دو اعلامیه به مناسبت اول ماه مه ۲۰۰۸
اتحاد فدائیان خلق ایران و سازمان کارگران انقلابی ایران (راه کارگر)
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
يکشنبه
٨ ارديبهشت ۱٣٨۷ -
۲۷ آوريل ۲۰۰٨
کمیته مرکزی سازمان اتحاد فدائیان خلق ایران:
مستحکم باد اتحاد و همبستگی طبقاتی کارگران!
اول ماه مه، روز اتحاد و همبستگی جهانی کارگران، بر زنان و مردان آزاداندیش و بر کارگران و مزدبگیران میهنمان، مبارک باد.
امسال اول ماه مه مصادف است با ایستادگی، مبارزه و مقاومت گسترده کارگران بر علیه یورش سرمایه داران و رژیم ضد انسانی جمهوری اسلامی.
دولت برگماشته ولایت فقیه وشرکای نظامی-امنیتیاش به همراه سرمایه داران، طی چند ساله اخیر آشکارا بر خشونت و شلاق وشکنجه و زندان، برای سرکوب هر چه بیشتر جنبش کارگری، افزودهاند. تنها در سال گذشته برای فراهم ساختن نیروی کار ارزان و مطیع و خاموش، و برای تضمین امنیت سرمایه و سود و برای انتقال هر چه بیشتر بار بحران ساختار نظام سرمایهداری ایران بر دوش کارگران وزحمتکشان، براقدامات خود برای حذف و «اصلاح»، مسخ قانون کارو تحدید دامنه شمول آن و حاکم کردن قانون جنگل و گسترش هرج ومرج افزودند. وزارت کار تعرض به کارگران را با ارائه «طرح رفع موانع تولید و سرمایه گذاری» به کمیسیون صنایع ومعادن مجلس شدت بخشید. این طرح پس از تصویب در مجلس برای مدت ۵سال، با لغو تعهدات سرمایهداران و مقرراتزدائی در روابط کار و تبدیل قانون کاربه قانونی توصیهای و نه اجرائی، «قانونیت» پیدا کرده به اجرا گذاشته شد. براساس این تغییرات، فسخ قرارداد کار به صورت یک جانبه و اخراج بی چون چرای کارگران در اختیار کارفرما قرار گرفت. قراردادهای ۲۹ روزه رسمیت یافت و بی حقوقی و تشدید استثمار کارگران شدت گرفت. اشتغال دائم حذف و یا به موارد استثنائی تقلیل و انعقاد قرارداد موقت و قرارداد سفید امضا به روش و قاعده عمومی تبدیل گردید. به گونهای که امروزبیش از ۷۰درصد کارگران با قراردادهای موقت به کار مشغولاند.
گسترش خصوصیسازی و اجرای سیاستهای نئولیبرالیستی و همچنین اجرای سیاستهای ابلاغی اصل ۴۴ قانون اساسی، بر ابعاد بیکاری و بیکارسازیها افزوده و میافزاید. شمار بیکاران ازمرز پنج میلیون گدشته است. از این رو بر جوانانی که حتی برای اولین بارنتوانستهاند برای خود شغلی پیدا کنند، و یا فارغ التحصیلان دانشگاهی بیکار و همچنین زنان محروم از اشتغال، بیش از پیش افزوده شده است .سیاستهای اشتغالزائی رژیم شکست خورده و نتایج زیان باری ببار آورده است .
وزیر کار آشکار و پنهان با افزایش حداقل دستمزد کارگران مخالفت کرده است. جهرمی با مرتبط دانستن تعیین حداقل دستمزد با «تعیین نرخ بیکاری » و یا «توان پرداخت کارفرمایان» و یا «وضعیت اقتصادی جامعه» و «فروش و تولید محصولات» و یا «تعیین دو نرخی و یا منطقهای حداقل دستمزد» سیاستهای ضد کارگری جمهوری اسلامی و حمایت از سرمایه و سرمایهداران را در تعیین حداقل دستمزد کارگران و افزایش شدت استثمار آنان نشان داد. ازاین رو حداقل دستمزد کارگران مشمول قانون کار برای سال ٨۷ همچنان چند برابر زیر خط فقر، بدون حضور نمایندگان واقعی کارگران و تشکلهای مستقل آنان و به وسیله منتصبین وزیر کار از میان تشکلهای دست ساز وزارت کار تعیین گردید. ازسوی دیگر در حالی که دولت از در آمدهای بیسابقهای برخوردارشده است، افزایش سریع وجهش قیمتها و تورم افسار گسیخته نیز به گونهای دم افزون قدرت خرید کارگران و زحمتکشان را کاهش داده است. موج گرانی و تورم همراه با رکود، باقیمانده مایحتاج غذایی را از سفره آنان ربوده است. گرانی شدید مایحتاج و ارزاق عمومی و تورم قیمتها، یکی از علل مهم انتقال بار بحران مزمن اقتصادی بر دوش مزد و حقوقبگیران و اقشار کم درآمد، و تحمیل شرایط طاقت فرسای کار و زندگی بر آنان است.
دولت احمدی نژاد در عرصه تامین اجتمائی، بیمههای بیکاری و بازنشستگی، تمهیدات هرچه بیشتری را برای محدود کردن دایره شمول آن به کار گرفت. در شهریور ماه گذشته وزیرکار با اعلام این مساله که حق السهم بیمه سرمایهداران باید «کاهش» یابد بر تحدید حقوق کارگران در این عرصه افزود.
در سال گذشته جمهوری اسلامی همچنان از بر پائی تشکلهای مستقل کارگری جلوگیری کرد. رژیم با پیگرد، دستگیری و سرکوب فعالان وپیشروان کارگری و فرستادن آنان به زندان، بر تعرض خود به جنبش کارگری افزود و سیاستهای ضد کارگری خود راگسترش داد. منصوراسانلو رئیس سندیکای کارگران شرکت واحد وشمار زیادی از فعالان کارگری همچنان گرفتارزندان رژیم هستند.
اما، اعتراضات و اعتصابات کارگران ایران در طول سال گذشته علی رغم همه سرکوبها، دستگیریها، حبس و زندان کردنها، نه تنها فروکش نکرد، بلکه ارتقا و شدت یافت. اعتصابات کارگران نیشکرهفت تپه، آزمایش مرودشت، قوه پارس، مجتمع صنعتی سما و شرکت لاستیک البرز(کیان تایر) تنها نمونههایی از گسترش این اعتصابات است . وضعیت جنبش کارگری و مقابله حکومت بیانگر آن است که جمهوری اسلامی به خشن ترین شکل برای درهم شکستن این جنبش از هیچ توطئهای فرو گذار نمیکند و از سوی دیگر نشان از این دارد که مبارزه کارگران در اشکال مختلف مانند تجمعات وتحصن های جمعی، مسدود کردن جادهها و راهها، اشغال کارخانهها، راهپیمائی و تظاهرات، و اعتصابات گسترده و رویاروئی مستقیم با نیروهای امنیتی-انتظامی، گسترش یافته است. کارگران در جریان این اعتراضات دریافتهاند که برای متوقف کردن یورش رژیم و سرمایهداران و بهبود شرایط زندگی خود و همچنین تحقق خواستها و مطالبات جنبش کارگری نیازمند برپائی تشکل های مستقل کارگری هستند. این تشکل ها با سازمانیابی آگاهانه در کارخانه و کارگاه و محل کار و در مقیاس سراسری کارگران ایران میتواند شکل گیرد. بدون مبارزه متحدانه و سراسری کارگران برای افزایش دستمزد و بهبود شرایط کار و زندگی و برای برپائی تشکلهای مستقل کارگری، بساط حکومت جمهوری اسلامی به عنوان مانع اصلی بر سر راه تحقق خواستها و مطالبات کارگران، برچیده نخواهد شد.
کمیته مرکزی سازمان اتحاد فدائیان خلق ایران ضمن حمایت و پشتیبانی قاطعانه از مبارزات کارگران ایران برای تحقق خواستها و مطالبات جنبش کارگری، باصمیمانه ترین شادباشها، فرارسیدن اول ماه مه روز اتحاد و همبستگی بینالمللی کارگران را به همه کارگران جهان و به ویژه کارگران و زحمتکشان ایران تبریک میگوید و صمیمانهترین درودهای خود را به همه مبارزان راه آزادی، دموکراسی و سوسیالیسم تقدیم میکند.
کمیته مرکزی سازمان اتحاد فدائیان خلق ایران
۱۱ اردیبهشت ۱٣٨۷ برابر اول ماه مه۲۰۰٨
اعلامیه کمیته مرکزی سازمان کارگران انقلابی ایران ( راه کارگر )
به مناسبت اول ماه مه ٨ ٠ ٠ ٢
پرچم سرخ را همیشه و همیشه خواهی دید
با عشق یا نفرت
- بسته به جایگاهت در این پیکار
زیرا که پایانی نیست بجز پیروزی قاطع ما
در همه شهرها و کشورها
در هر کجا که کارگری هست.
( برتولت برشت )
اول ماه مه برای کارگران جهان روز دعوت و بشارت است: دعوت به همبستگی طبقاتی و بشارت رهائی از بردگی سرمایه.
سرمایه دار، کارگر را برای پروار کردن نمی خواهد، برای کشیدن شیره اش می خواهد. استخدام می کند که استثمار کند. طبقه سرمایه دار با تحمیل جبر اقتصادی و با سرکوب دولتی، یعنی قانون، دستگاه قضائی، پلیس و زندان، و نیز با کمک وسایل فرهنگی و ایدئولوژیک، کارگران را به بند می کشد و استثمار می کند واگر مقاومت و مقابله ای در برابر خود نبیند و تا جائی که زور اش برسد برای کسب بیش ترین سود، آن ها را از ابتدائی ترین حقوق و نیازهایشان هم محروم می سازد. استثمارگران و دولت شان هرگز به میل خود هیچ حقی را برای کارگران به رسمیت نمی شناسند مگر با مبارزه و به زور به آنان تحمیل گردد و هیچ چیز به آنان نمی دهند مگر از حلقوم شان بیرون کشیده شود؛ و هر لحظه که فشار از رویشان برداشته شد، حقوق رسمیت یافته را زیر پا می گذارند و دستاوردهای کارگران را یکی پس از دیگری پس می گیرند. نه بخشاینده ای در کار است و نه رهاننده ای. بهبود نسبی شرائط کار و زندگی کارگران تنها می تواند محصول مبارزه آنان، و رهائی شان تنها می تواند به دست خودشان باشد.
کارگران چه برای بقای خود یعنی دفاع از نان شب، و چه برای رهائی یعنی سرنگون کردن طبقه سرمایه دار و برچیدن کار مزدی، به نیرو و به اِعمال زور نیاز دارند. برد و باخت در مبارزه طبقاتی، مسئله نیروست. اما نیروی کارگران در مبارزه طبقاتی، تنها و تنها از اتحاد میان خودشان و از تشکل مستقل شان سرچشمه می گیرد. مذاکره با کارفرما، چانه زنی با دولت، تجمع اعتراضی، تحصن، اعتصاب، به گروگان گرفتن مدیران، اشغال، اعتصاب عمومی سیاسی، قیام مسلحانه و غیره، سلاح های گوناگون کارگران اند. ولی این سلاح ها اگر در یک مبارزه متحد، متشکل و سازمان یافته به کار گرفته نشوند، به آسانی از دست شان بیرون کشیده می شوند.
اول ماه مه، کارگران همه کشورها را به همبستگی و اتحاد طبقاتی فرا می خواند و به همین دلیل مورد کینه و خشم طبقه سرمایه دار در جهان است. حتا به رسمیت شناختن این روز و قانونی شدن برگزاری آن نیز با مبارزات طولانی و جانفشانی کارگران به بسیاری از دولت هاتحمیل شده است – هرچند که آن را تحت عنوان بی معنای « روز کارگر» یا تحت عنوان بکلی وارونهء « جشن کارگر » به رسیمت شناخته اند تا چاشنی مبارزاتی اش را بیرون بکشند و دینامیت را به فشفشهْ رنگی تبدیل کنند!
کارگران ایران هم سالیان سال است برای برگزاری مستقل اول ماه مه تلاش می کنند. دولت سرمایه داری جمهوری اسلامی هم با تمام خشونت با این تلاش ها مقابله می کند. بازداشت و محکوم کردن کارگران به جریمه نقدی و شلاق و زندان و حتا ترور و سر به نیست کردن بخاطر برگزاری مستقل اول ماه مه یا بخاطر تلاش در راه ایجاد تشکل مستقل، چند سال است که به قاعده ای در جمهوری اسلامی تبدیل شده است. دلیل این حد از خشونت در مقابل برگزاری مستقل اول ماه مه و ایجاد تشکل های مستقل، آن بی حقی و مسکنت بی حد و مرزی است که بورژوازی و دولت اش می خواهند بر طبقه کارگر ایران تحمیل کنند.
از بیکاران و کارگران غیر رسمی و ثبت نشده که بگذریم، نود درصد کارگران شاغل را از پوشش قانون کار به بیرون پرتاب کرده اند. فقدان امنیت شغلی، حذف یارانه ها و کمک هزینه ها و محرومیت کارگران با قراردادهای موقت از همه حقوق قانونی عمومیت یافته است. یک آپارتاید جنسی تمام عیار را بر بازار کار حاکم کرده و غالب کارگران زن را از کارخانه های بزرگ به کارگاه های کوچک پاره وقتی یا قرارداد موقت و با دستمزدهای فلاکتبار و یا به انجام سفارشات در خانه خود تبعید کرده اند. کارگران مهاجر و پناهنده بخصوص افغان ها را در شرائطی به کار می گیرند که وضعیت محکومین به اعمال شاقه را به یاد می آورد. عقب افتادن پرداخت دستمزدها گاه به سال ها می کشد؛ امروز شاهدیم که برای همین شاغلین که ظاهراً از « خوشبختی» داشتن کاری برخوردار اند، حد اقل دستمزد را ٩ ١ ٢ هزار و ٠ ٠ ٦ تومان تعیین کرده اند و این در حالی است که خودشان خط فقر را بین ٠ ٠ ٤ و ٠ ٠ ۵ هزار تومان اعلام می کنند.
اقتصاد دانان رژیم سرمایه داری اسلامی این اواخر دارند در باره لزوم تعیین « خط بقا » حرف می زنند! اما از سال ها پیش این حرف را به عمل در آورده اند. حد اقل دستمزد شده است حد میان مرگ و زندگی. شاید از آن هم پائین تر، چون غالبا یک شغل برای زنده ماندن کفایت نمی کند. حتا « خط فقر » برای بهره مندان از حد اقل دستمزد، تجملی شده است که برای رسیدن به آن باید نردبان های دو - سه شغل همزمان را بر هم سوار کنند! کارگران و زحمتکشان را بجائی می رانند که فکر رفاه و افزایش دستمزد را از سر به در کنند و تنها به زنده ماندن خود راضی باشند! اما آنان به این وضع رضایت نمی دهند و بی وقفه مقاومت و مبارزه می کنند – مبارزات کارگران عسلویه، نیشکر هفت تپه، لاستیک البرز تازه ترین نمونه های برجسته این مبارزات بی وقفه اند که نشان می دهند که هیچ حدی از تهدید و ارعاب و خشونت رژیم اسلامی نتوانسته است مانع از تداوم مبارزات کارگران ایران بشود. ما به به این کارگران مبارز درود می فرستیم!
وقتی زندگی اکثریت مردم به « خط بقا » نزدیک شود، حیات خود رژیم هم به « خط بقا » نزدیک می شود چون نهایتاً مردم به محرومیت و سیه روزی رضایت نمی دهند. رژیم سرمایه داری اسلامی در متشکل شدن این نارضائی توده ای مرگ خود را می بیند و از آن بیش از هر چیزی می ترسد. این است که با توسل به خشونت و به هر قیمتی می خواهد جلو اتحاد، یکپارچگی و تشکل کارگران و زحمتکشان را بگیرد. نمی خواهد به آنان حتا توان مقابله با بدتر شدن وضعیت شان را بدهد؛ برای آن که فروشنده نیروی کار قدرت چانه زنی پیدا نکند، چانه اش را خرد می کند و برای آن که گرسنه نان نخواهد، دندان اش را می شکند، چرا که تصمیم اش بر فقیرتر کردن فقرا برای ثروتمندتر کردن ثروتمندان است.
اما هر سال کارگران بیش تری به صفوف مقدم مبارزه قدم می نهند و میدان را خالی نمی گذارند. شلاق خوردگان امسال بخاطر برگزاری اول ماه مه سال گذشته، همین را نشان می دهند. هرچه ستم شدید تر و بی حقی عمیق تر می شود، مقاومت و مقابله با آن هم ناگزیرتر می شود و کارگران بیش تری به حیاتی بودن همبستگی، اتحاد و تشکل کارگران و زحمتکشان پی می برند و نمی گذارند پرچم مبارزه بر زمین بماند.
خوشحالیم که آزادی محمود صالحی با اول ماه مه امسال قرین شده است. اما این رژیم نبود که محمود صالحی را آزاد کرد، همبستگی بین المللی کارگران و فشار نیرومند آن بر رژیم بود، وگر نه قصد داشتند او را که به جرم دفاع از همین همبستگی کارگری به زندان افتاده بود، در همانجا سر به نیست کنند. امیدواریم با تداوم این همبستگی بین المللی و فشارها به رژیم اسلامی، هر چه زودتر شاهد آزادی منصور اسانلو و دیگر کارگران زندانی هم باشیم.
تا ستم طبقاتی وجود داشته باشد، مبارزه طبقاتی هم وجود خواهد داشت.
اول ماه مه، امروز پرچم همبستگی بین المللی کارگران در پیکار طبقاتی است و فردا، پرچم پیروزی شان در سرتا سر جهان خواهد بود.
زنده باد اول ماه مه !
کارگران همه کشورها متحد شوید!
کمیته مرکزی سازمان کارگران انقلابی ایران ( راه کارگر )
۷ اردیبهشت ٧ ٨ ٣ ١
|