دولت رفاه در سوئد به پایان می رسد


محمدحسین یحیایی


• امروز سوئد در مسیر دیگری قرار گرفته است، از یک سو در مسیر سرمایه داری با شرکت های بزرگ جهانی ادغام می شود و در جهان سرمایه داری جایگاه خود را پیدا می کند، از دیگر سو به پیمان نظامی ناتو چشمک می زند. از همبستگی جهانی با جنبش های رهایی بخش و آزادی خواه که سال های طولانی بخشی از سیاست خارجی سوئد بود دست برداشته است ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
چهارشنبه  ۲٨ فروردين ۱٣٨۷ -  ۱۶ آوريل ۲۰۰٨


مردم سخت کوش سوئد با تلاش پی گیر خود در آرزوی ساختن دنیایی بودند که بتوانند در آن سعادت مند زندگی کنند و بر شرایط و قوانین سخت طبیعی فائق آیند. سوئد در اروپای شمالی، سرزمین سرد با زمستان های بلندی است که دیرتر از دیگر کشورهای اروپایی با صنعت و رشد اقتصادی آشنا شده ولی در اندک مدتی به یکی از پیشرفته ترین کشورهای جهان تبدیل شده است. این خود نشان می دهد که مردم این کشور کوچک توانایی بزرگی در آموزش و یادگیری دارند و به راحتی خود را با شرایط و قوانین نوین وفق می دهند. مردم همه نوآوری ها را از تفکر و اندیشه گرفته تا صنعت و هنر به راحتی می پزیرند، بدون تعصب و سخت گیری با انتخاب بهترین ها تلاش می ورزند که آن نوآوری ها را با شرایط خود به اجرا درآورند. در این راستا عملکرد حزب سوسیال دمکرات که سال های طولانی اداره جامعه را در دست گرفته و دولت را تشکیل داده قابل توجه است. سوسیال دمکرات های سوئد سوسیالیسم را به گونه ای تغییر دادند که پیش تر ها مسیحیت را داده بودند، آنها از افکار مارکس و انگلس بعنوان روش استفاده کردند و خود را سوسیالیست های سوئد خواندند، در اندک مدتی با تلاش پی گیر خود به بورژوازی قبولاندند که باید به اصلاحات گردن نهند، وضع کارگران را از نظر اقتصادی بهبود بخشند و تولید ملی را بالا ببرند.
حزب سوسیال دمکرات سوئد در سال ۱٨٨۹ با همکاری نزدیک اتحادیه های کارگری و روشنفکرهای استهکلم تشکیل شد که بیشتر خواهان حقوق صنفی و دمکراتیک بود. حزب با تلاش پیگیر خود حق رأی برای همه مردان بالای ۲۴ سال را بدست آورد ولی انتخابات در شهرداری ها همچنان در دست ثروت مندان باقی ماند، افرادی که ثروت بیشتری داشتند از حق رأی بیشتری برخوردار بودند، احزاب راستگرا سال ها با رأی همگانی و هر فرد یک رأی مخالفت می کردند. در پی انقلاب اکتبر و پیشروی کارگران و زحمتکشان در فعالیت های سیاسی احزاب دست راستی مجبور به عقب نشینی شدند و رفرم انتخاباتی تحقق یافت. با اصلاح قانون انتخابات و شرکت زنان در آن موقعیت حزب سوسیال دمکرات تقویت شد و پای حزب به دولت های ائتلافی کشیده شد.
دهه ٣۰ که با بحران عمیق اقتصادی در جهان آغاز شد، شرایط دیگری در جهان برای برون رفت از بحران بوجود آورد. با مطرح شدن تئوری کینز موقعیت و محبوبیت احزاب سوسیال دمکرات و طرفداران مداخله دولت در امور اقتصاد افزایش یافت. این روش و بینش سنگ بنا و ساختار فکری و ذهنی این احزاب را برای سال های طولانی تشکیل داد. در همه این سال ها حزب سوسیال دمکرات سوئد یکی از پایه های قدرت در کشور بود. با پایان جنگ که در آن موقعیت اقتصادی سوئد بهبود یافته بود رفرم های مهم اقتصادی و سیاسی تحقق یافت. خانه های مردمی، مشارکت سیاسی، توزیع عادلانه، گسترش رفاه عمومی و همکاری سندیکاهای کارگری و کارفرمایی الگوی نوینی در دنیا بود که نشانه های سوسیالیسم را با سرمایه داری همزمان داشت و نام الگوی سوئد به خود گرفته بود. پیشتازان حزب به این الگو و عملکرد سیاسی و اقتصادی خود نام پیش زمینه و مقدمات جامعه رفاه را دادند و بر این باور بودند که زمینه دولت رفاه بوجود آمده و در آینده نزدیک همه شهروندان از نعمت های آن بهره مند خواهند شد. در جامعه و دولت رفاه هرکس به اندازه توانش و هرکس به اندازه نیازش مشارکت خواهد کرد. در این راستا قانون آموزش اجباری تا ۹سال، توسعه بخش خدمات، بهداشت عمومی، نگهداری از کودکان و سالمندان، فراگیری حرفه برای بالا بردن میزان بازدهی و تولید، مشارکت زنان و گسترش دانشگاه ها بطور رایگان در دستور روز قرار گرفت. سال های دهه ۵۰ و ۶۰ میلادی اقتصاد و تولید صنعتی بگونه معجزه آسایی رشد کرد و الگوی سوئد در جهان مطرح شد ولی این روند در دهه ۷۰ با گسترش بیش از حد خدمات دچار مشکل شد و اقتصاد سوئد با تورم روبرو گردید. در نتیجه به کاهش ارزش کرون دراین دوره انجامید. دهه ٨۰ و سال های پایانی آن مسیر سیاسی حزب سوسیال دمکرات و سوئد را تغییر داد و آن را از آرمان های نخستین خود دور کرد. حزب سوسیال دمکرات هر چند رفتار پراگماتیستی داشت ولی در اصل حزب آرمان خواه بود، از آن رو ایدئولوژی آن را ارزش ها و تئوری های ساختاری و اجتماعی تشکیل می داد. حزب ارزش های بنیادی خود را از شعار های انقلاب فرانسه، مثل آزادی، برابری و همبستگی گرفته بود. حزب انسان و کار را عامل اساسی تولید و رشد اقتصادی می دانست، از آن رو به فاکتور های دیگر تولید مثل پول، تکنیک و مواد خام بدون مشارکت نیروی کار اهمیت نمی داد. بنابرین کار را پایه و اساس زندگی اقتصادی و تولید می دانست که نه تنها منشاء اصلی مادی است بلکه ضرورت معنوی جامعه و امنیت اجتماعی است. سوسیال دمکرات های سوئد در سال های پیشین به تضاد کار و سرمایه باور داشتند و خود را طرفدار کار نشان می دادند، هر چند اهمیت سرمایه را هم انکار نمی کردند به هر رو آنها در آرزوی جامعه ای بودند که میش و گرگ در کنار هم بیآرامند و گرگ که همان سرمایه است نتواند به میش آسیب برساند. شاید آنها در نهایت بر این باور بودند که بتوانند جامعه بی طبقه ایجاد کنند و تضاد های اجتماعی را با جامعه و دولت رفاه از میان بردارند.
با فروپاشی اتحاد شوروی و گسترش گلوبالیسم در جهان سرمایه داری رویکرد نوینی در احزاب سوسیال دمکراسی اروپا بویژه سوسیال دمکرات های سوئد که جایگاه ویژه ای در جهان داشت پدید آمد. با ترور شخصیت برجسته سیاسی اولاف پالمه گرایش به راست در حزب تقویت شد. به باور حزب ساختار جامعه دگرگون شده، عملکرد سرمایه رو به فزونی است، دیگر نمی توان بگونه پیشین از کار حمایت کرد و آن را تنها عامل مهم تولید دانست، از آن رو گردش به راست و پیش روی در آن همچنان ادامه یافت. حزب سوسیال دمکرات که سال های طولانی برای پیشگیری از خصوصی سازی مقاومت می کرد، تسلیم شد و خود پیشقدم در خصوصی سازی موسسات دولتی شد که سال ها محل کار هزاران زحمتکش سوئدی بود. هنوز صنایع بزرگ سوئد و بخش مهمی از خدمات در انحصار دولت و یا در کنترل و نظارت دولت است که هر روز بخشی از انها به بخش خصوصی واگذار می شود. عضویت در اتحادیه اروپا فعالیت های خصوصی سازی را تسریع کرده است. به نظر می رسد سوسیال دمکرات های سوئد از جامعه و دولت رفاه چشم پوشی کرده اند، از آن رو گاهی به عملکرد احزاب دست راستی که از دو سال پیش دولت را تشکیل داده اند خورده می گیرند و آن را نقد می کنند ولی بطور تلویحی و گاهی در پنهان از آن حمایت می کنند که جامعه سوئد را در مسیر دیگری هدایت می کند. هرچند این اقدامات مغایر با ماده ۲ از قانون اساسی است که می گوید. ً ... تأمین اشتغال، مسکن و آموزش برای مردم و نیز فعالیت در راستای مراقبت، امنیت اجتماعی و محیط زیست مطلوب از وظایف دولت و شهرداری ها است... نهاد های مردمی (عمومی) باید تامین کننده برابری شهروندان باشندً . بنابرین قانون اساسی سوئد که یکی از دست آورد های مهم کارگری در جهان معاصر است، همگان را برابر حقوق می داند، فرد، گروه و یا طبقه ای را دارای امتیاز ویژه نمی داند.
امروز سوئد در مسیر دیگری قرار گرفته است، از یک سو در مسیر سرمایه داری با شرکت های بزرگ جهانی ادغام می شود و در جهان سرمایه داری جایگاه خود را پیدا می کند، از دیگر سو به پیمان نظامی ناتو چشمک می زند. از همبستگی جهانی با جنبش های رهایی بخش و آزادی خواه که سال های طولانی بخشی از سیاست خارجی سوئد بود دست برداشته است. دیگر صدای اولاف پالمه، اینگمار برگمن و دیگران به گوش نمی رسد. اگر صدای مظلومی در جهان بلند می شد، در استهکلم پژواک می یافت و مردم به خیابان ها می ریختند، دیگر آنگونه نیست و مردم بی تفاوت شده اند. پایه های دولت رفاه در حال ریزش است. دولت راستگرا خواهان بیرون راندن دولت از صحنه اقتصادی، حذف یارانه ها و گاهی بیمه های اجتماعی است که اساس دولت رفاه را تشکیل می دهد. ائتلاف راست در اولین اقدام خود با پایین آوردن مالیات ها از امکانات مادی دولت کاست. در نتیجه بخشی از یارانه های درمانی و حق بیکاری کاهش یافت. در این میان پرداختی به صندوق بیکاری و حق عضویت سندیکایی را افزایش داد، در نتیجه بیش از ٣۰۰ هزار نفراز عضویت در بیمه بیکاری و ۱۰۰ هزار نفر از عضویت در سندیکا ها منصرف شدند.
در سوئد همه مردم بصورت یکسان و مساوی از خدمات تحصیلی و درمانی برخوردار بودند که آن هم در آینده نزدیک بهم خواهد خورد و امکان استفاده از امکانات درمانی و تحصیلی خصوصی فراهم خواهد آمد بگونه ای که خرید آن خدمات برای پول دارها و صاحبان ثروت آسان تر خواهد شد. این روند فاصله طبقاتی را افزایش خواهد داد و آن را در معرض دید همگان قرار خواهد داد. هر چند جامعه سوئد طبقاتی است ولی یکی از دست آورد های مهم سوسیال دمکراسی پنهان کردن آن از دید مردم بود که بشکل عریان قابل مشاهده نبود، زیرا همه از امکانات مساوی در مدرسه و درمانگاه بهره مند بودند. نظر سنجی های اخیر که ماهانه از سوی موسسات گوناگون منتشر می شود نشان می دهد که مردم از این روند ناخوشنودند و خواهان پرداخت مالیات های بیشتری هستند که بتوانند بطور مساوی از خدمات بهره مند شوند، ولی احزاب راستگرا به عملکرد خود ادامه می دهند تا جامعه در مسیری قرار گیرد که راه بازگشت وجود نداشته باشد. به نظر می رسد رهبران حزب سوسیال دمکرات بویژه جناح راست آن با رویکرد احزاب دست راستی مخالفت چندانی ندارند و در صورت بدست گرفتن دولت با کمی تغییرات آن را ادامه خواهند داد. بنابرین آرزوی جامعه و دولت رفاه در سوئد به تاریخ می پیوندد و مسیر آن مسدود می شود. برای رسیدن به عدالت اجتماعی که آرزوی دیرینه بشر است باید تلاش جهانی آغاز شود و رویکرد نوینی اتخاذ گردد.