از خودمان شروع کنیم
انتخابات مجلس در ایتالیا -۲


Hermann Kopp - مترجم: ناهید جعفرپور


• گرد همائی ۲۰ اکتبر سال ۲۰۰۷ که در آن یک میلیون انسان، شادمانه زیر دریائی از پرچم های سرخ با سمبل های کمونیستی جمع شده بودند، نشان داد که بیشتر از هر گفتگوئی در ایتالیای امروزی، فضای اجتماعی و سیاسی برای یک نیروی کمونیستی مستقل، مبارز، متحد و انسانی وجود دارد ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
دوشنبه  ۹ ارديبهشت ۱٣٨۷ -  ۲٨ آوريل ۲۰۰٨


تجدید بنای حزب کمونیست
" وظیفه ما، در تقابل با نیاز واقعی اتحاد عمل با تمامی نیروهای چپی که مخالف تغییرات نیستند، نمی باشد. همچنین این وظیفه تلاش برای پیدا نمودن همگرائی ای سودمند برای متوقف نمودن پیش روی ارتجاعی ترین نیروها، را نفی نمی کند.
اما هر چه یک چنین تلاش های متحدانه چپ، موفق تر باشد، تجدید بنای یک حزب کمونیست قوی متحد، متناسب با زمان کنونی بهتر انجام پذیر خواهد بود. برای این امر امروز مهم است که در نهاد های اجتماعی زندگی نمود و پایه های مستحکم ایجاد نمود، زیرا که تنها در پایه های اجتماعی می توان استواری و چشم انداز رشد را امنیت بخشید و بسترهائی برای یک حزب با سازماندهی مستقل و نقش سیاسی مستقل و تاثیرات گسترده، بی توجه به تصمیمات کنونی پارلمان و همچنین در صورت وضع قوانین انتخاباتی جدید بدتر، به وجود آورد.
گرد همائی ۲۰ اکتبر سال ۲۰۰۷ که در آن یک میلیون انسان، شادمانه زیر دریائی از پرچم های سرخ با سمبل های کمونیستی جمع شده بودند، نشان داد که بیشتر از هر گفتگوئی در ایتالیای امروزی، فضای اجتماعی و سیاسی برای یک نیروی کمونیستی مستقل، مبارز، متحد و انسانی وجود دارد. نیروی کمونیستی که این را می فهمد که باید تکیه گاه یک جنبش چپ مردمی باشد و همچنین این را هم می فهمد که برای ۲۰۰۰۰۰ انسانی صحبت می کند که علیه پایگاه های نظامی آمریکا به تظاهرات پرداختند، سخنگوی اتحادیه هائی خواهد بود که برای نه گفتن به قرار داد با دولت در باره قوانین امدادهای اجتماعی و حقوق بازنشستگی مبارزه کردند، سخنگوی ۱۰ میلیون کارگری که رفراندم برای ماده ۱٨ یعنی قانون امنیت در مقابل اخراج را پشتیبانی نمودند.
ما امیدواریم که این فراخوان در گردهمائی ها و بحث ها بطور گسترده مورد پشتیبانی قرار گیرد. در هر شهری، در هر منطقه ای، در هر محل کاری و یا محل تحصیلی و هر جا که زنی، مردی، دختری و پسری که در سرمایه داری آخرین حرف آخر تاریخ انسانی را نمی خواهد ببیند، پشتیبانی شود".

انتخابات ایتالیا در سایت سوسیالیسم آلمان

Heinz Bierbaum
انتخابات ۱٣ و ۱۴ آپریل ایتالیا یک برنده آشکار داشت: سیلویو برلوسکونی
وی این پیروزی آشکار را بیش از همه ممنون لگا درشمال ایتالیا است که نتیجه آراء اش نسبت به سال گذشته دو برابر و بیش از ٨% شد. در حالیکه جبهه برلوسکونی در هر دو خانه مجلس ۴۷% آراء را گرفت، جبهه والتر ولترونی شهردار اسبق روم ٣٨% بود. بدینوسیله ولترونی با حزب دمکراتیکش خیلی کمتر از انتظاراتش رای بدست آورد. نگران کننده تر از همه موقعیت لگا است که در شمال ایتالیا پیروزی کاملی را بدست آورد و در برخی از شهر ها برای مثال در تره ویزو ـ به قوی ترین حزب تبدیل شده است. لگا حزبی قوی بسیار راستی است که در ایتالیا پایه اجتماعی دارد.

برگشت راست در ایتالیا
برگشت راست در ایتالیا بیانگر این است که رومانو پرودو به هیچ وجه موفق نشد که این کشور را بجلو برد و چشم اندازی پیش رویش بگستراند. با وجود دو بار شکست بنظر می رسد آنچه که ایتالیائی ها را به برلوسکونی امیدوار می کند این است که این بار وضعیت زندگی بهتر شود. اما این امید ها هم اینبار مجددا ناامید می گردند وتضادها در توسعه منطقه ای و همچنین شکاف میان تهیدست و دارا همچنان رشد خواهد نمود و علائق خصوصی و همچنین علائق مربوط به خود برلوسکونی بر رفاه عمومی ارجعیت خواهند گرفت. بنا براین این کشور همچنان عقب تر خواهد رفت.
چپ های ایتالیا مصیبتی واقعی را لمس نمودند. آنها با کمتر از ٣% آراء از راه پیدا کردن به پارلمان محروم شده و در این انتخابات در حدود ۶۰% منتخبین خود را از دست دادند.
یک چنین شکستی آنهم در این بعد وسیع خود برای چپ ها غیرمنتظره بود. آنها حداقل روی ۵ تا ۶ درصد آراء که مسلما نتیجه ای مطلوب نبود، حساب می کردند. اولین بررسی نشان می دهد که بخش بزرگی از چپ ها در این رای گیری شرکت نکرده اند و بخش قابل توجه دیگر برای جلو گیری از انتخاب برلوسکونی، به حزب دمکراتیک رای داده است.
شکی وجود ندارد که چپ ها بخصوص این مجازات را برای دولت پرودی پرداختند. یاس از دولت پرودی که نمایندگان چپ هم در آن سهیم بودند بخصوص در نزد کارگران بشدت قوی است. این دولت نتوانست در بخش های رفرم بازنشستگی و هم چنین رفرم در ساعات کار و مبارزه با پائین آمدن دستمزد ها و حداقل دستمزد انتظارات کارگران را برآورده کند.
بخصوص اعتراضات اتحادیه ای بر علیه انهدام خدمات اجتماعی و بدتر شدن شرایط کار به لحاظ سیاسی بی نتیجه ماند.
در شمال ایتالیا کارگران بطور گسترده لگا را انتخاب نمودند و این خود بیانگر این است، زمانی که چپ در موقعیتی قرار نداشته باشد که از منافع مزد بگیران حرکت نماید و به آنها چشم اندازی را نشان بدهد در این صورت راست ها قدرت را خواهند گرفت. از همه مهمتر اینکه چپ ها خود پایه واقعی اجتماعی نداشتند. بنابراین چپ در ایتالیا باید از نو آعاز به حرکت کند.
همانطور که در حال حاضر در " ریفون داسیونه " دیده می شود، در زمان آینده درگیری های درونی شدیدی میان چپ ها درخواهد گرفت. همچنین در میان اتحادیه "س گ ای ال" به بخش های چپ فشار زیاد وارد خواهد شد. موقعیت چپ ها درون اتحادیه ها ضعیف شده است.
در حال حاضر نمی شود دید که آیا در میان چپ ها یک نوع کار سیاسی واقعی و یا شروعی جدید با نگاه بجلو انجام خواهد گرفت و یا اختلافات به مرحله ای خواهد رسید که پراکندگی میان چپ بیشتر شده و بجائی برسند که هم دیگر را تکه تکه کنند. هر طور که این ماجرا پایان یابد، مسلما نه تنها بر مناسبات ایتالیا بلکه بر توسعه چپ ها در اروپا هم تاثیر خواهد گذاشت.