چهارمین آیین پاسداشت حسین منزوی، در زنجان برگزار شد
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
چهارشنبه
۱٨ ارديبهشت ۱٣٨۷ -
۷ می ۲۰۰٨
چهارمین آیین پاسداشت حسین منزوی، در زنجان برگزار شد
محمدعلی بهمنی:
شعر منزوی، چهار قرن از شعر من بزرگتر است
چهارمین آیین پاسداشت حسین منزوی، ماه غزل معاصر ایران، به همت انجمن ادبی اشراق، و با همکاری ادارهیکل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان زنجان و ادارهیکل امور کتابخانههای عمومی استان زنجان، عصر روز ۱۷ اردیبهشت ماه، در تالار اجتماعات کتابخانهی عمومی سهروردی زنجان، برگزار شد.
مدیر کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان زنجان، در ابتدای این آیین، گفت: «سقف بلند فرهنگ و هنر ایران اسلامی، همواره بر پایهی همت مردان بزرگی استوار بوده است که با بذل جان و زندگی خویش، پایههای زندگی را استوار کردهاند. عیار بالای عشق و احساس در وجود اینان، بیتوقعی، پرهیز از شهرتطلبی و علاقهمندی به گمنامی، از ویژگیهای این مردان بوده است و منزوی، از جملهی این مردان است».
رضا دینی ادامه داد: «به باور من منزوی، منزوی نبوده است. او در دوران حیاتش، با سرودن شعرهای شورانگیزش، به ما میفهماند که در دنیای بزرگی زندگی میکند و گوشهنشین و منزوی نیست. اکنون نیز که او از میان ما رفته، منزوی نیست، زیرا یاد و خاطرهاش در میان ما و تمام ایرانیان زنده میماند. البته باید به این مهم نیز توجه کنیم که تمام مردان بزرگ، در عصر خود و در محدودهی جغرافیایی زندگی خود، ناشناخته بودند. آنها آنقدر به ما نزدیک هستند که نمیتوانیم، بزرگیشان را ببینیم».
سپس پیام علی میرفطروس نویسنده و محقق مقیم پاریس که به مناسبت سالگرد درگذشت حسین منزوی به انجمن ادبی اشراق زنجان ارسال شده بود، قرائت گردید. در این پیام آمده بود: «حسین منزوی بیتردید از پیشگامان برجستهی غزل معاصر است که در نوآوری، بداعت و غنای غزلسرایی امروز نقشی بسزا داشته است. در واقع با منزوی و با همّت و خلاقیّتهای شعری او بود که غزل از فضای بستهی مضامین تکراری و سوز و گدازهای کلیشهای به "هوای تازه"ی عواطف و احساسات عاشقانه و تصویرسازیهای بدیع شعری دست یافت. شعر او، شعرِ جانهای شیفته و دلهای شوریده و بیقرار است».
میرفطروس در این پیام میافزاید: «در همهی سالهایی که "در این قفس که نَفَس در وی همیشه طعم لَجَن دارد"، حسین ُمنزوی با نجابتی استثنایی و به دور از جنجالهای روزنامهای، مُـنـزوی زیست و مُـنـزوی مـُرد. شعلهی شعرش روشن باد!»
آنگاه محمدعلی بهمنی، شاعر غزلسرای معاصر ایران و خالق مجموعهی شعر "گاهی دلم برای خودم تنگ میشود"، در خصوص منزوی و اشعارش، اظهار داشت: «از نظر سن و سال، منزوی، ۴ سال از من کوچکتر بود، ولی شعر منزوی، ۴ قرن از شعر من بزرگتر است. او در غزل، برای همهی ما، و خصوصاً برای من، افقساز بوده است. منزوی گسترهای را برای تمام کسانی که در آینده به چنین شکل شعری، ارادت درونی پیدا میکنند، ایجاد نموده است. این شاعر بزرگ، از پلی که به همت ابتهاج، بین غزل دیروز و امروز ایجاد شده بود، عبور کرد و سماع غزل را به ما نشان داد».
برترین غزلسرای ایران در سال ۷٨، اضافه کرد: «گرچه گاه او از شهرش گلایه میکرد، ولی عشقی که به زنجان داشت، سبب میشد که در دقایق خاصی که ما فکر میکردیم، حتماً در تهران، در کنار من و دیگر دوستاناش خواهد ماند، برای رفتن به زنجان شوریدهسری عجیبی پیدا میکرد».
بهمنی خطاب به حاضران گفت: «آنچه من از منزوی میگویم، یک حس جدا از درک منزوی و حس پیوستن با او، بوده است ولی شما که با او در این شهر زیستهاید، هم درک پیوسته، و هم زیستن با غزلهایش را تجربه کردهاید».
خلیل جوادی شاعر غزلسرا و طنزپرداز زنجانی نیز در این آیین، گفت: «ابنگونه گردهماییها برای پاسداشت بزرگان ادب و هنر، اتفاق خجسته ای است. بیشک حسین منزوی یکی از تأثیرگذارترین شاعران عصر حاضر است و این تأثیرگذاری به دلیل نگرش ویژهی حسین منزوی به پدیدههای پیرامون خود و تبلور این دگرگونه دیدن در آثار اوست».
جوادی ادامه داد: «با مرور کوتاهی به آثار منزوی، در مییابیم که او هیچگاه در عمر شاعری خود مقلد نبوده و سبک و شیوهی منحصر به فردی داشته است. ما در تکتک واژههای شعری او، نشانههای شاخصی میبینیم و امضای منزوی را در پای تکتک واژههای اشعارش، مشاهده میکنیم».
صاحب مجموعهی شعر "خیابان خوابها" تصریح کرد: «منزوی، شاعر شگفتیها و اعجازها است. ملت ایران، به خصوص مردم زنجان، باید به داشتن چنین هنرمندی ببالند. ولی آن سوی سکه، یکی از کارهای ناروای ایرانیها، شاید این باشد که به جای ارزیابی و کاوش در کارهای هنری یک هنرمند، به تخریب شخصیت او و کنجکاوی در مسائل خصوصیاش میپردازند. منزوی به دلیل متفاوت بودناش، مرد بزرگی بود و کسانی که میان هنجارها و کلیشههای فرهنگی و اجتماعی، برای خود به دنبال تمایز و تشخص بودند و هستند، بدیهی است که متفاوت بودن را برنتابند و همینطور، حسین منزوی را؛ "زان نگنجید در سرای سترگ/ که جهان خُرد بود و او بزرگ"».
وی اذعان داشت: «منزوی در این آب و خاک، بسیار مظلوم واقع شده بود؛ چه در زمان حیات پربارش و چه بعد از وفات. چه کوچکمردانی که گاهی در برخی روزنامهها، با تاختن به این مرد بزرگ و استاد مسلم شعر، در پی آن بودند که برای خود کلاهی از این نمد، بسازند. دردناکتر از هر چیز دیگر اینکه، در همین شهر زنجان، به جز عدهای محدود که او را میشناختند، هر از گاهی که از مردم عادی زنجان، در مورد او میپرسیدم، به کل، خالی الذهن بودند و او را نمیشناختند.در صورتی که حسین منزوی در بین اهل فکر و اندیشه، در اقصا نقاط عالم، شناخته شده بود».
سپس غلامرضا طریقی، شاعر غزلسرای زنجانی و خالق مجموعه شعر "هر لبت، یک کبوتر سرخ است"، با ذکر خاطرهای از عدم اجازهی شعرخوانی به منزوی با توجه به محدودیتهای موجود تا سالهای ۱٣۷۵، گفت: «منزوی، تغییراتی بنیادی در مضمون شعر و غزل، ایجاد کرده است. غزل دیروز، غزل عرفانزدهای بود که با آسمان رابطه داشت و یا حداقل وانمود میکرد که رابطهای دارد. اما منزوی، رابطهاش را با عرفان، به مفهومی که در گذشته وجود داشت، قطع کرد و بیشتر بر وجود عقل و انسان تکیه کرد. حتا در برخی موارد، میتوان غزل او را اومانیستی خواند. غزل منزوی، بر آن است که بر طبیعت غلبه کند. او در بسیاری موارد، با طبیعت جهان کنار نمیآید، در حالی که در غزل گذشته، شاعر چنین نگرشی به جهان و طبیعت نداشت».
وی اضافه کرد: «او از اسطورهها استفاده کرده اما جهان پیراموناش را با عقل میسنجد، در حالی که نگرش و جهانبینی غزلسرایان دیروز، کاملاً اسطورهای است. از بُعد زمان و مکان نیز ابعاد غزل منزوی، گستردهتر از ابعاد غزل دیروز است. او نگرش شاعر به عشق و معشوق را تغییر داد و ابداعات بدیعی را در شعر، متجلی ساخت».
طریقی همچنین در خصوص قدرت غزل منزوی گفت: «غزل منزوی، برخلاف غزل بسیاری از شاعران امروز، ظریفکاریهای غیرطبیعی ندارد. اگر چه او به زیبایی و گاهی حافظوار، غزلاش را آراسته است، اما چنان به تذهیب شعرش نشسته است که نمیتوانیم قاب پُر نقش و نگار را از اصل تابلو تشخیص دهیم. او در شعر، معمّا نساخته است، هر چند که از ایهام بهرهی لازم را برده است. غزل منزوی، بر خلاف غزل دیروز، وصفی است و این یکی از پیشنهادهای نیماست که منزوی از آن استفاده میکند. او عادت به دیدن دارد و فقط چیزی را که میبیند به جهان شعرش وارد میکند».
شایان ذکر است که در این مراسم هوشنگ جعفری، عباس بابایی، محمد سلمانی (از یاران دیرین منزوی و غزلنویس برجسته)، هادی وحیدی، امیر مرزبان (از تهران)، فاطمه سلیمانی، نرگس حسینقلی (از قزوین)، مصدق آقاجانلو، علی کریمی، علیرضا بازرگان به یاد منزوی به شعرخوانی پرداختند.
|