کلن: گزارش مراسم گرامی داشت مریم فیروز
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
آدينه
۱٣ ارديبهشت ۱٣٨۷ -
۲ می ۲۰۰٨
کلن – آلمان
گزارش از: منصوره پدرام
یاران و دوستداران مریم فیروز یادش را گرامی داشتند
همایشی که بیاد مریم فیروز در۲۶ آوریل ۲۰۰٨ در کلن بر پا شده بود در ساعت ۲۱.٣۰ به پایان رسید. جمعیت کثیری که به همایش آمده بودند آرام از تالار انترناسینال سنتروم بیرون میروند. با لبخند ها و خوش و بش های معمول در این گونه مواقع. فرصتی است مناسب برای نظر خواهی از حاضران .
از خانمی می پرسم بنظر شما چطور بود این همایش؟ می گوید: درست همان چیزی بود که من می خواستم.
یعنی چطور بود؟
معمولا در این نوع گرد هم آئی ها زیاد پیش می آید که از سوابق اداری افراد در حزب یا سازمانی صحبت میشود که فرد مورد نظر عضو آن بوده، یا موضوعات و مسائل ایده ئولوژیک مطرح میشود، یا انتقاداتی که به اینجا یا آنجای رفتار او، به این یا آن سخنش وارد بوده، اگر اینجوری نمی کرد و آنجوری می کرد بهتر بود... و ازین حرف ها... خوشبختانه امشب از این صحبت ها در میان نبود، صحبت فقط در بارهی مریم و شخصیت او بود، راجع به احساس ها و انگیزه های او برای مبارزه، خیلی صمیمانه و دلچسب بود. دست آخر هم خودش در مصاحبه ای که با او شده بود صاف و پوست کنده گفت که توده ای بوده، هست و خواهد بود. والسلام. برنامه خیلی خوب بود.
همین پرسش را با خانمی دیگر مطرح می کنم. می گوید: راستش را بگویم دلم می خواست جلسه طولانی تر میشد تا بیشتر در بارهی مریم صحبت شود. آدم تازه می فهمد او که بوده و چه کرده، آن هم در هفتاد سال پیش، کارهائی که ما امروز به اهمیت آن پی برده ایم، او در آن زمان به اهمیت آن ها واقف بود، شاه با او بد کرد، جمهوری اسلامی هم با او بد کرد ولی نسل های آینده ممنون او خواهند بود. همانطور که ما امروز به او ادای احترام می کنیم. از جزء جزء مطالبی که در باره او گفته شد تصویر واقعی او بدست می آمد و آدم می دید که او با چه مهر و محبتی با زن های جوان برخورد میکرده و مسائل زنان چقدر برای او اهمیت داشته اند.
جوانی که در کنار ما ایستاده است در صحبت شرکت می کند و می گوید: شما یک نگاه به ترکیب این جمعیت بکنید. ببینید سه نسل در این سالن حضور دارند: زنان و مردان جوان، میانسال و سالمند. این ها همه به نوعی با مریم در ارتباط بوده اند، چه ارتباط شخصی و چه ارتباط معنوی و بنظر میرسه که همه خود شون رو بنحوی مدیون او میدونند.
خانمی دیگر می گوید من با دیدن این جو گرم و این نگاه های پرمهر آرزو کردم که ایکاش باز هم بتونیم مثل گذشته دور هم جمع بشیم و کاری بکنیم. بنظر من این بهترین قدردانی از مریم خانم است.
با شعر شاملو: "من درد مشترکم"، که با صدائی خوش خوانده شد، همایش به پایان رسیده بود. پیش از آن فیلمی نشان داده شده بود که مریم فیروز در آن با بیانی رسا از جمله با صراحت تاکید می کرد که توده ای بوده، هست و خواهد بود و به توده ای بودن خود افتخار می کرد. دو تن از یاران نزدیک او نیز خاطراتی از مهربانی ها و هشدار های مریم و نگرانی های او از رویدادهای آینده بیان کردند. شعر سیاوش کسرائی: "باور نمی کنم، من مرگ خویش را" نیز خوانده شد، همچنین شعری از سایه با صدای شاعر. نخستین گوینده که در بارهی روحیات مریم با استناد به نوشته های خود او سخن می گفت گفتار خود را با این جمله مریم آغاز کرد:
درد مردم، درد زن، توهین به او بود که مرا برانگیخت...
من یک هدف داشتم و آن یافتن جائی بود که بتوانم از زن دفاع کنم... بهرصورت من این مبارزه را دنبال کردم و ذره ای هم پشیمان نیستم. راه دیگری نبود. هیچکس، هیچ سازمانی در صحنه نبود و همه بله قربان گو بودند. ...طبیعی است که با همه دردها و محرومیت ها سربلند هستم که از مبارزه نترسیدم. سختی ها و تهمت ها را با جان و دل پذیرفتم، اما دست از مبارزه برنداشتم. چون وظیفه ام دفاع از حقوق زن بود. باید به زن یا بهتر بگویم به مادر حق داد."
یادش گرامی باد و راهش پر رهرو.
|