق دارید، چون به دنبال سیاست می گردید در اخبار روز، بعد، چون خسته می شوید، سری هم به بخش ادبیات می زنید. تقصیر شما نیست. اهل ادب نیستید. فکر می کنید هر اهل ادبی نام گند و گه و لجن را آورد، بی ادب است. نه! عزیز جان، تمام موضوعاتی که در شعر آقای آهنین آمده است و حتی آن نام های "بی ادبانه" (وای... وای!!) موضوعاتی است که صادق هدایت در نامه ها و آثارش آورده است. هدایت از دست شما مردم خودش را کشت. که حاضرید در هر شرایطی زندگی کنید و تحمل کنید، تقیه کنید، برای تغییر اوضاع به لجن آلوده ملک و ملت هیچ هزینه ای نکنید، اما هر وقت اندیشمند دانایی به شما بگوید در این وضع و در این تعفن زندگی می کنید، لب ور می چینید و بی ادبشان می نامید. مهرداد جان! ادبیات یعنی آیینه! آینه چون نقش تو بنمود راست/ خودشکن، آیینه شکستن خطاست.
۵۹۰ - تاریخ انتشار : ۲۲ فروردين ۱٣٨۷       

    از : مزدک خرمدینی

عنوان : به مهردادها
دستت جناب آهنین درد نکند الحق که این حرامیان را جز با گه و لجن نباید خطاب کرد.افرادی مثل این آقا مهرداد گویا نمی خواهند بفهمند که جانیانیکه ایران را به ویرانی کشیده اند را جز با گه و کثافت نباید پذیرایی کرد.این آقایان خیلی مودب خود ریدن به زندگی مردم.اصلا من نمیدانم حرف این پروهای مودب چیست؟مگر گه و لجن کلمه نیستتند؟اسلا اسلمو و مقدسات اسلامی را باید به گه کشید.
۵٨۹ - تاریخ انتشار : ۲۲ فروردين ۱٣٨۷       

    از : مهرداد .

عنوان : درد دل . . .
مسول(ین) محترم نشریه اینترنتی اخبار روز
لطف می کنید اگر نگاهی به محتوای بخش موسوم به " ادبیات " نشریه بیاندازید و فکری بفرمائید به حال خوانندگان بی نوای مشتاق ادبیاتی که بعد از یکی دو نگاه شتابزده به عناوین سیاسی و غیره، سراغ بخش ادبیات می روند، و گاهی براستی از کرده خود پشیمان می آیند.

واقعا که این عنوان "طنز" هم بلای جان ما شده است و معلوم نیست چرا تازگی ها رسم شده است تا هر وقت باصطلاح شعری قافیه اش تنگ می آید (یا دقیق تر، هرجا کلماتی زشت و تهی از معنا و ملاحت، ردیف و قافیه ای پیدا می کنند) یک تاج "طنز" بر تارکش نشانده می شود و با تشریفات منتشر می گردد. من که صلاحیت وارد شدن به بحث طنز را در خود نمی بینم اما لااقل یک چیز برایم روشن است و آن این که طنز به هیچ عنوان نمی تواند با بددهنی ِغم انگیز، پلشت نویسی ِ ولنگارانه و تعفن نگاری ... یکی باشد.
طنز هرچه نباشد، شیرین است، شاداب است، ملاحت دارد، تو در توست، غافلگیر کننده است، آن چه نادیدنی است را می نماید، تلنگر می زند، تفکر برمی انگیزد، جذاب است... و هرچه هم باشد، ملال آور نیست.
شرمنده ام از این درخواست، اما شما را به خدا طنز "واعظان" در بخش ادبیات را بخوانید و دوباره بخوانید.... داوری را به خودتان وامی گذارم!
با تشکر مهرداد
۵٨٨ - تاریخ انتشار : ۲۲ فروردين ۱٣٨۷