از : مینا وفادار
عنوان : خارج از بحث !!!!!!!!
چند بار این مطلب را خواندم و هر بار بیشتر متوجه شدم که پیام خانم لادن برومند ارجمند تر از اظهار نظر های خارج از موضوع دوستان نظر دهنده میباشد. دوستان ! تا کی ما باید خارج از موضوع حرف بزنیم ؟
۷٣۴ - تاریخ انتشار : ۱ ارديبهشت ۱٣٨۷
|
از : نظر نظردهنده
عنوان : حقوق بشر
حق انتخاب اندیشه سیاسی و تشکل و تعلق سیاسی از حقوق اصلی بشریت می باشند و سلب آن به استبداد و فاشیسم منتهی می شود. در یک کشور آزاد و دمکراتیک مطمنا به اندازه کافی امکان وجود دارد که هم مارکسیست آزاد باشد و هم ملی گرا. با تمام انتقاداتی که به سیاستهای مرحوم کیانوری و مرحوم بختیار دارم نمی توانم حق اولیه هر دو آنها را به داشتن انتخاب اندیشه و فعالیت سیاسی را نفی کنم. مردم ایران حق دارند انواع افکار سیاسی را دارا باشند و نباید محدود به یک تعداد معین انتخاب و انحصار فکری و سیاسی باشند. حتی در کشورهای نزدیک به ایران نیز ما شاهد تغیرات دمکراتیک هستیم. در کشور یونان سالها است که دمکراسی برقرار شده است و تمامی احزاب حق فعالیت قانونی را دارند. در کشور قبرس اخیرا رهبر حزب کمونیست آن کشور رئیس جمهور شد و در کشورهای اروپای شرقی احزاب لیبرال و محافظه کار قدرت سیاسی را به شکل صلح آمیز صاحب شدند. در ایران آینده هم باید هم حزب توده باشد و هم مجاهدین و هم جبهه ملی و هم سازمان اکثریت و هم.... تنها کسانی و احزابی که در کشتار مردم بیگناه شرکت داشتند مانند مجرمان حقوق سیاسی خود را از دست می دهند. وابستگان به رژیم فعلی و قبلی بنابر شواهد قانونی بسیاری که موجود است در سرکوب و کشتار ایرانیان شرکت داشتند و همانگونه که حزب فاشیست ها در آلمان بعد از جنگ جهانی حق شرکت در پروسه سیاسی را از دست داد این احزاب ضد مردمی ملایان و رژیم خائن شاهنشاهی نباید اجازه ادامه تبهکاری های خود را داشته باشند. البته تصمیم گیرنده اصلی مردم ایران هستند که در یک ایران دمکراتیک می توانند سرنوشت سیاسی خود را تعین کنند. همانگونه که رژیم های سرنگون شده در بسیاری از کشورها به قدرت برنگشتند بعید است که مردم ایران بخواهند تجربه تلخ گذشته را دوباره تکرار کنند و عوامل سرکوب خود از این رژیم تبهکار کنونی و قبلی را دوباره در سرنوشت سیاسی خود شرکت دهند. دوران پهلوی تمام شد و دوران ملایان جنایتکار نیز به پایان خود نزدیک است.
۷۱٨ - تاریخ انتشار : ٣۱ فروردين ۱٣٨۷
|
از : ایرانی
عنوان : براستی بیسواد و بی اطلاع!!
آقای توده ای
وقتی به شما گفته میشود که بی اطلاع هستید، بعد داد و فریاد راه میاندازید که چنین و چنان شد. مرحوم مهندس کاظم حسیبی، مشاور ارشد دکتر مصدق در امور نفت، رییس شورای مرکزی جبهه ملی چهارم و عضو شورای مرکزی حزب ایران دیر سالی است که درگذشته. من خود بارها خدمت او در ستاد مرکزی جبهه ملی در خیابان سی متری تهران رسیده بودم.
شخص مورد نظر شما محمد حسیبی است که در کانال ۱ برنامه اجرا میکند.
در یک مورد حق با شماست. ادامهء این بحث با فرد مغرض و بی سوادی چون جنابعالی کاری عبث و بیهوده است.
۷۱٣ - تاریخ انتشار : ٣۰ فروردين ۱٣٨۷
|
از : R یک مارکسیست
عنوان : بی اطلاعی
دیگر ادامه بحث با شما جناب ایرانی اتلاف وقت است برای اینکه شما نشان دادید که چقدر در مورد ملیون ایران که ادعای ان را دارید اطلاعات دارید.
آقای محترم جناب مهندس حسیبی این مصدقی واقعی در قید حیات هستند. شما که آنقدر ملیون ملیون می کنید حتی از وضعیت معدود باقیمانده های این جریان هم باخبر نیستید. شما می توانید برنامه ایشان را در تلویزیون channel ۱ مشاهده کنید.
همین نقص اطلاعات کافیست که نشان دهد که شما چطور درباره باقی مسائل هم دروغ می بافید و تحریف واقعیت می کنید.
۷۱۲ - تاریخ انتشار : ٣۰ فروردين ۱٣٨۷
|
از : ایرانی
عنوان : دانش و تحریف!
جناب R مشخص است که شما ابتدا صحبت میکنید و سپس تحقیق مینمایید که خب صد البته این هم از خصوصیات رهروان "حزب طراز نوین طبقه کارگر" است. شما صحبت از نفرت مرحوم فروهر از روانشاد بختیار میکنید. طبیعی است با توجه به دردست نبودن آن مرحوم اثبات آن امروز مشکل است. ولی میتوان به سایت حزب ملت ایران رجوع کرد و از نظرات آنان در مورد مرحوم بختیار آگاهی یافت.آنجاست که معلوم میگردد دروغ و تحریف از جانب چه کسی است. در مورد جبههء ملی داخل نیز شما میتوانید به اظهار نظرهای جناب زعیم مراجعه کنید و ببینید که ایشان نیز با احترام بسیار از مرحوم بختیار یاد میکنند. امروز روانشاد بختیار بین جمیع افراد جبهه ملی و نیروهای وابسته اش دارای احترام زیادی است. البته این بدان معنی نیست که انتقادی به آن مرحوم وارد نمیباشد و صد البته این مباحث همچنان در جبهه ملی ادامه دارد.
جناب R، صرف نظر از میزان موافقت و یا مخالفت ملیون با روانشاد بختیار، این را با قاطعیت خدمتتان عرض میکنم که هیچیک از رهروان جبهه ملی کوچکترین علاقه ای به حزب توده و اعوان و انصارش نداشته، ندارد، و نخواهد داشت (از مرحومین حسیبی و فروهر گرفته تا امروز). همانگونه که قبلا خدمتتان نوشتم، شما به همان حزب توده خودتان بچسبید. ما ملیون براحتی میتوانیم مسائل خود را حل و فصل کنیم.
۷۱۱ - تاریخ انتشار : ٣۰ فروردين ۱٣٨۷
|
از : R یک مارکسیست
عنوان : بختیار
جناب ((ایرانی)) سلام. فکر کنم که سوءتفاهمی به وجود آمده. بنده شما را به وابستگی به امپریالیزم متهم نکردم. اگر مطلب من را به دقت می خواندید نوشته بودم که:((جنایتکاران و نوکران امپریالیزم مثل شاه و بختیار)). می بینید که منظور از نوکران امپریالیزم شاه و بختیار بود و آنجائیکه نوشته بودم(( اعوان و انصار ...)) منظورم شخص شخیص جنابعالی بودید که این هم یک اتهام نیست بلکه خودتان با افتخار از بختیار حمایت کردید.
متأسفم برای شما که هنوز از لحاظ فکری در دوران فئودالی به سر می برید که
افراد را نه براساس نظر و عملکرد خودشان بلکه براین اساس اینکه پدر و جدشان که بوده و از چه فامیلی بوده اند قضاوت می کنید در نتیجه با نام بردن از پدربزرگ زنده یاد کیانوری می خواهید او را ترور شخصیت کنید.
من هیچگاه نگفتم که بختیار ملیون را کشته. اما اینکه حساب ملیون و حزب ملت ایران به رهبری زنده یاد فروهر از بختیار جدا بوده که دیگر اظهر من الشمس است. جنابعالی نوشته اید که جبهه ملی- اروپا از بختیار اعاده حیثیت کرده. جنابعالی بسیار خوب واقعیت را به نفع خود تحریف می کنید و دروغ می گوئید. کدام جبهه ملی از بختیار حمایت کرده. شما از من بهتر می دانید که جبهه ملی پس از انقلاب و تبعید به خارج چندین پاره شد و ما یک جبهه ملی واحد نداریم. در یک طرف ملیونی داریم که با آمریکا و سلطنت طلبان لاس می زنند و از طرف دیگر انسان بزرگی مثل مهندس حسیبی را داریم که مصدق وار با استبداد و استعمار مبارزه می کند. در ضمن تا آنجائیکه من خبر دارم جبهه ملی داخل ایران کوچکترین اراده و علاقه ای به بختیار ندارد.
در نتیجه اگر قضاوت خود را بر اساس نظر جبهه ملی در مورد بختیار بگذاریم حتماً می دانید که جبهه ملی دوران انقلاب که متشکل و واقعاً ملی بود بختیار را به دلیل خیانت به آرمان حزب از حزب اخراج کرد. اینکه حزب ملت ایران به بختیار ارادت داشت را هم که حتماً مزاح می فرمائید که دیگر نفرت شادروان فروهر از بختیار و مخالفت آن بزرگمرد با بختیار در تاریخ ثبت است.
با تشکر
۷۰٨ - تاریخ انتشار : ٣۰ فروردين ۱٣٨۷
|
از : ایرانی
عنوان : راهی متفاوت از نظام گذشته
با تشکر از جناب نظردهنده. ایشان در اظهار خود نظر شخصی خویش را در مورد مرحوم بختیار بیان داشتند. بر اساس برخورد خود با دیگر هموطنان، باید بگویم که در این مورد نظری کاملن متفاوت با جناب نظر دهنده دارم. آنچه که من دریافت کرده ام مرحوم بختیار بین مردم و به ویژه نسل جوان و بانوان دارای جایگاه ویژه ایست و بسیار مورد احترام است. صد البته نه من و نه هیچکس دیگر نمیتواند مدعی شود که از نظر اکثریت مردم در مورد محبوبیت و یا عدم محبوبیت مرحوم بختیار در بین مردم مطلع است. این مسئله هم مانند مسائل دیگر زمانی میتواند مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد که جوی آزاد برای تبادل نظر در جامعه وجود داشته باشد. به باور من عملکرد دکتر بختیار در دوران کوتاه نخست وزیری درست ۱۸۰ درجه با عملکرد شاه در تضاد بود و نمیتوان او را ادامه دهندهء حکومت وقت نام برد. دولت بختیار فرصت مناسبی بود تا ملت ایران حکومت وحشی و قرون وسطایی روح الله خمینی را پیش رو نداشته باشند و بتوانند حکومتی دموکرات و مترقی را جایگزین نظام گذشته کنند.
جناب نظر دهنده، علیرغم اختلاف نظر از برخورد انسانی و موقر شما تشکر میکنم و امیدوارم این روش جایگزین برخوردهای نا سالم بشود.
۷۰۷ - تاریخ انتشار : ٣۰ فروردين ۱٣٨۷
|
از : نظر نظردهنده
عنوان : بختیار را مردم ایران نمی خواستند
با تشکر از خانم برومند و سایت وزین بنیاد برومند جهت ثبت نام قربانیان بیگناه رژیم فاشیست اسلامی. همانگونه که پدر ایشان نیز یکی از قربانیان بیگناه آدمکشان اسلامی بود و نامش در این سایت ثبت شده است من نیز نام دو نفر از خویشاوندانم در لیست قربانیان بیگناه سیاسی رژیم می باشد و نام یک دوست عزیز دیگر نیز قید شده است. اما هرگز نباید هزاران قربانی بیگناه سیاسی و غیر سیاسی را با افرادی مانند تیمسار نصیری و یا جنایتکاران ساواکی و خائن ارتشی که سینه مردم بیگناه ایران را در در خیابانها هدف گلوله های جنایتکارانه خود قرار دادند یکسان نمود و این تبهکاران ساواکی و خائن لایق هیچ ترحمی نیستند. رژیم ضد مردمی پهلوی شاید در جنایت دستش کمتر خونین تر باشد اما آنها نیز تبهکارانی بودند که مردم ایران را مورد تهاجم جنایتکارانه خود قرار داده بودند و همانگونه که در هر جامعه ای با تبهکاران باید برخورد کرد و حتی مجازات اعدام را در جوامع دمکراتیک نیز برای تبهکارانی که دستشان به خون تعداد زیادی از شهروندان آلوده است اجرا می کنند مردم ایران حق دارند این مجرمین خطرناک را طبق قوانین خود مجازات کنند. متاسفانه بختیار پشت به مردم ایران کرد و در نهایت فرصت طلبی به دنبال نجات رژیم خائن شاه شتافت با اینکه آگاه بود که مردم ایران با تظاهرات میلیونی خود نشان داده بودند که رژیم شاه را در هیچ شکلی نمی خواهند و خواهان سرنگونی تبهکارانی شاهنشاهی بودند. بختیار نزد مردم ایران دیگر اعتباری نداشت و هنوز نیز ندارد و او با عمل خود به مردم ایران خیانت کرد و لایق بخشش مردم ایران نیست. البته قتل جنایتکارانه او نیز محکوم است و او نیز حق داشت که در یک دادگاه مردمی به اشتباهات و اعمال غیر قانونی خود که مغایر با مصالح مردم ایران که صاحبان اصلی ایران و حاکمیت می باشند پاسخ دهد و قاتلان وی مطمنا باید محاکمه و مجازات شوند.
۷۰٣ - تاریخ انتشار : ٣۰ فروردين ۱٣٨۷
|
از : سهیلا
عنوان : پاسخی کوتاه به R یک مارکسیست
طبق معمول جناب R یک مارکسیست حرفی برای گفتن ندارد و شعار میدهد. فقط این پاسخ را به ایشان در مورد میزان آزادی در سوسیال دموکراسی مورد نظر دکتر بختیار میدهم که قطعن آزادی و حقوق بشر در چنین سیستمی کمتر از آزادی و حقوق بشر در دوران رفیق استالین ایشان (و یا در دوران جانشینان او که سرانجام به سقوط نگونبار آن در سال ۹۱ و بعد از ۷۴ سال حکومت انجامید) نخواهد بود.
۶۹٨ - تاریخ انتشار : ۲۹ فروردين ۱٣٨۷
|
از : ایرانی
عنوان : براستی یک بیسواد
با تشکر از خانم سهیلا و جناب R مارکسیست برای اظهار نظرشان. باید خدمت جناب مارکسیست عرض کنم که در اظهارات خود صحبتی از شاه نکردم که شما مرا متهم به دنباله روی از او میکنید. در ضمن هموطن گرامی این شما هستید که کوچکترین ظرفیتی برای نظرات مخالف ندارید. شما من را به عنوان یک اعوان و انصار و نوکر امپریالیست معرفی نموده اید که "جرئت" ابراز نظر به خود داده ام. نمیدانم شما از کجا من را میشناسید که اینگونه با قاطعیت از وابستگی من به امپریالیسم صحبت میکنید. آیا صرفن نظری مخالف شما داشتن دلیل وابستگی به امپریالیسم است؟
یا آنکه شما به علت ارادتمندی به نوه شیخ فضل الله دارای کرامات هستید و از عالم غیب خبر دارید؟ شما به کتاب سالیوان اشاره فرمودید پس توصیه میکنم چنانچه برایتان مقدور است کمی بیشتر آن کتاب را بخوانید تا ببینید سفیر آمریکا چگونه از نهضت خمینی در برابر دولت بختیار حمایت میکند. آیا این همان راهی نبود که دوستان توده ای ما نیز بدان رفتند و سرانجام دستمزد خود را از آقا گرفتند؟
شما در مطلب خود اشاره به کشته شدن از ملیون و حزب ملت ایران کرده بودید. نمیدانم این موضوع چه ربطی به مرحوم بختیار دارد؟ اگر منظور شما کشته شدن آنها بدست بختیار است، پس باید خدمتتان عرض کنم که هم حزب ملت ایران و هم جبهه ملی از آن مرحوم به نیکی یاد میکنند تا جایی که جبهه ملی اروپا رسمن از مرحوم بختیار اعاده حیثیت کرد. به شما توصیه میکنم که قبل از هر چیز کاسه داغتر از آش نشوید و به همان حزب تودهء خودتان بچسبید. در ضمن بهتر است قبل از اظهار نظر کمی مطالعه کنید تا مجبور نباشید اظهار نظرهای غیر واقعی بنمایید.
۶۹۷ - تاریخ انتشار : ۲۹ فروردين ۱٣٨۷
|
از : R یک مارکسیست
عنوان : خشم یک هوادار بختیار
خدمت سرکار خانم سهیلا سلام عرض می کنم. والا این همه خشم و نفرت شما از بنده نمی دانم که از چه نشأت گرفته. از این عصبانی هستید که نوشتم شاه جنایت کار بود یا از این عصبانی هستید که شعار مردم را مورد بختیار تکرار کردم یا از این عصبانی هستید که عملکرد جمهوری اسلامی را خائنانه توصیف کردم؟
خانم محترم اینکه به کسی که صد ها نفر در ۲۵ سال حکومتش کشته شده اند بگویم جنایتکار توهین هستش (خب اگر نمی کشت که نمی گفتم). خانم محترم اگر در زمان بختیار چندین انقلابی به شهادت رسیدند شما توقع دارید که من بیایم و از این آقا تجلیل کنم. خب خانم من چه کار کنم که سفیر وقت آمریکا در ایران در مورد بختیار گفته بود که در حال حاضر هیچ کس به اندازه بختیار آمریکایی نیست. شما توقع دارید که من بیایم از همچین آدمی که آمده بود جلوی انقلاب را بگیرد دفاع کنم. حال شما خوبه؟
البته دوستان دیگر قضاوت خواهند کرد که چه کسی توهین کرده من یا شما. لابد انتقاد از بختیار و شاه توهین هستش که دستشان تا مفرغ به خون مردم آلوده بوده اما توهین به حزب توده, فدائیان, ملیون انقلابی, حزب ملت ایران و... که جان بر کف در راه آرمان خلق انقلاب کردند عین روشنفکری و وطن دوستی است.
شما من را به بی سوادی متهم کردید که فقط بد و بیراه می گم. اما نکته جالب این هست که شما همه مطالب من را مو به مو و مطمئناً نه یکبار که چند بار مطالعه فرمودید چرا که تمام نوشته های من را خیلی خوب می دانید حتی بهتر از من. چرا وقتتان را برای خواندن مطالب یک بی سواد تلف می کنید؟
شما دستور فرموده اید که بنده دیگر نظر ندهم چرا که شما با مطالب من مخالف هستید و از آنها خوشتان نمی آید. خب لابد این هم آزادی خواهی از نوع سوسیال دموکراسی آقای بختیار هستش که به دیگران آزادی اظهار نظر را می دهند تنها به شرطی که با ایشان موافق باشیم. وای به روزی که حکومت آن آقا ادامه پیدا می کرد, می مردیم از آزادی!!!!!!!!
خانم عزیز, شما که مطالب من را خوب خوانده اید می دانید که در یک جا گفته ام که من با هوچی گری و شانتاژ دوستانی مثل شما عقب نمی نشینم.
موفق باشید.
۶۹۵ - تاریخ انتشار : ۲۹ فروردين ۱٣٨۷
|
از : سهیلا
عنوان : آقا یا خانم R مارکسیست درحد و اندازهء خودتان صحبت کنید!
آقا یا خانم R مارکسیست، مطالب شما و ماهیت شما برای عموم کاربران این سایت آشکار است. شما در تمام بحثها، جز بدوبیراه گفتن و ارائهء مطالبی که نشان از بی اطلاعی و بی سوادی شماست کار دیگری نمیکنید. همهء ما شاهد اظهار نظرهای مضحک شما در پاسخ به مقالهء خانم شفیق و همچنین دفاع شما از جنایتکاری چون استالین بودیم. به باور من بی اختیار نه مرحوم بختیار، بلکه وطن فروشان و خائنینی بودند که با چشم بسته از دیکتاتوری شوروی و از امام راحل حمایت میکردند. از شما خواهش میکنم چنانچه حرفی برای گفتن ندارید از گل آلود کردن آب خودداری نمایید تا لااقل این یگانه جایگاه اظهارنظر از ما کاربران گرفته نشود.
با احترام
۶۹۴ - تاریخ انتشار : ۲۹ فروردين ۱٣٨۷
|
از : R یک مارکسیست
عنوان : شکسپیر و بختیار
پاسخ این آقا/ خانم ((ایرانی)) در حمله به حزب توده و جبهه ملی و در حمایت از بختیار (یا به قول مردم انقلابی نوکر بی اختیار) را از زبان شکسپیر می دهم:
((پست را بالا, پیر را برنا, کذب را حق, ناکس را دلاور و دزد را بر مسند اقبال می سازند تاج را بر سر و او را بخشند شهرت و جاه و جلال و قدرت و فر)).
به خاطر عملکرد خائنانه جمهوری اسلامی فعلاًٍ که اعوان وانصار جنایتکاران و نوکران امپریالیزم مثل شاه و بختیار (که چه تعداد انقلابی در دوران حکومت این آقا به شهادت رسیدند) جرئت پیدا کرده اند و از آنها دفاع می کنند.
۶٨۷ - تاریخ انتشار : ۲۹ فروردين ۱٣٨۷
|
از : ایرانی
عنوان : درود بر برومند
یاد آن بزرگمرد گرامی باد. زمانیکه خائنین جبهه ملی و نهضت آزادی و حزب توده برای بدست آوردن دل امام "بزرگوار" با هم در رقابت بودند، این روانشاد دکتر برومند بود که به ندای مرحوم شاپور بختیار لبیک گفت و در کنار او قرار گرفت. به عنوان یک ایرانی به این مرد بزرگوار افتخار میکنم.
۶۷۷ - تاریخ انتشار : ۲٨ فروردين ۱٣٨۷
|