روزنامه های ایران چه می نویسند؟



اخبار روز: www.iran-chabar.de
پنج‌شنبه  ۲۲ فروردين ۱٣٨۷ -  ۱۰ آوريل ۲۰۰٨


امیدواری به ساختن اقلیتی استوار در مجلس هشتم
عملکرد دکتر مصدق و مدرس می تواند الگویی برای مجلس هشتم باشد
طراحی و ساخت اولین نیروگاه اتمی بومی کشور
حضور کم مردم تهران در انتخابات اخیر به معنای دور شدن آنها از سیاست است
تعامل موثر با اقتصاد جهانی یکی از ضروریات
آلودگی محیط زیست منحصر به شمال کشور نیست

علاءالدین بروجردی رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس در مقاله ای با عنوان تثبیت توانمندی در روزنامه همشهری نوشته است: دستیابی به فناوری هسته ای، به خصوص در طول ٣دهه گذشته به عنوان یک آرمان ملی نزد ملت ایران و جمهوری اسلامی مطرح بوده است.
این موضوع به ویژه از زمانی برجسته تر شد که آمریکا و کشورهای غربی مصرانه می خواستند ملت ما را از این حق محروم کنند.
اگر امروز ملت ما توانایی بهره برداری از ۶هزار سانتریفیوژ جدید در سال جاری را به دست آورده، این توانایی مرهون عوامل متعددی است که مهم ترین آن را می توان نظر رهبر معظم انقلاب و تاکید ایشان در به دست آوردن این فناوری ملی دانست.
تلاش شورای امنیت ملی و دولت نهم که با وجود تمامی فشارها بر ادامه راه مصر بودند، تاکید قشرهای مختلف ملت ایران که از حقوق هسته ای خود عقب ننشستند و بالاخره مصوبات مجلس هفتم که در این زمینه کارنامه درخشانی بر جای گذاشت و با ۴ مصوبه قانونی بر احقاق حق مسلم ایران صحه گذاشت نیز در این موفقیت عظیم موثر بود.در سال های اخیر فرانسه، انگلیس و برخی کشورهای غربی در دنباله روی از آمریکا دست نیافتن ایران به این توانمندی را در نظر داشتند و حتی هنگامی که پس از ۲ سال تعلیق داوطلبانه، عدم انحراف جمهوری اسلامی ایران روشن شد، بازهم حاضر نشدند بر این حق ما صحه بگذارند و تعلیق غنی سازی اورانیوم در کشورمان را به هر نحو خواستار بودند.
در مقابل مسئولان جمهوری اسلامی در جهت دفاع از حقوق ایران و به دست آوردن این توانمندی عزم را بر ادامه راه جزم کردند و با فعال کردن طرح اصفهان و نطنز تصمیم بر ادامه راه گرفتند.نتیجه این اراده راسخ این بود که ملت ایران با وجود صدور قطعنامه توسط شورای امینت سازمان ملل که اقدامی کاملا مغایر با مقررات بین المللی بود، موفق شد قله رفیع دانش جهانی را فتح کند.
امروز که ما مرحله تثبیت این توانمندی را طی می کنیم، هزاران دستگاه سانتریفیوژ نصب و شرایط برای تولید سوخت نیروگاه های هسته ای در حال فراهم شدن است؛ مسیر ما مشخص است و هدف خودکفایی است.
با توجه به مصوبه مجلس مبنی بر تولید ۰۲ هزار مگاوات انرژی هسته ای ظرف ۲۰سال آینده، دولت با جدیت بیشتر در این مسیر اهتمام می ورزد و علاوه بر این حرکت منطقی در جهت تولید سوخت هسته ای، گروهی از مهندسین در حال طراحی و ساخت اولین نیروگاه اتمی بومی کشور نیز هستند.لذا تجاهل غرب نسبت به این حقیقت هیچ تاثیری در واقعیت هسته ای ایران نخواهد داشت و به نفع کشورهای غربی و آمریکاست که حقیقت هسته ای ایران را بپذیرند.

ساختن اقلیتی استوار
روزنامه اعتماد ملی در سرمقاله دیروزش: ناامید نمی شویم نوشته است: انتخابات مرحله اول هشتمین دوره مجلس شورای اسلامی با اما و اگرهای فراوان به پایان رسید. پرسش های فراوانی در خصوص نحوه برپایی این انتخابات و نتایج آن به ویژه در تهران مطرح است که متولیان برگزاری انتخابات تاکنون از دادن پاسخ صریح بدان ها طفره می روند. مهم ترین درخواستی که در روزهای پایانی سال گذشته مطرح شد، نامه سرگشاده مشترک آقایان کروبی و خاتمی و شکایت شمار زیادی از نامزدهای تهران به برگزارکنندگان این انتخابات بود. اما با این نامه هم بسان دیگر درخواست ها برای شفاف سازی دغدغه های جاری در این رابطه برخورد شد. ابهامات موجود آفات و صدمات فراوانی برای جامعه سیاسی ایران به همراه دارد؛ اول آنکه باور و اعتقاد مردم به امانتداری، درستی و سلامت انتخابات را با علامت سوال بزرگی روبه رو می سازد. در چنین فضایی جامعه از خود می پرسد نفس حضور در پای صندوق های رای در حالی که شائبه عدم امانتداری وجود دارد از چه فایده ای برخوردار است؟ ثانیا مشروعیت کسانی که در چنین فضای غبارآلودی به مجلس راه پیدا می کنند تا حد زیادی با تأنی همراه می شود. اشکال دیگر آن است که زبان مخالفان نظام و دشمنان این مرز و بوم را دراز کرده، درجامعه جهانی فرصت به آنها برای مانورهای جدید می دهد و مهم ترین اشکال، دلسرد کردن مردم از حضور مجدد در چنین صحنه هایی به طور خاص در مرحله دوم این انتخابات است. با این همه باید اذعان کرد در جامعه ایران با سابقه طولانی در استبدادزدگی، تحقق تمام نشانه های دموکراسی و استقرار جمهوری اسلامی با همه ویژگی های مثبتش شاید در کوتاه زمان میسور نباشد. از آنجا که فرهنگ استبدادزدگی یک شبه در این سرزمین استقرار نیافته است، انتظار برداشتن آن در کوتاه زمان تصوری عبث و نافرجام است. حزب اعتماد ملی بر این باور است در راه تحقق جمهوری اسلامی به طور کامل، باید مستمر با آرامش و پشتکار قدم نهاد. بدون تردید رسیدن به تمام اهداف در زمانی کوتاه امکان پذیر نمی باشد. جامعه برای نیل به یک فرجام مثبت در سپهر سیاست به شکیبایی، تربیت سیاسی و پشتکار فراوان نیاز دارد چرا که به تعبیر مرحوم شهیدبهشتی بهشت را به بها دهند، نه به بهانه. انتخابات مرحله اول به پایان رسیده است و ما هرچند به تمام اهداف خود دست نیافته ایم و اعتراض خود را نیز به روند برگزاری اعلام کرده ایم اما موفقیت های قابل توجهی نیز کسب کرده ایم. در کل کشور تعداد نمایندگان راه یافته به مجلس از اردوگاه اصلاح طلبان اندکی بیشتر از مجلس هفتم است و تعدادی از کاندیداهای راه یافته به دور دوم انتخابات به اردوگاه اصلاح طلبان تعلق دارند. بدیهی است با حضور آنان در مجلس، می توان اقلیتی استوار و تعیین کننده ساخت. تاریخ ایران فراموش نمی کند که شخصیت هایی چون مرحوم مدرس در مجلس چهارم و پنجم و مرحوم مصدق در مجلس پانزدهم از چه ظرفیت و توانمندی ای برخوردار بودند. عملکرد آنها می تواند الگویی برای مجلس هشتم باشد؛ اینکه عدد همواره تعیین کننده نیست، زیرا یکی مرد جنگی به از صدهزار. حزب اعتماد ملی اعلام کرده است با تمام قدرت در انتخابات مرحله دوم شرکت می نماید و البته در همین جا اعلام می کنیم برای حوزه انتخابیه تهران لیست کاملی از کاندیداهای اصلاح طلب برای تمام کرسی ها ارائه خواهیم کرد. این نبردی تعیین کننده و فرجام بخش است اما درحالی که رقبا از تمام امکانات بهره می برند ما تنها امیدوار به پشتیبانی مردمی هستیم که از وضعیت موجود ناراحت و طرفدار تغییرات اساسی در شیوه قانونگذاری کشور هستند. ادعا نمی کنیم قادر به حل تمام مشکلات هستیم اما می دانیم که می توانیم جلوی بسیاری از رفتارهای نادرست در حوزه اجرایی را گرفته و البته طراح روش های نوینی در اداره جامعه باشیم. سلاح ما در این مبارزه سخت و نفس گیر حمایت مردمی است؛ همانگونه که جنبش اصلاحات همواره با تکیه بر حمایت مردم، استوار ره سپرده است. بیایید با هم عهد نماییم علی رغم همه نابسامانی ها همچون آب زلالی که در کتب فارسی دوران کودکی خویش آموخته بودیم راه نفوذ خود را از دل سنگلاخ سخت و محکم مشکلات و معضلات بازنماییم. آینده از آن ملت هایی است که می اندیشند، حرکت می کنند و ناامید نمی شوند.

علل رأی کم مردم در تهران
روزنامه جمهوری اسلامی در چهارمین بخش از سلسله مقالاتی با عنوان مجلس هشتم و دهه چهارم نوشته است: یکی از این واقعیت ها که در انتخابات مجلس هشتم ظاهر شد حضور کم مردم تهران در این انتخابات بود. تعداد واجدان شرایط رای دادن در تهران در انتخابات مجلس هشتم طبق آمار رسمی اعلام شده توسط مدیر کل دفتر سیاسی و انتخابات استان تهران ۶,۵۷٣,۰۴٨ نفر بود (خبرگزاری فارس٨۶,۱۲,۱۲ خبر شماره ٨۶۱۲۱۲۰۲۷۲ ) و تعداد آراء به صندوق انداخته شده در تهران طبق آمار رسمی اعلام شده توسط وزارت کشور ۱,۹۹۵,۵۶۲ نفر بود. این ارقام نشان میدهند در تهران فقط ٣۰,٣۶ درصد کسانی که می توانستند رای بدهند در انتخابات مجلس هشتم شرکت کرده اند. این واقعیت تلخ را نمی توان نادیده گرفت و از آن به آسانی عبور کرد. آیا این به معنای بی علاقگی مردم تهران به انتخابات است؟ به معنای دور شدن آنها از سیاست است؟ به معنای ایرادی است که به عملکردها دارند؟ یا معنای دیگری دارد؟ هرچه باشد یک پدیده منفی است و باید چاره ای برای آن اندیشیده شود. تهران مرکز جمهوری اسلامی ایران و سیاسی ترین نقطه این کشور است و قطعا چنین وضعیتی برای آن زیبنده نیست.
بدتر از این آراء بسیار پائین نمایندگان انتخاب شده یا راه یافتگان به مجلس در مرحله اول انتخابات مجلس هشتم است. براساس آمار اعلام شده توسط ستاد انتخابات وزارت کشور، اولین نفر از ۱۹ نفری که در تهران به مجلس راه یافت ٨۴۴۲٣۰ رای داشت که ۴۹ / ۴٨ درصد آراء به صندوق ریخته شده را تشکیل می دهد، یعنی ۱,۵۱ درصد کمتر از نصف آراء آنهم از کمتر از یک سوم واجدان شرایط رای. نفر نوزدهم یعنی آخرین نفری که به مجلس راه یافت ۴٣۶۶۱۱ رای داشت که ۲۵,۰٨ درصد آراء به صندوق ریخته شده را تشکیل می دهد، یعنی حدود ۱۲ درصد کل آراء کسانی که در تهران حق رای دادن را داشتند. این نشانه خوبی برای تهران و برای کسانی که قرار است به نمایندگی از طرف مردم تهران در مجلس شورای اسلامی حضور داشته باشند نیست.
نکته مهم اینست که تغییر قانون انتخابات و اجازه ورود کسانی که حداقل یک چهارم آراء هر حوزه انتخابیه را به خود اختصاص دهند به مجلس موجب شد این ۱۹ نفر در تهران و بسیاری از داوطلبان در شهرستانها بویژه مراکز استان ها به مجلس راه یابند و اگر شرط ورود به مجلس کسب نصف باضافه یک آراء بود در تهران هیچکدام از داوطلبان و در شهرستانها بسیاری از آنها در مرحله اول به مجلس راه نمی یافتند. به عبارت روشن تر باید گفت همه ۱۹ نماینده تهران که در مرحله اول به مجلس راه یافته اند از جمله رئیس مجلس و بسیاری از نمایندگان شهرستانها تک ماده ای هستند و اگر این قانون شبیه تک ماده نبود به مجلس راه نمی یافتند.
اکنون اگر بر این واقعیت های نه چندان خوشایند این نکته را بیافزائیم که در اثر خروج تدریجی نیروهای مبارز و چهره های انقلابی صدر انقلاب و جایگزین شدن نیروهای جدید اتصال مجلس با ریشه انقلاب به تدریج دچار ضعف می شود به این نتیجه خواهیم رسید که برای حل این مشکلات و جبران این ضعف ها باید کاری کرد. این نیاز واقعی هنگامی بیشتر خود را به رخ می کشد که موقعیت حساس دهه چهارم انقلاب و عمر نظام جمهوری اسلامی را در نظر بگیریم و به این نکته بسیار مهم توجه کنیم که بعد از دهه تثبیت نظام و دفاع مقدس دهه بازسازی کشور و دهه مقابله با تهاجم فرهنگی و جدال با تجدیدنظرطلبی ها اکنون زمان به ثمر رسیدن همه تلاش ها فرا رسیده و دهه چهارم را باید به دهه جهش علمی و رشد کیفی کشور در زمینه های فرهنگی اقتصادی اخلاقی و رفاهی تبدیل نمائیم. برای رسیدن به این اهداف بلند نیازمند مجلس قانونگذاری قوی، جدی، واقع نگر، مستقل، کاردان و پرتلاش هستیم. فقط با چنین مجلسی است که می توان اهداف بلند چشم انداز ۲۰ ساله را تحقق بخشید.
از هم اکنون تا پایان دهه چهارم مجلس سه بار تجدید می شود و مجالس هشتم، نهم و دهم در سالهای این دهه مشغول کار خواهند بود. اگر فرهنگ تبلیغات انتخاباتی غلط با همین آهنگ به پیش برود، اگر نگاه مردم به نمایندگان مجلس نگاه به کسی باشد که باید به فکر تامین نان و آب و جاده و برق و تلفن آنها باشد، نه قانونگذاری و نظارت، اگر احزاب و گروه ها و جناح ها به جای انتخاب کنندگان و انتخاب شوندگان عمل کنند و اگر تصمیم سازی ها و تصمیم گیری های باندی بر مجلس حاکم باشند و جرات استقلال عمل از آنها گرفته شود، مجلس نه تنها قادر نخواهد بود متناسب با نیاز دهه چهارم عمل کند، بلکه با قرار گرفتن در مسیر قهقرائی ویژگیهای متجانس با انقلاب و نظام را از دست خواهد داد و در معرض خطرهای جدی بی خاصیت شدن در برابر استبداد و استعمار قرار خواهد گرفت. هرکس این خطر را از هم اکنون احساس نکند باید در حساس بودن شامه سیاسی خود تردید نماید. با این خطر باید از هم اکنون مقابله شود و در این مقابله رسانه های مستقل صاحبان قلم، صاحبان فکر و بویژه پیشگامان انقلاب که هنوز در جامعه ما حضور دارند وظیفه مهمی برعهده دارند، وظیفه ای که اگر امروز برای انجام آن قیام نکنند فردا دیر است. والسلام.

تعامل موثر با اقتصاد جهانی
اقتصاد بلاتکلیف عنوان سرمقاله دیروز روزنامه کارگزاران است که در پی نقل شده است.
در خبرها آمده است هیات محترم وزیران محدودیت کسب مجوز دستگاه های اجرایی برای واردات کالا را برداشته و تعرفه برخی از کالاها نیز کاهش پیدا کرده است. از آنجا که متن کامل خبر در دسترس نیست و جزئیات مصوبه در اختیار نبود صرفا در حد تیتر خبر تحلیلی اجمالی بر رویکرد دولت در برنامه های اقتصادی جدید ارائه می شود. آنچه که مسلم بوده و هست این است که دولت در هر تصمیم گیری اقتصادی بتواند در یک package مجموعه مشخص و تعریف شده سیاست های خود را تعریف و تبیین کند. هنگام تدوین برنامه پنجم و تعیین رویکرد جدید برای برنامه های توسعه اقتصادی کشور این سوال مطرح بود که اقتصاد کشور در چه مسیری حرکت کند؟
انتخاب واژه تعامل با اقتصاد جهانی و حرکت به سوی بین المللی شدن اقتصاد ایران مد نظر تدوین کنندگان و سپس تصویب کنندگان برنامه بود. به عبارتی انتخاب مسیری جدید برای اقتصاد ایران که همواره جزء ضعف های اقتصادی ایران محسوب می شد. اقتصاد ایران به دلیل بین المللی نبودن آن نتوانسته بود جایگاه مناسبی در اقتصاد بین الملل پیدا کند و تنها شاهراه و مسیر اقتصاد ایران به دنیای اقتصادی نفت و درآمد نفتی بود. متناسب با درآمدهای نفتی جایگاه ایران در اقتصاد بین الملل افزایش یا کاهش می یافت و با سایر بخش های اقتصادی یا اقتصاد بین الملل بیگانه بود، به همین منظور انتخاب رویکرد تعامل موثر با اقتصاد جهانی یکی از ضروریات برنامه پنجم بود. اجرایی کردن چنین رویکردی نیازمند تدوین مجموعه سیاست هایی هماهنگ برای این منظور بود. در قالب این مجموعه صادرات آزاد و واردات صرفا با سیاست ها و ابزار تعرفه ای تعریف می شد. در انتخاب چنین فرآیندی حرکت معقولانه به سمت کاهش نرخ تعرفه موثر واردات همراه با رقابتی کردن تولیدات داخلی و بالاخص بخش صنعت از اصلی ترین سیاست های تعریف شده در برنامه توسعه بود. طی چند سال اخیر و با کنار گذاشتن اهداف اصلی در برنامه چهارم عملا برای اقتصاد ایران مشخص نبود چه رویکردی انتخاب شده است. بلای اقتصاد ایران یعنی افزایش یکباره درآمد نفت و کنار گذاشتن سیاست های تنظیم شده در هزینه کرد منابع نفتی موجب شد دولت نتواند کنترل لازم بر رفتار خود مبنی بر هزینه کرد بهینه منابع داشته باشد. این رفتار به حدی پیش رفت که عملکرد دولت با انتخاب رویکرد واردات کالاهای مصرفی در کشور در جهت اشباع کردن کالاهای مورد نیاز مردم و کاهش نرخ تورم داخلی نه تنها موثر واقع نشد بلکه بی انگیزگی شدید بخش تولید را به همراه داشت. اینکه دولت امروز با این سیاست چه رویکردی را برگزیده است همچون سایر سیاست های از پیش اعلام نشده دولت مشخص نیست چه رفتار و اثری را به دنبال دارد. امید همه بر این است که حتی اگر تصمیم، تصمیم غلطی باشد ولی اگر در یک مجموعه تعریف شده باشد، حداقل می توان در ادامه کار آن را به نحو مطلوب اصلاح کرد .

آلودگی محیط زیست در شمال
بی توجهی به حفظ محیط زیست و آلودگی آن در شمال کشور مسأله ایست که در سرمقاله روزنامه اعتماد به آن پرداخته شده است.
بهروز بهزادی سردبیر این نشریه با عنوان: این وطن نوشته است: در تعطیلات نوروز برای چند روز به مازندران رفتم. این سفر چشم مرا بر دو موضوع بسیار اساسی باز کرد و حیفم آمد اشاره ای هر چند کوتاه به آنها نکنم؛ نخستین آن طرز سلوک ما با محیط زیستمان است که ودیعه ای خداوندی است و در دنیا کم نظیر است. بگذریم که طی سالیان گذشته چه حجمی از جنگل های انبوه و زیبا را تبدیل به گل و خشت و آهن کرده ایم که خود مقال دیگری می خواهد. ولی آسیبی که بر باقیمانده محیط زیست می زنیم جای سکوت باقی نمی گذارد. کیسه های رنگارنگ پلاستیک، ظروف خالی شده از انواع خوردنی و نوشیدنی، فضولات بازمانده از زندگی بی در و پیکر مسافران و گاهی خود اهالی، در جای جای طبیعت دل انگیز شمال کشور فضایی را به تصویر کشیده است که فقط باید بر آن گریست. محیط زیست خطه شمال به اندازه ای آلوده شده است که در کناره جاده تا عمقی از جنگل چیزی جز فضولات و آشغال نمی توان دید. متاسفانه چون چنین تعاملی با طبیعت با نحوه زندگی مردم عجین شده است، تذکرهای موردی چاره ساز نیست و لازم است جمعیتی از جامعه شناسان و روانشناسان و اهالی رسانه طرحی دراندازند که به کمک آن با تبلیغات قوی رسانه ای بتوان از ضایعه آلودگی محیط زیست که حتی منحصر به شمال کشور هم نیست، جلوگیری کرد. و اما نکته دوم که اهمیت آن از نخستین نکته کمتر نیست، خودباختگی گروهی از مردم در برابر پول است تا آنجا که حب وطن را به آن می فروشند. تصور کنید شما هم مثل من وارد لابی یک هتل بزرگ و زیبا در یکی از شهرهای شمالی کشور شوید. از کنار غرفه های مختلف که اکثر آنها محل تبلیغ و فروش وسایل لوکس و شیک است، بگذرید و ناگهان با غرفه ای روبه رو شوید که در آن پارچه نوشته بزرگی به این مضمون ببینید؛ راهی به سوی یک زندگی بهتر و کمی پایین تر از آن بخوانید؛ خدمات مهاجرت به کانادا . آیا مثل من خشکتان نمی زند؟ ناگهان افسرده نمی شوید که دنیا دور سرتان بچرخد و چیزی در وجود شما نهیب نمی زند به چه قیمت؟ چرا باید همه مردم کشور خودمان را ـ آن هم مرفهانی را که وارد این هتل شده اند ـ جذب کشور بیگانه ای کنیم که سرمایه و پول آنان را که متعلق به جامعه ایران است، می خواهد. تفکر درباره این تبلیغ وقتی سیمای وحشتناک تری به خود می گیرد که آن را با تبلیغ های علنی فروش مسکن در دوبی یک جا جمع کنید و ببینید که حتی از قهرمانان ملی ما کمک گرفته می شود تا مردم را به خرید آپارتمان در امیرنشینی فرا خواند که به ضرب و زور پول ما ایرانیان سیمان و آهن را در فضای تب دار و خشک صحرایی به هم چسبانیده اند. اندوه وقتی صدچندان می شود که می دانی اشراف آن سرزمین خشک و سوزان خود همیشه آرزوی زندگی در استان های فارس و هرمزگان ما را داشته اند و از آن تاسف انگیزتر اینکه چیزی که در آن سرزمین پیشرفت نام گرفته است می تواند با تلنگری درهم بریزد و آنچه باقی می ماند مشتی آهن و آجر و سیمان است. بیدار شویم. وطن خود را دست کم نگیریم. اجازه چنین تبلیغ هایی را به هیچ بیگانه ای ندهیم چرا که در ساده ترین کلام باید بگوییم ایران وطن ماست. وطن ما بسیار زیباست. ما این وطن را چون جان دوست داریم.

منبع: روزنامه ی اطلاعات بین المللی