با چشم باز،
پیرایه یغمایی
•
با گورهای نمناک، خمیازه میکشد خاک
اهریمن زمان را، روی زمین میبینم
جان ناتوان و خسته، چشم از امید بسته
زهدان آرزو را، گور جنین میبینم
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
يکشنبه
۱ ارديبهشت ۱٣٨۷ -
۲۰ آوريل ۲۰۰٨
با چشم باز خوابی، عین الیقین میبینم
شیطان نژاده گان را، بر روی زین میبینم
چشمانشان زبانه، از شعله تازیانه
داغی ز حیلههاشان، روی جبین میبینم
گفتارشان پریشان، روح ستیزه در آن
درغُل غُل گلو شان، زهراب کین میبینم
مردان آب دیده، از خویشتن رمیده
نا آزمودگان را، بالا نشین میبینم
گردآفرید جان را، عیّار دلستان را،
در لایههای سرخاب، اندوهگین میبینم
با گورهای نمناک، خمیازه میکشد خاک
اهریمن زمان را، روی زمین میبینم
جان ناتوان و خسته، چشم از امید بسته
زهدان آرزو را، گور جنین میبینم
در بطن این هیاهو، من میدوم به هر سو
راه گریز خود را، در آن و این میبینم
بیحلقههای انگشت، بر سینه میزنم مشت
باروی استخوان را، دیوار چین میبینم
کفر سکوت هرچند، هر گوشه بار افکند
توفان مبهمی را، سر در کمین میبینم
میبینم آری ... آری، انبوه بی شماری
آهنگ گام شان را، شور آفرین میبینم
دستانشان هم آوا، هر چند بسته، اما
صبح سپیدشان را، در آستین میبینم ...
Pirayeh163@hotmail.com
|