نامهای ارمنستان در زبانهای رسمی هیتی ( نسیلی و لوویایی) به معنی سرزمین ماه بوده اند
جواد مفرد
•
ارمنیان از شعبه ی غربی نژاد هند و اروپایی، بخشی از فریگی ها، بودند که به تدریج بر فلات و دشت ارمنستان مسلط شدند و با اقوام بومی این سرزمین (هوری، هیتی، اورارتویی و . . . ) امتزاج یافتند. به طوری که در قرن ششم ق.م. توانستند قوم غالب شوند و تمام این سرزمین را تحت سیطره ی خویش درآوردند
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
يکشنبه
٨ ارديبهشت ۱٣٨۷ -
۲۷ آوريل ۲۰۰٨
در اساطیر ارامنه که در تاریخ ارمنستان موسی خورنی مورخ معروف ارمنی عهد قباد ساسانی منعکس شده است. مواردی هست که به واسطه جوانب اساطیری مکتوم مورد بررسی دقیق قرار نگرفته است. نگارنده قبلاً از برسی اساطیر ایرانی بدین نتیجه بودم که سرزمین سائینی اوستا (یعنی سرزمین سیمرغ/عقاب) همان ارمنستان است که علی القاعده خود در زبانهای هندوایرانی و سکایی به معنی سرزمین جایگاه عقاب(ار= آله) می باشد. ولی اخیراً با توجه به نام خدایان لوویایی و هیتی آرما (ماه در زبان هیتی لوویایی) و سیون (سون، سین، سوئن= ماه) در یافتم که این نامها در آسیای صغیر عهد باستان و در اصل به معنی سرزمین ایزد ماه بوده اند. از اینجاست که موسی خورنی نام خدای بزرگ ارمنستان را آرامازاد ( ماه خدای دانا ) یاد داشت نموده است ولی از چهار شکل ارمنی وی صرفاً به ذکر کُند آرامازاد(اهورا مزدای تاس، سمبل کرکسی وی) بسنده میکند. این نشان میدهد که شکل عقاب اهورامزدای ایرانیان در این رابطه نقشی بازی کرده است. لابد اشکال دیگر وی شیر و ببر یا پلنگ بوده است چه اهورامزدای بومیان دیرین فلات ایران یعنی آنزو (به سومری یعنی بزرگترین و وسیعترین) به صورت نیمه شیر و نیمه عقابی عظیم به شمار می رفته است. از سوی دیگر این نام به صورت اِنزو در زبان سومری به معنی رقم سی یعنی عدد مخصوص ماه است. از اینجاست که خدای ماه ارامنه با اهورامزدای ایرانیان(که مشابهت تامی با آرامازاد داشته) و زئوس یونانیان(خدای آسمان که عقاب پرندهً توتمی وی به شمار میرفته است) و سین بابلیان(یعنی خدای ماه) معادل گرفته شده است. از اینجاست که استرابون جایی از پرستش ماه در مرزهای ایبری (گرجستان) سخن میراند و جای دیگر نام ولایت بزرگی در قفقاز را سوئنس (ماه) می نامد، که این نام همان است که در اوستا در شمار پرستندگان دین راستین(اشا) به صورت سائینی یعنی سرزمین عقاب یاد شده است. جالب است که منابع هیتی از سرزمینی به نام کاشکا (به هیتی یعنی سرزمین ماه) در سمت ارمنستان کوچک یاد میکنند که بی شک منظور همان ارمنستان اولیه است. خود ارامنه نام کهن هیتی این سرزمین یعنی کاشکا را فراموش کرده ولی نام لوویایی/ایرانی ارمنستان را محفوظ داشته اند. نام دیگری که ارامنه بر اساس اخبار موسی خورنی به سرزمین کهن خود میدهند هایک است که مسلم به نظر میرسد از ریشهً کلمه ارمنی هاو یعنی عقاب (سین مرغو، سیمرغ) اخذ شده است. در زبان عربی که نمایندهً زنده بزرگ زبانهای سامی کهن است، این نام به معنی مغاک و درهً ژرف(نشان ولایت آنان یا خدای بابلی اِئا/انکی) است. از اینجا می توان چنین نتیجه گرفت که سامیان نام هایک را با انکی/ائا یعنی ایزد آبهای ژرف مطابق می گرفته اند. جالب است که خود نام آرامو در زبان کهن مصری به معنی پرندهً آتش خدایی (سیمرغ آتش، فوئه نیکس/ ققنوس) است. اسطورهً ایرانی پرورش زال (به سومری یعنی آتش به فارسی یعنی عقاب= دال ) در آشیانهً سیمرغ نیز اشاره به همین معنی دارد. بنابراین کوه بلندی که مسکن سیمرغ به شمار می آمده، در اصل نه البرز تهران (یعنی کوه بلند) بلکه همین کوه آرارات و همچنین مطابق منابع کهن بابلی کوهی به نام کارنول (بزکوه) در جنوب غرب ایران بوده است. به هر حال از آنجاییکه منابع هیتی از مردمان مخاصمی به نامهای هایاسا (سرزمین مردمان عقاب پرست) و آزّی (پرستندگان مار/انکی/ائا، ماریان خبر هرودوت) در سمت سرزمین کاشکا (ارمنستان کوچک) یاد میکنند؛ لذا نام هایک ارامنه نیز عهدش به ماقبل تاریخ می پیوندد. ماریان ارمنستان را خود موسی خورنی تحت همین نام و نیز زیر عنوان ویشپازونر (یعنی اژدها زادگان سمت کوه آرارات) معرفی نموده است. موسی خورنی در شجره نامه نخستین انسانها می آورد که ترگوم ( تارخونتا / پدر عالی یا فاتح در جایگاه هوا خدای هیتی) در مقام پدر هایک است. در واقع آنزو/سیمرغ بومیان کهن فلات ایران نیز در اصل هوا/خدا به شمار میرفته است.از معنی لفظی ارمنستان و کاشکا (یعنی سرزمین ماه) معلوم میشود نام کسیسوتریوس خبر موسی خورنی(نوح ارمنستان/اوتناپیشتیم که به یاری و راهنمایی انکی از طوفان بزرگ جاودانه بر جای ماند) در اصل کوسوه سوتروس یعنی ناجی سرزمین ماه بوده است که طبق روایت موسی خورنی در سرزمین ارمنستان کشتیرانی نموده است. نا گفته نماند که کِشتی در ادبیات کهن خاورمیانه کنایه از ماه نو/هلال بوده است. نظر به اینکه نام کوه آرارات در منابع عهد اسلامی حارث (کوه بزرگ، در اصل هایاسا/هایک ) و در اوستا مزیش ونت (کوه بزرگ)/ ماسیس (به زبان سانسکریت / مادی / سکایی یعنی ماه ) ذکر شده است. مسلم به نظر میرسد خود نام کوه آرارات یعنی کوه سرزمین اورارتو (آلارود، نائیری یعنی سرزمین رودخانه های خوب و فراوان) همچنین با نام ایرانی آله اوروت (یعنی کوه عقاب بزرگ) برابر میشده است. بنابراین از کشتیران افسانه ای کوه آرارات یعنی نوح (ناجی/منجی/تسلی دهنده) در اصل خود ایزد قبیله ای ارامنه یعنی هایک/آرامازاد/سائینی (ماه/سیمرغ) مراد بوده است. در اخبار موسی خورنی سه پسر کسیسوتریوس در جایی با اسامی زروان (پیر، بزرگتر)، تیتان (با حافظه) و هاپه تسوته (ایزد آتش زیر زمینی، منظور ارتاوازد ارامنه/کمبوجیه سوم معروف به محبوس جاودانه جهان زیرین) و جای دیگر تحت اسامی زروان (پیر)، تاروان (جوان) و سام (والامقام) ظاهر میشوند که در اساس همان سلم (مگابرن ویشتاسپ پسر خوانده بزرگ کورش) و ایرج / گئوماته بردیه/سپیتاک زرتشت (داماد و پسرخوانده کوچک کورش) و تور (کبوجیهً سوم پسر واقعی کورش/فریدون) هستند که در تورات در مقام پسران نوح(ناجی/منجی) تحت نامهای سام (والامقام)، یافث (تنومند) و حام (تند مزاج) یاد شده اند. از این جاست که می بینیم در اوستا فریدون/ثرائی تئون(کورش سوم جهانگشا) در مقام نوح (ناجی/منجی) مرغ کشتی /قایق به نام پائورو (به اوستایی یعنی مرغ راهنما / سیمرغ ، به ودایی یعنی کبوتر دور پرواز ) را برای پیدا کردن خشکی به پرواز در می آورد و وی سه روز و سه شب در آسمان می ماند و قادر به پیداکردن خشکی نمیشود ولی سر انجام وی به کمک الههً آبها ناهید قادر به انجام این امر میگردد. در اسطوره اوتاپیشتیم یعنی ناجی/منجی بابلیها و نوح تورات نیز از این کبوتر دور پرواز کشتی عهد طوفان بزرگ یاد شده است. قابل توجه است که در زبان سومری کلمهً ماسوئا که یادآور نام موسی دریانورد قرآن و موسی در صندوق رها شده رود نیل است به معنی قایق ژرف می باشد. این نام در زبان سانسکریتی/میتانی/سکایی به معنی منسوب به سرزمین ماه (ارمنستان) را می دهد. لابد بر اساس همین شواهد و قراین بوده است که اسطورهً کشتی نوح کوه آرارات(=اورارتو یعنی سرزمین کوهستانی) پدید آمده است.
مطابق خبر بروسوس مورخ کلدانی و یونانی عهد سلوکیان نخستین خدیو زمین آلاروس (خدای اورارتو یعنی سرزمین بستر رودخانه ها= سرزمین منسوب به خدای آبهای سومری و هوری اِئا / آیائوس ) نام داشته و دهمین خلف /پادشاه وی خیستروس (هوخشتره/کی آخسارو، پادشاه مادی فاتح اورارتو و آشور) است که در عهد وی طوفان بزرگ (منظور ویرانی جاودانهً امپراطوری بزرگ آشور) روی داده است. طبق روایات پهلوی وصلتی بین پسر کی قباد (نخستین پادشاه ماد ومتحد اورارتو) یعنی کی اپیوه (اوپیته) با خاندان پادشاهی اورارتویی صورت گرفته بود. به هر حال نزد ارامنه از خدای سرزمین آلاروس (آلارود خبر هرودوت) همان خدای قبیله ایشان هایک(آله-ماه) اراده شده است .موسی خورنی نام اخلاف هایک را به ترتیب پدر و پسری تحت اسامی آراما نیاک (نیای سرزمین ماه= ارمنستان)، آرامائیس (ماه مقدس و با شکوه) آماسیا (ماه نیک )، گقام (گردندهً تیز رو منظور ماه)، هارما (دارای رمه های خوب= لقب سپیتمه جمشید پادشاه قفقاز و ولیعهد و داماد آستیاگ)، آرام (آرامش دهندهً سرزمین ماه، که به جای آرامو بنیانگذار حکومت اورارتو، تلپینو [تموز بابلی] به معنی لفظی خدای اصیل کشاورزی[= آرامه] هوریان، کی آخسارو فاتح اورارتو، سپیتمه جمشید پادشاه ولایات قفقاز و قاتل وی یعنی کورش سوم/آرای بزرگ است) و آرای زیبا (که بیشتر به جای سپیتاک زرتشت پسر سپیتمه جمشید زیبا و پسر خوانده و داماد کورش/آرای بزرگ= آرامو می باشد) آورده است. ناگفته نماند به احتمال زیاد معنی لفظی لاتینی نام پارسی کورش (ذوالقرنین) یعنی آریِس (قوچ) در پدید آمدن نام اساطیری آرای ارامنه دخیل بوده است.
در اینجا برای آشنایی با نظریات مقدماتی محققان پیشین خلاصهً نظریات ایشان را قید می نماییم که خواهیم دید دانششان با توجه به شرایط زمانی عمیق نرفته بوده است.
مقدمه ای بر تاریخ دیرین ارمنستان
محقق : محسن کوهساری(بر گرفته از مقالهً عناوین پژوهشی تاریخ دبیران استان گلستان)
برخی کشورها نامشان را از نژاد قومی که در آن سرزمین زندگی می کنند ، گرفته اند ؛ ولی نام برخی دیگر ، ارتباطی به نژاد فعلی ساکن آن ندارد . به این ترتیب ممکن است آن سرزمین از قبل نام ، نژاد پیشین و یا یک مکان در آن کشور داشته است و ساکنان جدید همان اسم را پذیرفته اند .
بر اساس باورموسی خورنی[ Moses Khorenatsi ] ، ارمنیان از نژاد اورارتوییان هستند و وجه تسمیه ی آن ها از نام پادشاه اورارتویی ، آرامو ، گرفته شده است : « او [ آرام ] اینگونه توانمند و نامدار گردید ، لذا تا امروز نیز مردمان کشورمان را به او می شناسند » . ( 1 ) بیشتر مورخان ارمنی شناس معاصر این نظریه را رد کرده اند ؛ هر چند ممکن است ریشه هایی از حقیقت را در دیدگاه موسی خورنی پیدا کنیم و آن ارتباط نام ارمنیان با آرامو ، شاه اوراتویی،است. احتمالا این عنوان یک مکان جغرافیایی بوده ، که بعدها منابع آن فراموش و یا گم شده است .
آرنولد توین بی [ Arnold Toynbee ] اعتقاد دارد که ارمنیان همان موشکیان [ Mushkian ] هستند یعنی مهاجران فریگی [ Phrygian ] که همراه هایک به این سرزمین آمدند . سپس وی محل سکونت این قوم را به یک مکان اورارتویی « اورمنیو- نی »[ Urmeniuh_ ni ] ربط می دهد ؛ زیرا منوآ ، شاه اورارتویی ، در کتیبه ای از این محل در همسایگی موش [ Mush ] نام می برد که آن را فتح و با خاک یکسان کرده است . او همچنین نام ارمنیان را از اریمنا - پدر روسای سوم که از آخرین شاهان اورارتویی بود - می داند ، وی در پایان نقل می کند ، احتمالا این نام از کلمه ی آرومانی [ Arumani ] آمده است که از نژاد آرامیان [ Arameans ] بوده اند . ( 2 ) در گفتار توین بی دیدگاه های مختلفی بیان شده که هیچ یک از آن ها توسط پژوهش های باستان شناسی و یا تاریخی ثابت نشده است .
نلبندیان [ Nalbandian ] در کتابش می نویسد ، در قرون هفتم و هشتم ق.م. اقوام تازه ای اورارتو را مورد تاخت و تاز قرار دادند و آن سرزمین را فتح کردند . بر طبق گفته های هرودت مردمانی که اورارتوییان را برانداختند ، از فریگیه آمده بودند و به ارمنیان مشهور شدند . سپس این قبایل هند و اروپایی زبان شان را بر اورارتویی ها تحمیل کردند و از اختلاط این دو قوم ، ارمنی اورارتویی ، ملت جدید ارمنی پدید آمد . ( 3 ) وی از یک طرف روایت هرودت را بدون اثبات تصدیق می کند و از طرف دیگر بر طبق اظهار وی چگونه امکان دارد ملتی که از آن هیچ خط و دست نوشته ای به دست نیامده ، زبانش را جایگزین قومی کند که دارای زبان مشخصی بوده و از آن ها کتیبه های زیادی به دست آمده است . به هر حال از نوشته ی نلبندیان می توان اینگونه نتیجه گرفت که ارمنیان از امتزاج بخشی از فریگی ها با اقوام بومی به وجود آمده اند .
اما گروسه [ Grotseh ] مدعی است که مقارن سال 1200 ق.م. بخشی از اقوام تراکیه ای [ Tracie ] به داخل آسیا نفوذ کردند . آن ها تحت نام فریگی ها با هیتی ها آمیخته شده و در فلات آناتولی پخش و ساکن شدند ؛ سپس سیطره خود را در جنوب تا کیلیکیه و در شمال تا هویاک [ Hoyak ] ، « پایتخت پیشین هیتی ها ، بغازکوی » ، گسترش دادند . این فریگی ها همان قومی هستند که منابع آشوری آن ها را موشکیان نام نهادند . در سال 677 ق.م. پادشاه آشور ، آسارهادون [ Assarhaddon ] ، کیمریان را که تا حوالی توشپا [ Tuspa ] نفوذ کرده بودند ، شکست داد . سپس گروه کیمریان وارد آناتولی شدند و بین سال های 6-675 ق.م. باقیمانده ی حکومت فریگیان رااز بین بردند و به فرمانروایی شان پایان دادند . پس از مدتی ، کیمریان از ادامه ی فتوحات عاجز ماندند ؛ ولی فرمانروایی فریگیان دیگر احیا نشد . بنابراین گروهی از فریگیان- مردمانی که به ارمنیان شهرت یافتند - اینگونه پا به عرصه ی هستی گذاردند.(4 )
نظریه ی دیگری نیز وجود دارد که به موجب آن ، برخی مورخان نام ارمنیان را برگرفته شده از قوم هایاسا[ Hayasa ] می دانند و بر این باور هستند که منشأ ارمنیان از اقوام بومی این سرزمین گرفته شده است . « در قرن چهاردهم تا سیزدهم هیتی ها در کوه های شمال ارمنستان با اتحادیه ی قبیله ای هایاسا – آززی[ Azzi ] درگیری مسلحانه پیدا می کنند . این اقوام احتمالا از نژاد هند و اروپایی هستند ؛ زیرا بر پاره ای شواهد ، زبانشان به زبان هند و اروپایی نزدیک است » . ( 5 ) نام هایاسا نمی تواند این نظریه را که منشأ ارمنیان از اقوام بومی غیر هند و اروپایی است ، تقویت کند ؛ چون مهاجرت فریگی ها به شرق آناتولی از سال 1200 ق.م. آغازمی شود : « پادشاهی هیتی ها در حدود سال 1200 ق.م. به پایان رسید،چون گروه هایی از فریگی ، تراکیه و دیگر مردمان بالکان ، توسط ایلیریان[ Illyrians ] به درون آسیای صغیر رانده شدند . . . وقتی که موج های مهاجرت متوقف گشت ، مشخص شد که فریگی ها در غرب و موشکیان در شرق وارث اصلی امپراتوری هیتی ها گردیده اند » . ( 6 )
در پایان اینگونه نتیجه گرفته می شود که ارمنیان از شعبه ی غربی نژاد هند و اروپایی ، بخشی از فریگی ها ، بودند که به تدریج بر فلات و دشت ارمنستان مسلط شدند و با اقوام بومی این سرزمین ( هوری ، هیتی ، اورارتویی و . . . ) امتزاج یافتند . به طوری که در قرن ششم ق.م. توانستند قوم غالب شوند و تمام این سرزمین را تحت سیطره ی خویش درآوردند ؛ اما در مورد نام ارمنیان باید گفته شود که از دوران های بسیار دور ، منطقه ای مشخص و معین از آناتولی عنوان ارمنیه داشته است و مردمی که ما آن ها را ارمنیان می نامیم از غرب به این ناحیه مهاجرت کرده اند . نام ارمنستان شاید از بخشی که این مهاجران اول بار به آنجا گام نهادند یعنی « آرم » [ Arm ] با پسوند « ینی » [ Ini ] گرفته شده باشد و به طوری که واژه ی هایک که ارمنیان خود را به آن نام می نامند باید نام سرزمین و مردم مشرق آناتولی باشد که در اسناد هیتی به نام هایاسا خوانده شده است . ( 7 )
( 1 ) خورناتسی ( خورنی ) ، موسس ( موسی ) ؛ تاریخ ارمنیان ، ترجمه ، مقدمه و حواشی و پیوستها از ادیک باغداساریان ( ا . گرمانیک ) ، تهران ، ناشر مولف ، چاپ اول ، 1380 ، ص 67 .
( 2 ) Gurun . Kamurun :" Armenian File" . Ankara . 1982 Int : WWW . mfa . gov . tr / grupe / eg08 / default . htm P . 7 ( (3) ) . ibid . P . 10 . ibid . P . 12 . (4
( 5 ) نوری زاده ، احمد ؛ تاریخ و فرهنگ ارمنستان ، تهران ، نشر چشمه ، چاپ اول ، 1376 ، ص 14 .
( 6 ) Gurun : " Armenian File " . P .14 .
( 7 ) فرای ، ریچارد . ن ؛ میراث باستانی ایران ، مترجم : مسعود رجب نیا ، تهران ، نشر علمی و فرهنگی ، چاپ پنجم ، 1377 ، ص 108 و ملکی ، آنوشیک ؛ هند و اروپائیان – ارمنیان ، مجله پیمان ، تهران ، زمستان و بهار 81-1380 ، شماره ی 20 ، ص 64 .
|