ازدواج کودکان و مسائل زنان در ایران


علی طایفی


• ازدواج کودک یا ازدواج زودهنگام مربوط به ازدواج با کودک زیر ۱۸سال است. دراین میان با وجودیکه هر دو جنس پسر و دختر در معرض ازدواج های زودهنگام هستند ولی دختران بیشترین قربانیان این پدیده بشمار می روند ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
دوشنبه  ۱۶ ارديبهشت ۱٣٨۷ -  ۵ می ۲۰۰٨


مقدمه: یکی ازخاستگاههای مهم بروز مسائل اجتماعی مختلفی که امروزه گریبان مردان و بخصوص زنان امروز ایران را گرفته است، ریشه درپدیده و دوران کودکی دارد. کودکی بعنوان پدیده اجتماعی چنان دراندیشه و فرهنگ دینی و سنتی ایرانیان درحاشیه توجهات و برنامه ریزی هاست که ناخواسته تمامی مسائل اجتماعی را بصورت بین نسلی و حلقه به حلقه به آینده منتقل می سازد. در بین مسائل کودکی نیز از طرز نگاه به کودک تا حقوق آنان چنان وضعیتی حاکم است که مشکلات بسیاری دراین گروه سنی و جمعیت انسانی بچشم میخورد. از بین مسائل مختلفی نظیر سوء تغذیه، کمبود شیرمادر، بی سرپرستی، بی هویتی فرزندان خارج از ازدواج رسمی، فقدان خدمات بهداشتی و درمانی لازم، فقر اموزشی، بیسوادی، بهره کشی جسمی و جنسی و دهها مورد دیگر؛ ازدواج کودک یکی از مهمترین مسائلی است که گریبان دهها هزار دختر وپسر واقع در سن کودکی را به مخاطره انداخته است که با پیشگیری ان میتوان میلیونها کودک را از ورطه فقر و محرومیت رها ساخت.
ازدواج کودک یا ازدواج زودهنگام مربوط به ازدواج با کودک زیر 18سال است. دراین میان با وجودیکه هردو جنس پسر و دختر در معرض ازدواج های زودهنگام هستند ولی دختران بیشترین قربانیان این پدیده بشمار می روند. مذهب، سنت و فقرهمچنان به تقویت این عمل ادامه می دهند. ازدواج اجباری ازدواجی است که بدون توافق معتبر یکی از طرفین یا هردو زوج صورت می گیرد و در آن اجبار عاطفی یا بدنی یک عامل اصلی است. از این منظر بدلیل اینکه هر فرد زیر 18 سالی نمی تواند اطلاعات لازم برای یک انتخاب سرنوشت سازی مانند ازدواج را براحتی بدست آورد، هر ازدواج دربین کودکان علاوه بر زودهنگام بودن، ازدواح اجباری هم محسوب می شود! ( 2006 Child and Forced Marriag, ).
بسیاری ازفعالان حقوق زنان و کودکان، موضوع ازدواج زود هنگام دختران و پسران را کمتر مورد توجه قرار داده اند. آمارهای رسمی نیزدر کشورهایی که این اتفاق روی می دهد ازدواج های زود هنگام را بعنوان ازدواج کودکان منعکس نمی کنند. تناقض در این نوع نگاه این است که از نظر قانونگذاران اگر فرد بزرگسالی با دختران 12 یا 13 ساله بیرون از ازدواج رابطه جنسی داشته باشند عمل مجرمانه ای رخ داده است ولی همین امر در نقاب ازدواج رسمیت می یابد!

برخی شواهد آمارجهانی::::
آمارها نشان می دهد درسطح جهانی 36 درصد زنان 20 تا 24 ساله قبل از رسیدن به سن 18 سالگی ازدواج کرده اند. سالانه 14 میلیون نوبالغ 15 تا 19 ساله زایمان می کنند و دختران زیر سن 15 سال، 5 برابر بیش از دختران سن بیست سالگی دستخوش مرگ و میر درطول بارداری یا زایمان می شوند. دختران زیر سن 18 سالگی، 60 درصد بیش از دختران بالای 19 سالگی شاهد مرگ و میر نونهالشان در یکسال اول زندگی شان هستند و حتی اگر شانس زنده ماندن داشته باشد بیشتر در معرض بیماری های کم وزنی، کمبود مواد غذایی و دیرکرد دررشد جسمی وشناختی قرارمی گیرند (World children state,UNICEF,2007 ص4). فاصله زیاد سنی بین دختران زیر سن کودکی با همسرانشان، سبب تحمیل کار خانگی و محدودیت های رسیدگی به کودک و فرصت های انان می شود و همین امر قدرت و توان تصمیم گیری در خانوار را کاهش می دهد (World children state,UNICEF,2007, ص22).
برخلاف اینکه نرخ ازدواج های زودهنگام در ممالک دارای فقر بالاتر، نرخ زاد و ولد ومرگ و میر بالاتر، تضاد و نزاع های شهری بیشتر و سطح توسعه، ثبت نام در مدرسه، اشتغال و خدمات درمانی پایین تر رخ می دهد ولی در برخی از کشورهای دیگردرسالهای اخیر این پدیده روبه کاهش نهاده است. کشورهای تحت عنوان معجزه های اسیایی مانند تایوان، کره جنوبی، تایلند و ... توانسته اند با رشد و توسعه خود نرخ ازدواج های کودکان را ازبین ببرند. ازاینرو دلایل رشد اقتصادی و افزایش فرصت های مربوط، کاهش نرخ مرگ و میر و زادو ولد، افزایش فرصت های آموزشی و اشتغال برای دختران را می توان از زمینه های زدودن این واقعه غیر انسانی دانست.
علیرغم تصور مردم برخی مناطق برای ازدواج زودهنگام که با هدف پیشگیری ازبیماریهای عفونی و اچ آی وی توجیه می شود ولی این امر نتایج عکس بهمراه دارد. بطوریکه درصحاری جنوبی افریقا 17 تا 22 درصد از دختران 15 تا 19 ساله دچار این بیماری هستند درحالیکه فقط 3 تا 7 درصد پسران بیماری مشابه دارند ( 2005Child Marriage Fact Sheet,). آمارها حاکی است بیش از 51 میلیون دختر خردسال در سنین کودکی در جهان به ازدواج واداشته شده اند. برآوردهای نیز نشان می دهد دردهه آتی قریب 100 میلیون به این رقم افزوده خواهد شد.
حتی در کشورهای ثروتنمد نیز شاهد این پدیده هستیم چنانکه در امریکا یک درصد از جوانان 15 تا 17 سال ازدواج کرده اند! سرشماری امریکا نیز نشان می دهد که در دهه 90 این نرخ 50 درصد رشد داشته است. عوامل این امر می تواند شامل برنامه های پرهیزاز ادواج، سیاست های رفاهی مشوق ازدواج و موج گسترده مهاجران ازقومیتهای دیگری باشد که این سنت دربین آنان رایج است (Anti-Poverty Efforts Face Child Marriage Hurdle, By Bojana Stoparic,2008 ).
براساس کنوانسون منع هرگونه تبعیض علیه زنان نیز مقوله ازدواج کودکان دختر بشدت منع شده است. ماده شانزدهم این کنوانسون حاکی است:
١ ـ دولتهای عضو، اقدامات لازم و مقتضی را در جهت حذف تبعیض علیه زنان در تمام مواردی که مربوط به ازدواج و روابط خانوادگی است، بعمل خواهند آورد و بویژه امور زیر را بر مبنای برابری حقوق مردان و زنان تضمین خواهند کرد:
الف- داشتن حق یکسان برای (انعقاد) ازدواج
ب- داشتن حق آزادانه و یکسان برای انتخاب همسر و (انعقاد) ازدواج بر پایه رضایت آزاد و کامل دو طرف
ج- داشتن حقوق و مسوولیتهای یکسان در دوران ازدواج و هنگام انحلال آن (جدایی)
د- داشتن حقوق و مسوولیتهای یکسان به عنوان والدین در موضوعات مربوط به فرزندان، صرفنظر از وضعیت زناشویی آنها.(در کلیه موارد منافع کودکان از اولویت برخوردار است)
ه- داشتن حقوق یکسان جهت تصمیم‌گیری آزادانه و مسوولانه در زمینه تعداد فرزندان و فاصله زمانی بارداری و دستیابی به اطلاعات، آموزش و وسایلی که آنها را برای اجرای این حقوق قادر می‌کند.ح
و- داشتن حقوق و مسوولیتهای یکسان در رابطه با حضانت (سرپرستی)، قیمومت کودکان و فرزند خواندگی یا رسمهای مشابه با این مفاهیم که در قوانین داخلی وجود دارد. (در کلیه موارد منافع کودکان از اولویت برخوردار است)
ز- داشتن حقوق فردی یکسان به عنوان شوهر و زن از جمله حق انتخاب نام‌خانوادگی، حرفه و شغل.
ح- داشتن حقوق یکسان برای هر یک از زوجها در رابطه با مالکیت، حق اکتساب، مدیریت، سرپرستی، بهره ‌برداری و اختیار اموال خواه رایگان بوده یا هزینه‌ای در برداشته باشد.
٢ ـ نامزدی و ازدواج کودکان غیر قانونی است و کلیه اقدامات از جمله وضع قانون جهت تعیین حداقل سن ازدواج و ثبت اجباری ازدواج در یک دفتر رسمی ضروری است. (Convention for Elimination of All Forms of Discrimination Against Women,1975 )

کودک همسری یا ازدواج زودهنگام: عروس بچه های هموطن!

پدیده کودک همسری درجامعه ایران نیز امری دیرین و دیرپاست. سابقه ازدواج کودک درایران نه تنها به دوران اولیه زندگی بشر و بویژه گونه ایرانی آن باز می گردد، بلکه بصورت یک قانون و سنت با دین اسلام نیز مشروعیت بیشتری بخود گرفته است. بطوریکه در منابع معتبر آمده است"عایشه در شش یا هفت سالگی به محمد داده شد، و محمد که‌ ۵۴ سال سن داشت در نه سالگی با او نزدیکی کرد. هنگامی که‌ محمد در ۶۳ سالگی درگذشت عایشه‌ هجده‌ سال سن داشت... . نمونه دیگر آن در اسلام ازدواج فاطمه زهرا در ۹ سالگی با علی است. او تنها نه ماه و نیم بعد در سن ده سالگی نیمه رمضان سال دوم هجرت، حسن، را به دنیا آورد". شاید ادعا شود دختران به طور متوسط در مناطق گرمسیرزودتر از نظر جسمی بالغ می‌شوند اما این مسأله به لحاظ علمی مورد تردید است. عایشه روایت کرده ‌است که وقتی پیامبر با او ازدواج کرده وی ۷ سال داشته و وقتی به خانه پیامبر وارد شده‌ است ۹ سال داشته ‌است و عروسکهایش همراه وی بوده‌اند و وقتی پیامبر اسلام فوت شد، وی ۱۸ سال سن داشته‌است ( ویکی پدیا، دانشنامه آزاد، مدخل عایشه).
ازدواج پیامبر اسلام با عایشه در سن 9 سالگی و علی با زهرا در همان سن و شریعت مشخص اسلامی درخصوص تعیین سن ازدواج مبتنی بر سن بیولوژیک و بلوغ جنسی دختر و پسر (دختر 9 سالگی و پسر 15 سالگی) اولین و مهمترین خاستگاه تایید و دوام این پدیده بوده و هست. درایران امروز یکی از این مبانی، قانون رسمی ازدواج کودکان دختر نه ساله، طبق ماده 1210 قانون مدنی مصوب 1360 است که موید ازدواج با کودکان بشمار میاید.
بر اساس موازین شرعی پسران در پایان 15 سالگی و دختران در پایان 9 سالگی ازنظر جنسی بالغ به حساب می آیند. شرایطی که تا چند سال پیش در قانون ایران نیز مندرج بود و اکنون نیز قانون راهی را برای عمل به موازین شرعی باز گذاشته است به این معنی که اگر پزشکی قانونی تایید کند که فردی از نظر فیزیکی توانایی ازدواج و تشکیل خانوده را دارد، حتی در سنین پایین تر از این، مجوزی بنام "گواهی رشد" برای او صادر می شود. بر اساس این مجوز او می تواند ازدواج کند. در بسیاری از خانواده های سنتی ایرانی خصوصا در روستاها، برای ازدواج یک کودک به محض تولد تصمیم گیری می شود و معمولا دختران را به همسری غیر رسمی یکی از پسران خردسال فامیل در می آورند (آمار بالای ازدواج کم سالان در ایران ).
آمار سرشماری مربوط به تعداد افراد جمعیت برحسب سن نشان می دهد که حدود بیش از 35 درصد کل جمعیت کشور زیر سن 18 سالگی هستند. ازسوی دیگر مقایسه آمار ها حاکی است از مجموع بیش از 26 میلیون نفر کودک زیر 18 سال، 5.5 درصد معادل بیش از یک میلیون و چهارصد هزار نفر دربازار کار بصورت رسمی ثبت و امارگیری شده اند.
جمعیت کودک در ایران برحسب هزار نفر

">www.akhbar-rooz.com

براساس یافته های سرشماری 1385 از مجموع افراد واقع در سن بین 10 تا 19 سالگی (درکل 15.4 میلیون نفر)، 6.7 میلیون نفر بین 10 تا 14 سالگی و 8.7 میلیون نفر بین 15 تا 19 سالگی قرار دارند. ازاین جمعیت حدود 890 هزار نفر کودک زیر 19 سالگی تن به ازدواج اجباری داده اند. از بین جمعیت 10 تا 14 سال، 78 هزارنفر حداقل یکبار ازدواج کرده اند- معادل 1.2 درصد- که ازاین بین فقط 62383 نفر درزمان سرشماری دارای همسر- 80 درصد -بوده و باقی معادل 9597 نفر فاقد همسر- 20 درصد- بوده اند. دراین گروه سنی از کل کودکان ازدواج کرده، 31 درصد را پسربچه و 69 درصد را دختران بچه تشکیل می دهد. کودکان بی همسر نیز از کل بی همسران این گروه سنی، شامل پسران با 69 درصد و دختران با 31 درصد هستند. رقم بی همسران نیز نشانگر این است که دراین گروه 53 درصد براثر طلاق بوده و 47 درصد براثر فوت همسر درسنین کودکی و بجای آموزش و بازی و رشد فکری وجسمی، طلاق را تجربه کرده اند!
در چنین جغرافیایی، کودکان قبل از خروج از سن کودکی، به قبول مسئولیت مادری و کودک پروری ، شوهر داری و خانه داری پرداخته و بی‌هیچ آموزش اولیه "کودکانه مادری می‌کند، کودکانه در بستر همسر می‌خرامد! و کودکانه به خانه داری و تدبیر منزل می‌پردازد". شیوع بیماریهای جسمی و صدمات وارده بر اندام تناسلی دختران کم سن و گاه اعمال جراحی‌های‌ترمیمی از بعد جسمی و شیوع مشکلات روانشناختی از قبیل‌ترس از مقاربت جنسی، اختلال در رفتار جنسی، دیر هنگام یا زود هنگام شدن بیداری جنسی از بعد روانی و عدم رعایت بهداشت فردی در رفتار و عمل جنسی و آموزش و پرورش لازم کودکان در قبول مسئولیت همسری، پدری و بویژه "مادری " از بعدی دیگر آسیب پذیری «خانواده‌های کودک» و یا «همسران کودک» را دو چندان می‌سازد (بررسی ازدواج و طلاق کودکان درایران، علی طایفی).

">www.akhbar-rooz.com

از سوی دیگر امارها نشان می دهند درگروه سنی 15 تا 19 سال، 814 هزار نفر ازدواج کرده اند- معادل 9 درصد- که ازاین بین فقط 787 هزار نفر دارای همسر- 96 درصد- بوده و باقی برابر18182 نفر بی همسر- 4 درصد- براثر طلاق یا فوت همسر بوده اند. دراین گروه سنی از کل کودکان ازدواج کرده 92 هزار کودک، یا 11 درصد را پسر بچه ها و 722 هزارنفر یا 89 درصد را دختر بچه ها تشکیل می دهند!! این رقم درهمین جا نشان از این دارد که دختران زیر سن 19 با مردانی بالاتر از سن 19 ازدواج کرده اند. دربین کودکان بی همسر نیز از کل بی همسران، پسرها 89 درصد و دختران 11 درصد برابر با11181 نفر ر اتشکیل می دهند. رقم بی همسران حاکی است 59 درصد مطلقه و 41 درصد بیوه بوده اند (سرشماری 1385؛ مرکزآمارایران، جمعیت دهساله و بیشتر برحسب جنس، سن و وضع زناشویی).
همچنین «اضافه بی‌همسری» یا بی‌همسری بیشتر زنان نیز عمدتاً در بین سنین ۱۹ـ ۱۵ سالگی بچشم می‌خورد. کوتاه بودن دوران و طول دوره بی‌همسری «مردـ کودکان» و ماندگاری خواسته یا ناخواسته «زن ـ کودکان» در دوره بی‌همسری از یکسو و همسر گزینی مجدد مرد ـ کودکان و یا مردان بالاتر از سن ۱۹ـ ۱۵ سال از گروه زنان هرگز ازدواج نکرده یا دوشیزگان و فقدان این فرصت برای «زن- کودکان مطلقه» (زن ـ کودک بی‌همسر) که عمدتاً به دلیل فقدان بکارت و اهمیت دوشیزگی در همسرگزینی است، منجر به افزایش نسبت و تعداد زن ـ‌ کودکان بی‌همسر به مردـ کودکان بی‌همسر گردیده است (بررسی ازدواج و طلاق کودکان در ایران، علی طایفی).
مرد ـ‌ کودکان بی‌همسر یا مردان بی‌همسر جوانسال نیز در همسر گزینی مجدد رغبتی به انتخاب همسر از بین زنان بی‌همسر نشان نداده و به انتخاب همسر از بین سایر دوشیزگان می‌پردازد. با چنین اوصافی کودکان مطلقه پس از مدتی در صورت «بخت یاری» در بهترین حالت به همسری مردان بزرگسال با فاصله سنی بسیار و یا ازدواج با مردان همسردار به عنوان «هوو» در می‌آیند. در چنین وضعیتی حس «ترحم» و حمایت پذیری، کودکان مطلقه را تا آنجا که ممکن است به تمکین سوق داده و به دلیل فقدان امنیت فردی، ‌اجتماعی و اقتصادی بی‌همسری برای زنان، شرایط سخت و نامطلوب پیش گفته را می‌پذیرند. پدیده "هوو" شدن خود قصه و داستان دیگری است ولی این نقش برای کودکان مطلقه، آغاز استثمار جنسی، بیگاری و ایفای نقش یدکی و پر تنشی است که در تعامل با زن / همسر دیگر شوهر جدید و فرزندان آن ، کودک – زن مطلقه و کودکان بعدی او را محاصره می‌کند.
همچنین سرشماری 1385 حاکی است درمجموع از کل نیروهای شاغل درکشور یک میلیون و 456 هزارنفر بین سنین 10 سال تا 19 سال در بازار کار مشغول بکار می باشند. این آمار خود نماینگر غیر قانونی بودن شرایط کار می باشد چرا که حداقل سن در بازار کار براساس قانون کار 15 سال تمام است. از سوی دیگر نشانگر این است که نظام آماری کشور نیر بجای دسته بندی کودکان زیر 18 سال در زیر عنوان نیروی کار شاغل، می بایست ضمن آمارگیری دقیق و فراگیر، آنان را بعنوان کودکان شاغل غیرمشمول قانون کار معرفی می کرد. پس بنابرآمار فوق، شواهد حاکی است از مجموع این کودکان شاغل، 12.7 درصد زیر 15 سال می باشند. به بیان کلی تر حدود 7 درصد از کل نیروهای شاغل درکشور زیر 19 سال می باشند .
نکته مورد اهمیت در بحث مربوط به کودکان این است که زمانیکه برآورد ها نشان می دهد بیش از 3 میلیون کودک واجد شرایط برای تحصیل و بودن در فضاهای آموزشی، ترک تجصیل کرده اند، همین رقم ناقص گویای آن است که نیمی ازاین رقم میلیونی بصورت رسمی و طبق آمار کشوری به کار مشغولند که می توان از آنان بعنوان کودکان کار یاد کرد. مقایسه ارقام زن و مرد دربین شاغلان واقع در سنین 10 سال تا 19 سال گویای این است که بار عمده کار کودکان بعهده پسران می باشد. بطوریکه 30 درصد کودکان زیر 15 سال و 18.5 درصد کودکان بین 15 تا 19 سال دختر می باشند. اگرچه این رقم حضور پسر بچه ها را دربازار کار بعنوان کودک کار نشان میدهد، ولی میتوان برآورد کرد که بخش مهمی از این عدم تناست آماری و کسری دختران درکنار پسران، نشان می دهد دختران از فضاهای آموزشی دور و منع شده و تن به ازدواج داده اند و یا در کارهای خانگی مورد استثمار قرار می گیرند.
نتایج مطالعات صورت گرفته در ایران نشان می‌دهد که بیش از20 درصد دختران (از 7/7 درصد در شهر تهران تا 40 درصد در مناطق روستایی سیستان و بلوچستان) قبل از سن 18 سالگی ازدواج کرده‌اند؛ بطوریکه ازدواج زودهنگام مهمترین عامل ترک تحصیل دختران نوجوان شناخته شده است ازدواج زودهنگام بطور اجتناب‌ ناپذیری می‌تواند جوانان درسن مدرسه را از حق تحصیل محروم کند .
تحقیق صورت گرفته توسط یاراحمدی درباره تاثیر ازدواج زودهنگام برترک تحصیل زنان نوجوان در ایران با رویکرد چند سطحی, برروی افراد مونث 10 تا 19 سال کشور نیز حاکیست بطور متوسط 4/16 درصد افراد مونث 15 تا 19 سال کل کشور متأهل بوده که این رقم برای مناطق روستایی و شهری به ترتیب 6/19 و 7/13 درصد است؛ از سوی دیگر میزان ازدواج افراد واقع در گروه سنی 10 تا 14 سال کمتر از یک درصد است.
به گزارش ایسنا، بر اساس این تحقیق نسبت تأهل برای افراد باسواد 15 تا 19سال، 16 درصد و برای افراد بی‌سواد 25درصد است؛ این درحالیست که درصد ازدواج در بین افراد باسواد واقع در این سن کمتر از یک درصد و در بین افراد بی‌سواد 10 تا 14 سال 7/5 درصد است. میزان ازدواج زودهنگام در استانهای کشور بیانگر آن است که پایین‌ترین میزان ازدواج زودهنگام متعلق به شهر تهران با 7/7 درصد است و مناطق روستایی استانهای اصفهان و سیستان و بلوچستان بیشترین میزان را به خود اختصاص داده‌اند.
همچنین بررسی درصد کسانی که تا قبل از سن 17، 18 و 19 سالگی ازدواج کرده‌اند نشان می‌دهد که نزدیک به 8/22 درصد دختران 17 ساله در مناطق روستایی و 1/13 درصد در مناطق شهری ازدواج کرده‌اند. در ارتباط با دلایل عدم اشتغال به تحصیل افراد ازدواج کرده نیز در این بررسی 56 درصد افراد اظهار کردند که دلیل ترک تحصیل آنها ازدواج بوده است؛ این در حالیست که برای افراد غیرمتأهلی که به مدرسه نمی‌روند مشکل دسترسی به مدرسه مهمترین عامل بوده است (ایسنا، 20 درصد ازدواج ها در ایران در سنین کودکی صورت می گیرد) .

سازمان یونیسف درایران تلاش و فعالیت لازم جهت شناسایی وضعیت نابسامان کودکان درایران را انجام نمی دهد. بسیاری از گزارش های این نهاد بین المللی خالی از آمارها و تحلیل چند وچون مسائل مختلف کودکان از جمله ثبت تولد ها، تبار و هویت کودکان (بدون شناسنامه، تحت عنوان نامشروع!)، ازدواج زودهنگام و اجباری و طلاق، بیسوادی و ترک تحصیل، بارداری و زایمان کودکان و مرگ و میر ناشی از آن، آزادی نامگذاری، پوشاک اجباری، آزادی از دین در دوره کودکی و تبعیض های دینی- مذهبی، سوء استفاده جسمی و جنسی، قتل های ناموسی، کار و استثمار جسمی، مشارکت سیاسی، حقوق مدنی و مسئولیت پذیری کیفری، مجازات زندان واعدام، اعتیاد، و سوء استفاده نظامی از کودکان است!؟ دراین خصوص نهادهای حقوق بشری و حقوق زنان و کودک در ایران باید اعتراض های خود را به مجامع بین المللی و سازمان ملل منعکس نمایند.

دلایل:::

فقر یکی از عوامل اصلی ازدواج کودکان با بزرگسالان است. دربسیاری ازمواقع با وقوع فقر، والدین بودن دختران را هزینه و بار اضافی بر هزینه خانوار محسوب کرده و با ازدواج او نه تنها بار هزینه را می کاهند بلکه گاه با ازدواج دخترشان با افراد مسن تر می توانند به زندگی اقتصادی و اجتماعی دختر و حتی خودشان نیز سامان بهتری دهند. دراین اجتماعات ازدواج برای خانواده دختر بنوعی امتیاز اقتصادی نیز محسوب می شود. یک دختر دراین اجتماعات بعنوان کالا مورد معامله قرار می گیرد و گاه بعنوان پول و یا بجای بدهی معامله می شود! در موارد نابسامانی مانند جنگ یا شرایط بد زراعت، خانواده می داند که دخترانش می توانند زمینه امنیت اقتصادی برای انان باشند! موضوع پرداخت جهیزیه با همین منظر برای تشویق به ازدواج زودهنگام می باشد.
ملاحظات اخلاقی و آبرو نیزازعوامل موثربرازدواج کودکان محسوب می شود. اهمیت حفظ "آبروی خانواده" و بکارت دختر از همین رو بسیار زیاد است. زمانیکه یک دختر بهنگام ازدواج بکارت نداشته باشد هزینه زیادی را متحمل خانواده و ابروی آن می کند! برای تضمین بکارت دختر باید دختران زودتر ازدواج کنند! ازسوی دیگر ازدواج با یک مرد و شوهر مسن تر از آنرو تشویق می شود که مرد بزرگسال بهترمی تواند ازدختر دربرابرخطرات احتمالی دفاع کند! (Child and Forced Marriag,2005).
علاوه بر این والدین احساس می کنند با ازدواج زودرس دخترانشان می توانند ضامن امنیت جنسی آنان شده و بنوعی دوشیزگی دختر و امنیت جسمی، جنسی و اینده او را نیز تضمین نمایند. در افریقا این عقیده باطل وجود دارد که رابطه جنسی با دختران دوشیزه - باکره میتواند مرد را ار بیماری ایدز درامان بگذارد! از همین روست که آمار ازدواج دختران کودک در جمهوری دمکراتیک کنگو 74 درصد، افغانستان 54 درصد و بنگلادش 51 درصد است. درنپال 7 درصد از دختران قبل از ورود به سن 7 سالگی و 40 درصد تا سن 15 سالگی ازدواج می کنند (2001Child marriage 'violates right, ).
نکته مورد تعارض در اینجا، سن بلوغ است. همه فرقه های اسلامی، به نوعی سن بلوغ را مطرح کرده اند. در فقه شیعه، قول مشهور در مورد بلوغ دختران، اتمام نٌه سال قمری است که در هر صورت، از سن بلوغ پسران کمتر است. در بین مذاهب اربعه اهل سنت نیز سن بلوغ متفاوت طرح شده است، ولی غالب آن ها معتقدند که اولین ملاک، پیدایش علایم بلوغ، مثل حیض ، احتلام و ... است که نوعاً زیر هجده سال رخ می دهد مگر آن که اختلال جنسی پیش آید. به جز شخص ابوحنیفه که در مورد پسران و مالکیه که در مورد هر دو گروه، هجده سالگی را سن بلوغ می دانند، فرقه های دیگر ، سنین کم تر از هجده سال را سن بلوغ معرفی کرده اند. پس در صورت وقوع حیض در کمتر از هجده سالگی ، بلوغ دختران قطعی است. بنابراین، بلوغ در احکام دینی، که موضوعی برای تکالیف شرعی است، با بلوغ قراردادی مورد نظر کنوانسیون حقوق کودک متعارض است (نگاه کنید به ارزیابی کنوانسیون حقوق کودک از منظر فقه اسلامی).
بررسی ها نشان می دهد که ازدواج دختران در سنین کودکی در خانواده هایی که پدر معتاد، بیمار روانی، بیسواد یا کودک تک والد یا والد ناتنی داشته باشد و از لحاظ اقتصادی - اجتماعی در سطح پایینی باشند، بیشتر است. امروزه قاچاق کودکان در قالب ازدواج گریبانگیر خانواده های فقیر است. برای مثال 72 درصد از زنانی که اقدام به ترک خانه (فرار از خانه) کرده و در اورژانس های اجتماعی بهزیستی استان تهران در سال های 81 و 82 پذیرش شده بودند بین 11 تا 17 سال داشتند (آسیب شناسی ازدواج اجباری، معبودیان، 1386).
رواج فرهنگ عشیره ای و طایفه ای و برخی باورهای سنتی، باعث شده تا هنوز بسیاری از اهالی استان سیستان و بلوچستان، خود را از داشتن شناسنامه بی نیاز بدانند. در این استان پهناور افراد زیادی بدون ثبت رسمی ازدواج به صورت کاملاً سنتی با هم زندگی می کنند، طلاق شان ثبت نمی شود و کودکان حاصل از این ازدواج ها نه شناسنامه ای دارند و نه هویتی؛ بطوریکه با استناد به آمار سال 83، بیش از 40 درصد ولادت نوزادان در استان متعلق به پدر و مادرهایی بوده که ازدواج شان ثبت نشده است (ازدواج والدین40 درصد از کودکان ثبت نشده است، حسین زاده).
از دلایل دیگر بروز ازدواج اجباری و زودهنگام برای کودکان وجود عامل فشار و تهدید به مرگ است. قتل های ناموسی که در ایران نیز رواج دارد برخاسته از همین رویکرد است. دراخبار متعدد مربوط به قتل ناموسی، یا تهدید و فشار خانواده دختران برای ازدواج که درصورت عدم تمکین منجر به قتل ناموسی می شود ویا کوجکترین تخطی از نظر مردان خانواده حتی اگر درسطح گمانه باشد منتهی به مرگ دختران می شود. یک دختر 16 ساله بنام" هلاله"، در "شهرک نایسر" سنندج، بدست برادر بزرگش و به ضرب شش گلوله به قتل رسید.این قتل به این دلیل اتفاق افتاد که "هلاله" با مردی قصد ازدواج داشت که برادرش (برادر هلاله) وی را از ازدواج با آن مرد منع کرده بود. همچنین در رویدادی دیگر یک دختر 24 ساله بنام "بهاره الف" در خیابان 25 سنندج، بدست پدرش به قتل رسید. این قتل نیز در پی بروز مشاجرات خانوادگی بر سر "ازدواج" اتفاق افتاده و پدر این دختر جوان با وارد کردن ضربه چاقو به قلب دخترش به شدت به وی آسیب زده و در نهایت "بهاره " در بیمارستان جان می سپارد )اخبار قتل های ناموسی ناشی از ازدواج اجباری) .

پیامدها

ازدواج زود هنگام با دختر نابالغی که امادگی جسمی کافی ندارد بویژه با مردان بزرگسال پیامدهای فیزیکی و بدنی زیادی از نظر سلامتی دارد. براساس مطالعات انجام شده همبستگی قوی بین سن مادر و نرخ مرگ ومیر مادر وجود دارد. ازدواج زود هنگام و بارداری زودرس دربین دختران 10 تا 14 ساله 5 برابر بیش از زنان در سن 20 تا 24 ساله تلفات جانی هم برای مادر و هم جنین بهمراه دارد!. اچ آی وی و ایدز نیز از خطراتی است که ازدواج های زود رس را تهدید می کند. دلیل این امر هم برخلاف تصور والدین که ازدواج زود هنگام میتواند سلامت دختران را نیز تضمین کند، ناشی از این است که شوهران ناقل بیماریهای جنسی ناشی از ارتباط جنسی با افراد دیگر هستند. فاصله سنی و قدرت اقتصادی پایین تر دختران باعث می شود توان دختران در مذاکره پیرامون تصمیمات جنسی، استفاده از روشهای پیشگیری وعمل رابطه جنسی کاهش یابد. رابطه نزدیکی دربین ختنه چوچوله دختران (FGM) با ازدواج زود هنگام نیز وجود دارد ( Child and Forced Marriag, 2005).
ازدواج زودهنگام الزامات قابل توجهی روی عروس های خردسال از نظر سطح پایین آموزش، بهداشت ناچیز، فقدان استقلال شخصی بدنبال دارد. بررسی ها نشان می دهد چنین موقعیتی سبب می شود فرایند جامعه پذیری دختران خردسال از انواع تحولات شناختی و جسمی، روحی و فکری به نقش باروری تقلیل می یابد!! همبستگی نزدیکی بین ازدواج زودهنگام و سطح آموزش دختران وجود دارد (Child and Forced Marriag, 2005). فقدان آموزش همچنین نشانگر این است که دختران درباره رابطه جنسی، بدن خود و باروری بخصوص با سکوت فرهنگی شدیدی که پیرامون این مسائل در جامعه حاکم است، آموزش جنسی کافی نمی یابند.

متولی حقوق کودک درکشور کیست؟ مدعی العموم از نظر حقوقی خود به لحاظ ایدئولوژیک و اعتقادی با حقوق کودک در تضاد است!؟ اندیشه اسلامی نمی تواند با چارچوبهای شریعت و فقاهت موجود به پاسداری از حقوق کودکان بپردازد که دراساس با آن درتضاد است! نهادهای حقوقی دفاع از کودکان نیز به دلیل ساختاری و محدودیت ابزاری و اجرایی و حتی مدیریتی توانایی دفاع از حقوق کودک را ندارند!؟ دراین میان نهادهای حقوقی زنان نیزکه درتجربه جهانی اغلب همین زنان مدافع حقوق کودکان بوده و هستند، کمترین نگاه را به مسائل کودکان و کودکی دارند! ازادیخواهان، باورمندان به دمکراسی و سکولاریزم، برابرخواهان، دانشجویان، کارگران و سایر احزاب داخلی و خارج از کشور نیز کمتر به مسائل کودکان و حقوق حقه آنان می پردازند!؟ دلیل عمده این نقیصه چیست؟

یکی دیگر ازپیامد های آسیب رسان ازدواج کودکان جدایی از خانواده و دوستان، ازدست دادن آزادی تعامل با همسالان و مشارکت در فعالیت های اجتماعی و کاهش فرصت های آموزشی است. همچنین ازدواج کودک منجر به کاراجباری یا بردگی کودکان، استثمار جنسی وتجاری و خشونت علیه آنان است. بدلیل انکه کودکان نمی توانند از رابطه جنسی جلوگیری کرده و برای استفاده از کاندوم یا روشهای پیشگیری تاکید کنند لذا در معرض مخاطرات بهداشتی نظیر بارداری پیش از بلوغ سنی، انتقال عفونت های جنسی و بخصوص اچ آی وی و ایدز قرار می گیرند. والدین اغلب برای پیشگیری از تجاوز جنسی، بارداری بدون ازدواج، افزایش طول دوره باروری و اطاعت پذیری بیشتر دختران از شوهرانشان و همچنین کاهش هزینه اقتصادی والدین به ازدواج اجباری سوق داده می شوند (2006Child Marriage, unicef, ).
ازدواج، بارداری و مادر شدن زودهنگام آثار روانشناختی مثبتی روی دختران در سنین زیر 18 سال بجای نمی گذارد. آنان از خشونت و سوء استفاده جنسی و پیامد های چسمی و روانی آن رنج می برند. مطالعات نشان می دهد دخترانی که بصورت زودهنگام به ازدواج اجباری در سنین زیر 18 تن داده اند، بیشتر به قبول خشونت خانگی و تنبیه توسط شوهرانشان باور دارند! در اغلب موارد دختران عروس پس از ازدواج وارد خانواده شوهرشده و توسط شوهر و خانواده او مورد استثمار و برده داری خانوادگی قرار می گیرند. ازدواج زود هنگام منجر به طلاق و جدایی بیشتری هم می شود. همچنین بدلیل بزرگسالی شوهران! مخاطره بیوه شدن دختران عروس نیز بیشتر می شود (Child and Forced Marriag, 2005). بهمین دلیل دختران ازنظر اجتماعی، فرهنگی و حقوق مالکیت، در معرض تبعیض و محرومیت مضاعفی قرار می گیرند!
تضاد ازدواج کودکان با مفاهیم حقوق بشری نیز می تواند در زمره پیامد های حقوقی این امر محسوب شود. بطوریکه این پدیده با مفاد زیر در تناقض است :
• بند 1 و 2 ماده 16 پیش نویس حقوق بشر مصوب 1948درخصوص برابری جنسی در همسر گزینی، ازدواج، تشکیل خانواده و استقلال رای،
• ماده یک پیمان توافق با ازدواج مصوب 1964، هیچ ازدواجی بدون رضایت کامل و ازادانه طرفین قانونی نیست، ماده 2 با شرط سنی برای ازدواج طرفین که کمتر از 15 سال نباشد، و ماده 3 مبتنی بر اجبار ثبت رسمی و علنی همه ازدواج ها،
• پیمان حقوق کودک 1989 دربسیاری از موارد مانند ماده 3 مربوط به حفظ منافع کودکان، ماده 19مربوط به حق حفظ کودکان از انواع خشونت جسمی و فکری، آزار یا سوء استفاده، سوء تربیت و بهره کشی، سوءاستفاده جنسی، ماده 24 مربوط به حق بهداشت و دسترسی به خدمات بهداشتی درمانی وجلوگیری ازاعمال سنتی آسیب رسان، ماده 29 و 28 مربوط به محافظت برای آموزش برابر، ماده 34 مربوط به حق محافظت در برابر هرنوع بهره کشی و سوء استفاده جنسی و ماده 36 (Child and Forced Marriag, 2005 ).
ازدواج زودهنگام منجر به زنانه شدن فقر می‌شود. ازیکسو دختران با ازدواج اجباری و زودهنگام از فرایند آموزش و تحصیل دور مانده و با فقر آموزشی روبرو می شوند و از سوی دیگر به دلیل همین کم سوادی و دانش اندک توانایی رویارویی با مسائل خانوادگی را نداشته و در توسعه خانواده و تربیت فرزندان نیز سرمایه مناسبی محسوب نمی شوند. لذا دختران و زنان بیشترین قربانیان این پدیده هستند. پس از جدایی وطلاق های شایع دراین طیف و گروه سنی ازدواج کرده ها نیز، بدلیل همان فقر آموزش و مهارت، ادامه زیست برای خانواده هایی که این کودکان سرپرستی انرا بر عهده دارند، بسیار مشکل افرین می گردد. ازاین روست که ازدواج زودهنگام و اجباری سبب ساز تحکیم و شیوع فقر و زنانه شدن بیشتر آن می شود.
شوهرکشی، بعنوان پدیده جدید نیز بویژه در جوامعی مانند ایران، که توازن قدرت بشدت درحال تغییر بوده و درعین حال ساختارهای حقوقی و سنتی کهنه همچنان مقاومت نشان می دهند، از پیامدهای آسیب شناختی ازدواج های اجباری و زودهنگام است. پذیرش خشونت تاسن کودکی و خامی ازسوی زنان کمتر مورد اعتراض قرار می گیرد ولی با افزایش سن و سطح آگاهی و فشار بیشتر ناشی از چرخش قدرت درخانواده حتی در سطح اندک خود و خشونت بیشتر مردان همسر، زمینه تشدید خشونت درخانواده فراهم می شود. زنان درچنین مسیری بدلیل اینکه نه در خانواده ونه در جامعه حامی لازم را نمی یابند، اقدام به عمل شخصی کرده و خشونت را با خشونت پاسخ می دهند! درهمین تعامل خشونت بار شاهد افزایش وقوع پدیده شوهر کشی هستیم که مقاومت و نقطه عزیمت اعتراض زنان به امر خشونت است اگرچه نتیجه آن نیر خشونت آمیز بوده و هست! (دراین خصوص بنگرید به شوهرکشی، تلاشی مقابل خشونت، رادیو زمانه).
برخی از ابعاد دیگر ازدواج های زودرس عبارتند از:
بهداشت ناچیز و مرگ زودرس. نرخ مرگ و میر زنان باردار درطی سنین دهه بیست سالگی دو برابربیش از سایر زنان است. درکشورهای درحال توسعه یکی از دلایل مهم مرگ ومیر زودرس دختران جوان بین 25 تا 19 سالگی، بارداری زودرس است. ازدواج کودکان دارای ریسک بشدت بالایی برای پارگی اندام های داخلی جنسی دختران است. فرزندان حاصل ازازدواج کودکان بیش از سایر کودکان بیمار و ضعیف بوده و بیشتر در معرض مرگ هستند. ازدواج کودکان ریسک بیشتری برای انتقال بیماریهای واگیردار و عفونت های جنسی است. کم خونی، چاقی مزمن بیشتر، دستیابی کمتر به روشهای پیشگیری ازآبستنی، از دست دادن فرصت های آموزشی و ...سبب فقر همیشگی درچرخه زندگی فرد می شود.
پروین بختیارنژاد، نویسنده کتاب "زنان خودسوخته" که در سال ۱۳۸۲ در تهران منتشر شد، در مورد آمار خودسوزی زنان در استان‌های مختلف ایران چنین می‌گوید: «در حال حاضر استان ایلام که از قبل هم بیشترین آمار را به خودش اختصاص می‌داده، ایلام، لرستان، چهارمحال بختیاری، کهگیلویه اینها آمار زیادی را داشتند. استان ایلام و لرستان و استان خوزستان مطرح می‌شود که بیشترین آمار را این استانها دارند (خودکشی زنان در ایران: رتبه سوم جهان، میترا شجاعی ). یک تحقیق دیگر نشان میدهد بیشترین میزان خودکشی ها را زنان انجام داده اند که ۴۱٪ آنان در گروه سنی ۱۰ تا ۱۹ سال قرار داشته‌اند. ۶۳٪ از این افراد در مورد مشکلات عاطفی‌شان اظهار داشته‌اند که مورد تحقیر و تمسخر قرار گرفته‌اند، ۵۸٪ احساس ناامیدی و بی‌ارزشی داشته‌اند و ۵۵ مورد ضرب وشتم قرار گرفته‌اند (نگاهی به وضعیت خودکشی در ایران ).
شواهد نشان می‌دهد که در طی سالهای ۷۶ تا ۸۰ جمعاً ۱۳۹۱۷ مورد خودکشی به مراجع انتظامی گزارش شده‌است. از نظر سنی نیز ۱۰/۱۱ درصد مردان و ۹۳/۱۳ درصد زنانی که اقدام به خودکشی کرده‌اند کمتر از ۱۷ سال سن داشته‌اند. مسئله مهم در این ارقام، ۱۷۱۳ نفر کودک و نوجوان کمتر از ۱۷ سال (۳۱/۱۲%) در بین اقدام‌کنندگان به خودکشی است. انگیزه افرادی که در این سالها به خودکشی دست زده‌اند بدون توجه به جنس و سن، به ترتیب فراوانی عبارتند از: ۵۴/۲۹ درصد به علت اختلاف خانوادگی، ۱۸/۷ درصد به علت شکست در زندگی و ناامیدی، ۹۷/۴ درصد به علت اختلال حواس، ۴ درصد به علت فقر و تنگدستی، ۴۹/۱ درصد به علت مسائل ناموسی و ۳۷/۱ درصد به علت تحمیل در ازدواج. همچنین ۴۵/۵۱ درصد افرادی که اقدام به خودکشی کرده‌اند، دارای انواع دیگری از انگیزه بوده‌اند که اعلام نشده است (از زندان تا اعدام کودکان: خطای بزرگسالان، مجازات کودکان، علی طایفی ).
پدیده دختران فراری نیز از زمره پیامدهای ازدواج اجباری و زودهنگامی است که گاه منجر به عدم تحمل دختر د فرار وی از خانه و خانواده می شود. این پدیده که در شهرهای بزرگ و کوچک روزبروز روبه گسترش است، علاوه بر دلایل دیگری که می توان برای آن برشمرد (نظیر محدودیت خانواده در ایجاد رابطه بین دختر با پسر مورد علاقه او، محدودیت در تامین نیازهای فوری و خواسته های او، درگیری های خانوادگی، ترک تحصیل و...) سبب گسترش و تداوم سلسله مسائل دیگری نظیر سوء استفاده جنسی از این دختران، تجاوز جنسی، بارداری ناخواسته، سقط جنین غیر رسمی، درافتادن در شبکه های قاچاق سکس در داخل و خارج از کشور و حتی خطرات جانی می گردد.

راهکارها:::::

1. دولتها مسئول تغییر قوانین برای منع ازدواج کودکان هستند. فقر یکی از دلایل مهم این پدیده است و دولتها وطیفه کاهش فقر را بعهده دارند. دولتها باید حداقل سن ازدواج را برای افراد 18 سال تمام الزامی کرده و گسترش ثبت زاد و ولد و ازدواج ها می تواند این قوانین را حمایت کند ( 2006 Child Marriage, unicef). این مهم متاسفانه به دلیل قامت ایدئولوژیک دولت اسلامی ایران سالهاست بدون متولی باقی مانده است؟!
2. آموزش مهمترین راه پایان بخشیدن به ازدواج های اجباری است. این سیاست می تواند به اشکال زیر موثر واقع شود:
• اموزش والدین مهمترازآموزش کودکان: با گسترش دامنه دید و انتظار سودمندی والدین ازآموزش کودکانشان می توان همه بزرگسالان را به کمک و یک عزم ملی برای حذف ازدواج کودکان فرا خواند،
• آموزش سبک زندگی بیش از صرف توان خواندن و نوشتن و کمک به انطباق دختران کم سن درزمینه مهارت های زندگی، اطلاعات زایمان، باروری و پیشگیری، آموزش جنسی و آمیزش جنسی، چگونگی لذت بردن از ورزش بعنوان راه های مثبت تغییر زندگی و آینده این دختران در بزرگسالی می تواند کنشگران اصلی ازدواج را فعال سازد تا با مقاومت و تغییر نگرش محیط، کمک خود و اعضای خانواده را نیز بهمراه داشته باشند،
• آموزش بیشتر منجر به کاهش نرخ ازدواج کودکان می شود. هند با این کار نرخ ازدواج ها را تا دوسوم پایین آورده است (2005 Problems Attributed to Child Marriage,Sheri & Bob,) . اشتغال کودکان به آموزش و تحصیل تمرکز نیاز و توجه کودک را به طی دوران کودکی و رشد فکری، جسمی و ورحی او معصوف می سازد و
• تحصیلات راهنمایی به بالا، منافع متعددی برای زنان و کودکان دارد. بعنوان مثال، بر سن ازدواج و زایمان زنان تاثیر می‌گذارد و سطح بهداشت و سلامتی مادر را بالا می‌برد. تحصیلات راهنمایی به بالا، همچنین قدرت زنان را در داخل خانه افزایش می‌دهد و در تامین فرصت‌های اقتصادی و مشارکت سیاسی آنها بسیار تاثیرگذار است (ارزیابی کنوانسیون از منظر فقه اسلامی).
3. بسیار از خانواده ها حتی اگر پیامدهای منفی ازدواج کودکان را بدانند نیز تحت فشارهای اقتصادی و اجتماعی و سنن ممکن است تن به این کار دهند. هدایت افکار عمومی و تغییر افکار عمومی نیز دراین خصوص وظیفه دیگر دولتهاست.
4. ازدواج در بسیاری از فرهنگ ها بعنوان امری خصوصی تلقی می شود. نهادهای دفاع ازحقوق کودک باید شرایطی ببار اورند که در آن بتوانند باورهای سنتی درباره ازدواج را به بحث بگذارند و دراین زمینه باید حقوق کودک بخصوص حقوق زنان و منع تبعیض علیه آنان مورد تاکید قرار گیرد.
5. افزایش دانش کودکان و توانمند سازی آنان بویژه دختران نیز امری مهم است. افزایش مدارس دوستانه، اموزش غیر رسمی دختران می تواند انگیزه والدین را در حمایت از این قوانین را افزایش دهد ( 2006 Child Marriage, unicef, ).
6. سازمان های فعال زنان نیز بایدبطور موثر از این حقوق حمایت کنند. برنامه های توسعه ای و آموزشی مبتنی بر حقوق بشر می تواند منجر به تغییر سنن، سلسله مراتب قدرت و تعصبات منجربه ازدواح کودکان شود. در 2004 کمپین مبارزه علیه ازدواج کودکان توسط گروه های فعال زنان سبب تصویب قانونی در موزامبیک شد که سن قانونی ازدواج بدون رضایت والدین از 16 سال به 18 سال و با رضایت والدین از 14 به 16سالگی رساند (World children state, UNICEF,2007 ص 59).
7. نطام آماری کشور باید نسبت به جمع آوری اطلاعات مربوط به ازدواج کودکان و حقوق آنان حساس و باز تعریف شود. دراین نظام موضوع تولد، ازدواج و طلاق، آموزش، اشتغال و بیکاری و همه شاخص ها و آمار های مربوط به کودکان می بایست جمع آوری و درعین حال مبتنی بر حقوق کودک بازتعریف و دسته بندی شود.
8. تعریف حقوق کودک و تعیین ضمانت های اجرایی برای اجباروالدین به منع ازدواج زودهنگام، منع بارداری زودهنگام، استفاده از وسایل پیشگیری، منع ممانعت از تحصیل فرزندان زیر 18 سال، منع کار کودکان، منع سوء استفاده جسمی و جنسی از کودک، تعیین حق تبار و هویت برای کودک (هویت برای آینده) ، حق انتخاب پدر یا مادر برای کودک و... از مهمترین فرازهای اصلاح نظام حقوقی وقضایی در کشور است.
9. سازمان یونیسف درایران تلاش و فعالیت لازم جهت شناسایی وضعیت نابسامان کودکان درایران را انجام نمی دهد. بسیاری از گزارش های این نهاد بین المللی خالی از آمارها و تحلیل چند وچون مسائل مختلف کودکان از جمله ثبت تولد ها، تبار و هویت کودکان (بدون شناسنامه، تحت عنوان نامشروع!)، ازدواج زودهنگام و اجباری و طلاق، بیسوادی و ترک تحصیل، بارداری و زایمان کودکان و مرگ و میر ناشی از آن، آزادی نامگذاری، پوشاک اجباری، آزادی از دین در دوره کودکی و تبعیض های دینی- مذهبی، سوء استفاده جسمی و جنسی، قتل های ناموسی، کار و استثمار جسمی، مشارکت سیاسی، حقوق مدنی و مسئولیت پذیری کیفری، مجازات زندان واعدام، اعتیاد، و سوء استفاده نظامی از کودکان است!؟ دراین خصوص نهادهای حقوق بشری و حقوق زنان و کودک در ایران باید اعتراض های خود را به مجامع بین المللی و سازمان ملل منعکس نمایند.

سخن پایانی اینکه متولی حقوق کودک درکشور کیست؟ مدعی العموم از نظر حقوقی خود به لحاظ ایدئولوژیک و اعتقادی با حقوق کودک در تضاد است!؟ اندیشه اسلامی نمی تواند با چارچوبهای شریعت و فقاهت موجود به پاسداری از حقوق کودکان بپردازد که دراساس با آن درتضاد است! نهادهای حقوقی دفاع از کودکان نیز به دلیل ساختاری و محدودیت ابزاری و اجرایی و حتی مدیریتی توانایی دفاع از حقوق کودک را ندارند!؟ دراین میان نهادهای حقوقی زنان نیزکه درتجربه جهانی اغلب همین زنان مدافع حقوق کودکان بوده و هستند، کمترین نگاه را به مسائل کودکان و کودکی دارند! ازادیخواهان، باورمندان به دمکراسی و سکولاریزم، برابرخواهان، دانشجویان، کارگران و سایر احزاب داخلی و خارج از کشور نیز کمتر به مسائل کودکان و حقوق حقه آنان می پردازند!؟ دلیل عمده این نقیصه چیست؟
یکی از دلایل این امر فوریت های حقوقی است که اغلب منافع بزرگسالان را در بر دارد. بدون زیر سوال بردن اهمیت این فوریتها، نکته مورد تاکید این است که بسیاری از مسائل مبتلابه جامعه ایران و بویژه بزرگسالان، ریشه در دوران کودکی و عفلت از حقوق کودکان و اهمیت نسل آتی دارد. نگاه اکثر نهادهای دفاع از حقوق بشر درایران در هر نقاب و عنوان سیاسی و صنفی و وابسته به هر قشر اجتماعی، می بایست مجهز به نگرش آینده شناسی و آینده نگری باشد. بدین معنا که بسیاری از مطالبات امروز آنان در فردایی قابل تحقق خواهد بود که کودکان امروز، مدیران و زنان و مردان و هم صنف ها و گروه های همسود همانان در آینده خواهند بود. کودکی که درفضای آموزشی مناسب، رشد فکری، روحی، جسمی، اموزشی و بهداشتی متعادل و قابل قبول زندگی کند در بزرگسالی کمتر مورد تعرض قرار گرفته و دیگر مانند بسیاری از بزرگسالان امروز جامعه ایران، خود علیه خود افدام نمی کند!


منابع مورد استفاده

بخش فارسی::
سرشماری 1385؛ مرکزآمارایران، جمعیت دهساله و بیشتر برحسب چنس، سن و وضع زناشویی
بررسی ازدواج و طلاق کودکان در ایران،نویسنده:علی طایفی
sociologyofiran.com
آمار بالای ازدواج کم سالان در ایران   www.iranianuk.com
ارزیابی کنوانسیون از منظر فقه اسلامی    stat.women.gov.ir
خبر20 درصد ازدواج ها در ایران در سنین کودکی صورت می گیرد، گزارش ایسنا   irsprc.org
عایشه از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد.
fa.wikipedia.org   
آسیب شناسی ازدواج اجباری /بهروز معبودیان/اعتماد 1386 www.wechange.info
ازدواج والدین40 درصد از کودکان ثبت نشده است محبوبه حسین زاده
www.etemaad.com
اخبار قتل های ناموسی ناشی از ازدواج اجباری، وقوع دو قتل ناموسی در سنندج یکشنبه 8 اردیبهشت 1387
www.shahrzadnews.org
شوهرکشی، تلاشی مقابل خشونت radiozamaaneh.com
خودکشی زنان در ایران: رتبه سوم جهان، میترا شجاعی، صدای المان
sociologyofiran.com
نگاهی به وضعیت خودکشی در ایران
www.amirparizad.com
از زندان تا اعدام کودکان: خطای بزرگسالان، مجازات کودکان، علی طایفی
ta39ali2003.persianblog.ir


بخش انگلیسی::
World children state 2007, UNICEF, www.unicef.org
Child and Forced Marriag,   www.forwarduk.org.uk
EARLY MARRIAGE CHILD SPOUSES, 2001, www.unicef-irc.org
Child Marriage Fact Sheet , www.unfpa.org
Anti-Poverty Efforts Face Child Marriage Hurdle, By Bojana Stoparic , 2008
www.womensenews.org
Child marriage 'violates rights' 200,
news.bbc.co.uk
Child Marriage, unicef,    2006,   www.unicef.org
Problems Attributed to Child Marriage , by Sheri & Bob Stritof,
marriage.about.com
Child Marriage, unicef,   www.unicef.org
Convention for Elimination of All Forms of Discrimination Against Women, 1975,
www.hambastegy.net

نشریه جامعه شناسی ایران
sociologyofiran.com