از : عرفان قانعی فرد
عنوان : نسل من و تو باید مستقل بماند
گرچه شرافت استقلال نمی طلبد اما برای حفظ استقلال باید که شریف بود. سهیل عزیز ! نوشته دردمندت را خواندم
چندنکته از باب تحشیه ای دوستانه و مشفقانه برایت می نویسم گرچه بارها و بارها در ایامیکه درایران بوده ام با توی عزیز جدل کرده ایم در این دغدغه ها و نیک می دانستم تکرار این تجربه تلخ را که تو نمی خواستی از دیگران و شرح پریشانی شان بشنوی حدیث ارزومندی را ؛ سر پر بزمی که هوس شتاب داشت و تاختن بر توسن جوانی .
اما چنین جوانی پرشور که نمی تواند ضعیف باشد و کمر به توهم خم کند . توهمی که دمار از روزگار امروزه روز ما ایرانیان دراورده است . توهمی که نه میتوان دایی جان ناپلوئنی خواند و نه سادیسم ؛ بیشتر توهمی است از ضعف عقل و تفکر شرقی و ذهن الوده به باید و نباید و گرنه جوان نه به چتر کسی نیاز دارد و نه زیر تابلو و نام ونشان هر دامن الوده ای مدعی هویت می بازد . حتی برای معیشت .
نسل من و تو دلمان به استقلال خوش است اما مگر نسل قبل می فهمد این سخن را ؟ سخنی که خود او مدعی است اما هنوز در داخل و خارجش برای نسل من و تو نسخه می پیچند شب و روز و در مورد هر کسی با همان سیاهی قلم می رانند و به صد تهمت توصیفش میکنند بدون انکه مشروعیت و صلاحیت قضاوت را داشته باشند . اما نسل جوان امروز ایران را نمی شناسند . نه انان که در داخل حلقه نزدیک به قدرت مرکزی دست و پا می زنند نه انان که برون از پرده داد از فروپاشی و بی نظمی می زنند ؛ هر دو برای جوان آگاه ، کودکان اند شیفته ملعبه و داستان دن کیشوت شنیدن . خبری از عقلانیت و خرد در هر دو نیست اما اینده از ان من و توست و جوانان صاحب اینده ایران اند و هر انچه باقی است در عرصه میهمان نسل من و تو ؛ اما تا کی شویم رها از این سیاهی و قیل و قال خودشیفتگی ایشان ؛ ندانم ! شاید تا روزی که من و تو " پدرشان خوانده ایم و یا به موتور خود بسته ایم بارکشیدنشان را . و میزبان توهم ایشان بوده ایم. هر چند برای نسل من و تو قضاوت انان به یک ارزن هم نمی ارزد
سکوت امروزت نه نشانه ضعف است بلکه نشانه تعقل است و نو نگریستن به اینکه چه باید کرد و چگونه فرصت ها را برای رشد و تکاپوی فرهنگ و تاریخ سرزمین مان به کار بست و گرنه همین بی فرهنگی موجب شد که برای حکمرانی بر نسل من و تو یا در داخل حلقه ، فارغ از هراس های ما باشند و برون از حلقه ، دشمن هویت ما . هزینه نسل من و تو ، نه سکوت است و انفعال ، بلکه راه را گم کردن و اندیشه راهنمای نسل من و تو که همین تابوت بر جای مانده ادبیات و تاریخ معاصر ما است ، در این بازار مکاره ، با این چه کنیم ؟ برای نسل بعد از نسل قبل چه بگوییم ؟ از ترور و اباطیل انان ؟ که یکی در داخل حلقه من و تو را به اجانب و ایران فروشی متهم میکند و برون از حلقه مشکوک مان می خوانند... از استبداد محوری ایشان ؟ که درون حلقه من و تو را برای ارتقا قدرت خود بهانه می کنند و برون از حلقه ما را به انقلابی ناموهوم تشویق میکنند .... از ریا و هراس که در هر دو هست ، اخر زچه رو من باید قربانی هوس این دو شوم کسی را یارای پاسخ نیست و باید تلاش کرد و راه خود پی گرفت بی هیچ تزلزلی . جذابیت خبر چه استعدادهایی را که سوزانید که هر کدام بازیچه یکی از این حلقه ها شدند باور موهوم به چیزی کردن و رشته کار و استعداد را از دست دادن که قربانی امال هر دو حلقه شدن ؛ کدام همسویی ؟ مردمان فرانسه و سویس هم یک شبه به این موضوع نرسیده اند ؛ نسل جوانی از خود شروع کرده و با بادهای موافق و مخالف نلرزیده و دل در گرو سیاهی نداده ، نسل جوانی هوشیار و زیرک و رند داشته که به دنبال شهرت و قهرمان ملی شدن و خود را رسوای نام و نان کردن نبود ه است به دنبال روزنه گشودن بوده و با حرمت از لبه تیغ عبور کرده و قربانی شعار پرفریب و اتوپیا ساختن حلقه ها نشده و بلکه ارباب شد. استانه تحمل هر دو حلقه برابر نسل من و تو به یک باد می لرزد.
سیاست نسل من و تو باید تدبیر باشد و تامل و دانایی و اینکه چگونه گام برداشت که قربانی درندگی هر دو حلقه نشد. هر دو حلقه میهمان ما هستند / بگذار باد بیاید و قربانی نشد و گام نهادن در مسیر زندگی خود را با عقلانیت و خرد تجریه کن / که ایمان دارم بنا به قلب مهربانت / توانایی اش را داری
ازادی ات مبارک و از نو زیستنت را
باور کن سبزی بهار را و پروازی را تجربه کن
قربانت / عرفان
٨۷۶ - تاریخ انتشار : ۱۱ ارديبهشت ۱٣٨۷
|